خبرنامه زندان+ چند یادداشت ‎‎

امیرجواهری لنگرودی :
یادداشت روزانه ( نمره سیزدهم )
کارگران در نبردی نابرابر، روی در روی سپاه، پای به آوردگاهِ جنبش سراسری نهاده اند .
درست یکماه و یکروز از تجمع برابر بیمارستانِ کسریِ تهران گذشت. تا به امروز خیابان همچنان سنگر ماست و تعطیل بردار نیست. حضور در خیابان که تبدیل به «جنبش خیابانی» شده، دیگر واکنش نیست بلکه آگاهانه به دنبال راهکارعقلانی و پاسخ به محرومیت‌هاست که وجه عمده‌اش نبود آزادی‌ست! دیروز و دیشب تجمع، راهپیمایی و جنگ و گریز خیابانی در شهرهای: آبدانان، ایلام، بندرعباس، پیرانشهر، مناطق مختلف تهران (اکباتان، صادقیه و…) زنجان، سنندج، مشهد، مهاباد و شهرهای خوزستان و… را شاهد بودیم! همچنین تجمعات دانش آموزان در مدارس و خیابان‌های شهرهای: اصفهان، بندر کنگ (در استان هرمزگان)، تبریز، تهران (اندیشه)، سنندج و … در گزارش‌ها آمده است….. ولی امروزتجلی این مبارزه‌ی نابرابر، به سویی می‌رود که از خود بپرسیم: چگونه باید این مسیر شتابنده را با کمترین هزینه پیش برد؟ و راهپیمایی در این مسیر، چگونه می‌تواند خود را در برابر سپاه مرگ، ایمن سازد تا تحقق شعارآغازین این جنبش «زن، زندگی، آزادی» با دیگر خواسته‌های بی پاسخ مانده در جامعه تماماً تحت سلطه‌ی دیکتاتورها، برای دستیابی به دادگری اجتماعی، زندگی برابر، آزادی بیان واندیشه، پاسخگویی با نیازهای عمومی جامعه از جمله: آموزش رایگان، بهداشت عمومی، و هر آنچه که درشأن جامعه‌ای آزاد و برابر، فارغ از نابرابری اجتماعی ناشی از سلطه‌ی سرمایه داری و ازخود بیگانگی حاصل از آن به‌شمار می‌رود، فراچنگ آید؟! راه دستیابی به این مهم، می‌تواند با پیوستن پُر شمار جویبارهای در حرکت خواسته‌های بنیادین، گروه‌های گوناگون اجتماعی (تبارها، زنان، جامعه‌ی روشنفکری ایران و همه‌ی سویه‌های نیروی رنج و کار جامعه اعم از مزد و حقوق بگیران (معلمان ، بازنشستگان ، پرستاران ، بهیاران و… ) با پیکره‌ی تنومند طبقه کارگر درهم آمیزد و سازمان بیاید تا به جنبشی سراسری و منسجم فرا روید. آنگاه است که از دستبرد چپاولگران و درکمین نشستگان دست پرورده و در نمک خوابانده برای روز مبادای دولت‌های سرمایه داری، در امان خواهد ماند. امید آنکه در ادامه‌ی مسیر مبارزه، این آرزو انسانی تحقق یابد ایدون باد! http://karegari.com/maghalat/2022/10/18/Yaddashat_Rozane_nr_13_AmiR.pdf

  یادداشت روزانه ( نمره دوازدهم )

امیرجواهری لنگرودی

amir_772@hotmail.com

دیشب بیست و سوم مهر۱۴۰۱، تمامی تهران برزگ و ایران و جامعه ایرانیان در پهندشت جهان در نگرانیِ وافرجانِ دربندان بی شمارش بود .آنگاه که خبرآتش افروزی زندان اوین به گوش مردم تهران رسید و پس آنگاه که ما در این سوی جهان از برافروختن آتش در اوین آگاه شدیم . خبرهای تشویش آفرین ازهرسوی گواه این بود که سیل مردم تهران به سمت اوین روانه شدند ودریافت  این خبر، قدری از بیان نگرانی ما کاست و ما نیز در برخی کشور ها به سوی وزارت امورخارجه و نمایندگی های جاسوسی نظام در کشورها و کنسولگری ایران درشهرهای (برلین- استکهلم – فرانکفورت و…) مختلف روانه شدیم .

 چرا این دل نگرانی به این وسعت دراذهان مردم به جای مانده است؟ زیرا با توجه به تجربه های تلخی که درحافظه تاریخی مردم ما دربه آتش کشیدن زندان ها داشتتند، کشتارارانی ها دردوره حکومت استبدادی رضا خان میرپنج و یا به گلوله بستن زندانیان سیاسی بعد از کودتای۲۸مرداد در زندان رشت و نیزکشتار ۹ تن از زندانیان چریک و مجاهد به بهانه فرار درتپه های اوین در ۳۰ فروردین ۱۳۵۴، درنظام پهلوی دوم، و افزون بر آنها، حادثه دهشتناک دو کشتار خونین دهه شصت توسط رژیم خون و جنون و جنایت اسلامی این دلنگرانی را صد چندان نمود که چه سناریوی دیگری برای خیل وسیع زندانیان عقیدتی و سیاسی دربند در دست اجراست!

  آخرکجای جهان دیده می شود وقتی زندانی آتش بگیرد، مردم  به این وسعت در دوسوی درون و برون مرز، بیتابانه نگران و دلواپس فرزندان دلاورخویش اعم از: کنشگران زن – کارگران – معلمان – نویسندگان – مترجمان – روزنامه نگاران – بازنشستگان – سینماگران – عکاسان – وکلا – نخبه گان دانشجویی و دانش آموزانش و دیگر انسان های زندانی که به هر بهانه و جرمی در درون زندان بسر می برده اند دل نگران شوند ؟! تنها درجمهوری جهل و جنون و جنایت اسلامی است که حتی یک اتفاق خُرد، می تواند چنین نگرانیهای عظیمی بیافریند!

بیش از یکماه جنگ وگریز خیابانی، ایستادگی و ماندگاری نسل نوجوان و جوان دختر و پسرمان در خیابان ها و انتشاراینهمه گزارش و کلیپ های تصویری -علیرغم محدودیت اینترنت – درسطح جهان  بازتاب یافت .امروزچشم وگوش جهان برفاجعه ای که درایران می گذرد باز شد، افکار عمومی جهان  دریافت که جامعه ما درسویه رودررویی با کل حاکمیت ایران، بدون توهم به جناح ودسته ای، با  دستانی خالی در مقابل نیروهای رژیمی تا بن و دندان مسلح، در مصاف نابرابری تعریف می گردد که سرکُوب و سرکُوب و زندان، یگانه اسلحه نظام بعد از کُشتنِ جان ها در خیابان ها شمرده می شود و بازداشتگاه اوین یکی از دهها زندانی ایست که برای اینهمه گروههای اجتماعی که یاد کردم ، توسط حاکمیت ایران ؛ به بازداشتگاه اصلی نظام بدل شده است

خامنه‌ای صبح روزچهارشنبه بیستم مهر۱۴۰۱، در دیدار رئیس و اعضای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام، جوهر حرکت جنبش عظیم مردم ایران را « عکس‌العمل ناشیانه و ابلهانه و برنامه‌ریزی برای اغتشاش » قلمداد کرد و بعنوان شرع مقدس ادامه دادند: « برخی از این افراد یا عامل دشمن هستند یا اگر عامل هم نباشند هم‌جهت با دشمن هستند و برخی هم افراد هیجان زده هستند» و در یک عبارت از این خیز بزرگ مردمان ایران به نام « اغتشاش های پراکنده» ، « طراحی های انفعالی و ناشیانه دشمن»  همچون دفعات پیشین به خیابان آمدن های مردم ایران یاد کرده است .

فرمانده زبون باردیگر در تاریخ جمعه بیست و دوم مهر، از”پستوی اندرونی”  قدم به “بیرونی” نهاد واینباردردیداربا دستچین شده های بله قربان گوی « کنفرانس وحدت اسلامی » شکرخواری فرمودند :« که “نهال”جمهوری اسلامی به یک “درخت تناور”  تبدیل شده و کسی « غلط می کند ، فکر کندن آن را بکند» همین تّرهات زهرآگین خامنه ای درمقام فرمانده کل قوا و شمشیر زنگار بسته از میان برکشسده ی ایشان در برابر جنبش مردم ایران، درمقابل رویدادهای اخیر درون جامعه همچون : حمله با پهپاد و موشک باران به پایگاههای احزاب کردی در خاک عراق – خونبار کردن سنندج و پاوه – قتلعام وسیع در زاهدان  و رودررویی با بلوچ های شریف – حادثه آتش کشیدن زندان لاکانی در رشت –  جنایت آفریده شده در دانشگاه شریف-  تهاجم به مدرسه ای دراردبیل و کشتار و بازداشت دانش آموزان – به خیابان آمدن کارگران پتروشیمی و نفت درهمپیوستگی با جنبش مردمان ایران  و دستگیری سی تن ازکارگران اعتصابی و ابراز نگرانی از موج وسیع بازداشت ها و نیز به نمایش در آوردن سناریوی نخ نمای امینتی برای زوج معلم فرانسوی ونمایش دروغین اقرارهای آنها ، با شتاب هرچه تمامتر صحنه آرایی محاکمات ساختگی معلمان نام آشنای جامعه ما آقایان محمد حبیبی(سخنگوی کانون صنفی معلمان) وجعفرابراهیمی (بازرس شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران) و همچین به بیدادگاه فراخواندن آقایان حسن سعیدی ورضا شهابی دوچهره سرشناس سندیکای کارگران شرکت واحد تهران وحومه، علیرغم عدم حضورحسن سعیدی دردادگاه وبرگزار نکردن “کنسل” دادگاه رضا شهابی ،علیرغم فاجعه آفریده شده دیشب زندان اوین، با سراسیمگی بدون حضور شهابی و تنها با حضوروکلای اودادگاه را یک سویه پیش بردند که با توجه به دفاع وکلا، قاضی شرع  به ناچار پذیرفت که دادگاه به زمان دیگری موکول شود. آنگاه که خبر آتش کشیدن زندان اوین به گوش رسید ، همه این رخداد های تلخ که توسط حاکمیت اسلامی از پس فرمان های ناشی از درماندگی فرمانده وامانده ساترشده ، به سوختبارآتش نفرت مردمان ما افزود و شعله های خشم مردم را برافروخت و بر آن شدند که چشم در چشمان حاکمان رسا فریاد بر آورند: که شما آتش می افروزید ، ما هرلحظه شعله ورترمیشویم ایدون باد! 

   یکشنبه ۲۴مهر ۱۴۰۱ برابر با ۱۶ اکتبر ۲۰۲۲                                       http://karegari.com                                                 

  یادداشت روزانه ( نمره یازده )

امیرجواهری لنگرودی

amir_772@hotmail.com

همه کنشگران اجتماعی درون و برون کشور تا به امروز این پرسش را پیش پای همان فعالان مدافع حقوق کارگران قرار می دادند ، این همه کارگر و کارگر می کنید ، به این سئوال هم پاسخ دهید : پس این کارگران کجایند و کی به یاری این جنبش سراسری عظیم می آیند؟

درچهارمین هفته این رخداد بزرگ اجتماعی شهریور و مهر۱۴۰۱ برابر سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۲ ، که با قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی دختر سقزی ما جرقه اش از دریافت خبر به کُما رفتن او در بیمارستان کسری تهران آغاز و در گورستان سقز در بیست و پنجم شهریور بدل به جرقه ی شد تا به امروز، باز نایستاده و بیگمان  سرِبازایستادن ندارد!

ژرفای این ابرخیزش، جنبش، قیام یاعصیان پیشاانقلابی – هر چه که بخواهیم بنامیم- تودهِ جوانانِ دهه هشتادی به همراه زنان ومردان سراسرجغرافیای ایران،آنچنان شورانگیزونوید بخش می نماید که با تحرک پیچ درپیچ جامعه ما ازتاریخ شانزدهم مهر، همه همه تار و پود حاکمیت را در هم پیچاند و قوای سرکوب را درهراسی بیمانند درخیابان ها و کوچه ها به مردم نمایاند. آنچه امروز در برابر چشمان ما با تاریکی وهراس انگیزدیده می شود، فشار سرکوب و سرکوب و بازداشت و به زندان های گوناگون وکُشتن وسربه نیست کردن جوانان ما است .کُشتن آنان با انواع سلاح ها وحتی با کاتیوشا سواربروانت سپاه درشهرپاوه درکردستان،اوج ددمنشی همراه با درماندگی حاکمیت را میرساند. درست دراین هنگامه باردیگر خامنه ای از اندرونی ، برون شد و با برچسب نام نهادن « اغتشاش های پراکنده» ، « طراحی های انفعالی وناشیانه دشمن»  وعجیب اینکه چه غمزه شتری آمد آنگاه که به “سلام فرمانده” اش اشاره رفت … باری خامنه ای همچون یاوه گوئیهای همیشگی اش ،همچنان این جنبش عظیم را به دشمنان خیالی و توطئه آنان نسبت داد . 

شامگاه روزدوشنبه هیجدهم مهرماه، ازتصمیم پیوستن کارگران پتروشیمی و نفت به اعتصابات سراسری خبردارشدیم . بدین معنا که در این روز ۱۸ مهرماه اولین جرقه این اتحاد و همبستگی با حضور پرشورکارگران پروژه‌ای شاغل درپتروشیمی بوشهر،پالایشگاه آبادان و درعسلویه کلید خورد. همبستگی کارگران  در حمایت از فرزندان خود در کف خیابان،  شور و شوق و شعفی وافر برانگیخت.درمقابل این ردررویی طبقه کارگردرحساس ترین استان درجنوب کشوربوشهر و خوزستان یعنی مناطق پتروشیمی – گاز و نفت برای ستاندن مطالبات خویش ، با جنبش عظیم مردم ایران همراه گشتند. حاکمیت و قوای سرکوب به هراس افتادند،متاسفانه در اولین یورش گزمگان نظام سی تن از آنان ازجمله:«حسین سلحشور “جوشکار”،رضا کوراوند “جوشکار”،رسول نوروزی “جوشکار” ،امید کوراوند”جوشکار”، مهرداد کاوسی” پایپ فیتر”، اصلان سواری،”پایپ فیتر”، حسین احمد” جوشکار تک زن” تمامی از اهالی شهرستان ایزه هستند. صمد رفیعی، ساسان رفیعی ونیکا رفیعی، کارگران فنی ازاهالی سرخون اند وهمچنین  امین علیزاده، معصومی، آرمان کاوسی، حسن احمدی، و نیما غلامی تا حال اسامی آنان اعلام شده است».  

در برابراین موج دستگیریها ،بیانیه دانشجویان درحمایت ازاعتصابات آغاز شده کارگران نفت و پتروشیمی که امضای دانشگاههای چندین شهرواستان ( اصفهان- تبریز- شهرری – واحد خوراسگان) داشتیم که در بخشی ازبیانیه خود آورده اند : « … ما هم کنارشما دندان برهم فشردیم وقتی فلان نماینده حکومت گفت: «کارگر که همیشه هست، مهم سرمایه‌گذاران هستند!» و حالا زمان آن است که این دندان را بر خرخره بانیان وضع موجود بفشاریم. بیایید بار دیگر قدرت اعتصاب را آنچنان نشان‌شان دهیم که پشتشان بلرزد از دیدن صفوف متحدمان.

بیایید با بستن شیر نفت، پا برگلوی این ظالمان بفشاریم و اجازه ندهیم عرق جبین کارگران را به پول برای سرکوب مردم ستمدیده، عزیزان و هم‌رزمانمان تبدیل کنند. بیایید نشان دهیم ثروت را واقعا چه کسانی تولید می‌کنند و در شرایط سخت کاری، چه کسانی از جان مایه می‌دهند تا طلای سیاه تبدیل به میلیاردها دلار پولی شود که هزینه بقای حکومت جنایت‌کارشان است.

ما کنار شماییم و مطمئن باشید تلاش هرروزه شما برای گسترش اعتصابات همراه خواهد بود با حمایت رو به گسترش از شما و اعتصاب‌تان در دانشگاه‌های بیشتر، ما همسنگران اجازه نمی‌دهیم اینبار این جانیان که خون‌مان را در شیشه کرده‌اند، از این مهلکه جان سالم به در ببرند! “فرزند کارگرانیم / کنارشان می مانیم” “کارگر نفت ما / رهبر سرسخت ما” »

حالا که کارگران اعتصابی را دربرابر خود داریم؛ پرسش بنیادی این است : کارگران اعتصابی برای ادامه اعتصاب آیا به نهادی برای پشتیبانی از اعتصاب در منطقه و پیوستن به اعتصاب سراسری نیازمند اند یا نه ؟  اگر آری ، چگونه و با چه سازوکاری باید این مهم را پی گیرند ؟

روشن است که برای رسیدن به پاسخ چنین پرسشی ، می بایست به گفتگو خلاق بنشینیم تا چم و خم و شکل وشیوه چگونگی آنرا متناسب با توانِ اقدام به عمل، آراه دستیابی به آن  را دریابیم و راه نشان ادامه و استمرار ، راهیابی و سامانیابی  متناسب به آنرا به کار بندیم و حاصل آن گفتگو هرچه باشد را راهنمای کنشگری های اینده این حرکت زیبا و شگفت آورقرار دهیم . چنین است و چنین تر بادا!

جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۱۴ اکتبر ۲۰۲۲                                                                                         

http://karegari.com                                                

        یادداشت روزانه ( نمره ده )

امیرجواهری لنگرودی

amir_772@hotmail.com

هرچه بیشتر، جنبشِ پرشتاب وبالندهِ سراسرایران را دنبال می کنی، می بینی  که بیشترینه  مردمان مان درخیابان ها،یعنی فرزندان رنج وکار، هستی ازدست داده، نه چشم به یاری های «بشردوستانه» دولت های اینطرفی ها دارند ونه‌انتظار بمب‌افکن‌های کروز امریکایی و نه نماد پُرآوازه قیصر و نه رئیس‌جمهورخودخوانده راطالبند و… نه رسانه های پروپاکاندای روی پا مانده با اعتبارمالی عربستان سعودی و آن دیگران را … آنچه تا به امروز در سازماندهی گردهم آیی های ایرانیان  تبعیدی و مهاجر درسلسلهِ حرکت هایِ اعتراضیِ شان در جای جای جهان دیدیم ، هم نوا شدن با نجوای مردم درون کشوروشعارهای آنان را سر دادن و به دفاع از تمامیت مبارزات آن مردم قدم برداشتن بود . آنهایی که خودراخوشه چین روند این مبارزات جا میزنندوبه نحوی خویش را نائب برحق خود برگزیده مردم می شناسندوسازمان یافته جیره خواری می کنند و با ده تا بیست نفربه نسبت بزرگ و کوچک بودن شهرها درکشورهای مختلف با بلند کردن پرچم شیروخورشید نشان شاهنشاهی وجا گرفتن پشت شعار«ایران دوستی» ، نوعی شوینیسم فارس محور را در برابر اتحاد داوطلبانه همه ملیت هایی که در این نبرد نابرابر دهها و صد ها تن از میان خود برای بدست آوردن آزادی و رهایی جامعه در دل شعار « زن – زندگی – آزادی » یا « ژن – ژیان – ءازادی » از کف داده اند، نوعی نفاق و دشمنی را دامن می زنند . تداوم این جنبش درخیابان بطوریقین  سخنگویان واقعی خود را پدید خواهد آورد و با ارائه راهکارهایی واقعی تر،خود را به مردم بازخواهد شناساند .تا به امروز و به دفعات و با ارائه گزارش های گوناگون موج سواری این جماعت وخاصه رسانه هایی که آنانرا ساپورت خبری می کنند، مشخصا تلویزیون “ایران انترناسونال” را از پاریس- فرانگفورت – لندن و استکهلم و گوتنبرگ مورد نقد قرار گرفته داده اند و این درحالیستکه گروههای فعال و همسو با روند مبارزه درداخل کشور، دراینجا تلاش میورزند  و زمان می گذارند و اجازه تظاهرات و تدارکات تمامی این حرکات را بعهده می گیرند .اما خوشه چینان  و فرصت طلبان « سلطنت آبادی» که قدمی و تلاشی برای برگزاری این حرکات  انجام نداده اند ،ناگهان سربزنگاه از راه میرسند و همانند دار و دسته های رنجیر زن و سینه زن،کف بردهان، با طرح شعارهای فطیر وازمیدان خارج شده مردمان ایران، خود را صاحب و نماینده اعتراض خیابانی جلوه می دهند! آنچه در خیابان های پاریس با حضورکوتاه” فرح نائب السلطنه” و عروس اش” یاسمین پهلوی”ونوه هایش نیزدرکنار”سلطنت آبادی ها” به نمایش درآمد، برای مصادره حرکت بزرگ تدارک یافته ازنهاد های مختلف فرهنگی شناخته شده پاریس، به گزارش تلویزیون ویژه خود ، به نمایش در آوردند.

همچنانکه در گزارش دیروزیاد آورشدیم : « سمت وجهت گیری حرکت به نقاط جنوبی تهران بزرگ رسیده است. بطوری که ازروزدوشنبه ۱۸ مهر، صدای خروشان نازی ابادی ها ،به شکلی متراکم و توفنده … در کنار صدای منطقه سه راه فلاح  و مناطق پامنار، منطقه وسیع قلعه حسن خان،که سال ها  زخم رودررویی باحاکمیت را برتن خودداشته، بعلاوه خیلی ازمناطق مرکزی  مثل: باب همایون، ناصرخسرو، سلسبیل، خیابان هاشمی و( خیابان گلی) یا مالک اشترونظام آباد،کوچه برلین ومجیدیه ، منیریه و منوچهری ، فرهنگ و شرق تهران تمامی نارمک و فلکه های گوناگون آن ار هفت حوض تا شمالی ترین نقطه آن، فلکه چهارم تهران پارس را پوشش داده و همه آنان  به انبوه این جنبش خیابانی پیوستند. همچنین نقاط جنوبی و محروم شهرتهران : شهرک ولیعصرو قلعه حسنخان، امام زاده حسن و شاه عبدالعظیم  و بیشترینه محلات جنوب شهر تهران با جنبش همراه شدند.

درهنگامه به پا خاسته هر روزه مردم ایران، دوشنبه هیجدهم مهر۱۴۰۱روزی بیاد ماندنی است. در این روز اعتصابات دانشگاهها، مدارس، برخی از مشاغل اینترنتی آسیب دیده از انسداد شبکه هایی نظیر اینستاگرام، کسبه جزء در برخی شهرها و اعتصاب کامیوندارن حمل قیر وارد فاز جدیدی شد و کارگران پتروشیمی های بوشهر، دماوند و هنگام درعسلویه در استان بوشهر، پتروپالایش کنگان و فاز دوم پالایشگاه آبادان دراستان خوزستان دست به اعتصاب زدند.

آنچه بدیهی بنظر میرسد؛ برای مردم ما دراین خیزش، بازپس‌گیری زندگی از اسارت حاکمیت خون و جنون و جنایت، به خواست همگانی تبدیل شده است. پس به لحاظ ذهنی یک درد مشترک و خواست مشترکی به وجود آمده و گروه‌ها و اقشار مختلف اجتماعی را در احساس و ابراز آن شریک نموده و آنان را به عمل جمعی رهنمون شده است. با حضورمیدانی محروم ترین نیروهای مختلف اجتماعی ( زنان- کارگران- معلمان – بازنشستگان-  استادان – دانشجویان – دانش آموزان- پرستاران – بهیاران- پزشکان متعهد – کشاورزان زحمتکش و … ) به عنوان کنشگران اصلی و صاحب حق  که در آن مرز‌ها و تفاوت‌های طبقاتی، جنسیتی، قومی، مذهبی به‌طور موقت و به نفع خیز عمومی بزرگ‌تری رنگ می‌بازند، به نظر می‌رسد خیزش وارد موحله نوین و بالنده تری شده است.                                     بی اختیاربه یاد حرف های چند سال پیش حاج سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه، مدتی پس از اعتراضات دورهای پیش،درتجمع فعال بسیجی ها برای اهل و بیتش گفته بود: « از اون روزی باید بترسیم که دمپایی‌پوش‌ها و کفش‌ملی‌پوش‌های شوش و شاه عبدالعظیم ،خیابان پیروزی،آن روزاگرقاط زدن وپشت ولایت نبودند، ریختد توی خیابون، اون روزباید فرارکنی و ول کن برو خارج، اون روز باید فرار کنیم، بترسیم.اگر آنها پشت خط را ول کردند، ان روز باید فرار کنیم و می ترسیم، ویلا آروغ زدن آنهاییکه از پل پارک وی بیایند پائین وعربده بکشند، آن روز خیالی نیست ؛ عزیز من ، استقبال می کنیم . » (۱) باری شوش- نازی آباد و شاه عبدالعظیمی ها آمدند،آری زمان فرار شمایان فرا رسیده است. ول معطلید!                                                                                                                               جدال کفِ خیابانیِ که نمایش آنراهر روزه نوجونان و جوانان در جای جای کشور سنگر می سازند حاصل تجربه ای چهل و سه ساله از گردن نگذاشتن و نافرمانی از خانواده گرفته ، مدرسه ، خیابان ، کارخانه آزموده شده و حاصلش امروز در برخورد با عوامل سرکوب به شیوه های گوناگون خود را می نمایاند و به کار گرفته می شود. این آن دستآوردیست که رژیم عقب مانده وپیشا تاریخی از درک آن عاجز مانده و در حلقه اظهارات آن ازهرسو که میروند به دیوارعظیم این تجربه میزنند بی نتیجه می ماند. این درخت تناوروتنومند، به بارنشستهِ امروزمان را،کهنه تبرهایِ زنگار بسته حاکمیت جزم اندیش که دورانش به سرآمده، چاره نتوان کرد. بیگمان گورستان تاریخ جایگاه ناگزیر آنان است . این فرایند به مدد فن آوری جدید و فضای مجازی و شریان های ارتباطی، شتاب فزاینده ای یافته است. هیچ جای تعجبی ندارد که این شرایط سرنوشت ساز را رهبر« نخود مغز» کشور ، در نیابد و چونان با نام نهادن « اغتشاش های پراکنده» ، « طراحی های انفعالی و ناشیانه دشمن»  و … به یاوه گوئیهای همیشگی اش برابر این خروش ادامه دهد و همچنان آنرا با دشمنان خیالی و توطئه آنان نسبت دهند . زهی خیال باطل. روز ما فرداست، فردا روشن است، ایدون باد!                                                                                            پنجشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۱۳ اکتبر ۲۰۲۲

http://karegari.com                                                https://www.aparat.com/v/wAdvU (۱)                

یادداشت روزانه ( نمره نه)

امیرجواهری لنگرودی

amir_772@hotmail.com

…. « دیوخوی بدسگال

امسال

در ژرفای شورانگیزِ «زیرافکندِ» ماهورِی

« ژن ژیان آزادی»؛ آزادی!

سرنگون،

تن در مغاک خاک

خواهد برد.»

تا نسیمی می وزد از سمت گیسو های افشانِ رها در باد

جان افروز وُ هستی زا؛

های ای ژینای زیبا، دُخت کردستان

ای خُتن آهو، غزاله

ای سدیسِ، آتشفشانِ پُر تَفِ کوهِ های تفتان،

آی… ای نیکای خُنیاگر

آی… سارینا

ای حدیث، ای بیشماران شیفته جانانِ دیگر

این تتمه توشِ تن،

به پیرانه-سری

ارزانیِ رزمِ شمایان باد!   (سیاووش میرزاده )

نمایش کلیپ ها و فیلم های رسیده به شبکه های مجازی نشانه اینستکه : طی روزها و شب های گذشته ، عمدتا روز شنبه ۱۶ مهرو در ادامه  ، نیروی وسیع دانش آموزان دهه هشتاد و نودی، نوجوانان و جوانان با عبور ازفضای آتش، دود و سفیرگلوله درخیابان ها و ای بسا درون کوچه های با فرار قهرمانانه خویش ،اشک و خشم را با خود از کوچه ای به کوچه دیگر می کشاندند  و در این میان زنان در نبرد روزانه و شبانه شان غوغایی به پا کردند. زنده باد این دلاوری و ایستادگی!

خیلی ها بر این گمان زنی نشسته اند که کی دهک پائین جامعه ما به این صف عظیم مبارزه توده ای خواهند پیوست و آیا خواهند پیوست ؟

 می گویند : تظاهرات به جنوب شهر رسیده است؟ نشانه های تاکنونی همه و همه گواه آشکار اینستکه از راه رسیده اند و خرامان راه می گشایند و به پیش میروند . پس ازآغازاعتصاب سراسری دانشجویان و فراخوان شورای فرهنگی معلمان سراسرکشوررو به سوی دانش آموزان دراخطاربه حاکمیت، ازروزشنبه درب دانشگاهها ومدارس گشوده شدوموجی ازفرزندان مردم ازمدرسه ها و دانشگاهها به راه افتاد وبا خیل جنبش عظیم خیابانی همراه شدند.

گزینش این تاکتیک شگرف که نشان ازهشیاری نسل این دو دهه است، از آسیب پذیری نیروی دانش آموزان ودانشجویان کاسته، واین درهم آمیزی مردم درسطح محلات وشهرها،تمرکزنیروی سرکوب راکاست وازهم گسیخت.همزمان رخداد های شتابان هرروزه وسمت وسوی گسترش یابنده آن، ما را با این واقعیت روبرومی کند  که ازروزدوشنبه ۱۸ مهر، صدای خروشان نازی ابادی ها ،به شکلی متراکم و توفنده با شعار: « توپ- تانگ- فشفشه/ آخوند باید کشته شه : و « مرگ بردیکتاتور »  در کنار صدای منطقه سه راه فلاح و رسیدن به یکباره بخشی از بازار تهران و دیگر بازارها، پامنار، منطقه وسیع قلعه حسن خان،که سال ها  زخم رودررویی با حاکمیت را بر تن خود داشته، سرانجام به صف عظیم مبارزه مردمان ایران،همراه شدند. بعلاوه خیلی از مناطق مرکزی  مثل: باب همایون،ناصرخسرو و سلسبیل، خیابان هاشمی و( خیابان گلی) یا مالک اشترونظام آباد،کوچه برلین ومجیدیه ، منیریه و منوچهری ، فرهنگ و شرق تهران تمامی نارمک و فلکه های گوناگون آن ار هفت حوض تا شمالی ترین نقطه آنرا پوشش داده و همه آنان  به انبوه این جنبش خیابانی پیوستند. همچنین نقاط جنوبی و محروم شهرتهران : شهرک ولیعصرو قلعه حسنخان، امام زاده حسن و شاه عبدالعظیم با خیل عظیم جوانان محرومش را  با خود همگام وهم آواز کردند.

علاوه برنقاط ذکرشده،بسیاری ازشهرهای کوچک وبزرگ نیزبا صف تظاهر کنندگان همراه شدند. این آگاهی به وجود آمده که گسترش تظاهرات در شهرهای کوچک ، در کنار گستردگی تحرکات خشماگین شهرهای مرکزی استان ها مانند : ( رشت – بابل- مشهد- اصفهان – سنندج – زاهدان – و … در کنار گستردگی اجتماعات تهران بزرگ ) مانع گسیل ماموران از مرکز به استان ها وبه شهرهای کوچک می گردد. امارشهرها و ادامه تجمعات نشان می دهد که موج اعتراضات به همه مناطق شهری رسیده و کوچکترین تغییری در روند شکلی آنها دیده نمی‌شود. سمت و سوی اعتراضات به سرعت به درگیری با ماموران و اقدامات تهاجمی نیروهای خیابانی با قوای سرکوبگر می گردد.حادثه دو شب پیش زندان لاکانی (رشت) ، کل شهر را دچار سراسیمه و هراس نمود. همه قوای سرکوب راهی زندان لاکانی شد تا اعتراض زندانیان را سرکوب سازند . ماجرا این بود که با اتصال برق وآتش سوزی از سوی زندانیان اعدامی و ابد شروع شده و تا ساعت۴ صبح تیراندازی در آن زندان ادامه داشت . برپایه  خبرهای رسیده ۱۸ زندانی و۴ سربازکُشته شده اند . تاکنون زندان در کنترل ماموران امینتی بوده ، تلفن ها وارتباطات همچنان غیرقابل دسترس است .این شیوه جنگ و گریز درموارد متعددی که با حمله به فراری دادان زندانی ها ، گشتی‌های رژیم، زدوخورد شدید با ماموران، تسخیر یک خیابان یا یک منطقه، آتش‌زدن بنرها و نمادهای حکومتی وکیوسک ها وجایگاه های نظامی وسپاهی کاملا مشهود است. همانطور که پیشتر یاد آور شدم؛ آنچه از روز شنبه ۱۶ مهربه چشم می آید ، اینکه اعتراضات با نوعی تغییر تاکتیک ، بدین معنی که در کانون درگیری ها ، تظاهرات متمرکز به تظاهرات غیر متمرکز و پراکنده در سراسر شهر، یک نمونه بسیار عالی از پیشروی و غافلگیری در قوای سرکوب شمرده می شود . این تغییر تاکتیک درهراس افکنی و سرگیجی قوای سرکوب و دستگاه امنیتی رژیم بسیار موثر بوده است. دراشل سراسری – علیرغم اینکه در سطح شبکه های مجازی کانال « کمیته پیگیری وضعیت بازداشت شدگان اعتراضات شهریور۱۴۰۱» راه افتاده و از همگان استمداد می طلبد که اگرکسی ازخانواده یا نزدیکانتان دستگیر شده است، لطفا اسم ، تاریخ بازداشت ومکان دستگیری را برای ما ارسال کنید، هنوزآماردقیقی از میزان کشته شدگان و بازداشتی ها دردست نیست . وجود انبوه دستگیری‌ها، کشتگان و مجروحان دررودرویی های خیابانی، حمله لباس شخصی ها در سراسر کشور به خانه‌ها و دستگیری معترضان در روند کلی آن تغییری صورت نگرفته و رژیم تنها با سرکوب و حدّت دستگیری افراد شناخته شده و نوعی سازمانگر و زندانیان سیاسی دوره های پیشین، علیرغم  آنها که درایندوره نقش کلیدی خاصی  در نبرد شهری یا در ساماندهی اموردانشگاهی و یا مطبوعات کشور ندارند با یورش به آنها برشتاب دستگیری ها افزوده اند . هرچند این بازداشت ها ، درعمل اجتماعی بی‌ثمر است و نشان از کینه ، خشم و بی برنامه گی نظام دارد ، نه تنها هیچ ترس و وحشتی در جامعه برنیانگیخته  و ایجاد رعب نکرده اند ، بلکه به حرکت شتابنده و نیروبخش مردمان مان، افزوده است . پیچاندن سناریوی سوخته بازجویان از کارگران و معلمان به سمت دو فرانسوی سندیکالیست مسافر، در این شرایط نشان از همین هراس قوای دستگاه امنیتی نظام دار .   

باید بیافزایم ، از دیروز دوشنبه ۱۸ مهر، دست‌کم یک هزار کارگر سایت ۲ پتروشیمی‌های بوشهر و دماوند درعسلویه اعتصاب و تجمع کردند.کارگران اعتصابی شعارهای مختلف از جمله « مرگ بردیکتاتور» سرداده اند. بعلاوه کارگران چند شرکت دیگر، ازجمله مخازن سبز در نزدیکی بوشهر نیز به اعتصاب و تجمع پیوسته‌اند. نیروهای امنیتی در منطقه مستقر شده و و کارگران برای جلوگیری ازورود آنها با سنگربندی، جاده‌های ورودی به آن را مسدود کردند.

امروز سه شنبه کارگران پروژه‌ای شاغل در پتروشیمی آبادان، از ساعات اولیه صبح دست به اعتصاب زده و مقابل ورودی ۱۴ تجمع کرده‌اند و همراه شدن طبقه ما دراین پیکار،گام های اولیه ورود و پیوستن  آنان به جنبش سراسری، عرصه  جدیدی ازمبارزه را پیشروی ما می گشاید و نوید ژرفا یافتن این جنبش را با خود دارد . روز ما فرداست، فردا روشن است، ایدون باد!

سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ برابر با ۱۱ اکتبر ۲۰۲۲

http://karegari.com