چهره های برجسته اندیشه استثمار

چهره های برجسته اندیشه استثمار
یاشار سهندی

سه سال پیش که حذف یارانه ها به اجرا در آمد صاحبان ” برجسته اندیشه اقتصادی” گفتند:” هیس! گامی مهمی برداشته شده، ساکت باشید تا حواس دولت پرت نشود!” و یک عده دیگر که پرت از دنیا و مافیا هستند گفتند: ” سرمایه داری متعارف شد و فعلا مبارزه طبقاتی تا اطلاع ثانوی تعطیل شد!” ما اما به دومی کار نداریم به اولی میخواهیم بپردازیم چرا که این چهره های “برجسته اندیشه اقتصادی” ( عنوانی است که روزنامه شرق به اقتصاددانی داده) سه دهه است که در خدمت یک رژیم جنایتکار و فاشیست هستند و با بی شرمی تمام از آنچه که “اندیشه های” ایشان بر سر مردم آورده است، دفاع کردند و میکنند و چون مدرک دکترا را از یک جایی دریافت کردند به خود حق میدهند تز بدهند و اگر تزها و پیشنهادات ایشان منجر به تباهی توده میلیونی مردم شده میگویند تقصیر ما نبود بلکه مجلس و دولت دستکاری کردند! به عنوان نمونه این تیپ اندیشمندان به آقای “دکتر محمد طبیبیان” میپردازیم که سالهای طولانی این چهره برجسته اندیشه اقتصادی در خدمت جمهوری اسلامی است. در سالهای ٦٠ تا ٦٢ در سازمان برنامه “رئیس دفتر کلان” آن بوده البته در آن سالهای کشتار ایشان کار اقتصادی میکردند(!) بعدها در سال ٧٠ تا ٧٤ معاون این سازمان بودند. سالهای اوج حکومت رفسنجانی که کشتار و شکنجه بی رحمانه هنوز ادامه داشت، ایشان برنامه دوم توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی را تدوین کردند. بهرحال اقنصاد دان هستند چکار به سیاست دارند! و سمتها و مشاغل دیگر در خدمت به نظام مقدس اسلامی دارند و صد البته ایشان استاد دانشگاه هستند و البته مدرکشان کیلویی و جعلی هم نیست و گرنه از طرف دانشگاه استنفورد امریکا استاد مدعو نبودند.
اگر جلادانی مانند لاجوردی از پیش محکوم هستند، ایشان ظاهرا مصونیت اقتصادی دارند. کاری ندارند بندگان خدا، می نشینند و اندیشه میکنند که چطور میشود توسعه اقتصادی را سازمان داد. مثلا یکی از راههای توسعه اقتصادی که ایشان مدعی آن هستند، حذف یارانه ها بوده که در دوره رفسنجانی استارت خورد و اولین نتیجه آن بازخرید کارگران در سطح وسیع بود و بعد حذف استخدام رسمی از قوانین کشوری و توسعه شرکتهای پیمانکاری که دست بر قضا درست در سالهایی شروع شد که ایشان معاون سازمان برنامه ریزی و تدوین گر برنامه دوم توسعه جمهوری اسلامی بودند و همین دو قانون پایه و اساس حذف یارانه ها گردید. اولا قرار بود از شر کارگران باسابقه راحت شوند. دوما قرار شد با استخدام سفید امضا استثمار کارگران را به حد اعلا برسانند. به گفته طبیبیان: ” …در مجموع شرایط برنامه‌های زمان آقای هاشمی‌رفسنجانی با نبود درآمد‌های نفتی در آن زمان بسیار موفق بود مبانی صنعتی و زیربنایی و اجتماعی که آن زمان نهاده شد در دولت‌های بعدی و تاکنون اقتصاد کشور را سر پا نگه داشته است.” ایشان سنگ زمان رفسنجانی را به سینه میزند چون در آنزمان ایشان یکی از دست اندرکاران اصلی توسعه اقتصادی کذایی جمهوری اسلامی بودند و همانگونه که اشاره گردید در قدم اول و مهمترین قدم در ادامه کشتار و فراری دادن کمونیستها و فعالین کارگری حمله به سطح معیشت کارگران با اجرای اخراجهای وسیع و عدم استخدام رسمی رسمیت پیدا کرد.
طبق نظریات امثال ایشان ٢٤ ساعت شبانه روز همه دستگاههای رسمی و غیر رسمی این حکومت چنین تبلیغ کردند که بخاطر ارزانی کالاها ( مانند نان و سوخت) مردم اسراف میکنند و یا در مرزها گالن گالن بنزین و گازوییل را قاچاق میکنند و سرمایه کشور اینگونه به هدر میرود(!؟) چرا که کالاها به” قیمت واقعی” عرضه نمیشود و تولید کننده هم چون برایش نمی صرفد، محصولاتش را با کیفیت پایین عرضه میکند و این است که مثلا نصف بیشتر نان یا کپک میزند یا خوراک دامها میگردد و و… تبلیغات از این دست گوش فلک را کًر کرده بود. البته همه اینها کاملا سازماندهی شده و با برنامه بود. و اینگونه بود که هرسال بعد از عید نوروز قیمت کالای مانند بنزین را گرانتر میکردند و به طبع آن قیمت کالاهای دیگر بالا میرفت و در کنار آن و مهمترین قسمت این پروژه ارزان نگه داشتن کالای مهمی به نام نیروی کار بوده که تاکید این “فرزانه گان” اقتصادی این بوده که این یک قلم کالا هیچ وقت نباید به قیمت واقعی برسد بلکه توصیه همیشگی شان این بوده که نهایتا باید این کالای بخصوص منجمد شود و هر چقدر کارفرما عشق اش کشید تعیین کند و فروشنده ( یعنی کارگر) هیچ حقی بر کالای خویش نداشته باشد.
در تمام اتاقهای فکری که این مثلا اندیشمندان برجسته اقتصادی دور هم جمع میشوند اساس تزهایشان پایین نگهداشتن هزینه تولید است و این جز با فشار به کارگر و پرداخت کمتر به او و اگر امکان داشت دیر پرداختن دستمزد ( که به یک امر روتین تبدیل شده است) امکان پذیر نمی باشد و برای ارزان تر شدن نیروی کار تصمیم گرفتند یارانه ها به طور کلی حذف شود. احمدی نژاد را آوردند تا یک باره قال قضیه را بکند و یارانه حذف گردد. اما همین هم با ترس و لرز تمام اجرا شد چرا که میترسیدند که شوک درمانی به شورش و نهایتا به سرنگونی حکومت منجر شود. قرار شد (به اصطلاح ایشان) دهک ها جامعه تعیین شود و به دهکهای پایین مبلغ ناچیزی ( حدود ٩ هزار تومان) داده شود و همین کافی بود که زمزمه های اعتراض بلند شود برای همین بی خیال شدند و به همه، به یکسان مبلغی تعلق گرفت و کسانی مانند طبیبیان مرتب داد زدند:” هیچ کشوری را نمی‌یابید که بخواهد به همه مردم خود مبلغی پول نقد بدهد و اقتصاد آن سرپا بماند” ” طرح به اجرا گذاشته شد و احمدی نژاد پیروزمندانه در تلویزیون ظاهر شد و گفت ٥ سال دیگر ایران شکوفا میشود! و پول هم پول امام زمان است با آن پتو و یخچال نخرید!
از دید ما کمونیست های کارگری این طرح محکوم به شکست بود چون به هیچ وجه این حکومت یک دولت متعارف سرمایه داری نیست (که ملزومات خاص خودش را دارد) و تاکید کردیم این طرح به خانه خرابی و فلاکت بیشتر مردم منجر خواهد شد و این نقشه ای دیگری است برای سرکیسه کردن مردم. و کسانی مانند طبیبیان نیز آنقدر شامه شان تیز بود که بفهمند ” … این طرح از پیش شکست خورده به اجرا در آمد… این طرح عناصر ناکامی خود را در درون خودش داشت. … همین یک طرح کافی بود تا اقتصاد را به زانو درآورد.” ایشان دلایل خودشان را داشتند و تاکید میکردند که یک ریال هم بابت طرح نباید به مردم پرداخت شود اما از آن مهمتر همانگونه که طبیبیان اشاره میکند بعد از اجرای طرح، برای در آمد ” حاصل از افزایش قیمت‌ها، چاله‌های مختلفی کنده شده بود” ایشان اشاره نمی کند که این چاله ها چی بودند و چه کسانی آنرا کنده اند اما پر واضح است که باندهای حکومتی همگی برای آن پول دندان تیز کردند، البته بعد از آنکه سهم هزینه های امنیتی و نظامی کنار گذاشته شد.
طبیبیان اشاره میکند با توجه به سقوط ریال در سال گذشته عملا”…در حال حاضر به جای اول برگشته‌ایم و قیمت‌ها براساس نرخ دلار آزاد و فوب خلیج‌فارس چند برابر بیشتر از قیمت‌های فعلی است. به دلیل مسایل فوق، ادامه‌دادن این طرح مشکلات زیادی را به‌همراه دارد، در عین حال، توقف آن نیز مشکل‌‌زا است، …” و اما دولت روحانی از ترس “مشکلات زیاد” مجبور است همین طرح شکست خورده را دنبال کند. اما این دولت برای این طرح نقشه کشیده است که اول گروهی را به بهانه اینکه درآمد مکفی دارند حذف کند و یا در نظر دارد یارانه نقدی را به “یارانه کالایی” تبدیل کند. این طرحها از ذهن هم جنسان طبیبیان تراوش میکند. مصاحبه کننده (روزنامه شرق) اشاره میکند: “بیراه نیست اگر بگوییم توسعه در ایران به رویایی تبدیل شده است” و طبیبیان مطرح میکند:” باید پرسید چرا در کشور ما در مقیاس وسیع تولید زیان‌ده شده و منابع تلف می‌شود. یا اینکه چگونه است که واحد‌های اقتصادی پیوسته از منابع نقدی تخلیه می‌شوند و این منابع کجا می‌رود؟” این سوال اساسی است که بعید است “چهره برجسته اندیشه اقتصادی” نداند منابع کجا میرود. فقط کافی است به همین دزدیها افشا شده یکسال گذشته توجه کرده باشد که کرده است چون در جای در مصاحبه با روزنامه شرق تاکید میکند:” … در واقع ( سیاستهای دولتها) ایجاد ثروت برای عده‌ای به زیان کل جامعه کرده و برای کشور نیز مبانی قابل‌قبول تولید ایجاد نکرده است. در این روند منافع رانتی ( منظور همان غارت است) ایجاد شده است که در نهایت جلو اصلاح امور را می‌گیرد. ”
در جایی اما، طبیبیان با اشاره به ادامه جنگ ایران و عراق میگوید:” یک نکته‌ای که خصوصا در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب در ایران مطرح بوده این است که در حیطه سیاسی تصمیم‌هایی اتخاذ می‌شده که عواقب اقتصادی شدید داشته، لیکن بسیاری این تصور را داشته‌اند که با برنامه‌های اقتصادی عواقب این سیاست‌ها جبران شود، مثلا تصمیم در مورد ادامه معارضه با متجاوز بعثی در زمان جنگ. طبعا با هیچ برنامه اقتصادی نمی‌توان جبران هزینه‌ها و خسارت‌های یک جنگ فرسایشی را کرد…” بله تصمیمات سیاسی مشکل این حکومت است. بارها ما اشاره کردیم نفس وجود این حکومت مشکل اساسی سرمایه است اما چهره های برجسته اندیشه اقتصادی سعی بسیار کردند که با طرحهای شان هر جور شده این حکومت بحران زا را از نظر اقتصادی سرپا نگهدارند و این نشدنی است این در تجربه سه دهه گذشته بارها ثابت شده است.
بعنوان نمونه همین طرح محکوم به شکست حذف یارانه از ذهن همین افراد بیرون آمده و اجرا شده است. این اقتصاددانان به واقع روی اسب مرده شرط بندی کردند اما این هیچی از بار مسئولیت ایشان در قبال جنایات سه دهه گذشته جمهوری اسلامی کم نمی کند. ایشان نمی توانند دامن خود را از جنایت روزانه حکومت پاک کنند به این بهانه که طرحهای ایشان در میانه راه عوض شده است و یا برای منابع چاله کنده شده بود. چرا که با وجود شکست همه طرحهای اقتصادی این حکومت هنوز این چهره های برجسته اندیشه اقتصادی کوشش بسیار میکنند که این حکومت را نجات دهند. این اما از بد طنیتی ایشان نشات نمی گیرد بلکه موضوع این است که ایشان اساس نظام سرمایه داری را قبول دارند و اصولا این نظام را عاقلانه میدانند. محمد طبیبیان در مصاحبه با محمد قوچانی ( کسی که پیشنهاد داده بود فوئر باخ برجسته شود تا شاید مارکس کوچک شود!) در مجله “مهرنامه” در سال ٩٠ میخواهد به زعم خودش مارکس را تحقیر کند میگوید:”… نكته‌ای كه چپ‌های وطنی ما اصلاً از آن خبر ندارند. در حال حاضر در كشورهای دارای نظام سرمایه‌داری ٧٠ درصد كل درآمد ملی به نیروی كار می‌رسد. ٣٠ درصد درآمد مابقی به زمین و سرمایه می‌رسد یعنی زمین كشاورزی، زمین شهری و سرمایه. یعنی بیشترین قسمت درآمد ملی عاید نیروی كار می‌شود. این موضوع بسیار تفاوت می‌كند با زمانی كه ماركس زندگی می‌كرد…(مارکس) با فرض اقتصاد رقابتی شروع می‌كند چون برای بحث به آن نیاز دارد اما در این اقتصاد رقابتی، استثمار را مطرح می‌كند. امروز هر كسی كه اقتصاد خرد بخواند می‌داند كه استثمار در یك اقتصاد رقابتی نمی‌تواند وجود داشته باشد …سرمایه‌داری همواره سر عقل بوده و تنها سیستمی است كه همیشه بر سرعقل مانده است. دلیلش را هم من به شما خواهم گفت. سرمایه‌داری به مفهوم غربی آن عاقل به دنیا آمده است چون بنیادش بر اساس محاسبه‌گری و سود و رقابت است. یعنی باید عقل به كار ببرد. شما كارخانه‌دار احمق پیدا نمی‌كنید. مثل روند تكامل می‌ماند. …”
بله سرمایه داری همواره سر عقل بوده و همیشه در پی آن بوده به کمک اندیشه های کسانی مانند دکتر طبیبیان بساط استثمار برپا بماند و سود بیشتر تضمین شود و این سرمایه داری عاقل در سال ٥٧ دست به دامان وحشی ترین نیروی ارتجاعی قرون وسطی شد تا خودش را نجات دهد تا روند تکاملی اش متوقف نشود. این حکومت اما خود اکنون به “چالشی” بزرگ برای بورژوازی تبدیل شده است که با هیچ طرحی اقتصادی نجات پیدا نمیکند. اما جامعه ایران راه نجات دارد و آن این است که این حکومت بوسیله انقلاب مردم سرنگون شود آنگاه این امکان نیز فراهم میشود که جامعه را توسعه داد آنهم بر مبنای رفاه کلیه انسانها.