دست جمهوری اسلامی و دول مرکزگرای ارتجاعی ضد کرد منطقه از احزاب کرد کوتاه باد!
در آستانه سالگرد قتل دولتی ژینا امینی کمتر از دو هفتە (۲۴ شهریور ۱۴۰۲) بە اتمامِحجت نظام جمهوری اسلامی از طریق سپاە تروریستی پاسداران بە دولت مرکزی عراق برای خلع سلاح احزاب کُردستان و انتقال و اسکان آنها در اردوگاههای از تعیین شدە که نقشه آن ساختمانها و نقاط قابل درزش مشخص است – مانند آن روش پروژهی (پادگان اشرف مجاهدین که در شهر خالص استان دیاله عراق قرار داشت و با حملات خونین دولت مرکزی عراق و جمهوری اسلامی مجبور به ترک عراق شدند و به اردوگاه در منطقهای میان پایتخت کشور آلبانی (تیرانا) و شهر ساحلی دورس قرار دارد. در سال ۱۳۹۵ پس از تعطیلی قرارگاه لیبرتی، افراد سازمان مجاهدین به کشورهای اروپایی و بیشتر به آلبانی نقل مکان کردند. ۲۰۰۰ نفر از اعضای مجاهدین در این کمپ زندگی میکنند.)- باقی مانده، در این مرحله ترکیە و ایران در یک اتحاد شوم (استراتژی مشترک یک سده گذشته تاکنون) یعنی کشتار کُردها، با دامن زدن به تضاد میان ملیتها مختلف ( کرد، عرب و ترکمن ) و امنیتی تعریف کردن اقلیم کُردستان عراق در شهر کرکوک که از هفته گذشته تنش در این شهر “چندقومیتی” توسط گروهای ارتجاعی و با حمایت دولت مرکزی عراق شدت گرفت، شهری یک و نیم میلیون نفری که بر سر اداره آن بین دولت مرکزی و دولت اقلیم کردستان عراق اختلاف هست، برای توجیه حضور نظامی و اقدامات ضد بشریشان در یک برنامه امنیتی از قبل طراحیشده، تلاش مینمایند تا با برافروختن ناآرامیهای کرکوک، با دامن زدن به تضادهای “قومی”( بخوان اقلیتهای ملی) و تحریک گروههای شیعه همچون نیروهای وابسته به شبهنظامیان شیعه حشدالشعبی حامی جمهوری اسلامی ایران و گروهی از ترکمنهای ساکن کرکوک که موردحمایت ترکیه میباشند، دولت اقلیم کردستان و کُردهای عراق را تسلیم یا مجبور به تبعیت از سیاست دولت مرکزی نمایند. تصادفی نبود که وزیر خارجه ترکیه هاکان فیدان در کنفرانس خبری در تهران پس از دیدار با حسین عبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی، کرکوک را «میهن اصلی ترکمنها که یکی از عناصر پایهگذار عراق هستند» توصیف کرد و گفت آنکارا با نگرانی تحولات در این شهر را دنبال میکند. فیدان همچنین گفت صلح و ثبات کرکوک، صلح و ثبات را در تمام عراق را تحت تأثیر قرار میدهد و از مقامهای عراق خواست به حضور حزب کارگران کردستان (پکک) در کرکوک که «در روزهای اخیر افزایش یافته است، هرچه زودتر پایان دهند.»
بنابراین هماکنون دولت اقلیم کردستان عراق از طریق سیاست امنیتی و مخاطرهآمیز کردن آن منطقه در مرکز راهکار ضد کرد دولتهای ارتجاعی کردستیز منطقه از طریق و با شرکت فعال دولت مرکزی عراق قرار دارد و بهشدت تحتفشار است! برنامهشان در درازمدت این است که اقلیم کردستان تحت سلطه دولت مرکزی عراق قرار بدهند ولی در کوتاهمدت خواهان جابجایی فوری احزاب کرد ایرانی در اردوگاههای تعیین شده اند!
طبق آخرین گزارشها، سخنگوی پلیس کرکوک گفته است در درگیریهای شنبه (۲سپتامبر-۱۱ شهریور)، بین کردها از یکسو و ترکمنها و عربها از سوی دیگر، چهار نفر از کردها با گلوله نظامی جانباخته و ۱۵ نفر زخمی شدهاند.
گزینه محتملتر در مورد جابجایی احزاب کرد ایرانی این است که رهبران آنها اعضا و پیشمرگان خود را به خارج از شهرها و به کوهستان در مناطق صعبالعبور و مرتفع در خاک عراق منتقل نمایند. هرچند این بهترین گزینه در مقایسه با گزینه انتقال در یک مکان بسته همچون پایگاه است (فراموش نکنیم که جمهوری اسلامی کردستیز بارها به مقر این احزاب در خاک عراق حمله هوایی و یا از طریق توپخانه کرد و متأسفانه شماری از پیشمرگان آنها جان باختند) همواره در تیررس دشمن قرار دارد، اما اگر این جابجایی در کوهستانها طبق روش و رویکرد علمی و طبق نقشه انقلابی صورت نپذیرد و برای حملات پهپادی و هوایی و یا حتی حملات زمینی بهطور روزمره آماده نباشند، سوای اینکه مبارزه و مسلح بودن مجلس میهمانی نیست و پیشمرگان کُرد ابتدابهساکن با علم به اینکه امکان جانباختنشان وجود دارد (که دقیقاً از همین حالا نمیتوان گفت چه تعدادی در چنان حملاتی جان خواهند باخت، اما نیاز است با ارائه یک راهکار علمی-انقلابی هزینه را به حداقل رساند) برای رهایی بشریت ستمکش و اقلیتهای ملی وارد مبارزه با دشمنی سفاک، بیرحم و مستأصل (که بیش از هر زمان دیگر از دوران عمر نکبتبارش ضعیف، خوار و در سطح بینالمللی ایزوله است) شدهاند، اما این وظیفه رهبران سیاسی و نظامی کردها هست که هزینهها را به حداقل برسانند.
چالشی بزرگ، خطرات و فرصتها:
جنبش کُردستان ایران به خاطر خطرات ناشی از تشدید تضادها توسط مرتجعین منطقه در اقلیم کردستان عراق برای احقاق حق تعیین سرنوشت خویش با چالشی بزرگ روبروست و این به عهده احزاب کرد ایرانی است که با رویکرد علمی بتوانند از تضاد بین دولت اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق استفاده کرده و آن را به فرصتی برای ادامه مبارزات خویش تبدیل نمایند… مهمتر اینکه احزاب کرد ایران و بهویژه رهبرانش مستقر در اقلیم کردستان عراق نباید به این دولت خوشبینی زیاد داشته باشند و نیاز دارند توهمات ناسیونالیستی خویش را کنار بگذارند، زیرا اتکا به ناسیونالیسم کرد و دولت اقلیم کردستان عراق بدون در نظر گرفتن تاریخ سران مرتجع اقلیم کردستان زیانهای جدی در بر خواهد داشت، زیرا اولاً دولت اقلیم کردستان عراق توسط بارزانی ها که تاریخی طولانی در تبانی با امپریالیسم و مرتجعین منطقه دارند خود دولتی کُرد ستمگر و مرتجع است! ثانیاً دولت اقلیم کردستان از همان ابتدای حمله آمریکا و قدرتهای بزرگ برای سرنگونی صدام حسین با دروغپردازی اعلام کرد که رژیم او از سلاح کشتار دستهجمعی برخوردار است و این برای مردم منطقه و سراسر جهان خطر جدی است که باید دفع شود و در کنار آن بر طبل آزادسازی زنان عراق کوبید، همراه شد و در اشاعه این دروغپردازها تلاش منفعتجویانه نمود؛ و در ادامه دولت اقلیم کردستان عراق دولتی ضد زن تبدیل گشت که فرهنگ مردسالاری زن ستیزانه در آن بهطور روزمره تولید و بازتولید میشود، در آن منطقه زنان همچنان بهعنوان شهروندان درجه دوم بهحساب میآیند و نباید در تصمیماتی که مربوط به آنها است شرکت آگاهانه داشته باشند. قتلهای ناموسی در سراسر عراق از طرف مردان نتیجه تهاجم نظامی امپریالیسم آمریکا و قدرتهای بزرگ متحدش است که فرهنگ پدرسالاری را نگه داشت و زنان را بهعنوان کالای مصرفی و ماشین تولید نوزاد برای مردان تبدیل کرده است. ثالثاً، روشن است که در جایجای عراق آینده برای جوانان امیدبخش نیست – چرایی این را بهروشنی میشد در جنبش اجتماعی تشرین (یا اکتبر) دید که در سال ۲۰۱۹ در خیابانهای بغداد آغاز شد و با خشونت سرکوب خونین شد؛ هدف آن اعتراض به ۱۶ سال فساد، بیکاری و خدمات عمومی ناکافی بوده است که بعداً به فراخوان برای براندازی حکومت و توقف مداخله ایران در عراق انجامید. حکومت عراق از گلوله، تکتیرانداز، آب داغ و گاز اشکآور علیه معترضان استفاده کرد.
اعتراضات در ۸ اکتبر متوقف و از ۲۴ اکتبر از سر گرفته شد؛ در ۸ نوامبر ۲۰۱۹ نیروهای امنیتی عراق سرکوب خونینی در شهرهای نجف و ناصریه به راه انداختند و به روی مردم معترض آتش گشوده و ۴۴ نفر را کشتند.
جوانانی که آیندهای برای خویش در این نظام دستپخت آمریکا و کشورهای بزرگ غرب نمیدیدند(و کماکان نمیبینند) خواهان خاتمه نظام سیاسی مبتنی بر تقسیمات طوایفی هستند که از زمان حمله آمریکا و متحدانش به عراق در سال ۲۰۰۳ ایجادشده است.
این به آن مفهوم است که در چارچوب نظام کنونی عراق راهی برای پایان دادن و برونرفت از مشکلات جوانان بیکار و مردم عراق موجود نیست، و کلیه راهکارهای دولت مرکزی به هرچهبدتر شدن شرایط سیاسی و اقتصادی کلیت عراق منتهی میشود!
ما کمونیستهای انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران خواهان شکست پروژه مشترک امنیتی جمهوری اسلامی، دولت مرکزی عراق، دولت مرتجع ترکیه و سوریه برای سرکوب احزاب کرد ایران هستیم؛ و به یک معنی واقعی معتقدیم که سرنوشت زنان ، جوانان و مردم ستمکش عراق بهطورکلی و مردم ستمبر اقلیم کردستان عراق با سرنوشت انقلاب ایران و احزاب کرد ایرانی مستقر در آنجا گره خورده است و ضروری است هرگونه راهکار با جهتگیری انترناسیونالیسم پرولتری و در حمایت از مبارزات تودههای مردم ستمکش کل عراق و همچنین زنان و مردان کرد ستمبر ساکن اقلیم کردستان عراق باشد! برای همین ضمن تحلیل و استفاده با اتکا به روش (متدولوژی) و رویکرد علمی از تضاد بین دولت مرکزی عراق و اقلیم کردستان عراق، نباید کوچکترین توهمی به این دو دولت داشت و ضروری است که به مبارزات جوانان بیکار، زنان تحت ستم و مردم ستمکش عراق و ستمبران اقلیتهای ملی عراق( همچون تودههای مردم ستمکش کرد اقلیم کردستان عراق) اتکا نمود! یکبار دیگر بهعنوان هشدار دلسوزانه ولی جدی تأکید میشود که مطلقاً دلخوش و خوشبین مطلق نباشید و این توهم مرتبط با اتحاد ناسیونالیسم کرد و روابط قومی ( که گویا در تحلیل نهایی کردهای ایران و عراق ترکیه و سوریه برادرند و روابط نزدیک زبانی و فرهنگی و خونی دارند و همه ما سوای اینکه از کدام کشوریم تحت ستم دولتهای مرکزگرای کردستیز هستیم) را نداشته باشید که اتفاقی نمیافتد،
هرچند برخی از رهبران احزاب کرد مسئله جابجایی را تا حد نسبی خوب بررسی کردهاند، ولی اکیداً نباید به دولت اقلیم کردستان دلخوش و خوشبین بود، ولی برخی دیگر از رهبران کرد که حاضر شدند با دشمن قبلی و کنونی (رضا منتظرالسلطنه و سلطنتطلبان) انقلاب واقعی ایران و ملت کرد (و همه اقلیتهای ملی ایران) به بده و بستان بنشینند نشان دادند که حتی قادر به کوچکترین درک و تجزیهوتحلیل علمی از این اوضاع پیچیده و پرتضاد منطقه و بهویژه وضعیت ایران را ندارند، و خوشبینانه و متوهمانه میگویند جمهوری اسلامی قبلاً حمله کرده است و بهنوعی ما آماده هستیم!
در آستانه سالگرد قتل دولتی ژینا امینی مبارزان و بهویژه کمونیستهای ایران موظفاند که حقیقت را به مردم تحت ستم ایران بگویند و در بیانیههایشان نهتنها به محکوم کردن قتل دولتی ژینا و حمایت از مبارزات مردم ایران در فرایند انقلاب اشاره کنند بلکه حقیقت را در مورد این پروژه امنیتی مشترک دول مرتجع منطقه برای جابجایی احزاب کرد ایران به مردم ایران بگویند!
تأکیدی مجدد بر هشدار دلسوزانه ولی جدی به احزاب کرد:
احزاب و گروهای کرد ایرانی مستقر در اقلیم کردستان که اینهمه از کمک به پیشبرد “انقلاب ژینا” صحبت میکنند و از احقاق حقوق و آزادی زنان ستمکش ایران دائماً صحبت میکنند(که نیت خوبی است!) ولی سؤال اساسی این است که چرا دههها است که چشمشان را بر فرهنگ غالب زنستیزی حکومت اقلیم کردستان بستهاند؟ زنان عراق نهتنها در مناطق تحت کنترل دولت مرکزی عراق به رهایی واقعی نرسیدهاند بلکه همانگونه که بالاتر اشاره شد وضعیت اسفبار زنان در اقلیم کردستان آنان را در روابط پدرسالارانه بهعنوان شهروند درجه دوم و برده مرد بهحساب میآورد و به رهایی واقعی نرسیدهاند و در چارچوب نظام حاکم بر کلیت عراق و همچنین اقلیم کردستان عراق رهایی واقعی زنان دستنیافتنی است؛ بنابراین روی سخن ما با آن حزب است که خود را کمونیست میداند (زیرا بقیه آنها که به علم کمونیسم و انقلاب کمونیستی معتقد نیستند) و در اقلیم کردستان مستقر است، نیاز ضروری دارد که تحول و تغییرات اساسی در رویکردشان نسبت بهپیش گذاشتن یک استراتژی کمونیستی برای ساختن یک جنبش برای انقلاب واقعی اتخاذ کنند که به رهایی واقعی زنان ختم شود.
همانگونه که دریکی از نوشتههای قبل خطاب به کمونیستهای انقلابی گفتیم:
انقلاب ستمکشان ایران که در صف مقدمش زنان قرار دارند در راهپیمایی طولانی و در مسیری پرفرازونشیب و پرخطر و پرهزینه اما درعینحال در راهی پر از امید رهاییبخش گام برمیدارد و کلیه موانع را با اتکا به رویکرد علمی از سر راهش برمیدارد و با پرهیز از هرگونه خرافات، جهل مذهبی ضدعلمی و فرهنگ پدرسالاری با کمک انقلابیون کمونیست بهعنوان ثابتقدمترین، آگاهترین، از جان گذشتهترین و مصممترین نیروی موجود برای امکان به وجود آوردن یک جامعه نوین بهتر سوسیالیستی که در آن ستم طبقاتی و استثمار فرد از فرد با مشارکت و تصمیم آگاهانه منتخبینِ انقلابیترین ستمکشان شوراهای مردمی در هر شهر و روستا، بخش و استان برای سرنگونی انقلابی نظام ضد بشری سرمایهداری و تار و مار کردن کلیت ماشین دولتی جمهوری اسلامی اولین گام را برای نابود کردن نظم کهنه و محو “چهار کلیت” تشکیلدهنده ساختار نظام سرمایهداری طبق نظر مارکس که رسیدن به هدف کمونیسم مستلزم لغو همه تمایزات طبقاتی، همه روابط تولیدی که آن تقسیمات طبقاتی بر آن استوار است، همه روابط اجتماعی که با آن تولید مطابقت دارد، و انقلابی کردن تمام ایدههایی که با آن روابط اجتماعی مطابقت دارند در سراسر جامعه نوین و انقلاب سوسیالیستی تحت رهبری یک نیروی مستحکم و با کشسانی زیاد(حزب کمونیست انقلابی ایران که وجود ندارد، و ضروری است که با اتحاد پیشروترین و پیشاهنگترین هستههای سرخ محلات به همت کمونیستهای انقلابی ساختهشده، آبدیده و پرتجربه گردد و در میان اقشار و طبقاتی که در صف انقلاب قرار دارند از پایه وسیعی برخوردار شود تا آنان همچون سپر آهنینی کار مداوم و ادامه حیاتش را میسر سازند) با اتکا به سنتز نوین در دست و تبیین شده از تاریخ مبارزات انقلابی در جمعبندی از دستاوردها سترگ و همچنین مهمتر، از کمبودهای جدی جوامع رهاییبخش سوسیالیستی (از تجربه کمون پاریس و در ادامه تا وقوع و پیشروی انقلاب سوسیالیستی در دو جامعه شوروی و چین در قرن بیستم) بهپیش خواهد رفت. راهی بهجز این برای انقلاب واقعی قابلتصور نیست!
دست جمهوری اسلامی و دول مرکزگرای ارتجاعی ضد کرد منطقه از احزاب کرد کوتاه باد!
سرنگونی انقلابی نظام سرمایهداری حاکم بر ایران و تارومار کردن ماشین دولتی جمهوری اسلامی هم مطلوب، هم ضروری و هم ممکن است!
انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر!
پیش بهسوی اتحاد با تودههای مردم ستمکش منطقه با جهتگیری انترناسیونالیسم پرولتری!
انترناسیونالیسم، کل جهان مقدم است!
پیش بهسوی ایجاد جامعه جمهوری سوسیالیستی نوین در ایران!
گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین در ایران
۱۳ شهریور ۱۴۰۲