نمیتوان با سمبل های تحقیر و اسارت زن٬ یعنی حجاب٬ به جنگ ستم علیه زن رفت!
کمونیست هفتگی: اخیرا نیروهای نژادپرست در سوئد به یک زن محجبه در استکهلم حمله کرده اند. عده ای به طرفدارای از این زن کمپین دفاع از حجاب براه انداختند و خود نیز محجبه شده اند. چه ارزیابی ای از این حرکت دارید؟
پروین کابلی: شاید هنوز نتوان بدون هیچگونه تردیدی اعلام کرد که چه گروه و یا افرادی اقدام به چنین عمل زشتی نموده اند. معلوم نیست که آیا این مسئله از طرف بستگان و نزدیکان این زن صورت گرفته و یا اینکه گروهی نژادپرست اقدام به چنین عملی نموده اند. اما فاکتورهای بسیاری انگشت اتهام را به سوی جریانات نژاد پرست در سوئد نشانه میگیرد. یک هفته بعد از این واقعه در اتفاق دیگری همین زن مجددا مورد حمله قرار میگیرد و طبق مشاهدات پلیس صدمات زیادی به وی وارد شده است. پلیس هنوز موفق نشده است کسی را دستگیر کند.
بعد از این اتفاق عده ای از “شخصیت” های فرهنگی و هنری و سیاستمداران فمنیست به این بهانه یک روز در همبستگی با زنان مسلمان و محجبه کمپینی به راه انداختند و حجاب بر سر کردند و در ملاقاتی که با وزیر دادگستری داشتند خواهان بررسی و حمایت از زنان مسلمان شدند که مورد اذیت و آزار راسیستی قرار میگیرند.
چقدر این دو ماجرا به هم رابطه دارد بسیار مشگل است که فهمید. آنچه که در وهله اول باید به آن اشاره نمود این است ما شاهد رشد فزاینده راسیسم در سالهای اخیر در سوئد هستیم. این وضعیت رابطه مستقیمی با اوضاع اقتصادی جامعه دارد. بطور نمونه نرخ بیکاری در میان جوانان و مهاجرین افزایش بسیاری یافته است. تضادهای طبقاتی بیش از هر دوره ای خود را نمایان نموده است. فاصله فقیر و به غنی تشدید شده است. بسیاری از بخش های خدماتی مثلا نگهداری از سالمندان به سرمایه های خصوصی واگذار شده است. کمکهای دولتی به مدارس کاسته شده و… در کنار این تغییرات خشونت علیه زنان و کودکان رشد نموده و امنیت اجتماعی نسبی که در گذشته وجود داشت عملا برچیده شده است. از آنجا که نیروهای رادیکال و سوسیالیست طبقه کارگر نمایندگان خود را در این جدال اجتماعی ندارند و اتحادیه های کارگری عملا یا دست در دست دولت و حزب سوسیال دمکرات دارند و یا مشغول رتق و فتق امور اداری هستند و در نتیجه از خشم و نارضایتی مردم گروه های راستگر و نژاد پرست بیشترین استفاده را نموده و تلاش میکنند که این خشم و نارضایتی جامعه را متوجه “خارجیان” نمایند.
از طرف دیگر یک سری سوال در سالهای اخیر ذهن جامعه سوئد را به خود مشغول نموده است. سوالاتی مانند حجاب، مقنعه، حجاب کودکان، ختنه کودکان، ناموس پرستی و قتلهای ناموسی، حقوق برابر کودکان و زنان مهاجر، مدارس مذهبی و غیره. کمونیسم کارگری در اواخر قرن بیستم و اوائل قرن بیست و یکم در یک جدال همه جانبه به بسیاری از این سوالات توانست پاسخ روشن و اجتماعی بدهد و فعالین این عرصه بعنوان پیشروان جنبش برابری طلب و حقوق ماکزمالیست انسانی شناخته شدند. در مقابل این تعرض ما، پرچم “اسلام و فوبی” (اسلام هراسی) بعنوان یک آلترناتیو از طرف اسلامیستها و سپس فمنیستها و تعدادی از روشنفکران این چنینی قد علم کرد. متاسفانه با عقب نشینی کمونیسم کارگری در عرصه اجتماعی در سوئد این جریانات توانستند پیشروی کنند. و امروز می بینیم که چگونه طرفداران حقوق زنان و چهره های مختلف هنری و غیره در دفاع از حجاب، محجبه میشوند و چنین کمپینی راستی را به پا میکنند.
کمونیست هفتگی: چه نقدی به این کمپین دارید؟ در بررسی به چه نکاتی باید تاکید کرد؟
پروین کابلی: من در مقاله ای به زبان سوئدی به نقد این حرکت پرداخته و این یادداشت برای بسیاری از روزنامه نگاران و چهره های فعال اجتماعی ارسال شد و مورد توجه و به تبع آن مورد نقد هم قرار گرفت. این اقدام را نوعی راسیسم و نسبیت فرهنگی که هر دو دو روی یک سکه هستند٬ نامیدم. تاکید کردم که طبعا باید برعلیه خشونتی که به این زن اعمال شده است دست به اعتراض زد. اما این تمام حقیقت این حرکت نیست.
مسئله این است که نمیتوان از حرمت انسان با عقب مانده ترین شیوه ها دفاع نمود. ابزار مبارزه باید نماینده نوع و هدف مبارزه هم باشد. نمیتوان با سمبل های تحقیر و اسارت زن٬ یعنی حجاب٬ به جنگ ستم علیه زن رفت. این همان نسبیت فرهنگی است که ما هزاران و هزاران بار در مورد آن صحبت کرده ایم. برای مبارزه با راسیسم نمیتوان محجبه شد. راسیسم یعنی نژاد پرستی و حجاب به معنی پنهان کردن و تحقیر جنسیت زن. حجاب خود سمبل زن ستیزی و تحقیر زن است.
اما معضل در بد فهمی و یا تعبیر غلط و یا سوء تفاهم نیست. اینان به برابری انسانها بطور واقعی اعتقاد ندارند. برای اینها مهاجر و زن مهاجر یک کاتاگوری معین است که باید در همان چهار چوبی که هست بماند. نباید حجابش را مورد نقد قرار داد٬ چون اعتقادش است. نمیشود گفت که ختنه کودکان تجاوز به حریم شخصی کودک است. چرا که میگویند مسلمان است، چون پدر و مادرش مسلمانند. مذهب برای اینها مثل مشخصات ژنتیکی است که از قرار موروثی است. نه یک ایدئولوژی اختیاری خرافی و ضد انسانی که انسانهای بزرگسال اختیار میکنند. بار ها گفته ایم که ناموسپرسی٬ جان دختران و زنان “خارجی” را تهدید میکند. گفتند شما “فرقه ای” هستید که به آزادی مذهب اعتقاد ندارید؟! به عقیده من نسبیت فرهنگی کمتر ازاسیسم نیست. جریانی است که عقب ماندگی و نابرابری را حفظ میکند. در قالب دوستی خاک به پا میکند که حقیقت دیده نشود. اسلام سیاسی را کانالیزه میکند و زمین بازی را برایش آماده می نماید. به این لحاظ به نظر من مبارزه ای جدی سیاسی با آن اهمیت بسیاری دارد. همگی اینان که به دفاع از حجاب برخواسته اند میدانند که مبارزه زنان بر علیه حجاب در کشورهای اسلام زده یک رکن اصلی مبارزه برای آزادیخواهی و برابری طلبی است. مبارزه ای که در ابعاد صد ها هزاره در خیابانهای تهران و قاره و تونس هر روز در جریان است. مبارزه که با سرکوب خشن از طرف گروههای چماق بدست انصار حزب الله پیش میرود و تعارفی در آن نیست. مبارزه ای که تاکنون به قیمت جان صدها و هزاران انسان آزادیخواه و برابری طلب تمام شده است. این آکسیون، حرکتی سراسر عقب مانده و ضد انسانی است که باید مورد نقد جدی قرار بگیرد. ما در عین دفاع از حقوق انسانی هر زنی٬ و از جمله زن مسلمان٬ در عین حال نقد جدی و روشنی به این کمپین داریم. ما در مقابل راسیسم و نژاد پرستی قاطعانه می ایستیم. اما از موضعی انسانی٬ از موضعی آزادیخواهانه٬ از موضعی برابری طلبانه. ما تاکید میکنیم که حجاب خود سمبل زن ستیزی است. نافی برابری زن و مرد است.
برای مبارزه با راسیسم باید ارزشهای انسانی را دوباره زنده نمود. باید گفت که به انسانها٬ علیرغم مذهب، نژاد ، رنگ پوست و ملیت احترام گذاشت. عقیده و انتخاب شخصی انسانها نباید ملاک چگونگی رفتار با آنها قرار بگیرد. باید قوانین نابرابری را که مانع رشد و ترقی انسان است مورد حمله قرار داد و برای تغییر آنها مبارزه نمود. نشان داد که راسیسم ضد بشر امروز است و جایی در جامعه نباید داشته باشد.