hoshyaresmaeil2017@hotmail.com
روز صد و بیست و هشت جنبش مردم ایران …
گاو ما ما می کرد ، گوسفند بع بع می کرد ، سگ واق واق می کرد ، خر عرعر میکرد همه با هم فریاد می زدند ما میدهیم وکالت …
شب شده بود اما رضا خانک هنوز نرسیده بود…
ننه ش زنگ زد ، کجایی ننه ؟ رضا خانک گفت اومدم داووس ناکسا راهم ندادند ننه…میگن تو خُل چلی ، آبروی ما رو میبری !
ننه : میخواستی بگی چند نفری وکالت دادن من بشم رهبر …
رضا : اتفاقا گفتم ، همه خندیدن گفتن به هم میاین ، خوش باشید ! احتمالا منظورشون این بود همه تون اسکولید !
ننه گفت : برگرد ننه اینا قدر نمیدونن قیمت ولیعهدی خیلی بالاست تو بازار سید اسماعیل . اصلا گیر نمیاد.
رضاخانک گفت : ننه اگه من دیر رسیدم کسی منتظر نماند وکالت بدید به زینب سلیمانی تا من برسم ، فرقی نداریم با هم …
رضا خانک : راستی ننه تو تاجتو پس گرفتی ؟
ننه : هنوز نه . ناکسا دبه کردن فکر کنم . گفتند پست میکنند !
رضا خانک : غصه نخور ننه . از هشتاد میلیون تا حالا 66 نفر وکالت دادن بقیه هم وکالت بدن خودم برای جواهرات نو میخرم .
ننه : الهی قربون پسرم برم که مثل باباش دست و دل بازه . باباتم همیشه برای من جواهرات میخرید از پول وکیسه مردم ایران . بابات میگفت مردم بلد نیستند پول خرج کنند ولی من بلدم … آخ پسرم چه روزایی داشتیم !
رضاخانک : ننه یعنی میشه 50 سال برگردیم به عقب ؟
ننه : آره میشه ننه . مدیا با ماست … ما با همین مدیا جهت دیالکتیک رو هم عوض میکنیم !
رضاخانک : ننه دیالکتیک یعنی چی ؟
ننه : یعنی جواهرات سلطنتی ، یعنی کاری نکنی و چپو کنی و خرج کنی و قمار کنی و غواصی …
حیوانات مزرعه هر کدام با صدای خود رضاخانک را برای دادن وکالت صدا می زدند …
رضاخانک چند بار گفت حال ندارم ولم کنید ، ولی حیوانات ول کن نبودند و گفتند 43 ساله شیتیل و مفت خوردی … الان باید نشون بدی وکالت بلدی…
رضاخانک گفت : بابا زینب سلیمانی هم هست چرا فقط من ؟ اصلا حالش نیست .
ولی حیوانات انگار چرس کشیده باشند همه نشعه بودند و هی میگفتند جاوید شاه…سایه خدا…
تعدادی حیوان هم سُم میکوبیدند زمین که هر کی وکالت نده اجنبیه ، عربده و چماق و اینا …
بی بی سی هم از هشتک اسکول ساز وکالت گزارش داد عصمت خانم وکالت داد ، حشمت ؛ حمید و علی و حسن هم دادند … …