سیاوش دانشور-“نرمش قهرمانانه”

“نرمش قهرمانانه”

سیاوش دانشور

جمهوری اسلامی از زبان خامنه ای سیاست دوره ایش را اعلام کرد: بار دیگر سر کلاف مذاکرات و دیپلماسی باز میشود و برای توافق برسر مسئله هسته ای آماده اند. اسم این سیاست را “نرمش قهرمانانه” گذاشته اند که عنوان “نوشیدن جام زهر” وصف حال تر است. تخریب مناسبات جمهوری اسلامی با آمریکا و دول غربی از مسئله هسته ای شروع نشده و با ختم مسئله هسته ای نیز تمام نمیشود. این صورت مسئله دور جدید مذاکرات نیست. نهایتا پرونده هسته ای صورت مسئله بحران مناسبات جمهوری اسلامی با آمریکا و غرب را تشدید کرده است. معضلات رژیم اسلامی عمیق تر و ریشه ای تر اند. این مذاکرات، حتی اگر به نتیجه مورد توافق طرفین برسد، تنها سرنخی به طرح مسائل بزرگتری است که سرنوشت جمهوری اسلامی را رقم میزند.

موقعیت وخیم جمهوری اسلامی
جمهوری اسلامی در منگنه و بن بست لاعلاجی قرار دارد. اسلام سیاسی در منطقه دچار یک واگرائی و بی افقی مزمن شده است. “بیداری اسلامی” مورد اشاره خامنه ای در واقع چیزی جز بیان وارونه افول جنبش اسلام سیاسی نیست. قیامها و خیزشهای انقلابی در منطقه که کلیه اشکال استبدادهای سیاسی نظم سرمایه داری را مورد هجوم قرار داده است، نه فقط مجالی برای خودنمائی دراز مدت و حتی میانمدت اسلام سیاسی فراهم نکرده است بلکه چشم انداز سقوط اسلام سیاسی را بعنوان یک نیروی قابل محاسبه و مطرح در سیاست منطقه ای و جهانی پیش روی جهانیان قرار داده است. مسئله تهاجم نظامی به سوریه هنوز منتفی نشده و وضعیت و آینده “محور مقاومت” یعنی سوریه و حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی بحرانی و نامعلوم است.

در ایران وضعیت رژیم اسلامی بدتر از هر زمانی است. اقتصاد در آستانه فروپاشی است. سرکوب و اعدام جواب نمیدهد. فقر و فساد و جنایت بیداد میکند. فشار تحریمهای اقتصادی اساسا روی دوش مردم کارگر و زحمتکش است و تاوان آنرا با بیکاری و بیماری و گرانی و محرومیت بیشتر میدهند. نفرت از رژیم میان مردم وسیع است و نگرانی از سیاستهای ماجراجویانه و ضد اجتماعی جمهوری اسلامی به سهم خود موجب نگرانی بیشتر مردم شده است. امکان خیزش و انفجار توده ای بیش از هر زمان به کابوس حکومت اسلامی تبدیل شده است. جمهوری اسلامی در این بن بست راه حلهای زیادی برویش باز نیست.

هدف نجات رژیم است
واقعیت اینست که جمهوری اسلامی تغییر نکرده است. نه سیاستهایش تغییر کرده، نه قدرتش گسترش یافته، و نه به بحرانهای داخلی و عدم انسجام درونی اش فائق آمده است. جمهوری اسلامی همینطور در مسئله سوریه علیرغم تهدیدها و تبلیغات در رسانه ها، نه میتواند و نه میخواهد در صورت وقوع جنگ خود را درگیر کند و سرنوشتش را به سرنوشت بشار اسد گره بزند. این تبلیغات پوک رژیم اسلامی چیزی جز بازی با کارت اسد و حزب الله لبنان در مذاکرات با آمریکا و دول غربی نیست. حکومت اسلامی و خامنه ای و رفسنجانی میدانند که وقت آنست که فتیله ها را پائین بکشند، امتیازهائی بدهند و امتیازهائی بگیرند. به مردم بگویند تحریمها را کاهش دادیم و بجای به پیشواز جنگ رفتن داریم با آمریکا مذاکره میکنیم. در عین حال مردم باید بدانند که رژیم اسلامی هنوز دندان تیز دارد. به همین دلیل نوشیدن جام زهر “مرگ بر آمریکا” و تعدیل عر و تیز تروریستی را “نرمش قهرمانانه” نام نهاده اند تا مبادا مردم فکر کنند حکومت تضعیف شده و اشتهایشان برای تهاجم به آن بیشتر شود. به همین دلیل هر روز اعدام میکنند. در داخل سرکوب و دسته دسته سلاخی میکنند و در قلمرو دیپلماسی لبخند میزنند و بده بستان دارند. هدف جمهوری اسلامی بقای نظام و جان سالم بدر بردن در وضعیت پیچیده ای است که سرنوشت دولتها و حکومتها بویژه در متن بحران عمق یابنده سرمایه داری در جهان به تار موئی بند است. روحانی و دولت “اعتدال و امید” دریچه اجرای این سیاستهاست.

جمهوری اسلامی باید برود
“نرمش قهرمانانه”، “معادله برد – برد”، و عباراتی که اینروزها در رسانه ها پیرامون اظهارات و تعارفات دیپلماتیک طرفین رژه میروند، برای طرفین مذاکرات خاصیت ابزاری دارد. آمریکا و دول غربی مذاکرات مستقیم را آغاز پروسه ای میبینند که طی آن و بتدریج به نقطه قابل قبولی میرسند که دیگر جمهوری اسلامی یا حکومت سابق نیست و یا وجود ندارد. حکومت اسلامی در این پروسه فرصتی را میبیند که مخاطرات را موقتا از سر خود دفع کند تا با وقت خریدن قدرت بسیج درونی و مواجهه با بحرانهای داخلی را داشته باشد. مردم نیز این صحنه را نگاه میکنند تا بموقع پایشان را لای در بگذارند و حرف خودشان را بزنند.

جمهوری اسلامی و هیچ دولت و نیروئی بصورت یکجانبه سرنوشت سیاست منطقه را رقم نمیزند. تعدد بازیگران صحنه سیاست در خاورمیانه و تضاد منافع دولتها و نیروهای مختلف امکان سناریوهای دیگر را منتفی نمیکند. مردم در ایران و هر نیروی جدی سیاسی و مسئول در اپوزیسیون از کاهش و یا نفی تحریمهای تجاری خوشحال میشوند چرا که دود این تحریمها فقط به چشم مردم محروم رفته و رژیم اسلامی از آن آسیبی ندیده است. مردم در ایران و هر نیروی جدی سیاسی مخالف جنگ اند و نمیخواهند تهران به دمشق تبدیل شود. کاهش خطر تقابل نظامی در منطقه به قد علم کردن اعتراض توده ای برای تغییر رادیکال میدان میدهد. آنچه امروز اهمیت دارد اینست که سناریوهای بالائی ها و اردوی ارتجاع بین المللی توسط سیاستی رادیکال و توده ای از پائین به مصاف طلبیده شود تا ورق سیاست در خاورمیانه را برگرداند. مردم در ایران نه در سیاست “نرمش قهرمانانه” و نه در سیاست “جنگ تروریستی” منفعتی ندارند. منفعت طبقه کارگر و اکثریت مردم زحمتکش در ایران در گرو ابراز وجود سیاسی مستقل با یک پرچم آزادیخواهانه و انقلابی و کارگری است. تنها این چهارچوب میتواند به معضلات تاریخی و ریشه ای جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی در منطقه مهر پایانی بگذارد. صورت مسئله مردم در ایران خود جمهوری اسلامی است و نه بهبود مناسبات جمهوری اسلامی با آمریکا. جمهوری اسلامی باید توسط یک خیزش انقلابی سرنگون شود. *
2013-09-20