از هیتلر دیوانه تا احمدی نژاد بیسواد!
پس از پایان جنگ جهانی دوم، جنگی که به مرگ بیش از 50 میلیون انسان انجامیده و نیمی از اروپا را به ویرانهای تبدیل کرد، مطبوعات و دستگاههای تبلیغاتی بورژوازی برای بیان دلایل این همه جنایت، آنرا به گردن دیوانهای انداختند که نژاد پرست بوده و خواهان نابودی یهودیان، کولیها و همه کسانی بود که با معیار “انسان”شناسی او، چنین کسانی از درجات کمتری از خصوصیات انسانی برخوردار بوده و باید نابود می شدند. ولی هرگز نگفتند که انحصارات و بانکها در به قدرت رسیدن او چه تلاشهایی کرده بودند، و او نیز در پوشش این “دیوانگی” و چنین افکار جنایت آمیزی، چگونه ميليارد ها دلار به جيب کمپانی های امپرياليستی ريخت و چگونه همه کمونیستها، سوسیالیستها و آزادیخواهانی را که خواستار نابودی سیستم سرمایهداری بودند را قتل عام کرد.
اکنون بار ديگر شاهد همين ترفند هستيم، فریبکاران با تبلیغات خاص خود، احمدی نژاد را “بیسواد” مینامند وجلوه می دهند که وی به دليل بيسوادی و ناتوانی در مديريت مردم را به خاک سياه نشانده است وتحريم های قدرتهای بزرگ را هم چاشنی اين بيسوادی و فقدان مديريت می کنند. بر اساس اين تبليغات، اين ولی فقيه و دارو دسته حاکم نبودند که با علم کردن اين “بيسواد” تودهها را فریب داده و با دروغ و وعده، آنها را همچنان در چنگال فقر و گرسنگی نگهداشتند، بلکه اين احمدی نژاد بود که عليرغم “بيسوادی” مردم را فريب داده و با طرحهای اقتصادی ضد مردمی، جیب دولتمردان و بخشهائی از طبقه حاکمه را پر کرد. بر اساس اين تبليغات از قرار موج وسیع اعدام ها و شکنجه های قرون وسطایی و مرگ مخالفین سیاسی در سیاه چالهای رژیم هم از خواص ذاتی رژيم جمهوری اسلامی نبوده بلکه از نتايج رياست جمهوری چنين “بيسوادی” می باشد. “بیسوادی” که اعمال جنایت کارانهاش در حق توده های مردم موجب تداوم سیستم سرمایه داری وابسته حاکم بر جامعه گشته است. آری او را “بیسواد” مینامند ولی از خدمات او به حاکمان و انحصارات حاکم ديگر چيزی نمی گويند و به روی خود هم نمی آورند که چرا 8 سال يک چنين “بيسوادی” بر آنها رياست می کرد!
اما واقعيت اين است که همواره طبقات حاکمه القاب و تعاریفی به مزدوران خود میدهند تا دستان خود را از این همه جنایتها بر علیه تودهها و زحمتکشان بشوید. آنها تمام جنایتها را ناشی از خصوصیات فردی این “دیوانگان” دانسته و در تبليغاتشان چيزی از رابطه ارگانیک این “دیوانگان” با طبقهای که از آن حفاظت کرده و در خدمت آن بوده و منافع آنرا تامین می کردند و میکنند نمی گويند. در اعمال سیاستهای ضدمردمی بر علیه تودهها و زحمتکشان، نه هیتلر و نه احمد نژاد تنها نیستند و تاریخ از این “دیوانگان” و “بیسوادان” کم نديده است. موسولینی نیز “دیوانه”ای بود که سرتاسر خاک ایتالیا را در چنگال خود گرفته و در سایه این “دیوانگی” هزاران کمونیست را کشت، ژنرال فرانکو نیز “دیوانه”ای بود که “خواسته” او فرمانروایی بر تمام اسپانیا بود که خواسته او باعث مرگ هزاران آزادیخواه شد، ژنرال پینوشه که “دیوانه”ای بود که دیوانگی او برای تودههای شیلی جز مرگ چیزی نداشت، سرهنگ قذافی و صدام حسین نیز “دیوانگانی” بودند که جز دیکتاتوری جیزی نمیدانستند. البته جورج بوش پسر هم “دیوانه”ای بیش نبود که سرزمینهای افغانستان و عراق را به ویرانهای تبدیل کرده و تودهها را به فقری دهشتناک کشاند. اما در واقعيت اين “ديوانگان” و “بيسوادان” مامورانی بیش نیستند که همه برای انجام سیاستهای طبقه حاکمه با فریب به قدرت میرسند تا آنچه را که انحصارات مالی نياز و آرزو دارند عینیت بخشند. تحت پوشش این “دیوانگی”، جیب انحصارات و بانکداران از غارت دسترنج زحمتکشان پر شده و برای حفظ سيستم مدافع آنها ماشین سرکوب نیز هر چه بیشتر تجهیز می شود. و به اين ترتيب سرمايه داران در حاليکه سياست خود را پيش برده اند و به وسيله چنين مهره هائی هر جنایتی را که لازم داشته اند انجام داده اند آنرا به حساب “دیوانگی” و “بیسوادی” سياست مدارنی می گذارند که خود آنها را آفريده اند .
سیاست و فرهنگ طبقه حاکمه در سیستم سرمایهداری جز “دیوانگی” یا به زبان آدميزاد جز ظلم و ستم و غارت بر علیه تودهها چیز دیگری نیست.
اگوست 2013
عبداله باوی