مبارزان کمونیست
همزمان با اعدام محمد حسینی و محمدمهدی کرمی دو معترض ایرانی ، یاسمین پهلوی همسر رضا پهلوی هم شعار مرگ بر مجاهد و کمونیست را باز نشر کرد !
بازنشر این شعار از طرف رضا پهلوی به نظر من مثبت است از قدیم حرفشان و روششان همین بود . اولین بار در آمریکا از پای منقل رفتند خیابان و مرگ بر مجاهد گفتند و بار دوم در هلند مرگ بر کمونیست … منتها رضا پهلوی خودش جلودار نبود ، حالا خودش مستقیم وارد شده است و این مثبت است . اوائل میگفت صندوق رای ملاک است ، حالا کلا صندوق رای سیخی چند ؟ هیچکس محبوبییت مردمی ندارد به جز من…هرکی هم موافق بامن نیست مرگ بر مجاهد و کمونیست…
رضا پهلوی 43 سال است ائتلاف میکند و هی میسازد . حتی با تروریستهای سپاه جناق میشکند ولی افاقه نمیکند . رضا شانس خودش را با همه امتحان کرده است و انواع تشکلهای اسمی را خلق کرد شورای گذار ، مدیریت بذار …
خودش میگوید مبارزه میکند منتها در دنیای قانونمند مدعی مبارزه باید از بقیه بیشتر مایه گذاشته باشد تا جدی گرفته شود . مگر بازماندگان سلطنت تعریف جدیدی از مبارزه داشته باشند !
کمونیست و مجاهدی که با تمام اشکالاتشان از زندگی و جانشان مایه گذاشتند و رضا پهلوی 43 سال است البته نفس کشیده و با پولهای دزدی زمان پدرش اموراتش گذشته است . اوج مبارزه اش هم لگد زدن به مجاهد و کمونیست است . رضا عصبانی است چون میداند وزنه سیاسی جدی از 100 کیلومتری بازماندگان ساواک هم رد نمیشود .
رضا پهلوی و اطرافیان اگر کمی سیاسی بودند میفهمیدند با مرگ بر این و آن نمیشود به زور جا باز کرد پدرش و پدر بزرگش به مدت یک قرن با همین فرمان زور حرکت میکردند که نشد . این گونه برخوردهای بازماندگان سلطنت یعنی طلبکارند . ساواکی و شکنجه گر نمیتواند طلبکار باشد.
البته رضا پهلوی خودش زمان جنایتهای پدرش کاره ایی نبوده ولی به جای مرگ براین و آن بیاید بگوید دیکتاتوری زمان پدرم اشتباه بود ساواک بد است و من اشتباهات پدرم را تکرار نمیکنم ! دزدی و مفت خوری نمیکنم … ولی این کار را نمیکند …
روزگاری عده ایی فکر میکردند در میان بازماندگان سلطنتی شاخه ایی تندرو هست معروف به داعش سلطنتی که خودسر است… رضا پهلوی با این ورود به چنین باوری مُهر باطل زد و نشان داد سلطنت یک شاخه بیشتر نیست . یک اسکولی هم از همین پیله سلطنتی برای یاسمین پهلوی قصه گفته که اون قدیمها مراسم تاجگذاری داشتیم ، کاخ داشتیم ، جواهرات سلطنتی داشتیم ، میخوردیم و میزدیم و اینا…
یاسمین بیچاره هم فکر کرده وسط قصه هری پارتر نشسته و آروزی بازگشت با اسب سفید و کالسکه به اون روزگار رو داره . ولی …
