شهلا دانشفر – راست و چپ در درون جنبش کارگری

راست و چپ در درون جنبش کارگری
شهلا دانشفر
جنبش کارگری نیز مثل هر بخش دیگر جامعه انعکاسی از گرایشات و جریانات سیاسی مختلف است. اما بطور کلی میتوان از دو گرایش اصلی راست و چپ در درون جنبش کارگری سخن گفت. این تفکیک نه بر اساس قطب بندی های ایدئولوژیک بلکه بر اساس شکل بروز اجتماعی این گرایشات به روشنی تمیز داده میشود. من در این نوشته تلاش دارم این تفکیک عملی و اجتماعی را در دل مبارزات کارگری نشان دهم.
وقتی در سطح مشاهده به اعتراضات کارگری نگاه میکنیم. می بینیم که شکل بیان اولیه این اعتراضات در ایران خواستهای صنفی است. از همین رو در بسیاری از مبارزات ممکن است در نگاهی اولیه براحتی نتوان گرایشات راست و چپ در درون جنبش کارگری را از هم تمیز داد. یا حتی در این مبارزات بعضا این گرایشات بر سر طلب یکسری خواستها کنار یکدیگر قرار میگیرند. اما در بروزات اجتماعی و اشکال مبارزه است که این گرایشات خود را روشنتر بیان میکنند و از یکدیگر کاملا متمایز شده و در تقابل با هم قرار میگیرند. به عبارت روشنتر دو گرایش راست و چپ در جنبش کارگری با گفتمان ها و رویکردهای متفاوتی عمل میکنند و اینجاست که کاملا قابل تفکیک هستند. این گفتمان ها و رویکردها کدامند؟
گرایش راست در درون جنبش کارگری
رویکرد گرایش راست در جنبش کارگری رویکردی در چهارچوبه نظام و حفظ نظم موجود است. گفتمان آن فراخوان کارگران به بیعت با قانون کار و قانون اساسی حکومت اسلامی است. راهکارش محدود کردن مبارزات کارگرای در چهارچوب قوانین موجود، ارجاع کارگران به مراجع دولتی و پیش گرفتن سیاست انتظار، تاکید بر صنفی بودن و بر مبارزات “آرام و مسالمت جو” و تلاش برای کشاندن تجمعات کارگری به درون سالنها و کریدورهای ادارات کار و مراجعی دولتی است. تا مبادا اعتراضات کارگری اشکال تعرضی تری بخود بگیرد. در نزاعهای درون حکومتی نیز این گرایش همواره کنار بخشی از حکومت قرار گرفته و یک تلاش آن جلب کارگران به حمایت از جناحهای درونی حکومت و جلب به زیر مجموعه های خانه کارگر بوده است. یک مشخصه بارز این گرایش زیر حمله قرار دادن گرایش چپ و شورایی تحت عنوان دو قطبی شورا یا سندیکا، و تلاش برای کسب اعتبار برای سندیکالیسم راست و چسبیدن به قوانین و نظم موجود بوده است.
اینها از جمله اشکال مختلف بروز اجتماعی تقلاهای گرایش راست در درون جنبش کارگری است. نمونه اخیر بروز چنین گرایشی در درون جنبش کارگری بیانیه ای از سوی تشکلی به اسم “اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی صنایع پتروشیمی ماهشهر” در حمایت از علی ربیعی وزیر کار دولت روحانی است. این “اتحادیه” که با چراغ سبز دولت و حمایت مقامات پتروشیمی ماهشهر و از بالای سر کارگران تشکیل شده است، همچنین نقشی جز تفرقه افکنی در مبارزات کارگران این مجتمع بزرگ کارگری بر سر خواست کوتاه کردن دست پیمانکاران در محیط کارشان نداشته است، در بیانیه ای کارگران را در حمایت از علی ربیعی و کابینه روحانی به ندای تکبیر فرا میخواند. تشکلهای دست ساز حکومتی معلوم الحال دیگری نیز چون کانون عالی شوراهای اسلامی، کانون عالی انجمن های صنفی، خانه کارگر و شعباتش در شهرهای دیگر نیز بر طبل همین تبلیغات کوبیده و کارگران را به بیعت با دولت روحانی فرامیخوانند. و اینها همانهایی هستند که قبلا نیز در حمایت از سعید مرتضوی متهم ردیف اول کهریزک طومار جمع کردند.
اما جدا از این تشکلهای آشکارا دست ساز حکومتی گفتمان راست را از سوی جمع ها و محافل مختلف راست در درون جنبش کارگری شاهدیم. یک نمونه برجسته از چنین گفتمانهایی را در جریان اعتصاب کارگران شرکت واحد در سال ٨٤ دیدیم. در آن هنگام کشاکش بر سر دست بردن بر حربه اعتصاب یا اعتراض “آرام مدنی” و روشن کردن چراغها به علامت اعتراض، موضوع کشاکش دو گرایش راست و چپ در این تشکل بود. در عمل نیز آنچیزی که قدرت هزاران کارگر شرکت واحد را در مقابل چشم جامعه قرار داد، دست بردن آنان به ابزار اعتصاب و عقب راندن گرایش راست در این مبارزات بود. در همان مبارزات اینجا و آنجا گرایش راست را با شعارهای چون “وزیر عدالت پرور، عدالت، عدالت”، “سکوت ما فریاد ماست” و مکاتبات با دولت با شروع “به نام خدا”، تلاش برای کشاندن مبارزات کارگری به کریدورهای اداره کار و سردواندن کارگران و نمونه هایی از این دست دیدیم. نمونه دیگرش نقش سران کانون صنفی معلمان در راس این کانون بود. کسانی که وقتی که هزاران معلم با شعار “معیشت، منزلت، حق مسلم ماست، خواستهایش را فریاد میزد او را به اجتماع در زیارتگاه و مقبره فر امیخواندند، تا خیابانها را آرام کنند.
نمونه دیگر در برخورد به مبارزه بر سر خواست افزایش دستمزدهاست. دیدیم که چگونه گرایشات راست در برابر کارزاری بر سر خواست افزایش دستمزدها با ٤٠ هزار امضا، تحت عنوان شکایت به دیوان عدالت اداری تلاش کردند این مبارزات را به مراجع قانونی بکشانند. دیدیم که چگونه در این میان تلاش کردند که خواست کارگران بر سر یک زندگی انسانی و افزایش دستمزدها تا سطح تورم واقعی قیمت ها و در گام اول یک میلیون و پانصد هزار تومان را به خواست افزایش دستمزدها تا سطح تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی رژیم اسلامی که خود چند بار زیر خط فقر است تقلیل دهند و دیگر هم خبری از ادامه آن نشد.
مثال دیگر بروز چنین گرایشاتی در جنبش کارگری دفاع محافلی از این دست از طرحهای ریاضت اقتصادی احمدی نژآد تحت عنوان طرحهایی برای شکوفا شدن اقتصاد جامعه و دعوت کارگران به صبر و انتظار بود. گفتمانهایی که به طور واقعی با نفرت عمیق کارگران روبرو میشد و اعتراضات گسترده کارگری در همین چند ساله اخیر پاسخی به همه این خزعبلات بود. خلاصه کلام اینکه راست در جنبش کارگری بخشی از تلاش برای حفظ نظام است. اما جنبش اعتراضی گسترده کارگری هر روز اشکال تعرضی تری بخود گرفته و نشانگر بیربطی گرایشات راست به خواستها و به مبارزات کارگری است.

رادیکالیسم و چپ در جنبش کارگری کجا ایستاده است
امروز چپ در جنبش کارگری با نفوذترین گرایش است. این را بروشنی در مبارزات هر روزه کارگری و اشکال اعتراضات کارگری میتوان دید. ساختن تشکل امر خود کارگران است، با مجوز یا بی مجوز تجمع میکنیم، اول مه حق مسلم ماست، تشکل حق مسلم ماست، در برابر تعرضات حکومت ساکت نمی نشینیم. خط فقر را قبول نمیکنیم، شورایعالی کار نمایندگان ما کارگران نیست، طرح سه جانبه گری را قبول نداریم و غیره و غیره از جمله گفتمانهای هر روزه گرایش رادیکال و چپ در جنبش کارگری است و فضای عمومی آنرا شکل داده است.
یک مشخصه گرایش چپ در جنبش کارگری اتکای آن به جنبش مجامع عمومی کارگری بعنوان محلی برای اعمال اراده مستقیم کارگران است. به عبارتی روشنتر گرایش رادیکال و چپ قدرت خود را از تجمعات کارگری میگیرد، آنجایی هم که بعنوان حق و حقوقش به قانون و بندهای قانونی دست میبرد، اهرم فشار و اتکایش به تجمعات اعتراضی و قدرت اعتصاب کارگران است. نمونه های اخیر عملکرد این گرایش و این رادیکالیسم را در اعتراضات کارگران زاگرس قروه، کیان تایر، صنایع فلزی، محورسازان پارس جنوبی و غیره و غیره می بینیم. در زاگرس قروه کارگران پارک این شهر را به محل مجمع عمومی خود تبدیل کرده و می بینیم که چگونه کارگران با صف متحد خود کارفرما را گام به گام عقب میرانند. در مبارزات کارگران کیان تایر نیز ما شاهد اینیم که این کارگران با تشکیل مجمع عمومی خود متحدانه تصمیم میگیرند، در برابر تعطیلی کارخانه می ایستند و دستمزدهای معوقه خود را نقد میکنند و مبارزه کارگران صنایع فلزی و غیره نیز نمونه های دیگرش است و همه اینها دقیقا نشانگر این روند است.
همچنین با وجود ممنوعیت حق اعتصاب و حق تشکل در جمهوری اسلامی، به یمن قدرت رادیکالیسم و چپ در جنبش کارگری است که برپایی تجمعات کارگری و اعتصاب به امر هر روزه کارگران تبدیل شده و در بسیاری از این مبارزات کارگران بر حقوق ایام اعتصاب خود نیز تاکید گذاشته اند. وجود تشکلهای موجود کارگری را که به همت خود کارگران تشکیل شده است را نیز باید در راستای همین تلاشها دید.
در عین حال رادیکالیسم و چپ یک پایه اصلی جدال هر روزه کارگران در برابر تعرضات رژیم اسلامی و پیش کشیدن خواستها و مطالبات کارگران است. بطور واقعی نیز چهره روشن گرایش چپ و رادیکال در جنبش کارگری را در تجمعات اعتراضی هر روزه کارگران، در اشکال مبارزاتی آنان و کشاندن این اعتراضات به بیرون از کارخانه ها و به سطح جامعه و تلاش برای جلب حمایت مردم و جهان، در شرکت و دخالت هر روزه بیشتر خانواده‌های کارگری در مبارزات کارگری، در گسترش استفاده کارگران از مدیای اجتماعی برای رساندن صدای اعتراضات خود به جامعه و به جهانیان و غیره و غیره میتوان دید. اینها همه اشکالی از مبارزه است که به اعتراضات کارگری رنگ و وزن سیاسی تری داده است.
و خلاصه اینکه جلو آمدن صفی از رهبران کارگران و بیانیه های تعرضی و رادیکال آنها که بطور واقعی انعکاسی از صدای اعتراض کارگران و کل جامعه است تابلوی برجسته ای از موقعیت چپ و رادیکالیسم در جنبش کارگری است.
نگاهی به این مولفه ها و نگاهی به مبارزات کارگری به روشنی رشد نفوذ چپ در راس جنبش کارگری را به نمایش میگذارد. به اعتبار این موقعیت چپ است که امروز جنبش کارگری توانسته است چنین وزن سنگینی در سیر تحولات سیاسی جامعه پیدا کند. بویژه موقعیت گرایش رادیکال و چپ در جنبش کارگری را باید در متن اوضاع سیاسی جامعه و شرایطی که سرنگونی رژیم اسلامی و خلاصی از این جهنم خواست قلبی همه مردم است، دید. اینها همه نقطه قوت های ماست که باید سکو پرشی برای برداشتن گامهای بیشتری به جلو باشد. به همین اعتبار قابل تصور است که در چنین شرایطی گفتمان های راست جز بعنوان یک مانع، نمیتواند مکان و میدان چندانی در جنبش کارگری پیدا کند. این موانع را باید شناخت و آنها را طرد و منزوی کرد.
نمونه هایی از کارکرد گفتمان های راست در درون جنبش کارگری را اشاره کردم، نمونه هایی دیگر از این دست زیاد است که میتوان دید چگونه این رویکردها باعث شده که با منحصر ماندن اعتراض در چهارچوبه‌های قانونی و پاسکاری کارگران بین مراجع مختلف دولتی، مبارزه کارگران به فرسودگی کشیده شود. وجود خفقان نیز زمینه های بقای چنین گرایشاتی را فراهم میکند. بنابراین نقد گرایشات راست و منزوی کردن آنها امر مهمی برای متحد کردن صف اعتراض کارگران است.
بطور مثال به اوضاع بعد از مضحکه انتخابات و روی کار آمدن دولت روحانی نگاهی کنیم. در همین مدت سرکوبگریها بیشتر شده است. اعدام ها بیشتر شده است. گشتهای ارشاد کارخود را میکنند، طرح های حجاب و عفاف و رجز خوانی های سردار رادان و ساجدی نیا و غیره ساجایش است و در وعده های جناب روحانی نیز سخنی بر سر افزایش دستمزد و خواستهای مردم نیست و همه بحث بر سر ادامه طرحهای ریاضتهای اقتصادی تا کنونی است، اما در برابر جامعه ای که خواستهایی دارد و مترصد فرصتی است که صدای اعتراضش را بلند کند، طیفی از اپوزسیون درون حکومتی و جریانات توده ای، اکثریتی و غیره به تکاپو افتاده با گفتمان اینکه باید صبر کرد، همه چیز یکباره درست نمیشود و زمان میبرد، نباید توقعاتمان را بالا ببریم، باید فرصت دهیم، کارگران و جامعه را به بیعت با دولت “تدبیر و امید واعتدال” فرا میخوانند. رسانه هایی چون بی بی سی و صدای آمریکا نیز بلندگوهای آن هستند. با تبلیغاتشان میکوشند که سیاستهای ریاضت اقتصادی دولت روحانی را به عنوان گشایش اقتصادی به کارگران و مردم بفروشند. همه این هیاهو نیز در تقابل با جامعه ای بر پا شده است که در اعتراض به فقر و فلاکت حاکم به مرز انفجار کشیده شده است و جنبش اعتراضی کارگری نیز یک بخش فعال این اعتراضات است. با خواستهای سراسری خود و با خواست افزایش فوری دستمزدها به جلو بیاییم و این هیاهو ها را کنار زنیم. بویژه در شرایطی که اعتراضات کارگری هر روز گسترده تر میشود، در شرایطی که این مبارزات هر روز اشکالی سازمانیافته تر و تعرضی تری بخود میگیرد و در شرایطی که گفتمان بر سر خواست افزایش دستمزدها و اعتصابات سراسری گفتمان فعالین و رهبران کارگریست، میتوان به تدارک و به استقبال اعتصابات سراسری کارگری رفت. این چنین است که میتوان تقلاهای راست و همه این هیاهوها را همراه با تعرضات هر روزه رژیم اسلامی عقب زد. این چنین است که جنبش کارگری میتواند نقش تاریخی خود را در راس مبارزات کل جامعه ایفا کند. باید این گفتمان را وسیعا به درون جنبش کارگری و کل جامعه ببریم.