کانون سوسیالیست های کارگری – شرط پیشروی مبارزات کارگری در ایجاد تشکل های مستقل و طبقاتی است !

 

شرط پیشروی مبارزات کارگری در ایجاد تشکل های مستقل و طبقاتی است !

کارگران ایران کماکان در شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی سختی بسر میبرند، پراکندگی و عدم تشکل مشکل مبارزات کارگری را چند برابر کرده است. دولت تدبیر و امید حسن روحانی همچون دولت های پیشین جمهوری اسلامی تحت عنوان سازنده گی ، اصلاحات و عدالت محوری برای اکثریت جامعه یعنی کارگران و مزدبگیران چیزی بجز افزایش فقر و سیه روزی بیشتردر بر نخواهد داشت. حفظ جهموری اسلامی، بازسازی سرمایه و روند سود آوری و انباشت سرمایه هدف تمامی جناحها، دسته بندی ها و دولت ها بوده و هست واین جزاز طریق استبداد وسرکوب، افزایش ستم و استثمارکارگران و تحمیل بی حقوقی مطلق بر آنها مقدور نخواهد بود. قانونی بخشیدن به راههای افزایش ستم و استثمار کارگران برای اجرا کردن سیاستهای نئولیبرالیستی و رسیدن به سطح توقعات صندوق بین المللی پول در ایران، که چیزی جزافزایش فقر، حفظ مالکیت خصوصی و رواج فرد گرایی و علیه تشکل یابی، بی حقوقی بیشتر و پس گرفتن هر در جه از حقوق اجتماعی و اقتصادی نیست، این بار قرار است جمهوری اسلامی آن را از طریق دولت روحانی عملی کند. کارگران چنانچه متشکل نشوند و مبارزاتشان را سازمان ندهند قادر نخواهند بود بطورواقعی جلو سیاست های سرمایه داری و تهاجم رژیم اسلامی را بگیرند.

درطی دو دهه گذشته به موازات تلاش انواع گرایشات بورژوازی در ایران برای متحقق کردن دولت سیاسی در ایران، افزایش قدرت منطقه ای و تلاش در رفع تنش های بین المللی، کارگران و سایر مزدبگیران درمعرض بیشترین آسیب ها ی اجتماعی قرار گرفته اند. سرمایه با اصلاح درقانون کار موجود، خصوصی سازی و افزایش اخراج و بیکاری، تعرض به دستمزدها و حمله به معیشت کارگران، تحمیل قراردادهای موقت و سفید امضاء، سرکوب تشکل ها، اعتراضات و تجمعات کارگری، دستگیری فعالین و نماینده گان کارگری، شکنجه و آزار کارگران زندانی و فشار به خانواده های آنان، در جهت استراتژی خود شتاب برداشته است. کارگران در مقابل آنگونه که تا کنون نشان داده اند چاره ای جز اعتراض و مبارزه برای دفاع ازحق کار و معیشت نداشته و ندارند. با توجه به شرایط عینی که عمدتا ناشی از وجود استبداد مطلقه اسلامی و نیز بحران سیاسی و اقتصادی سرمایه داری در ایران است، انواع اعتراضات در جهت متحقق کردن مطالبات کارگری در جامعه ناگزیرامری سیاسی است، طبیعتا در مقابل سیاست های رژیم قرار می گیرد و لذا در خود مولد گرایشات سیاسی خواهد بود. تحقق دولت سیاسی نئولیبرالیستی و استحکام سرمایه داری و یا تکیه به نیروی متشکل کارگران در مسیری ضد سرمایه داری، دو گرایش عمده و اساسی سیاسی ـ طبقاتی است که سیر استراتژی تحولات اجتماعی را رقم خواهد زد. سازمانها، احزاب و گروه های فعال در عرصه سیاسی ایران و در اپوزیسیون جمهوری اسلامی، تنها با جای گرفتن در یکی از دو استراتژی نامبرده در بالا است که ظرفیت گره خوردن به نیروی اجتماعی موثر و تاثیر گذار درجامعه خواهند بود. خط مشی اپوزیسیون راست آشکارا و با وجود ابراز انتقاداتی به رژیم اسلامی تماما درراستای استراتژی سیاسی سرمایه داری است و افق تشکل های کارگری را به آن استراتژی گره می زنند. خط مشی اپوزیسیون چپ با وجود سرنگون خواهی رژیم جمهوری اسلامی و با وجود تلاش در جهت اتحاد عمل ها ی سازمانی برای تبدیل شدن به یک قطب چپ و موثر در سیر تحولات جامعه، فاقد ظرفیت لازم برای یاری رسانی به سازمانیابی مستقل کارگری هستند. خط مشی آنها از درون مبارزات کارگری شکل نگرفته و با وجود حمایت ازایجاد تشکل های کارگری انعکاسی از منافع مستقل طبقه کارگر نیست. تشکل یابی طبقه کارگر در محل کار و زندگی کارگران و زحمتکشان صورت گرفته و با توجه به وضعیت و موقعیت موجود سازماندهی میشود. نهادهای کارگری چنانچه در تماس و ارتباط هر چه بیشتر و روتین تر با هم در شکلی سراسری به اعتراض و مبارزه جمعی و موثرتر بپردازند می توانند دیگر نیروهای اجتماعی و منجمله زنان و جوانان را گرد هم آورند.

استراتژی جنبش کارگری ایجاد تشکل های مستقل و توده ای است و تنها از این طریق آحاد کارگران بصورت طبقه ای اجتماعی می توانند از درون خود و با اتکا بخود آلترناتیو سیاسی ضد سرمایه داری را شکل بخشیده و در یک مبارزه طبقاتی بورژوازی را به چالش کشاند . انتخاب حساب شده دولت روحانی با استراتژی اجرای سیاست های تشنج زدایی در جناحهای حکومتی و نیزبعنوان مجری رفع موانع ادغام در سرمایه جهانی به رژیم و سرمایه نفس تازه ای بخشید، البته رژیم اسلامی این بار ژست برگزاری یک انتخابات دموکراتیک را بخود گرفت اما این خود در مقابل دموکراسی مستقیم مشروعیتی ندارد. این دوره کوتاه خواهد بود و در طولانی مدت رژیم نمی تواند عوارض شرایط عینی ناشی از بحران سیاسی ایران و منطقه و نیز اثرات ناشی از بحران اقتصادی سرمایه جهانی در ایران را بهبودی بخشد. اجرای هرگونه سیاست سرمایه در ایران، جز با حمله بیشتر به سطح معیشت کارگران و مزدبگیران، با سرکوب اعتراضات و تشکل های کارگری و با زندان و دستگیری فعالین و نماینده های کارگری میسر نخواهد بود. بعبارت دیگرنتایج انتخابات دولتهای سرمایه داری به جز تهاجم هر چه هارتر سرمایه به سطح معیشت کارگران، تشدید استثمار آنان و افزایش انباشت سرمایه نخواهد بود. تهاجم سرمایه در شرایطی که کارگران متشکل نیستند زندگی را برای آنها بمراتب تیره تر خواهد کرد. کارگران و مزدبگیران اعم از این که شاغل هستند یا بیکار، اعم از اینکه کارمقطعی دارند و یا قرارداد موقت، اعم از اینکه در صنایع بزرگ هستند و یا کارگاهها، خود و خانواده هایشان در معرض فلاکت هستند واین خطر درصورت ظاهر نشدن آنان بصورت طبقه ای متشکل توسط سرمایه داری باز تولید خواهد شد. تجارب تاریخ سرمایه داری درسطح جهان و تجارب سالهای اخیر به کارگران در ایران در عین حال این را به عینه نشان داده است که مبارزه برای رفع رنج و مشقت آنها راه حل فردی ندارد. آنجا کارگران و خانواده های کارگری توانسته اند به درصدی ازخواستها و مطالباتشان برسند که در محل کار و زندگی متشکل و هم صدا عمل کرده اند. تنها کارگران متحد و متشکل میتوانند سد استبداد رژیم اسلامی را در هم شکنند. تشکل همدلی کارگران را بیشتر میکند و نیروی عظیم کار را در مقابل سرمایه به میدان می کشاند. مبارزات خودبخودی کارگری زمانی می تواند سر و سامان بگیرد و به اهداف خود برسد که دخالتگری کارگران در آن منجر به ایجاد انواع تشکل و شیوه های مبارزه جمعی گردد. بموازات تشکل یابی در امر مبارزه ای مشخص، فعالین کارگری مراکز مختلف می توانند همدلی واحدی در میان خود سازمان داده و درحلقه ای بزرگ از مبارزات کارگری قرار گیرند. آنچه امروز درجریان مبارزات کارگری جهان نیز جلب توجه می کند، فشار سرمایه با استفاده از تفرقه در بین بخش های مختلف کارگران و دامن زدن به فردگرایی است. نئولیبرالیسم نه تنها هر چه بیشتر صف مبارزه کارگران را متفرق کرده است، بلکه حتی توانسته است آنها را در مقابل هم قرار دهد. فضای سیاسی نئولیبرالیسم بخش های مختلف کارگران اعم از بیکار و شاغل، رشته های مختلف تولیدی و خدماتی، کارگران دائمی و قراردادی وغیره را بطوراتوماتیک در مقابل هم قرار داده و بازتولید می کند. درایران نیز بموازات استبداد رژیم اسلامی که کوچکترین اعتراض کارگران را بر نمی تابد، نهادهای راست و ضد کارگری نیز در مقابل تشکل های مستقل کارگری صف آرایی کرده اند و از راههای مختلف در تخطئه مبارزات آنها بدنبال کسب هژمونی ضد کارگری هستند. آنان کارگران را از مبارزه سیاسی و اجتماعی دور میکنند و سیاست را به سیاستمداران جیره خوار ومواجب بگیر سرمایه داری و صاحبان سرمایه می سپارند. آنان در واقع برای توسعه سرمایه کار ارزان و کارگر خاموش می خواهند.

امر رهایی ونجات کارگران از زندگی پر مشقت و فلاکت بار فقط بوسیله نیروی جمعی خود کارگران میسر است. و این نیرو از راه متشکل شدن واستقلال طبقاتی ممکن می گردد. سوسیالیسم بدون به صحنه آمدن نیروی اجتماعی طبقه کارگر مفهومی ندارد، مبازره و جنگ طبقاتی از درون طبقه کارگر سرچشمه می گیرد و لذا سوسیالیست ها در فراز و نشیب مبارزات کارگران از راههای گوناگون می بایست بدنبال متحقق شدن استراتژی کارگران یعنی ایجاد تشکل برای مقابله با طبقه سرمایه یعنی طبقه حاکمه با هر نام و سمتی باشند. هر درجه از اجتماعی شدن مبارزات کارگری طبقه کارگر را متحد تر می کند و جنبش کارگری را به عنوان جنبشی سیاسی قوی تر می کند. آنچه سوسیالیسم را در درون طبقه کارگر به نیرویی اجتماعی تبدیل می کند قبل از هر چیز تلاش برای متحد شدن کارگران از طریق ایجاد تشکل های مستقل است، تشکل هایی که با دولت و احزاب و تشکل های سیاسی وابسته بدان تداعی نشود، نماینده گان درمیان کارگران معتمد باشند و از طریق رای آزاد و مستقیم آنها برگزیده شده باشند. آنجا که فعالین کارگری خود را متشکل کرده اند زمانی اهداف جنبش کارگری را متحقق می کنند که، در بستر مبارزات آن باشند و فعالیت های آنان توانسته باشد در متحد کردن مبارزات کارگری و سراسری شدن آن موثر واقع شده باشد. فعالین کارگری با استفاده ازانواع شیوه مبارزه در درون مبارزات کارگری است که قادر خواهند شد سازماندهی طبقه کارگر را با رفع موانع موجود به پیش ببرند.

سوسیالیستی قادر به یاری رساندن سازماندهی سیاسی طبقه کارگر است که استراتژی متشکل شدن و متشکل کردن بر مبنای استقلال طبقاتی کارگران محور فعالیت هایش باشد. در ایران پتانسیل برای تقویت و سازماندهی مستقل کارگری موجود است، این نیروی پراکنده را می بایست سازمان داد و سیاست حاکم بر این سازماندهی نمی تواند جدا از منافع مستقل طبقه کارگر باشد. منافع مستقل طبقه کارگر آن سنگ محکی است که مبارزات کارگری را بهم متصل می کند و به نیرویی اجتماعی در مقابل سرمایه داری تبدیل می کند. برای سوسیالیست ها چیزی بجز آن و فعالیتی غیر از آن تحت هر نام و پسوندی که باشد به طبقه کارگر و بدیل ضد سرمایه داری بیربط است. برای شکل گیری تشکل سیاسی و اجتماعی طبقه کارگر نیز سنگ محک همانا منافع مستقل کارگران است. اکنون در ایران تشکل توده ای کارگران به معنای نیرویی اجتماعی موثر و نیز نیروی سیاسی که بازتاب منافع طبقه کارگرباشد موجود نیست ،اما قابلیت و توانایی آن در سالهای اخیر با رواج جمع ها و محافل شکل گرفته است. گرایش سوسیالیستی طبقه کارگر انسجام ندارد و از پراکنده گی رنج می برد و با وجود فعالیت های زیاد نتوانسته است خود را متحد کند. چنانچه این فعالیت ها در مسیر واحدی شکل نگیرد، محفل گرایی و انشقاق و ریزش در میان فعالین کارگری گسترش می یابد، مبارزات کارگری به بیراهه کشیده می شود و انواع گرایشات غیر کارگری و راست در بستر نئولیبرالیسم اقتصادی با استفاده از حلقه های ضعیف جنبش کارگری و نفوذ در آن بیشترین موانع را در مقابل فعالیت سوسیالیستها ایجاد می کنند.

در مقابل رژیم اسلامی و سرمایه داری در ایران طبقه کارگر متشکل تنها تضمینی است که منافع اکثریت جامعه را نماینده گی و نیروهای اجتماعی را بدور هم گردمی آورد .آنچه امروز مشخصا برای منافع طبقه کارگر و اکثریت جامعه حیاتی است انواع تشکل یابی در محل کار و زندگی کارگران است. تشکل هایی که بتوانند منافع جمعی و مستقل کارگران را دربرگیرند و با سازماندهی درشبکه ای سراسری خواست ها و مطالبات خود را به جامعه اعلام کنند. چنین نیرویی قادر خواهد بود موانع موجود سر راه مبارزات کارگری منجمله استبداد حاکم در ایران، بی حقوقی مطلق وتعرض به سطح معیشت جامعه را به مصاف بطلبند. کار روتین سوسیالیستی در چنین شبکه هایی مفهوم پیدا می کند.

کانون سوسیالیست های کارگری
HTTP://WWW.SOCIALIST-WORKERS.ORG
KARGAR.SOCILAIST@GMAIL.COM
FACEBOOK: KANONE SOCIALISTHAYE KARGARI