افزایش تورم و وضعیت اسفبار معیشت راهی جز انقلاب کارگری نیست
پرتو: آمارهای مختلفی در مورد تورم در ایران هر منتشر میشود اوضاع ناهنجار اقتصادی و مسئله تورم را شما چگونه میبیند؟
جمال کمانگر: تورم یکی از اثرات بحران اقتصادی است. اگر امروز گفته میشود تورم 40 درصد است باید دید وضعیت اقتصادی ایران در چه حالتی است؟ در میان همین آمارهایی که منتشر کرده اند رشد اقتصادی در ایران در سال 91 منهای چهارو نیم درصد است. وقتی اقتصادی با رشد منفی روبرو است معلوم است که ثبات اقتصادی وجود ندارد. معلوم است مسئله اشتغال زایی به صفر میرسد. یا آن اصطلاحی که به کار میبرند که وضعیت “کسب و کار” در آن مملکت به صفر رسیده است. این ظاهر قضیه است. آمارها را چپ و راست از مرکز آمار و بانک مرکزی منتشر میکنند. مرکز آمار ایران یک آماری میدهد طرف مقابل میگوید صبر کنید ببینم آمار بانک مرکزی چی میگوید. کل این پدیده ای که الان هست از” اقتصاد دان” و مفسر و همه اینها دارند وضعیت بحرانی که در ایران وجود دارد را توجیه میکنند. میخواهند بگویند این وضعیت اذل و ابدی است! مقصر کسی دیگر بوده است.
این آمارها یک واقعیت دیگری را نشان میدهد که جمهوری اسلامی ناتوان از یافتن راه حلی برای بحران اقتصادی است. جمهوری اسلامی از لحاظ سیاسی در دوران های مختلف همیشه با بحران سیاسی روبرو بوده است. دعواهای درونی خودشان و بحث سیاست خارجی که داشته اند. نظام جمهوری اسلامی به عنوان یکی از مولفه های بحران اقتصادی ، وضعیت بد معیشتی و اشتغال در ایران عمل میکند باعث تشدید آن میشود. مولفه دیگر بحران سرمایه داری است که جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سرمایه داری متاثر از بحران اقتصادی در سطح جهانی است. جهموری اسلامی با تمام آن تناقضاتی که دارد باروبنای مختنق سیاسی و ایدولوژیکی که دارد حتی مانند یک اقتصاد کلاسیک مانند انگلیس و آلمان نیست که بعد از چند سال دوباره دوران رونق و شکوفایی را شروع کنند! میخواهم بگویم دو فاکتور عمل میکند یکی خود جمهوری اسلامی به عنوان عامل اصلی این بحرانهای اقتصادی و سیاسی و دوم بحران اقتصادی بین المللی است که دامن جمهوری اسلامی را هم گرفته است. اما در سطح کلان تر این اقتصاد سرمایه داری است که دچار بحران است و جمهوری اسلامی هم به عنوان یک نظام سرمایه داری از آن متاثر میشود.
پرتو: پیامدهای این تورم و رشد منفی اقصادی ایران برای طبقه کارگر و اقشار تهیدست در ایران چیست؟
جمال کمانگر: وقتی رشد منفی است به معنی این است که تولیدی در جامعه نیست یا اگر تولیدی هست برای سرمایه دار سود نمیدهد. سرمایه دار میرود کارخانه اش را تعطیل میکند. همیشه وقتی بحران هست یک بحث معتبر مارکسیستی هست علل آنرا ” گرایش نزولی سود” میداند. به معنی این است در پروسه انباشت و تولید کالا آن سود دهی مد نظر را برای سرمایه دار ندارد. برای سرمایه دار مهم نیست که کارخانه اش را تعطیل کند. میگوید برایم سود نمیدهد! هر چند قبلن سود زیادی هم به جیب زده باشد. تاثیر مستقیمش بر روی وضعیت اشتغال این است که بیکاری زیاد میشود. هر دولتی که در بحران قرار میگیرد اولین کاری که میکند بیکارسازیها را افزایش میدهد در ایران ما شاهد بیکارسازیهای وسیع هستیم. دستمزدها را پرداخت نمیکنند. دستمزدها را پایین نگه میدارند. خدمات عمومی را که کارگران با مبارزه به دست آورده اند یکی پس از دیگری باز پس گرفته میشود. چشم انداز اینکه کسی که کارش را از دست داده است دوباره به سر کار برگردد نزدیک به صفر است. خیلی سخت است دوباره کار پیدا کند. بر اساس گفته های اخیر طیب نیا وزیر اقتصاد روحانی سه و نیم میلیون بیکار در ایران وجود دارد. ممکن است که زنان را حساب نکرده باشند! طیب نیا گفته که ظرف یکی دو سال آینده 5 میلیون جوان تحصیل کرده وارد بازار کار میشوند. گفته در 100 سال اخیر ایران با چنین موج وسیع بیکاری روبرو نبوده است. میخواهم بگویم تاثیر رشد منفی این است. تاثیر این است که بیکاری وسیع میشود. وضعیت معیشتی مردم پایین می آید. تورم افزایش می آید. طبق آمار رسمی خود دولت 40 درصد است که غیره رسمی باید آنرا دو برابر کرد. این از تبعات اصلی بحران اقتصادی است وضعیت صنعت خودروسازی به مراتب بدتر از سایر بخشهاست. بحث اینکه خودروسازیها ممکن است بخش زیادی از آنها تعطیل بشوند. بحث اینکه ممکن است در ایران دیگر اتوموبیل تولید نشود! قرار است از چین یا روسیه لوازم آن وارد و در ایران مونتاژ شود. ما با لشکر وسیع بیکاران در ایران روبرو هستیم. این وضعیت بدتر خواهد شد. همیشه در بحرانهای سرمایه داری قربانی اصلی وخصوصن در جمهوری اسلامی طبقه کارگر و کسانی که جویای کار هستند.
پرتو: معلوم است پیامدهای بحران همیشه گریبان طبقه کارگر را میگیرد و آنها را به خاک سیاه مینشاند. میدیای جهانی بویژه میدیایی مثل بی بی سی و خود جمهوری اسلامی چه قبل از انتخاب روحانی و چه بعد از آن تمامن سعی کرده اند که وضعیت کنونی اقتصادی را بر عهده دولت پیشین بی اندازند.بانی وضعیت کنونی را دولت احمدی نژاد میدانند. به مردم می گویند امید آنچنانی برای بهبود سریع اوضاع نداشته باشید. شما این مسئله را چگونه میبنید؟ آیا این حقیقت دارد؟
جمال کمانگر: به نظر من اگر برای دولت دیوید کامرون در انگلیس این حقیقت داشته باشد که دولت کارگر باعث بحران سرمایه داری در انگلیس شده است. برای آنها هم حتمن صدق میکند. شما از این دولتی که الان در انگلیس سر کار است شنیده اید که بگویند این بحران نظام سرمایه داری است. بیکاری جزو لاینفک نظام سرمایه داری است. باید یک لشگر بیکاری وجود داشته باشد، بخاطر اینکه دستمزد و سایر مزایای کارگران را پایین نگه دارند. اینها را نمیگویند! دردولت انگلیس این جور است و در تمام نظام سرمایه داری بحران را به گردن دولت قبلی می اندازند. میخواهند یک چیزی را پرده پوشی کنند آن هم کارکرد نظام سرمایه داری در بحران است. کل میدیا و کل “اقتصادان” و مفسر وروزنامه نگار میگویند مقصر این دولت نیست و این دولت جدید کاری نکرده است ! بلکه نتیجه” بد” کار کردن دولت قبلی است. این واقعیت ندارد. آن چیزی که واقعیت دارد نظام سرمایه داری بحران را بوجود می آورد. نظام سرمایه داری است که مسبب بیکاری است. نظام سرمایه داری است که وضعیت معیشتی زیر خط فقر را به طبقه کارگر و مردم تحمیل میکند. نظام سرمایه داری است که بانی و مسبب این وضعیت است. در این میان آن چیزی که پرده پوشی میشود این است.
میدانم که احمدی نژاد به عنوان یک شارلاتان سیاسی و موضع گیریهای و برنامه های اقتصادی که داشت تمامن در جهت فربه کردن بورژوازی ایران بود. احمدی نژاد پاره تن نظام سرمایه داری در ایران بود. پاره تن جمهوری اسلامی بوده است. اگر الان این صحبتها را میکنند میخواهند به مردم بگویند مقصر دولت کنونی نیست. وقتی میگویند در صد سال اخیر رشد منفی در ایران نداشته اند و حتی مقایسه میکنند با سال 65 و 66 ک در ایران جنگ بوده و رشد منفی 5.5 درصدی داشته اند. تمام تلاششان این است پرده پوشی بکنند. توقع مردم برای زندگی بهتر را پایین بیاورند. مقصر را نه نظام سرمایه داری نه جمهوری اسلامی نه هیئت حاکمه جمهوری اسلامی و نه سرمایه دارانی که جیب هایشان را پر کرده اند. بلکه میخواهند بگویند یک بابای بوده حرفی زده، کاری کرده و وضعیت این جور شده است.
پرتو: بعضیها میگویند مسئله تحریمها هم تاثیر جدی داشته است. آخرین صحبتهایی که از رفسنجانی که در مورد سوریه پخش شد که گویا در یک مجلس محرمانه صحبت کرده است. می گوید تحریمها مسئله جدی برای ماست. حتی اگر ما نفت هم بفروشیم نمیتوانیم پولش را برگدرانیم. این تاثیر جدی گذاشته است. آیا این هم حقیقت دارد؟
جمال کمانگر: ما همیشه گفته ایم که تحریمها به عنوان یک سلاح کشتار جمعی عمل میکند کاری که دولت آمریکا و کشورهای اروپایی کرده اند به عنوان یک فاکتوردر بحران اقتصادی ایران تاثیر دارد. اما وضعیتی که ما شاهد هستیم بهانه به دست جمهوری اسلامی داده است . ما کمونیستها مخالف تحریمهای اقتصادی به هر بهانه ای ، علیه ایران و هر کشور دیگری هستیم . این دولتها نان مردم را به گرو میگیرند. مادلین البرایت وزیر خارجه آمریکا در دوره محاصره اقتصادی عراق در دهه نود گفت” اگر 500 هزار کودک هم کشته شوند به سیاست کلانی که دنبال میکنند می ارزد.” اما خود جمهوری اسلامی با آن روبنای مختنقی که دارد خود عامل تشدید کننده بحران اقتصادی در ایران است. جمهوری اسلامی خود بانی اصلی وضعیت نا بهنجار اقتصادی است که آنرا به تحریمها پاس میدهد و میخواهد از نقش خود در بوجود آوردن وضعیت کنونی سلب مسئولیت کند و به دولت قبلی پاس میدهد. اینجا نظام سرمایه داری با کارکرد ضد کارگریش قصر در میرود. هیئت حاکمه جمهوری اسلامی قصر در میرود. بورژوازی ایران قصر در میروند. گویا دولت کنونی خیلی به فکر مردم است.
غرب با تحریمهای اقتصادی به عنوان سلاح کشتار جمعی که در دست دارد به جنگ نان مردم آمده است. معلوم است که کشوری مثل ایران که هشتاد درصد از در آمدش نفت است اگر نگذارند آنرا بفروشد مستقیمن روی معیشت مردم ایران تاثیر میگذارد و استیصال را بر مردم تحمیل میکند. برخلاف نظرات بعضیها که گویا روی هیئت حاکمه جمهوری اسلامی فشار می آورند. تحریمها هیئت حاکمه جمهوری اسلامی را هارتر می کند.
پرتو: در فاصله بین انتخاب روحانی تا حالا ما شاهد آمارهای زیادی هستیم. در هفته حداقل یکی دوبار از طریق اقتصاد دانهای مختلف بین المللی یا داخلی در تلویزیونها با گفتگوها در این مورد اظهار نظر میکنند. آنزمان بحث از” حماسه سیاسی” شد و بخشن کارگران را وادار کرد ه اند که حالا نوبت “حماسه اقتصادی” است. خاتمی در پیشاپیش “دولت اعتدال” گفت انتظار و توقع عجیبی نداشته باشید. که یک شبه همه چی روبراه بشود. کلا هدف از سرم هم بندی کردن این مقولات چی هست؟ چه هدفی را تعقیب میکنند؟
جمال کمانگر: در جواب سئوال قبلی گفتم تمام تلاششان این است نظام سرمایه داری در ایران، هیئت حاکمه جمهوری اسلامی و بورژوازی را از گزند مردم حفظ کنند. هدفشان حفظ نظام است. تا جایی که به خود جمهوری اسلامی بر میگردد تا حدودی بر دعواهای درونی خود فائق آمده اند. در کوتاه مدت در مقابل مردم متحد تر شده اند. مسئله ای دیگر این هست که به مردم بگویند که” وضعیت خراب” بوده است. شما باید صبر کنید. برای جمهوری اسلامی هر روز که بر عمرش افزوده شود غنیمت است. برای سرمایه داری که دستش به ثروت و پول هست غینمت است. برای آنهایی که در ایران در قدرت هستند، ثروت دارند و زندگیشان را میکنند هر روز که به عمرشان افزوده شود غنیمت است. مخصوصا برای جمهوری اسلامی اگر ده روز، یکماه و یکسال هم به عمرش افزوده شود غینمت است. جمهوری اسلامی دنبال مشروعیت گرفتن از مردم است. یک خاصیتی که این آمارها برای دولت روحانی دارد که به مردم بگوید” آقا جان وضعیت خیلی خراب است.” شما(مردم) هیچ توقعی نباید از ما داشته باشید. وضعیت را خراب کرده اند سه-چهار سال طول میکشد درست شود. معنی اش این است که مردم با این وضعیت فقر وفلاکت و بیکاری و یاس و ناامیدی و استیصالی که به شما تحمیل شده است. سر کنید تا انشالله یک روزی وضعیت خوب میشود! تمام تلاششان این است که جمهوری اسلامی را از این مهلکه از جلو دست مردم سالم تا ایستگاه بعدی ببرند.
پرتو: ما در تحریمهای اقتصادی که علیه عراق بود شاهد بودیم هیئت حاکمه زندگیش را میکرد. تغذیه اش مشکلی نداشت. آنچه قربانی بود سوء تغذیه کودکانی بود که دهها سال آثار آن گریبان مردم را گرفته است. آن نسلی که در آن دهه معین که محاصره اقتصادی بود کمرش راست نشده است. این برای جمهوری اسلامی هم صدق میکند. سردمدارنشان همان زندگی را دارند. بحث بر سر این است که طبقه کارگر ، مردم آزایخواه ایران چکار میتوانند انجام دهند و توجیهات جمهوری اسلامی را نپذیرند و توقعاتشان را از جمهوری اسلامی بالا ببرند. چرا طبقه کارگر تاوان این اوضاع را بدهد؟
جمال کمانگر: طبقه کارگر بدون سازمان ، طبقه کارگر بدون حزب، طبقه کارگر بدون دورنمای انقلاب کارگری مجبور است همین اوضاع را تحمل کند! طبقه کارگری که اگر به طرف سازمان و حزب نرود، طبقه کارگری که به طرف این نرود که باید این نظام را پایین کشید. مجبور است این وضعیت را تحمل کند. وضعیت تحمیلی به طبقه کارگر در ایران فاجعه بار است. کارگرانی هستند که یک سال حقوق نگرفته اند. تحریمها یک فاکتور است اما بخش اصلی به کارکرد نظام سرمایه داری در ایران و خود جمهوری اسلامی با تمام خفقانی که دارد بر میگردد. جمهوری اسلامی عامل بی ثباتی سیاسی و اقتصادی است. این جمهوری اسلامی است که باید هدف قرار بگیرد. طبقه کارگر نباید صورت مسئله را از جمهوری اسلامی و دولت روحانی قبول کنند که ما پول نداریم. صورت مسئله را نباید قبول کرد که گویا صنایعشان ورشکست شده است. صورت مسئله را نباید از آنها قبول کرد که نمیتوانند “کار آفرینی” بکنند. اگر نمیتوانند “کار آفرینی” بکنند بیمه بیکاری مکفی بدهند. پول ندارند! غلط کرده اند این را میگویند! طبق آمارهای خودشان ظرف 6-7 سال گذشته بالغ بار 700میلیارد دلار در آمد فقط از فروش نفت داشته اند! ایران با آن همه ثروت باالقوه در ردیف 20 کشور ثروتمند دنیاست. ثروتی که در ایران موجود است اگر دست ما باشد کل مردم ایران میتوانند مرفه زندگی کنند! اینها به عنوان یک بختک رو سر مردم سوار شده اند. طبقه کارگر اگر بخواهد کاری بکند باید به سازمانش فکر بکند. به تشکیلاتش فکر بکند. به یک پرچم روشن به یک حزب کمونیستی شبیه ما! و به اینکه انقلاب کارگری راه حل است. راه میان بری وجود ندارد. مردم تمام اینها را امتحان کرده اند. طبقه کارگر اینها را دیده است. طبقه کارگر نباید خودش را گوشت دم توپ این جناح و آن جناح کند. نباید چند سال دیگر دل به روحانی خوش بکند که حالا فوقن 10-15 هزار تومان به هزینه خوراک کارگران افزوده است که یک شانه تخم مرغ با آن خریده میشود. یک شانه تخم مرغ یازده هزار تومان است. وضعیت تورم در ایران از زیمبابو هم زده جلو! تورم در ایران بعد از بلاروس در سطح جهان رتبه دوم دارد.
بعد از سالها تجربه نا کار آمدی جمهوری اسلامی در راس نظام سرمایه داری ایران حدااقل این مسئله برای طبقه کارگر روشن شده باشد دیگر مجبور نیست تن به بردگی مزدی بدهد. این وضعیت قابل دوام نیست. طبقه کارگر باید به فکر انقلاب کارگری باشد. طبقه کارگر باید به این فکر کند که چرخ تولید را بخواباند. یا کار یا بیمه بیکاری مکفی برای همه احاد بالای 16 سال !
پرتو : طبقه کارگر به کرات تلاشهایی کرده است. فعالین کارگری به قدمت جمهوری اسلامی تلاش برای متشکل کردن را کرده اند. علیه تصویب قانون کار تا حالا با جمهوری اسلامی مبارزه کرده اند. دهها فعال کارگری به کرات زندانی شده اند. هنوز هم در زندان هستند افرادی مثل شاهرخ زمانی ، رضا شهابی و خیلی های دیگر! چه چیزی مانع اتحاد ومبارزه طبقه کارگر برای متشکل شدن است. آیا اختناق تاثیر دارد؟
جمال کمانگر: به نظر من اختناق یک فاکتور است. بحث خود آگاهی است. آیا طبقه کارگر به این خود آگاه هست که باید نظام سرمایه داری را زیرو بکند؟ آیا من کارگر باید تا ابد الدهر تن به بردگی مزدی بدهم ؟ حتمن کارگران این سئولات را دارند. بحث بر سر یک توده میلیونی کارگران است. بحث فقط ده تا فعال کارگری نیست! اگر کارگران در سطح میلیونی و دهها هزار نفره به میدان نیایند کاری از کارگاههای کوچک و بخشهای کم تاثیر تر در چرخه تولید بر نمی آید. قرار است چند روز دیگر مدارس باز شود. برای خانواده های کارگری که چند فرزند دارند به کابوسی تبدیل شده است. دستمزد کارگر را یک سال نداده اند و باید چند تا بچه هم به مدرسه بفرستد. با چندر قاز دستمزدی که میگیرد کفاف زندگی اش را نیمدهد. بحث این است که امسال تعداد زیادی از بچه ها نتوانند به مدرسه بروند چون خانواده های کارگری از تامین نوشت افزار برای آنها عاجز هستند. تعداد زیادی از خانواده های کارگری از فراهم کردن ملزومات ساده ای که بچه ها باید مردسه بروند ناتوان هستند.
این وضعیت برای طبقه کارگر و فعالین کارگری که مشغول سازماندهی کارگران هستند قابل دوام نیست. به معنی این نیست که چون ما کمونیست هستیم اینرا میگوییم. چون ما مخالف نظام سرمایه داری هستیم . چون ما میخواهیم انقلاب کارگری بکنیم. چون ما میخواهیم یک زندگی انسانی را برای همه احاد مردم ایران بوجود بیاوریم. ما میگوییم اگر کارگران به میدان بیایند هیچی ندارند که از دست بدهند اما میتوانند یک دنیا را بدست بیاورند. همه جامعه را میتوانند با خود آزاد کنند. این حرفها فقط از سر ایدولوژیک بودن ما نیست! یک واقعیتهای در آن جامعه در جریان است. یک طبقه ای که میتواند نجات بخش باشد طبقه کارگر است. برای رسیدن به این هدف عالی باید خود را متشکل کند. باید خودش را سازمان بدهد. مثل دوران سابق نیست که دسترسی به ما کمونیستها به مانیفست کمونیست به ادبیات مارکس و حزب کمونیستی آماده کسب قدرت مشکل باشد! طبقه کارگر باید به این سمت برود راهی دیگری وجود ندارد. یا باید تن به بردگی مزدی بدهد یا باید تن به نقشه وبرنامه های سرمایه داران و دولتشان بدهد یا باید کاری کرد. دستشان را بگذارند در دست ما! با متحد بشوند. با هم میتوانیم این وضعیت را تغییر بدهیم. نباید این وضعیت را قبول کرد. نباید صورت مسئله را از سرمایه داران و دولتشان قبول کرد. نباید صورت مسئله بحران سرمایه داری را نه ازجمهوری اسلامی ، نه از دولت دیوید کامرون ، نه از بی بی سی و رادیو فردا قبول کرد. این صورت مسئله وارونه است. به مردم دروغ میگویند. کارشان همین است که دروغ بگویند. راهی جز مبارزه متشکل برای بهبود وضعیت معیشت نیست. راهی جز انقلاب کارگری وجود نیست.
*****
این مصاحیه توسط سعید آرمان اجرا شد و در برنامه تلویزون پرتو در شهریورماه 1392 پخش شد.