همايون گدازگر -انتقاد غير ديپلماتيك حزب حكمتيست به شركت كومه له در كنگره ملى كرد

انتقاد غير ديپلماتيك حزب حكمتيست به شركت كومه له در كنگره ملى كرد
در مورد نوشته جمال بزرگپور

اميدوارم لحن غير صميمانه و بعضا تحقير آميز جمال بزرگپور در برخورد به حزب حكمتيست ناشى از عصبانيت او بوده باشد، زيرا اومعمولا در بحث سياسى متين و منطقى ظاهر شده است. در هر حال در اينجا از اين حواشى مى گذرم و به قسمت هاى اصلى نوشته ايشان مى پردازم. رفيق جمال به جاى پرداختن به اصل مطلب يعنى دفاع از شركت كومه له در كنگره ملى كرد، در بخش بزرگى از نوشته خود به افشاگرى از كمونيسم كارگرى و بيرون كشيدن پرونده و سابقه آن پرداخته است. انگار فرصتى براى بيرون ريختن عقده هاى قديمى فراهم شده و تلاش كرده است كه كشف كند كه نقد ما ناشى از چه ديدگاهى است و به كجا برمى گردد. منهم در اين نوشته كوتاه در همان حيطه خواهم ماند و سعى مى كنم در فرصتى ديگر نظراتم را در مورد شركت كومه له در كنگره ملى كرد بنويسم . جمال درباره نقد ما نوشته است:
” گفتنى هاى بى خاصيتي كه عمق چراى مزمن اين جريان يعنى بى تأثيرى در مبارزه سياسى را بار ديگر و برجسته به نمايش گذاشت “. و يا
” اما در دنيا واقعى پس از گذشت بيش از دو دهه از تكرار اين مواضع ” كارگرى و كمونيستى” هنوز كه هنوز است نميتوانند بر كار و زندگى چند كارگر اطراف خود تأثيرى داشته باشند “.
همچنين نوشته است :
” نمى خواهند از اين سرمستى كه در راستاى مبناى فكرى خود يعنى ” حزب و قدرت سياسى ” و براى تأمين همان پنج درصد كه لازمه قبضه قدرتشان است بيرون آيند ”
و بالاخره ادعا كرده است كه:
” حزب حكمتيست همان بلائی كه در نتيجه همين مواضع ” كارگرى و كمونيستى ” برسر چپ در كردستان عراق آوردند آنها را از تحولات سياسى در اين جامعه دور و از تأثير گذارى ………..محروم كردند ،………. همين نسخه را در پس افشاگرى هايشان از شركت كومه له در كنگره ملى ، براى كومه له هم در نظر دارند”

اما چرا جمال بزرگپور به جاى پرداختن به موضوع مورد مجادله و شركت كومه له در كنگره ملى كرد، دست به انبان توجيهات ناسيوناليسم كرد هميشه موجود در درون كومه له و در دوران جنگ خليج برده است؟ كمونيسم كارگرى جواب توجيهات ناسيوناليسم درون كومه له را براى “دخالتگرى و تاثيرگذارى ” و همراهى با حمله آمريكا به عراق و همسويي با ناسيوناليسم كرد در منطقه، بيش از دو دهه قبل داده است. اين به اصطلاح انتقادات كه جزو باورهاى مشترك تمام شعبه هاى كومه له عليه كمونيسم كارگرى است و دو دهه است با ترويج تنفر و عقب ماندگى در مقابل هر انتقادى به تحركات ناسيوناليستى كومه له پخش مى شود، به شهادت هزاران صفحه مكتوب و مستند نه تنها جواب داده شده اند، بلكه وقايع تاريخى بعد از آن حقانيت آن را ثابت كرد. همگان ديدند كه چگونه در اثر همسويی كومه له با جنبش ناسيوناليستى كرد در عراق (همان دخالتگرى و تاثيرگذارى مورد اشاره جمال) و دهن كجى كردن اين جريان “مسؤل و دخالتگر” به صف ميليونى بشريت متمدن و معترض به افسار گسيختگى بورژوازى جهانى و نظم تازه اش، شريك افق ناسيوناليسم در منطقه شدند و به احزاب ناسيوناليست براى اداره جامعه كرديت دادند و نه تنها در طى دو دهه از آنها ايرادى نداشتند، بلكه از طرف آنها مثبت هم تلقى مى شدند. اما موج برگشت همين توهم به ناسيوناليسم، خود كومه له را هم در امان نگذاشت و ناسيوناليسم از درون به مصادره كردن آن و تلاش براى تحويل دادن كامل آن به جنبش ناسيوناليستى دست بكار شد. حالا كه رفيق جمال ما را مجبور كرد دو دهه به عقب برگرديم، بايد بگويم افق و دورنمايی كه آن موقع كومه له را دنبال جنبش ناسيوناليستى كشاند همان افق و توقعى است كه امروز او را به كنگره ملى كرد فرستاده است و اين پيش بينى دو دهه قبل همين “جريان كارگرى و كمونيستى” مورد تمسخر جمال بزرگپور است كه در روز روشن به حقيقت تبديل شده است. “اين جريان كارگرى – كمونيستى” هميشه در مورد توهم كومه له به ناسيوناليسم و نقش مشاور آن را داشتن نقد و نظر داشته است و در اطلاعيه كميته كردستان حزب حكمتيست هم كه مورد مرحمت جمال قرار گرفته است، چيزى بيشتر از آن نيامده است. جمال در ارتباط با اين اطلاعيه نوشته است :
“اگر فكر مى كنيد كومه له گام بلندى در جهت إدغام نهايی در جنبش ملى كرد برداشته است و اگر تصميم رهبرى كومه له در اين مسير از نظر شما قطعى است، هربار جلو درب مقر رهبرى كومه له چكار مى كنيد؟” و ما را به اپورتونيسم سياسى متهم كرده است.
به اين ترتيب وقتى نوبت به كمونيستها رسيد ديپلماسى به شرط چاقو بفروش مى رسد. بايد بخاطر خوردن چاى و شيرينى در مقر كومه له طور ديگرى نظر بدهيم. خيلى ممنون رفقا ما نيستيم. دنبال دوستان حال و آينده ديگرى بگرديد. خدا پدر صدام حسين را بيامرزد كه، عليرغم اينكه مى دانست از طرف ما مستبد و سركوبگر به حساب مى آيد، اما با اينحال راه مذاكره را هرگز نبست و بخاطر عقايد و نظرات ما نگفت “جلو درب …….چكار مى كنيد “. با خواندن اين جملات ياد شرط هايی افتادم كه حزب دمكرات آن دوران هنگامى كه خود را يكه تاز ميدان مبارزه در كردستان مى دانست، براى مذاكره با كومه له تعيين كرده بود. اگر چه تصميم نهايی در مورد هر رابطه اى از جمله با كومه له از طرف رهبرى حزب حكمتيست اتخاذ مى شود و منطقا تابع آن خواهم بود، اما شخصا فكر مى كنم اگر وجود رابطه بخصوص بين احزاب و جريانات اپوزيسيون، به بهانه اى براى محدود كردن يكديگر و گرفتن امكان نقد صريح همديگر تبديل شود، نتيجه اى جز رياكارى و فساد نخواهد داشت. در اينجا هم بحث سر اپورتونيسم سياسى نيست، بلكه سر خود موضع سياسى و افقى است كه خود را به آن آويزان كرده ايد. اينكه در مذاكرات و مناسبات شما با حزب دمكرات و پارتى و يه كيه تى و كسانيكه جوانان ١٥-١٦ساله كومه له ای را اعدام كردند، اين نوع كدورتها پيش نمى آيد، اينكه با تب كردن فلان شيخ ضد كمونيست يا رهبر ناسيوناليست دست از پا نمى شناسيد ولى براى محكوم كردن توطئه جمهورى اسلامى و انترپل عليه گروهى از كمونيستها وقت نداريد، و بالاخره اينكه اين روزها در مقابل هتاكى ها و برخورد هاى غيرسياسى پژاك و پ ك ك به خودتان، زبانتان بند آمده است، اما در برابر انتقاد از زاويه چپ، مجاهدتهايتان گل مى كند، همه و همه ناشى از اين حقيقت است كه جملگى عليرغم وجود هر سايه روشنى در نظراتتان، لااقل در رابطه با مسئله كرد، در يك مسير حركت مى كنيد.

براى جلو گيرى از طولانى شدن مطلب در خاتمه به يكى ديگر از ادعاهاى نوشته جمال بزرگپور اشاره مى كنم. نوشته است :
” اينان اما نمى دانند يا نمى خواهند بدانند كه مابه ازاء اجتماعى ًشفافيت ها در مواضع ً و ارزيابي هاى ناب!! و موقعيت هاى حزبى!! كه بيش از دو دهه است مداوم تكرار مى شود، در دنياى واقعى چيزى نيست. اگر چه قبولش تلخ و سخت است”
اولا: اين ادعا غلط است. كمونيزم كارگرى عليرغم پاره شدن احزاب آن، هنوز بزرگترين و فعال ترين جريان چپ است. در كردستان هم خارج از حيطه گرايش ناسيوناليستى، (كه ميدان جولانگاه و رقابت احزاب ناسيوناليست است) در ميان كارگران و رهبران كمونيست و طيف سوسياليست جامعه غير قابل حذف است. ( شايد لازم باشد در فرصتى بطور مفصل به اين بحث پرداخت)
ثانيا : اتفاقا در شرايط سخت كنونى كه سرمايه دارى همراه ارتجاع اسلامى زندگى را براى بشريت به جهنم تبديل كرده است. و از آن مهمتر همين شرايط سخت خيلى ها را وادار به تجديد نظر و عملا پيوستن به كمپ مقابل كرده است. نظرات و مواضع شفاف كمونيستى و كارگرى و ارزيابى هاى ناب، براى دفاع از حقيقت و صف مستقل رهبرى كمونيستى در جامعه، از هر وقت لازم تر است و در بين پيشروان و رهبران جنبش عدالت طلبى مابه ازاى اجتماعى هم خواهد داشت. همين عصبانيت رفقاى كومه له در مقابل نظرات شفاف و ارزيابى ناب ما از شركت در كنگره كرد، نشان از آن دارد كه اتفاقا اين شيوه عين دخالتگرى و تأثير گذارى سياسى است. اين مابه ازاى اجتماعى و پايگاه اجتماعى كه رفقا مدام كومه له را با آن تعريف مى كنند و مى خواهند به ضرب آن ارزش كار سياسى و فكرى را كوچك و از اين طريق در مقابل منتقدان خود بايستند هم، قابل بحث است. زيرا از يك طرف اين پايگاه اجتماعى سالهاست بين شاخه هاى مختلف جدا شده از كومه له (چپ وراست) تقسيم شده است. و از طرف ديگر هيچ نوع پايگاه اجتماعى را نمى توان به صحفه تاريخ ميخكوب كرد. و با گذشت زمان و رشد جامعه تغيير مى كند وحتى مى تواند مثل ارث پدرى در اثر ولخرجى بعد از مدتى تمام شود و كسان ديگرى صاحب آن شوند.

همايون گدازگر
٦ سپتامبر ٢٠١٣