ترجمه – کارل لیبکنشت نوتزاریسم اوراسیا و حکومت اسلامی در ایران

این نوشتار بخش هشتم پژوهشی است که به یاد کارل لیبکنشت، رهبر همیشه جاودان کمونیسم شورایی و رفیق روزا لوکزامبورگ هدیه و به نام وی منتشر می‌شود

کارل لیبکنشت
نوتزاریسم اوراسیا و حکومت اسلامی در ایران
(۸)
این نوشتارِ پژوهشی را متاسفانه تا کنون از سوی فعالین چپ و یا کارگری پی‌گیری و یا مورد ملاحظه قرار نگرفته است. گویی آکسیونهای آسان را برای مبارزه طبقاتی بسنده می‌دانند. نگارنده، به‌همیاری همراهانی در برابر خویش مسئول، برای نخستین بار به پروژه‌ی روند شکل‌گیری قطب اروپا – آسیا می‌پردازد. نوتزاریسم رؤیای «امپراتوری» دیرینه‌ای که پیوسته پس از فروپاشی آغاز سوسیالیسم شورایی، جنگ سرد و فروپاشی بلوک «سوسیالیسم دولتی»، اکنون، قطبی در برابر دیگری قطب جهانی سرمایه‌ جاری بوده است، محور تز اوراسیا می‌باشد. این قطب به ویژه با ظهور پوتین در نیمه نیمه دوم سال 2000، به بازسازی خود پرداخته است، در حالی که با دوران بوریس یلتسین، در کشورهای بلوک شرق، با شوک درمانی مکتب فریدمن، نولیبرالیسم اقتصادی حاکم گردید، نوتزاریسم، این بار با شعار ضد لیبرالیستی، و ضد سوسیالیستی پرچمی ایدئولوژیک برافراشته است. زون اقتصادی – سیاسی، گسترده در دو قاره‌ی ‌اروپا و آسیا، در حال سامان‌دهی پرچم ایدئولوژیکی است تا زیر قدرت اتمی روسیه نوتزاری، قطب‌ اقتصادی،‌ سیاسی و نظامی ویرانگری را این بار در رقابت با قطب دیگر سرمایه‌داری جهانی ادامه دهد. تز اوراسیا، به رهبری عمده‌ترین تئورسین و ایدئولوگ آن، آلکساندر دوگین، عوام فریبانه برآن است تا خرده حکومت‌‌های منطقه‌ای سرمایه جهانی دو قاره را زیر شعار «علیه» کاپیتالیسم، لیبرالیسم و سوسیالیسم، متحد گرداند و اشتراکات مذاهب و باورهای دینی یهودیت، ‌مسیحیت،‌ اسلام،‌ بودائیسم و … را زیر نام تئوری سیاسی چهارم[ ]، گرد آورد و با نقب زدن به دخمه‌های «بینادگرایی» ضد زندگی، و با بمب‌های اسلام ناب در کنار ولایت فقیه و سپاه، کره شمالی دیگری در حوزه روس مسلح سازد و پروژه مافیایی- سیاسی خویش را در این بازار اقتصاد آزاد جهانی به پیش برد. در بخش‌‌های پیشین این نوشتار، کارگزاران سیاسی، نظامی و دست آموزان و عوامل اوراسیا و دوگین را از جمله مهدی سنایی، سید حسن عباسی، ازغدی، شمقدری، محقق داماد، سید حسین نصر، … که همگی تمامی آموزش‌های استاد مافیای کرملین، با زبان ایرانی- اسلامی، واگویه می‌کنند. استاد حسین نصر، از رهبران رداپوش طریقت مریمیه‌ که فریتهوف شوان بنیان نهاد، و با مرگ شوان (۱۹۹۸) رهبری آن به مارتین لینگز – مرگ ۲۰۰۵) رسید می‌باشد.[ ] ، رهبر فرقه «طریقه شاذلیه مریمیه»، و فرزند خلف وی، ولی رضا، نویسنده کتاب «نوزایی شیعه» و استاد روابط بین الملل دانشکده عالی چفلتچر در دانشگاه تافتس است که به عنوان مشاور باراک اوباما در امور خاورمیانه برگزیده شد، از جمله بازیگران این دسیسه اند.
اورسیا از هم باندها و فرقه‌ها عضو می‌گیرد. از ولی فقیه و بیت رهبری‌اش گرفته تا حوزه و خاتمیست‌ها و باند احمدی نژاد و سرداران سپاه، فرماندهان و کادرهای بالای بسیج، خبرگزاری‌‌‌های حکومتی، مبلغین و مداحان، سران اوباشان، از سید حسن عباسی گرفته تا حسین الله کرم، از دست‌اندرکاران سینمای حکومتی و سرگرمی‌ها تا سران پاسدار صاحبان تمامی بنگاه‌‌های ورزشی به ویژه فوتبال، همانند مافیای روس چنگ افکنده بر فوتبال در ایران، همه و همه زیر شبکه اختاپوسی اوراسیای روس به گونه‌ای پیوند دارند. اگر دلالان وابسته به سپاه و نیروهای امنیتی، دلالان کالاهای مرگ آور چینی، بنیاد تولید‌ کشاورزی و بقایای تولیدات خرد داخلی را به خاک سیاه نشانیدند، دلالان سیاسی-اقتصادی اوراسیای روس، موتور سیاسی، نظامی، ایران را منطقه‌‌ی بی رقیب خویش یافته، تا الیگارش روس، کل ایران را به «مستعمره»- فدراسیون‌های خود تبدیل کند.
اوراسیای نظامی
کارگزاران حکومت اسلامی که پروژه اوراسیا را «غیردولتی» می‌نامند و آن را در ایران زیر نام ان جی اُ (NGO) به ثبت رسانده‌اند، در بخش ج- پژوهش‌های سیاسی، امنیتی و دفاعی، بخشی از وظایف اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک خود را اینگونه اعلام داشته‌‌اند:
• بررسی روابط ایران و روسیه؛
• بررسی روابط ایران و ارمنستان؛
• بررسی روابط پانزده‌ساله ایران و روسیه؛
• دیپلماسی عمومی غرب در برابر ایران؛
• بررسی پدیده‌ ایران‌هراسی در غرب؛
• برآورد راهبردی روسیه؛
• راهبرد دفاعی ایران در منطقه اوراسیا؛
بنا به وظایف بالا، جدا از مدل روسی چرنوبیل در بوشهر، و میلیاردها دلار سلاح‌های روسی، فروش هواپیماهای از رده خارج مسافربری فدارسیون روسیه، آسمان سیاه ایران را به کمک دلالان متشکل در شبکه اوراسیا، پوشش داد تا یکی در پی دیگری با دماغه به روش کامیکازه ژاپنی بر سینه زمین شیرحه روند. آسمان‌های بسیاری از کشورها همه جا حتی بر پرواز این بمب‌های سیار، بسته بود، چه رسد بازار بین‌المللی. توپولف را ازبک‌ها سال‌ها پیش بازنشسته کرده بودند. دلالان اوراسیا در ایران، این آهن پاره‌های یک بار مصرف را به نرخ بازار سیاه، در بازار مافیایی ایران، دلار ساختند.
موشک‌های اس ۳۰۰
گوشه‌ای از «ضرورت»‌این موشک‌ها را از زبان رجب صفراوف از گماشتگان الیگارش‌ها در روسیه از جمله کارگزاران اوراسیایی دوگین بشنوید. صفر اوف، به بیان حکومتیان در ایران
«از فعالان سیاسی و اجتماعی کشور روسیه »،شناسانده می شود . وی در این‌جا، در نقش یک دلال سلاح در ماموریت‌های خود به همراه پوتین، جلوه گر شده است.
صفر اوف، در ضرورت تجهیز حکومت اسلام به موشک‌ها و دیگر سلاح‌های مخوف روسی، به ده دلیل، روی می‌آورد. هشتمین دلیل “صفر اوف” کافی است تا نقش این مافیای روس را دریافت.
«راه اندازی نیروگاه اتمی ممکن است مبنایی باشد تا روسیه موضع خویشتندارانه خود را در رابطه با ارسال سامانه های موشکی اس- 300 به ایران مورد تجدید نظر قراردهد…

برای روسیه یک دلیل وزین و انگیزه ای جدی برای ارسال اس- 300 به ایران جهت دفاع از تاسیاسات راهبردی که با مشارکت روسیه ساخته شده است پیدا می شود. و این جزئی مهم از وجهه روسیه بشمار می‌آید زیرا بسیاری از کشورهای جهان قصد ساخت نیروگاه اتمی را دارند اما به دلایل مختلف و بویژه به علت فقدان حفاظت کافی از چنین تاسیساتی دست به اجرای چنین طرحهایی نمی زنند. اگر روسیه دقیقا همینطور رفتار کند و از تاسیسات «خود» چنین محافظت نماید در آنصورت این‌ به یک نمونه جذاب برای کشورهایی که چنین طرحهایی در سر دارند تبدیل می شود.»[ ] صفر اوف، به تاریخ و شعور انسان‌ها تجاوز می کند و جرنوبیل و زیر دریایی های اتمی غرق شده و صدها سقوط توپولف‌ها و فاجعه‌های به مرگ هزاران هزار انسان و آلوده سازی بخشی از اروپا با اشعه اتمی چرنوبیل و…را به فراموشی می‌سپارد. وی، هنوز هم ‌وقیحانه می‌گوید:
«اگر روسیه دقیقا همینطور رفتار کند و از تاسیسات «خود» چنین محافظت نماید در آنصورت این‌ به یک نمونه جذاب برای کشورهایی که چنین طرحهایی در سر دارند تبدیل می شود»
صفر اف این مبلغ مافیا، در پی کشتار صدها کودک در فاجعه بمب‌های شیمایی در سوریه، خیزش و مقاومت مردم در سوریه را انکار می‌کند و در نقش جارچی سیاسی اوراسیا، منکر هرگونه خیزش میلیونی در سوریه می‌شود و هوچی حکومت اسلامی می‌شود:
«در سوریه نکته‌ای است که می تواند نقش جامعه جهانی را عوض بکند . سوریه یک بهانه‌ای است که می خواهند به ایران حمله‌ کنند… روسیه مطمئن است که آن تحولاتی که در سوریه می‌گذرد به دست آمریکا صورت می‌گیرد نه به دست اپوزیسیونی که در آ‌نجا هست، اپوزیسیون هم در آنجا نیست …
این تنش‌ها استراتژی است. جناب آقای پوتین آن پوتینی نیست که ده سال یا ۴ سال پیش بود و پوتین الان یک سیاست مدار خیلی مستقل و رهبری که از منافع کشور خود به جهان نگاه می کند…»[ ] کارگزار کرملین،‌به روشنی اعتراف می‌کند که تنش بین آمریکا و روسیه، استرتژیک و کشاکشی پیرامون تقسیم بازار است و او باید پاسدار مافیا باشد. ایران و سوریه، راهروهای قطب‌های رقیب هستند. وی با بی شرمی یک دلال وقیح، منکر می‌شود که مقاومت و مخالفت مردم جدا از گروههای مذهبی وابسته به عربسان و قطر در سوریه در میان نیست. او فریاد می‌زند که کشتار افزون بر ۱۴۰۰ کشته که ۵۰۰ کودک، با بمب‌های شمیایی در منطقه آزاد شده دمشق در میان آنان است، نه به دست حکومت‌های سوریه، مسکو و تهران،‌ بل‌که توطئه‌ی خود قربانیان می‌باشد!
او اربابش پوتین را گواه می‌آورد: «آقای پوتین سئوال می‌کند اگر شما مدرک دارید در شورای امنیت به زمین بگذارید… خود قطعنامه هیچ ربطی به واقعیات سوریه ندارد. …نه اپوزیسیون در آن جا اصلا نیست…سناریوی‌ها نه بشار اسد و نه اپوریسیون داخل هست. آمریکا و شاهنشاهای خلیج فارس تهیه کرده اند…»
«از همه مهم (تر)، طوری کنند که روسیه امکانات صادر نمودن امکانات انرژی خودش را نداشته باشه.»
صفر اف، ایران را خط قرمز روسیه می‌‌نامد، او دست آموز دوگین است و صفر بوقچی پوتین. وی می پرسد:
«چرا روسیه این خزینه (هزینه) سنگین را تحمل می کند!»
‌و خود پاسخ می‌دهد:
«در سوریه نکته‌ای هسته که می تواند جامعه جهانی و نقش جامعه جهانی را عوض کند. روسیه فکر می کند که سوریه یک بهانه‌ای که از آن‌جا بیایند به سمت ایران. به سمت ایران که آمدند حتمن می آیند به سمت روسیه…. می‌آیند به سمت روسیه، خط قرمزی دفاعی روسیه که در ایران است و خط قرمزی دفاعی ایران که در سوریه است از آنجا شروع می شه … در سوریه نکته‌ای هست که می‌تواند جامعه جهانی را، نقش جامعه جهانی را عوض بکند. روسیه نگران اون است که سوریه یک بهانه است از اونجا شروع بکنند…»
صفر اوف، ‌سرانجام در این گفتگو، دست و پا گم کرده بند را به آب می‌دهد که محور تنش آمریکا و روسیه نه ویرانی یک سرزمین و آوارگی افزون به ۷ میلیون مردم سوریه و شلیک گاز شیمایی و کشتار افزون بر ۱۰۰ هزار انسان به دست حکومتی که شرم تاریخ است و همراهانش ایران و روسیه و چین و حزب‌الله که هیولاهای اشمئاز و انزجار هستند، بلکه «ازهمه مهم، طوری کنند که روسیه امکانات صادر نمودن امکانات انرژی خودش را نداشته باشه.» در روسیه همانند چین سرمایه‌داری، انسانیت مفهومی بی معناست، خدایان تشنه‌ی ارز، جز به درآمد، به چیز دیگری نمی‌اندیشند. رئیس جمهوری چین در نشست گروه ۲۰ در سنت پترزبورگ در برابر پرسش اینکه در برابر این همه جنایت و کشتار و بمب شیمیایی در سوریه چه پاسخی دارد و از جه روی نباید این حکومت جنایت‌کار علیه بشریت را محکوم کرد! پاسخی واقعی و عقلانی سرمایه‌دارانه با آموزش‌ کنفسیوسی می‌دهد: نفت گران می‌شود!
برای حکومتی که در باغ وحشش سگ و کرم را به مردم خودش به نام شیر و مار تقلبی به‌نمایش می گذارد و چنین می‌‌خورند و کانیبال می‌پرورانند، و هر نوع داروی کشنده و تقلبی به جهانیان می‌فروشند و کشتار جهانی می‌آفرینند، سخن از جان انسان و ارزش‌های انسانی به همانگونه که برای حکومتگران پوتینی در روسیه و ایران، مفهومی بیگانه و زبانی مریخی است. به گزارش خبرگزاری فرانسه از پکن، در سال 2008 شیر خشک‌های چینی حاوی ملاین سبب بیماری 300 هزار کودک و مرگ شش تن از آنها در چین شد.[ ] سرمایه‌داران جانی، در چین دریافته بودند اگر ماده شیمیایی ملامین Melamin به شیر بیافزایند و با آب مخلوط کنند و سپس به شیر خشک تبدیل کنند، در آزمایش برای تشخیص و اندازه گیری پروتئین شیر، سبب این فریب‌کاری می‌شود که ترکیبات نیتروژنی مرگ آور موجود در ملامین به جای پروتئین تشخیص داده می شود.
صفر اوف، بسان کارگزار حاکمان کرملین، دست آموز دوگین و مدافع این قطب است. او وظیفه دارد تا بسان یم ژورنالیست دون و با فرهنگ همان باندها سخن بپراکند:
«… استراتژی آمریکا برای اون بوده که وضع و جایگاه روسیه را در جامعه جهانی عوض بکند…استراتژی آمریکا در آسیای مرکزی، استراتژی آمریکا در قفقاز جنوبی، سیاست آمریکا در ایران، همکاری اونها با شاهنشاهای خلیج فارس، همکاری‌های اونها با مصر و کشورهای آُفریقای جنوبی (شمالی) همه به اون روانه شده است که هرجایی که روسیه جایگاه داره پای خودشون را در اونجا برکنار بکنند. و از همه مهم، طوری کنند که روسیه امکانات صادر نمودن امکانات انرژی خودش را نداشته باشه.»
بنابراین، برای اینکه «روسیه امکانات صادر نمودن امکانات انرژی خودش» را داشته باشد:
« برای کرملین حفظ جامعه جهانی و … مداخله نمودن در سوریه مهم است…» آری،
«در سوریه یک نکته‌ای هست که بسیار حساس، صحبت بر سر بشار اسد نیست، صحبت بر سر اینه که سیستم سیاسی سوریه باید حفظ شود نیست… اصلا برای روسیه و برای آقای پوتین صحبت، صحبت حفظ حاکیمت حافظ اسد باید حفظ شود نیست، ‌شخصیت آقای بشار اسد باید حفظ شود نیست، برای کرملین حفظ جامعه جهانی و … مداخله نمودن در سوریه مهم است…»
جامعه جهانی برای روسیه، به بیان پادوهای کرملین، جایگاه جهانی الیگارش حاکم در روسیه است. قطب اوراسیا، برای حفظ منافع روسیه حیاتی است و سوریه و ایران سنگرهای این استراتژی هستند.
صفر اوف در پاسخ به مجری صدای آمریکا، که: برای مسکو سوریه یا ایران کدام اولویت دارد؟
برافروخته همانند یک فالانژیست، دندان به بردندان می‌فشارد،پاسدار مآبانه، ایران اسلامی را ناموس مقدس نوتراریسم روس می شمارد:
«سئوالی می‌کنید که اصلا باعث مقایسه نیست… ایران یک کشور ابر قدرت منطقوی مستقل است،‌ سوریه یک کشور خیلی مهم برای روسیه ولی به هیچ وجه نمی توان مقایسه کرد که ایران چقدر مهم است.»
اما این ناموس مقدس را چون قدیسه‌های بلاگردان با بوی پی سوز و کافور عنبر امامزاده‌ها و کلیساهای فرسوده و بویناک آغشته، گماشته سازد تا بسان نگهابان گنجینه‌‌های دیر کرملین در خط اول جبهه دفاع از صادرات گاز، پاسدار باشد. و راهیان بهشت را روبان سبز شهادت بر پیشانی، تا مسلخ نفت و کمپانی‌ گاز پروم، بسیجانه روانه سازد. از همین روی، خارج شدن ایران و سوریه از حوزه ارواسیا و زیر نفوذ کرملین، به راستی، برابر با مرگ منافع روسیه است:
«… من فکر می کنم که روسیه به هیچوجه نمی گذارد که آمریکا و کشورهای عربی خلیج فارس به راحتی هرچی که بخواهند به راحتی در سوریه انجام بدن چونکه راه را باز نمودن به سمت ایران. این تقریبا میشه گفت که خطری مرگ آوری برای منافع روسیه و منافع سیاسی روسیه هست.»
پیشنیه‌ی تاریخ نشان می‌دهد که تزاریسم و دولت‌های از استالین به بعد هیچ ‌یک بر هیچ پیمانی وفادار نمانده‌اند. هرچند اتحادهای بورژوازی با متفقین خویش، مقطعی و هرآینه شکننده بوده است، روسیه در هر پیمانی، نه تنها از هر دولت بورژوایی دیگر در پیمان شکنی و رها کردن دوستان خویش به بهای کمی افزون‌تر از بازار سیاست به فروش گذارده، بلکه روسی سازی و دیپلماسی روسی در این زمینه، الگویی مشمئز کننده به نمایش می‌گذارد. ایران دوران تزار، فروش حزب کمونیست ایران و جمهوری شمال ایران، به دلالی روتشتاین، سفیر وقت مسکو در ایران، پشیتبانی از رضا شاه، سازش در سرکوب جمهوری دمکراتیک آدربایجان و کردستان در سال ۱۳۲۴، سازش در سرکوب خیزش ۱۳۳۲ و پشتیبانی از حکومت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، پشیتبانی از رفرم های ارضی شاه و از خانه خرابی میلیون ها دهقان، سکوت در سرکوب خیزش چریک‌ها در سال ۱۳۴۹ و سال‌های ۵۰ و هر مقاومت آزادیخواهانه،سرکوب خلق‌ها، سکوت در برابر سرکوب جنبش کارگری در حکومت شاهنشاهی و حمایت همه جانبه از حزب توده و اکثریت فدایی در پشتیانی کشتارهای دهه ۶۰، ‌پشتیبانی و تجهیز حکومت اسلامی در۳۴ سال گذشته، به هزینه دریافت میلیاردها دلار به بهانه‌‌های گوناگون از جمله تسلیح هسته‌ای حکومت اسلامی، و همزمان پیشبرد محروم ساختن ساکنین ایران از خزر و از سفره‌های گازی، انحصار صادرات گاز در اروپا با مالکیت الیگارش‌های روس، و فروش سلاح که تنها در سال ۲۰۰۶ تا کنون رشدی کهکشانی داشته است… همه و همه جایگاه جهانی روسیه را نمایش‌گر بوده و هستند و دوگین و پادوهای اجیر شده همانند صفر اوف و الهه کولایی‌ها از آن دفاع می‌کنند. ارزش‌ها انسانی برای اینان همان‌ میزان بیگانه است که جان انسان برای حکومت اسلامی و بوک‌الحرام (حرام‌ شماران کتاب) در نیجریه و رهبران چین.
صفر اوف در پاسخ مجری برنامه افق (سیامک دهقان پور) در صدای آمریکا که :
چرا آقای صفر اف موشکهای اس ۳۰۰ را به ایران ندادند و گفتند به سوریه می‌دهیم ولی به ایران ندادند؟
با نادیده گرفتن و توهین دهها هزار حان باخته و میلیون‌ها شهروندان در این بازی کثیف سرمایه‌داران قربانی شده، با فرهنگ پوتینی به گستاخی اعلام می‌دارد که روسیه هر آینه یک سناریو در آستین دارد و روی زمین ‌می‌گذارد:
«در کرملین چندین سناریو آماده شده که در ابطه با وضع سوریه در روزهای نزدیک این سنا ریوها وابسته به کیفیت و بزرگی تصمیم‌های که غرب و آمریکا گرفته می شه. یکی از اونها کمک خیلی محکم و سنگین به دولت سوریه و کمک به بعضی کشورها که در اطراف سوریه هستند و می توانند در امنیت اونها تاثیر بزرگی و خطر بزرگی بشه.»
و «هرچی که ایران از روسیه بخواد برای دفاع خود…»
من فکر می کنم که این کمک‌ها الان داره شب و روز از تمام کانالها که امکان پذیره و خود روسیه این تصمیم رو داره می گیره و در اولین فرصت، اگر این کار شروع بشه من می تونم حدس بزنم که هرچی که ایران از روسیه بخواد برای دفاع خود از این وضعیت دراین منظقه روسیه با کمال ممنونی می تواند به ایران این رو تحویل بده…»
روسیه برای حفظ بازار خویش و نیز برخی کشورهای غربی و دخالت آمریکا می تواند منطقه خاور میانه را برای سال‌ها به جنگی فلاکت بار و بازار طلایی پر رونقی برای جنگ افروزان و جنگ افزار سازان باشد. ایران از همان آغاز و سپس نیروی برون مرزی سپاه قدس و حزب‌الله، دوش به دوش ارتش حکومت سوریه و به ویژه تسلیح مستقیم این ارتش به دست روسیه و نیز چین و عراق، سرزمین سوریه را بر سر مردمانش به ویرانه تبدیل کرده‌اند، افزون بر ۱۲۰ هزار کشته از مردم، و ۷ میلیون آواره، و نابودی ارزش‌های تاریخی و دستاوردهای ده هزار ساله، به بوی سود سرمایه‌داران و اقتدار سیاسی‌اشان، هرگونه میثاق حکومت‌های سرمایه را و سازمان دول متحداشان را زیر پا نهاده است. روسیه شورای دول متحدشان را به گروگان گرفته و چین با چهره‌‌ای کثیف، به انباشته کردن جهان از آشغال‌‌ هایی به نام کالا، در این بازار آشفته به ذخیره‌‌های ارزی خود می‌انبارد.
صفر اوف، این دون‌پایه‌ی دلال، نه ۱۵۰ قربانی و ۵۰۰ کودک و هیئت بررسی سازمان ملل خودشان را انکار می‌کند، بل‌که وقیحانه جنایت علیه بشریت در منطقه آزاد شده دمشق، کشتار ۵۰۰ کودک و بیش از ۲۰۰ سوخته شیمیایی و ۱۵۰۰ کشته در همان لحظه از مردم را ، کار خود قربانیان می‌شمارد و گزارش صد صفحه‌ای موهوم پوتین را شاهد می‌آورد:
«همه می‌دونند که صحبت سوریه یک بهانه ای است، همه می‌دونن که مواد شمییایی از طرف دولت بشار اسد انجام نشده چونکه متخصصین روسیه یک گزارش خیلی حرفه ای یک گزارش صد صفحه‌ا‌ی را تازه انجام دادن و به سازمان ملل متحد تحویل داده و .. که ببینید اینو اپوزیسیون داره استفاده کرده و به سر دولت سوریه گذوشته اینو رو صحبت سوریه اصلا یک بهانه استُ، اصل هدف ایرانه…»
پرسشگر صدای آمریکا:
این مواد به وسیله هواپیما یا امکانات توپخانه‌ای شلیک شده. این هم امکانات فنی لازم داره که این امکانات فنی را مدتهاست که اپوزیسیون از کشورهای خارجی می‌خواهند که در اختیارشون قرار بده و نداده اند. چطور مسکو می‌تواند این را توجیه بکند… آیا مسکو اختیارعمل را از دست داده نمی‌داند در اونجا چی می‌گذرد؟
صفر اوف:
«… متخصصین روسیه ثابت نموده‌اند که نه ازطریق هواپیما، نه ازطریق موشک‌ها این استفاده شده، این رو به صورت خیلی خصوصی درست نمودن و این تولید صنایعی نداشته و این رو اصلا گازی که استفاده میشه در انبارهای بشار اسد نیست. و برای بشار اسد استفاده از سلاح شیمیایی با مرگ برابره چرا در حالتی خودش می دونه که عکس العمل از جانب غرب وامریکا خواهد شد. روسیه را از خودش دور خواهد کرد حتا ایران را از خودش ناراحت خواهد کرد… در این ماههای آخر برنده بود و نیازی به این نبود…»
با این استدلال فاشیستی اگر بشار اسد برنده نبود، آنگاه کاربرد بمب‌های شیمیایی مجاز و مشروعیت می یافت و از آنجا که در انبارهای اسد به شهادت صفر اف نبوده، باید از جایی شاید از اپوریسیون به غنیمت می‌گرفت یا از روسیه و ایران به قدر کشتار چند کرور از مردم سوریه یارانه می‌گرفت!
بدون شک روسیه «الان داره شب و روز از تمام کانالها که امکان پذیره» انبار تسلیحات شیمایی، گاز سارین، موشک‌های پرتاب، و دیگر سلاح‌های کشتار جمعی را مجهز می‌سازد و از همه‌ی انبارها و کارکردهای حکومت در سوریه با خبر و دوش به دوش حکومت ایران و حزب‌الله در لبنان، بر کشتار و ویرانی‌ها، مدیریت می‌کند و نظارت دارد. کاربرد گاز سارین، با توجه به تخصص، ابزار پیشرفته و پیچیده نظامی از موشک گرفته تا هواپیما و شلیک به منطقه آزاد شده در دمشق، تنها می‌تواند به مصلحت نظام حکومتی درایران و به فرمان سپاه قدس شلیک شده باشد. کشتار جمعی و میلیونی در ایدئولوژی اسلامی، همانگونه که تا کنون در عراق، ایران و سوریه جهان با بهت و حیرت به آن نگریسته شده، تنها از ایمان مذهبی و بیگانه با ارزش‌های انسانی برمی‌آید و بس. برای ایران و سوریه، منطقه‌ای شدن جنگ، مجالی است برای دوام بیشتر، و خرید زمان،برای دستیابی حکومت اسلامی به سلاح هسته‌ای. بحران زایی و فروبردن منطقه و جهان در بحران، مهمترین عنصر تنفس حکومت اسلامی و مدیریت آشفته بازاری است برای ماندگاری باندهای سارق حاکم.
راه‌‌های صادرات انرژی روسیه به غرب بسته خواهد شد.. روسیه دارد از خودش دفاع می‌کنه …
همه کشاکش پیرامون این واقعیت است که روسیه و چین و حکومت اسلامی را به هرجنایتی مجاز می شماردم «در اولین فرصت که ایران سیستم سیاسی‌‌اش عوض بشه، آسیای مرکزی از زیر حضور و علاقمندی یا نفود روسیه خارج خواهند شد». این درست بیان جغد پوتین است:
« برای روسیه از همه مهم که …الان سوریه، فردا می‌تونه ایران باشه. اگر سیستم سیاسی ایران عوض بشه و سیستم ایران به یک سیستم غرب گرا تبدیل بشن و رهبران آن وصل‌های ‌آمریکا بشن، اصلا این به مرگ روسیه می‌آوره، می‌روسنه و این نقطه اول فروپاشی روسیه خواهد بود… در اولین فرصت که ایران سیستم سیاسی‌‌اش عوض بشه، آسیای مرکزی از زیر حضور و علاقمندی یا نفود روسیه خارج خواهند شد، کشورهای قفقاز به سیستم نظامی ناتو می‌پیوندند، دریای خزر، قشون‌های نظامی غرب خواهد اومد و دیگر راه‌‌های صادرات انرژی روسیه به غرب بسته خواهد شد. و در ایران صدها پایگاه‌‌های نظامی و مرکزهای از آموزش تروریست‌ها و اکستریمیست ها جایگاه پیداخواهند کرد که هدفی هست که اونها با خود روسیه وارد شدن و روسیه وارد شدن و وضع روسیه را متشنج نمودنه، یعنی این مرگه برای روسیه و اولین نکته فروپاشی روسیه خواهد بود. الان روسیه دارد از خودش دفاع می‌کنه ، الان روسیه می خواد که به این نکته نرسه و این برای روسیه ایران یک نقطه ای است که به هیج وجه نمی‌گذارد که تنها ایران در تنهایی به تنهایی روبرو با آمریکا و غرب و این شاهنشاهای فروخته شده‌ی خلیج فارس باشه…»
صفر اوف درپاسخ به پرسش مجری صدای امریکا که از «ادوارد اسنودن»، افشاگر جاسوسی آمریکا از شهروندان جهان، پرسیده بود، از بازپس گرفتن جایزه صلح نوبل از اوباما سخن گفت وپرخاشجویانه به صحرای کربلا زد:
«در سوریه یکی از قسمت های اصلی که داره می‌جنگه این گروه النصره القاعده هست، یعنی دشمن اصلی آمریکا و تروریست‌هایی که ده پانزده سال است آمریکا انرژی خود را علیه اونها به کار می‌گیره در سوریه داره به آسیاب اونها آب می ریزه… با اون همراه شده و هماهنگی.. به خاطر اونکه موقع ایران ضعیف بشه، و موقع ایران ضعیف بشه اونا حاظرند که حتا با تروریست ها نزدیک بشن…
امروز یکی از سفرایی که در کشورهای عربی، ‌قطر و بعضی کشورهای دیگر سفیر روسیه بوده یک مقاله‌‌ای را چاپ کرد که در آن دلیل‌های اخیر و اسناد اخیر و امروزه را پیشنهاد نمود که طبق این شاهنشاهای عربستان و از کشورهای عرب خلیج فارس کل نمایندگان سنا و کنگره آمریکا را اکثریت اون ها را و افراد کلیدی اونها را خریداری کرده و بودجه این حمله را اصلا از طرف اونها پوشش می‌دند که این کار انجانم بشه…»[ ] روسیه رنجمند استاتوس خویش و در بحران بی هویتی،‌ در کشاکش آن است تا روزی فرمانروای دو قاره باشد. همانند دوران پترکبیر و ایوان مخوف و امپراتوریسم تزارها. ایران، نو مستمعره‌ای می‌ماند در قطبِ اوراسیا در برابر غرب و آمریکا، زیرا که هم ایدئولوژی‌ آن برپاست و هم بمب‌هایش رو به راه؛‌ به ویژه آنگاه که با اتم انباشته شده باشند. که‌ این دو، ترکیبی مقدس می‌آفرینند، برای تبدیل کرملین، به جای واتیکان در پسکوچه‌های رم. روم سوم، روم نوتزاریسم، واتیکان دیگری در مسکو با رعایایی بسیج شده در اوراسیا و دامنه‌ای به گستره‌ی دو قاره و شاید تا دور دستها، ونزوئلا و بولیوی و دیگر پاره‌های آمریکای لاتین سرشار از فریاد فقر و فساد و کوکایین و تا آنجا‌ها که میدان رقابت سرمایه‌های جهانی‌اند و سلطه‌ي آمریکای شمالی کمرنگ تر می‌شود. در حالیکه اژدهای زرد، از غار امپراتوری پکن برخاسته، آفریقا را می‌بلعد و آسیا را و بر همه‌ی زمین سم می‌پراکند.
دوگین، کتاب به سوی تئوری سیاسی چهارم، انجیل اوراسیا، نیز که در روسیه چاپ شد، را نخست با مشاورت آلن دو بونویه فرانسوی-روسی نوشت. در اضطراب «بودن یا نبودن»، با رنج بودن از دست دهی هویت خویش در این بازار فساد و برده‌داری،‌ که الیگارش روس، به ویژه در برهه‌ی یلتسین بیشترین تحقیر را تحمل کرده بود، سهم روسیه را دیگر رقیبان ربوده بودند. گورباچف کلیدرگشایش بازار را به به ریگان سپرد، و یلتسین، با شاگردان فریدمن، به شیکاگو روادید‌ شوک به روسیه را داد…
کارل لیبکنشت، شهریور ۱۳۹۲، …ادامه دارد