در خارزار جمهوری اسلامی هیچ گلی نخواهد رویید
یاشارسهندی
در روز مراسم “تحلیف ریاست جمهوری” یک لشکر سرکوب گر داخلی و خارجی در محل مجلس اسلامی جمع شده بودند تا در حضور ایشان رئیس جمهور منتخب(!!) که روز قبل “حکم تنفیذ را از مقام معظم ولایت دریافت کرده بود، مراسم سوگند را بجا آورد. ” ( مراسم تنفیذ جمهوری اسلامی در نوع خود بسیار جالب است و تایید کاملی بر این نکته میباشد در آنچه که مردم سالاری دینی میخوانند چیزی که مشروعیت ندارد رای مردم است مگر اینکه نماینده خدا روی زمین رئیس جمهور مثلا منتخب را منصوب کند!) بعد از روده درازیهای معمول، “رئیس جمهور روحانی” که از سوی مردم به طعنه خطابش میکنند “حسن کلید ساز”، لیست اعضای کابینه اش را به رئیس مجلس سپرد تا کار دولتش را در اسرع وقت شروع شود که مبادا بیچاره گی مردم عقب بیفتد!!
برخلاف تفسیرهای آنچنانی رسانه هایی مانند بی بی سی و صدای امریکا که میخواهند هر جور شده این کابینه را بهترین کابینه بشناسانند که البته گویا میشد شاید بهتر از این باشد اگر مثلا پور محمدی، قاتل رسمی حکومت، و پسر جنتی در لیست نمی بودند. این کابینه اما برای ما کارگران ادامه همه کابینه های تاکنونی جمهوری اسلامی است بخصوص “تیم اقتصادی کابینه روحانی” که گاهی میگویند قرار است معجزه کنند و گاهی هم میگویند نه از این خبرها نیست باید منتظر ماند و دید چه خواهد شد!”… پیش از اجرای برنامههای آنها (منظور تیم اقتصادی روحانی)، تنها میتوان به ارزیابیهایی بر اساس نظریات، گفتهها و سوابق اجرایی اشان محدود ماند، ارزیابی ناتمامی که در ماههای آتی و واقع بینانهتر از سال آینده، یا تصویری امیدوارکننده برای فعالان اقتصادی( شما بخوانید سرمایه داران) مهیا کند یا بر ناامیدها و یاس موجود دامن زند.”(رادیو فردا)
این مثلا مردان کاردان و متخصص امور اقتصادی در همه این سالها یا مستقیما مسئولیت رسمی داشتند یا مشاور دولتهای تاکنونی بودند یا در مراکز مثلا تحقیقاتی و استراتژیکی یک جایی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام کارهای پژوهشی انجام دادند که بر اساس این تحقیقات مشخص میشود که چگونه بیشتر میتوان تسمه از گرده توده مردم کشید و مواظب بود که کمترین هزینه را برای نظام داشته باشد، منظور اینکه بهترین روشهای سرکوب و غارت کدام است. همین مراکز و همین آدمها به حسن کلید ساز مشاوره دادند که چه کسی مناسب برای کدام سِمت است. و مشخصا پیشنهاد علی ربیعی به عنوان وزیر کار کابینه حسن کلید ساز پیام روشن و واضحی برای ما کارگران دارد” همینی که هست و بدتر هم خواهد شد، آیا حرفی هست!؟”
چون یک “قاتل بالفطره” را در راس وزارتخانه ای میخواهند بگذارند که نامش دست بر قضا “دادگستری” است حواس بسیاری به پور محمدی جلب شده است اما این بسیاری فراموش میکنند، یا به روی خود نمی آورند که علی ربیعی یکی از بنیان گذاران وزراتخانه ای است که پور محمدی توانسته است در آنجا استعداد خود را در بیرحمی و قتل به نمایش بگذارد. علی ربیعی اما میداند این روزها این سوابق افتخار ندارد و مایه ننگ و لعنت ابدی است برای همین میگوید:”.. آقای ریشهری خواستند تا به وزارت اطلاعات بپیوندم و علیرغم تمایلم به این وزارتخانه رفتم هر چند به علت اختلاف با مدیریت وقت از این وزارتخانه جدا شدم و در دبیرخانه شورای عالی امنیت و در کنار دکتر روحانی فعالیت خود را مجددا آغاز کردم.” البته ایشان بعد از هشت سال با مدیریت وقت اختلاف پیدا کردند و بعد کجا رفتند؟ به جای که برای همین وزراتخانه مخوف برنامه کاری تعیین میکند، یعنی شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی.
ربیعی تاکید میکند:”… هر کجا رفتهام با سخت کوشی فعالیتهای خود را ادامه دادم و گرایش اصلیام مباحث استراتژیک است…. … من خط امام را در زمان زنده بودن ایشان هیچ گاه فراموش نکردم و به همه ارزشهایشان ازجمله ولایت فقیه پایبند بودم. نسبت به رهبری هم منهای فقه و اعتقاد هم علاقه شخصی دارم و کاری خلاف فرمایش ایشان نکردم.” ایشان بعد از این تاکیدات فراوان بر ارادت قلبی به شخص “آقا” در مورد کارش در مقام وزیر کار میگوید:”… (این وزارتخانه) به باغبانی نیاز دارد … من این تعبیر باغبانی را از مقام معظم رهبری به عاریه گرفتم که بسیار تعبیر قشنگی است. دولت باید وظیفه باغبانی داشته باشد نه وظیفه مهندسی…. من به کارآفرینی اعتقاد دارم و معتقدم مشکل اصلی امروز ماست. این کار زیرساخت امنیتی و حقوقی و سیاسی و مالی میخواهد که باید برایش فراهم شود.”
یک کلام ختم کلام: ” زیرساخت امنیتی و حقوقی و سیاسی و مالی”. و امور کار و کارگران را هم باید به آن نگاه امنیتی داشته باشند چون ایشان که سخت معتقد به ولی فقیه هستند و پایبند خط امام هستند، این سخن امام راحل شان آویزه گوششان است که هشدار دادند: “مبادا میان کارگران انفجاری واقع بِشد.” ربیعی “در راستای تحقق اهداف امام و اسلام و نظام” و تبعیت کامل از امام و مقام معظم رهبری به حزب جمهوری اسلامی پیوستند و مسئول شاخه کارگری این حزب شدند. حزبی که برای سازمان دادن سرکوبگران انقلاب شکل گرفت، مشخص است که “شاخه کارگری” آن چکار میکرده است. بعد از خرداد ٦٠ هم که با هجوم به خانه کارگر و تصرف آن، این خانه را به نماد سرکوب کارگران ایران تبدیل کردند و در ادامه ایشان آجر به آجر وزرات اطلاعات را به کمک ری شهری و حجاریان چیدند و خدمات ایشان تاکنون ادامه داشته و اکنون در مقام وزرات کار حسن روحانی میخواهد نشان دهد که هیچ کم و کاستی از دیگر همکارانش در زمینه “زیرساخت امنیتی و حقوقی و سیاسی و مالی” ندارد.
ربیعی تعبیر رهبرش در مورد باغبانی را پسندیده و وعده دادند نگاهشان اینگونه خواهد بود. حقیقت این است که این حکومت همیشه باغبانی کرده است منتها هر چه گل و دار و درخت بوده از بین برده و تا توانسته اند مجال داده اند که علفهای هرز رشد کنند و این علفها هرز بر تار و پود جامعه پیچیدند و مجال نفس کشیدن برای توده مردم نگذاشتند. تیم اقتصادی روحانی و کلیه وزرایش غیر از این هم قرار نیست کاری دیگری بکنند. تیم اقتصادی روحانی برنامه شان سر جمع این است که به قول ربیعی صنایع زیان ده را سود ده کنند اما قرار نیست که سطح معیشت مردم را بالا ببرند. تازه همه اینها به شرطی است که دولتمردان با “خارجیها” بر سر برنامه اتمی حکومت به توافقی برسند و خیلی شرطهای دیگر شاید آنموقع اتفاقاتی بیفتد:”… برای پایان دادن به عدم توازنهای جدی در اقتصاد ایران، اجرای همساز حرکت به سمت تثبیت نرخ تورم تک رقمی، اصلاح رونق آفرین قانون مالیاتها، پررنگ سازی نقش آفرینی بخش خصوصی، آزادسازی قیمتها در چارچوب اندیشیده شده قانون هدفمندی یارانهها، رشد رقابتپذیری و کاهش مداخله دستوری دولت در اقتصاد، گریزناپذیر است” این گوشه ای از نظرات وزیر پیشنهادی برای وزارت اقتصاد و دارایی حکومت است که اگر قرار باشد بی پرده سخن گفته شود تجربه ما کارگران میگوید یعنی تضمین فلاکت بیشتر. همه این اصطلاحات پر آب و رنگ و مبهم جناب وزیر پیشنهادی سالها است از دهان بسیاری از اقتصاددانان حکومتی و غیر حکومتی شنیدیم و نتیجه اش شده این که داریم میبینیم، بعد از این هم قرار نیست کار خاصی برای رفاه ما کارگران صورت بگیرد بلکه بدتر، تعیین کسی مانند ربیعی آشکارا از آرزوی حمله وسیعتر بورژوازی به جنبش کارگری حکایت میکند. علی ربیعی چه خواهد کرد که در این بیش از سه دهه (با توجه به نظرات خود ایشان و امثال ایشان) علیه کارگران و جنبش کارگری بکار نبرده اند؟
کاربدستان جمهوری اسلامی باغبانهای هستند که جز داس مرگ هیچ دست افزار دیگری را نمی شناسند. در خارزار جمهوری اسلامی هیچ گلی نخواهد رویید.