حمید قربانی-ترجمه- یازدهم سپتامبر؟ شیلی 1973، شیکاگو 2013: 40 سال حملات نئولیبرالیسم بر جامعه ما

یازدهم سپتامبر؟ شیلی 1973، شیکاگو 2013: 40 سال حملات نئولیبرالیسم بر جامعه ما

نویسنده: کیم سایپKim Scipes
ترجمه: حمید قربانی
هنگامی که در باره ترم 11-09 می شنوید به چه فکر می کنید؟ یک تاریخ، حمله به بُرج های دو قلوی مرکز تجارتی در نیویورک، یا حمله به پنتاگون، یا حمله نا اُمیدانه مسافران در پنسلوانیا؟
برای من همه اینها را زنده می کند و به خاطر می آورد، اما بیشتر از همه اینها مرا به یاد کمکی که دولت آمریکا به نظامیان شیلی کرد می اندازد تا رئیس جمهور انتخابی در شیلی “سالوادور آلنده” را سرنگون نمایند. البته، این برای اولین بار نبود که در جهان بعد از جنگ دوم جهانی دولت آمریکا به ارتشیان کمک می کرد تا یک دولت دموکراتیک انتخابی را در یک کشور دیگر سرنگون کنند، دولت آمریکا چنین اقدامی را در سال 1953 در رابطه با ایران، سال 1954 در رابطه با گواتمالا و در سال 1964 در رابطه با برزیل انجام داده بود، به اضافه اینکه پشتیبانی از دیکتاتور ها را در تعداد زیادی از کشور های هند غربی و آسیا بعهده گرفته بود- اما این اولین اقدامی بود که خیلی از ما که در دهه”1960″ به آگاهی سیاسی رسیده ایم، آنرا مستقماً زیسته ایم.
سالودور آلنده یکی از سیاسیون با تجربه شیلیائی بود که کوشش کرده بود که رهبری جامعه را بدست بگیرد. او در سال 1970 برنده انتخابات با برتری قابل توجهی شد و مطابق قانون اساسی شیلی به طور قانونی قدرت سیاسی را بدست آورد. او سیاستمداری رادیکال نبود، اگر بخواهیم او را توصیف کنیم، او یک سوسیال دموکرات بود که در پی پیاده کردن نوعی از “سوسیالیسم” بود و اما او تمایل داشت که آنرا با سیاست انتخاباتی پیاده کند.
آلنده متوجه شده بود که منابع طبیعی شیلی-مهمترین آنها، “مس” از جانب شرکت های چند ملیتی آمریکائی مثل آناکوندا مورد تجاوز قرار گرفته است. این شرکت های چند ملیتی مبلغ 800 هزار دلار در شیلی سرمایه گذاری کرده بودند، اما آنها 5 میلیارد دلار از شیلی خارج کرده و بالا کشیده بودند. آلنده آگاه بود که او نمی تواند بدون ملی کردن، شرکت های چند ملیتی آمریکائی که بر منابع طبیعی شیلی چنگ انداخته اند، مشکلات بسیاری که مردم شیلی با آنها دست به گریبانند را، حل کند. شیلی را توسعه دهد و بر فقر، بر کمبود مواد غذائی برای تغذیه کودکان، حاشیه نشینان فائق آید. او تصمیم گرفت که شرکت “مس” را ملی کند و سود ناشی از فروش آنرا برای توسعه اجتماعی و به نفع مردم شیلی مصرف نماید. هنگامی که او شرکت سرمایه گذاری شده بوسیله سرمایه داران آمریکائی را ملی نمود، زنگ خطر درگیر شدن خود با امپریالیسم آمریکا را به صدا درآورد.
پرزیدنت ریچارد نیکسون و مشورت دهنده امنیتی ملی اش، هنری کیسینجر شخصاً در توسعه دادن استراتژی و دادن امکانات به اعضائی از سران ارتش شیلی برای سرنگون کردن سالوادور آلنده همکاری و دخالت داشتند. با کمال تاسف باید گفت که دخالت رهبری اتحادیه کارگری AFL-CIOدر شیلی و کمک به کودتا چیان که فعالیتش پنهان از چشم کارگران آمریکائی انجام می گرفت، قابل چشم پوشی نیست. رهبران اتحادیه برای کمک به کودتاچیان ارتشی یک سازمان به نام سازمان برای توسعه آزادی کارگران و با هدف همکاری با (سی آی ای- مترجم) در شیلی را به وجود آوردند. نیکسون و کیسینجر از هیچ کوششی برای کمک به پیروزی کودتا در شیلی کوتاهی نکردند. آنها با کمک بانک توسعه ی آمریکا و بانک توسعه جهان وارد کارزار شدند و به سران کودتاچی مساعدت مالی و لجیستگی کرده و افسران ارتش شیلی را آموزش دادند.
در 11 سپتامبر 1973 ارتشیان حمله را آغاز کردند و این یک حمله کاملاً از قبل برنامه ریزی شده بود که دنبال می گردید. لاموندا، قصر ریاست جمهوری در سانتیآگو، بوسیله توپ و خمپاره گلوله باران شد و سپس بوسیله سربازان اشغال گردید. و بعد رئیس جمهور آلنده را با یک سلاح در نزدیکی اش اما کشته شده، پیدا کردند.
اولین گزارشات از 30 هزار کشته در اولین روزهای کودتا خبر دادند، اما بعد آن اعلام گردید که در حدود 3 تا 5 هزار انسان گشته شده اند. (جناره های بسیاری را پنهان کردند، آنها در گورهای دسته جمعی دفن شدند، یا از هواپیماها و هلی کوپترهائی که بر فرار اقیانوس آرام پرواز می کردند به آب انداخته شده و غذای کوسه ها گردیدند، و هرگز اثری از آنها پیدا نشد.)، هزاران انسان ناپدید شدند و تعداد بسیاری را در استادیوم ورزشی آنتیاگو جا دادند و در آنجا شکنجه کرده و کشتند.(در میان این کشته شده گان می توان به ویکتور خارا اشاره داشت که در حال نواختن گیتار و خواندن سرودهای انقلابی-مردمی انگشتانش را اول قطع کرده و بعد کشتند- مترجم) در میان کشته شده گان دو آمریکائی به نام های فرانک تروگی و چارلز هورمان بودند، فیلم مسینگ “Missing” که بوسیله استارینگ جک لیمون تهیه شده است، حکایت پدر هورمان است که به دنبال یافتن فرزندش می باشد که بداند بر سر پسرش چه آمده است.
نظامیان بعد از کودتا قدرت را بدست گرفتند، و بعداً ژنرال پینوشه به “مهمترین مرد” تبدیل گردید. ژنرال پینوشه برای مشاوره برای احیای اقتصاد در شیلی از یک گروه اقتصادان که در دانشگاه شیکاگو (در دانشکده اقتصادی این دانشگاه زیر نظر فریدمن، یکی از تئوریسین های نئولیبرالیسم اقتصادی-مترجم) آموزش دیده بودند، دعوت بعمل آورد. آنها یک برنامه که بعداً به نئولیبرالیسم شهرت یافت ارائه دادند که کلیه قواعد اقتصادی که بوسیله دستگاه اداری آلنده به مورد اجرا گذاشته شده بود را لغو میکرد. تنها ارزش مثبت در نزدآنها سود دهی بود،آن خوب بود-اگرنه، بد بود- مهم نبود که این سود دهی در زندگی انسانها چه تأثیری داشته باشد و انسانها چه بهائی باید بپردازند. سازمانهای حامی کارگران و اتحادیه ها فوران ملغی و بسته شدند، و به طبع رهبران آنها شکنجه و کشته گردیدند. و در اولین مرحله تمام برنامه های اجتماعی که فقرا را تغذیه می کردند، خدمات به بیماران روانی و ناتوانان و نافعالان، یا اینکه به خانواده های کم درآمد، بیکار وکارگر را قطع کردند.
پینوشه همه سازمانهائی را که تهدیدی برای کودتاچیان و یا قدرت خود می دید، برچید و با بی رحمی نابود کرد. او بر همه چیز مسلط بود و بهیچ وجه اجازه کار و اقدامی را بر علیه خود نمی داد، این ویرانی تا اوائل دهۀ 1990 ادامه داشت و تکانی نخورد.
گرچه ما هنوز آن خشونتی که در شیلی بوسیله پینوشه اعمال گردید را در ایالات متحده ندیده ایم، اما رهبران ما و مخصوصاً از دوران ریگان و در ادامه تا امروز باراک اوباما، همان برنامه اقتصادی یعنی نئولیبرالیسم اقتصادی را در اینجا هم پیاده کردند و از پیدا شدن چنین برنامه ای بیشترین انسانهائی که در آمریکا زندگی می کنند، به طور جدی آسیب دیدند و برایشان فاجعه آفرید. ایالات متحده آمریکا از نابرابری بیشتری نسبت به اکثرکشورهائی که به کشورهای پیشرفته شهرت دارند، برخوردار است. در واقعیت امر ما مانند بنگلادش، اوگاندا و ویتنام هستیم- و میزان زندانی ها ی ما از همه کشورهای جهان بیشتر است. من می توانم این را بخوبی نشان دهم. سود دهی بیشتر، تنها ارزش قابل احترام و پذیرفته شده است، این نگاه و اقدامات باعث شده اند که به ثروتمندان و همکارانشان بیشترین امکانات مادی و معنوی برسد، ولی یک جهنم واقعی نیز برای آنچه که ما به آن جامعه و “اجتماع” می گوئیم ساخته شده است.
دولت امریکا بیشترین سرمایه گذاری را برای پیشرفت و ترقی ماشین جنگی اش می کند، در بین سال های 1981 تا 2010، محافظه کارانه، 10 بیلیون دلار سرمایه گذاری در بازسازی نظامی نموده ایم. سرمایه گذاری ما در صنایع نظامی و در تجهیز ارتش( دولت امپریالیستی آمریکا را به بزرگترین زرادخانه سلاح های نابود کننده و بی رحم ترین امپرطوری تاریخ بشری و ژاندارم جهان معاصر تبدیل کرده است. ما این را در افغانستان، پاکستان، یمن، لیبی، کُلُمبیا، مالی، سوریه و بویژه عراق… دیده و می بینیم که هم اکنون خارج از کشتار هر روزه، کودکانی در عراق به دنیا می آیند که به سرطان مبتلا بوده و با بدنهای هیولاوار و ستون مهره های باز هستند. این از اثرات بمبارانهای دو جنگ نیروی نظامی ناتو به سرپرستی دولت آمریکاست. در این جنگ ها آنها صدها هزار تُن مواد و فلزات سمی، خطرناک از قبیل سرب، جیوه، فسفر زرد وبویژه اورانیوم ناقص به کار بُردند و محیط زیست در عراق را برای سالها مدیدی به مواد کُشنده و سرطانزا آلوده کرده اند، همان طور که هنوز در ژاپن و ویتنام کودکان ناقص الخلقه متولد می شوند. اگر اعمالی در جهان مصداق جنایت علیه بشریت باشند که هستند، اعمال دولت امپریالیستی آمریکا از مصداقترین هاست، ولی افسوس که فعلن جهان ما تحت سلطه قوادان، پااندازان و قاتلان است. – مترجم) به تنهائی بیشتر از مجموعۀ سرمایه گذاری 14 کشور از نزدیکترین کشورها به خودمان می باشد! این مبلغ پول را هنوز قادر نشده ایم که در آموزش و پرورش، بهداشت، ساختن زیربنا، کنترُل داشتن بر تغییر آب و هوای جهانی، یا اینکه برای سرپرستی از مردم فقیرشده خود سرمایه گذاری کنیم. ما قادر هستیم که یکی را انتخاب کنیم ودرهر دو توأمان ممکن نیست.
(برای درک عمیق نسبت به تغییرات اقتصادی در آمریکا بعد از جنگ دوم جهانی، و نتایج اجتماعی حاصله از این تغییرات، به مقاله ای که من در سال 2009 تحت عنوان “سیاست اقتصادی نئولیبرال در ایالات متحده آمریکا: تأثیر جهانی شدن در یک کشور”شمالی” نوشته ام درww.zmag.org/znet/viewArticle/21584″ مراجعه کنید. این گزارشی که من از چگونگی توسعه اقتصادی داده ام، برمی گردد به قبل از کسادی بازار و بنا بر این از بحران موجود سرمایه داری تأثیر نگرفته است).
بدین وسیله می رسیم به شیکاگو و شهردار “راهم امانوئل”(RahmEmanuel). “راهم امانوئل” و یک “اقدام از طرف خدا”، که می بایست مدارس عمومی شیکاگو در هم شکسته و ویران نموده وبا مدارس پیمانی و فرمانی جانشین کند. خارج از دشمنی ایدئولوژیک که امانوئل با مدارس عمومی دارد، این اقدام او که بیشتر به یک آزمایش می ماند یکی از پر هزینه ترین اقدام آموزشی است که تا کنون به سیستم آموزش عمومی در ایالات متحده تحمیل شده است. اجرای چنین برنامه ای زن کم درآمد و مسئول مخارج خانواده دارای 4 کودک سارا لورنس را بدست مدارس پر هزینه خصوصی می سپارد. امانوئل مایل است که آموزش عمومی را به یک بنگاه سودآور تبدیل نماید. کلید اجرای چنین برنامه ای نیز در هم شکستن مقاومت و وجود اتحادیه معلمان شیکاگو است.
در حال حاضر شکایت امانوئل از پر هزینه بودن یک نیروی کار اتحادیه ای است- و اینکه آنها بیشتر از معلمان بدون اتحادیه ای حقوق می گیرند، با اطمنان می توان گفت-اما مشکل اصلی قدرت است. امانوئل تمایل ندارد هیچکس برنامه هایش را تهدید کند، و بهیچوجه مایل نیست که جلوی قدرت او را کسی بگیرد و آن را از حرکت باز دارد و برای عموم تعریف کند و بگوید که قیصر برهنه است، همان طور که در سال 2012 CTU انجام داد و معلمان اعتصاب کردند. او دل مشغولی ای به دانش آموزان، والدین، معلمان و یا شیکاگو ندارد: این است شیوه و جاده اصلی او. در نهایت این تخیل را دارد که رئیس جمهور آمریکا گردد، و او، برای اینکه تیرش به هدف بخورد، نیازمند هست که یکی را زیر ماشین بی اندازد.
من به این اطمینان دارم که در لحظات خلوت و شخصی اش، او امیدوار است که بتواند آلترناتیو پینوشه را مورد استفاده قرار دهد.
فکر می کنید که من مبالغه می کنم؟ حدس بزن که چه کسی در می 2012 حلقه های جنوب را پائین کشید، و 3 هزار پلیس را آماده کرد، باضافه اینکه اجازه حفاظت از یک جلسه North Atlantic Treaty Organization (NATO)، بزرگترین ماشین مرگ- جنگ در تاریخ را بعهده کرفت؟ ( صبر کن تا اینکه فیلم جدید “4 روز در شیکاگو” را ببینید” (لینک فیلم: ttp://www.fourdaysinchicago.com ). من نام فامیلی شهردار را انتخاب کردم، اما مطمئن باشید که او، خود پنوشه است.
Kim Scipes, Ph.D. یکی از افسران سابق نیروی دریائی آمریکاست، که اکنون محقق در جامعه شناسی در Purdue University North در وِستویلی(Westville, IN) است. او در جنب میدان لوگان شیکاگو زندگی می کند. تحقیقات ویژه ای در باره کودتای نظامی پینوشه انجام داده که در کتاب جدیدش هم موجود می باشد. اسم کتاب جنگ پنهانی اتحادیه کارگری (AFL-CIO) بر علیه کارگران پیشرفته یا پیشرو: همبستگی با خرابکاری؟ می باشد. انتشارات , MD:. Lexington Books, 2010 inbundna, 2011 pocketbok صفحه اوhttp://faculty.pnc.edu/kscipes می باشد.
لینک مطلب:
http://www.zcommunications.org/september-11-chile-1973-chicago-2013-40-years-of-neo-liberal-attacks-on-our-societies-by-kim-scipes.html

لینک منبع ترجمه شده ی متن: http://antifa-iran.blogspot.no/2013/09/1973-2013-40.html
حمید قربانی- 19 سپتامبر 2013
منبع: سایت ضد(Z)

به نقل از وبلاگ آنتی فا
http://antifa-iran.blogspot.no/2013/09/1973-2013-40.html