رحمان حسین زاده
اخیرأ در ماه نوامبر به همراه رفیق عزیزم دلاور مونزیر امکان و فرصت کوتاه حضور در میان کولبران، در مناطق مرزی کردستان عراق را فراهم کردیم.در همه سالهای اخیر بارها و بارها در مورد رنج و درد و سختی و خطرناکی شغل ناچاری این انسانهای زحمتکش گفتیم و نوشتیم. اما آنچه در آن فرصت کوتاه دیدیم و از زبان آنها شنیدیم، چنان تلخ بود که نمیتوانم و نمیخواهم بازگویش کنم. طبعا ابتدا با تردید و نگرانی حرف دلشان را بیان میکردند. خوشبختانه فضای اعتماد و دیالوگ کوتاهی فراهم شد. خود آنها و ما هم این امیدواری را تاکید کردیم، که اعتراضات و خروش انقلابی جاری، تغییر جدی به نفع توده کارگر و مردم زحمتکش ایجاد کند، به رنج محرومان جامعه و از جمله کولبران پایان دهد.
نظرشان را در مورد خیزش جاری در شهرها جویا شدیم، عمدتا امیدوار و خوش بین و در عين حال نگران از آینده مسیر تحولات بودند. صحبتهایمان میرفت گرمتر و جدی تر شود، که از یک طرف سردسته های هر دسته از کولبرها به گروهشان نهیب زدند، “فورا بروند و کولشان را تحویل گرفته و راه برگشت را در پیش گیرند” و از طرف دیگر محدودیتهای ایجاد شده توسط مرزداران دولت اقلیم کردستان مجال بیشتر قاطی شدن و ماندن با این انسانهای زحمتکش را از ما گرفت. به ناچار در غروب رو به تاریکی تجمع انسانهای رنجدیده ای را ترک کردیم، که به گفته خودشان در هر رفت و برگشت مرزی، تلخی مرگ را هربار لمس میکنند.
به امید دفن کردن نظم جهنمی سرمایه و جمهوری اسلامی و دفن کردن قطعی پدیده تلخ کولبری. ویدئو و تصاویر زیراز این دیداررا در جهت رعایت امنیت کولبران کمی تغییر دادیم.
یازدهم دسامبر ۲۰۲۲
https://youtu.be/wCM5d3gGqJw