در حاشیه مصاحبه مصطفی هجری
از آنجائیکه احزاب کمونیسم کارگری و تعداد زیادی از شخصتهای کمونیست جواب درخور و مستند به دروغگوئی آشکار مصطفی هجری دبیر کل حزب دمکرات در مصاحبه با رادیو بی بی سی راجع به جنگ این حزب با کومهله قدیم را دادند. ما (مبارزان کمونیست) ابتدا قصد جوابیه به این مصاحبه را نداشتیم. اما چون صحبتهای آقای مصطفی هجری محدود به کتمان آشکار حقایق تاریخی راجع به ان جنگ با انبوهی از اسناد و دهها هزار شاهد زنده نبود و اساسا بر ادامه و اعلام سیاستهای قلدرمنشانه گذشته این حزب علیه مردم و سازمانهاي سیاسی در شرایط امروز جامعه کردستان تاکید داشت نوشتن این نکات را برای نسل جوان ضروری میدانیم.
مصاحبه ژیار گل از رادیو بی بی سی با دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران بمناسبت اعلام پیوستگی مجدد این حزب با شاخه دیگری از حزب دمکرات که ۱۷ سال پیش از هم جدا شده بودند انجام گرفت. دبیر کل این حزب در این گفتگو مانند هر آدم سیاسی عاقلی صحبت نکرد و به جای تمرکز بر روی چگونگی مسائل مربوط به اتحاد هنوز به سرانجام نرسیده این دو حزب به جعل چگونگی جنگ آن حزب با کومهله و مهمتر از آن بر ادامه سیاست زورگویانه آن حزب علیه مردم و سازمانهای سیاسی در کردستان تاکید میکرد.
تم اصلی صحبتهای او بر دو محور یکی ادامه سیاست های قبلی چهل سال پیش این حزب در دشمنی با هر گونه آزادی فعالیت سیاسی در کردستان و دیگری اعلام افق و اهداف نهائی مبارزاتی این حزب برای کنار آمدن با جمهوری اسلامی بود. منشا و دلایل این دو محور از گفتگوی آقای مصطفی هجری و صراحت گویائی او در برملا کردن ناشیانه نهایت برنامه این حزب و رابطه آن با جمهوری اسلامی به جایگاه و نقش این دوره این حزب بطور خاص و دیگر احزاب ناسیونالیست کُرد بطور عموم در عراق و ترکیه و سوریه و کردستان ایران بر میگردد. سالها است که تمام این احزاب از رفع ستم ملی صحبت نمی کنند، تمام آنها با حق جدائی یا ماندن در چهار چوب این کشورها با رای مردم در کردستان مخالفاند و تنها کمونیستها از این حق دفاع می کنند. این حزب حتی از شعار خود مختاری قبلی خودش که راه حلی برای مسئله ملی نبود و شعار “دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان” عقب نشسته و به شعار ارتجاعی فدرالیسم از نوع ملی و مذهبی و قومی آن که سرانجام آن را در عراق می بینیم روئی آورده است. یک عامل این بی افقی ناسیونالیسمم کُرد نتیجه سرکوبگری شدید و وحشیانه دولتها است و عامل مهم دیگر در بورس نبودن ناسیونالیسم در سطح جهان هست که افق و امید همه آنها را کور کرده است. در نتیجه همه احزاب ناسیونالیسم کرد بیشتر از هر دوره دیگری با جامعه و مردم و مبارزات آنها بیگانهاند. بیشتر از هر دورهای تبدیل به اهرم دست دولتهای منطقه در رقابت با هم شدهاند. سالهای زیادی است که همه آنها چون عامل ایران و عراق و ترکیه عمل می کنند و چون ابزار سرکوب مبارزات مردم و بویژه مقابله با مبارزات آزادیخواهانه در آن منطقه عمل میکنند و بکارشان می گیرند.
اگر از گذشته و هر رویدادی صحبت کنند باید با وضعیت امروز آنها همخوانی داشته باشد و به همین دلیل مصطفی هجری در مورد علل جنگ میان کومهله و حزب دمکرات چنین گفته است:
“آن موقع بودند مسئولینی از آنها که می گفتند مبارزه ما مقدم بر همه باید مبارزه با حزب دمکرات باشد چون جمهوری اسلامی بالاخره یک روزی از بین میرود و چون حزب دمکرات برای چپ آن موقع همیشه خطر دارد و اینها بورژوازی هستند جنگ میان طبقه کارگر که خودشان نماینده طبقه کارگر می دانستند با احزاب بورژوا پایان ناپذیر است و باید اینها را از پا در آورد.”
از توضیح این نکته درست در نقل قول بالا که حزب دمکرات متوجه تفاوت بین کومهله امروز با کومهله قدیم به قول خودش “چپ آن موقع” با چپ امروز شده است می گذریم. با توجه به انبوه اسناد و فاکتهای پخش شده روزهای اخیر در مورد چگونگی شروع جنگ سراسری این حزب با کومهله بر دو محور آمده از سیاست همیشگی حزب دمکرات در نقل قول بالا اشاره میکنیم. اما قبل از آن برای اطلاع نسل جوان بگذار موضوع قلدری مسلحانه حزب دمکرات را اینگونه طرح کنیم که، آیا حزب و سازمان چپ و راستی در کردستان بود که حزب دمکرات به آن حمله نظامی نکرده باشد؟ این حزب به تمام سازمانهای سیاسی از جمله به شاخه دیگر حزب دمکرات جدا شده از خودش و به شوراهای مردم، تشکلهای تودهای، کارگران، دهقانان و اعتراضات مردم هم زور گفته یا حمله نظامی کرده و از این نظر کارنامه ننگین پر از جنایت زیر بغل دارد. اگر دقت کرده باشید رهبران این حزب از حملات نظامی خود به دیگر سازمانها و کشتن و اعدام و سربریدن و پرت کردن آنها از بالای پشت بام ابدا صحبت نمی کنند. زیرا که حمله به این سازمانها که توان مقابله نظامی با او را نداشتند جنگ و جنایت نمی داند و آن را حق خود بعنوان کدخدا و حاکم خورد گمارده کردستان به حساب میآورد. اما جنگ آن حزب با کومهله و جواب محکم کومهله به آن و خوراندن طعم تلخ شکست بزرگ سیاسی و نظامی کابوسی است برای آنها که بعد از گذشت چهل سال از ذهن و خاطره رهبران آن بیرون نمیرود. این طبیعی است زیرا که آثار سیاسی آن شکست در دو بار انشعاب در این حزب و تشتت فعلی سازمانی جنبش ناسیونالیست کُرد باقیمانده است. حالا فکر می کنند چون کومهله جدید خودمانی و ناسیونالیست شده و این دو حزب یکی میشوند فرصت گیر آوردهاند تا با تاکید بر ادامه همان سیاستهای شکست خورده مرهمی بر درد خود در آینده بگذارند و تلافی آن دوره را از کمونیستها و کارگران در بیاورند.
بنا به آنچه گفتیم انکار آن حقایق صرفا ناشی از دروغگوئی و عوامفریبی رهبران آن حزب یا ندانم کاری مصطفی هجری نیست بلکه این فرهنگ و ماهیت سیاسی حزب دمکرات است و از جمله ضروریات ادامه کاری و عامل تاثیرگذار در متحد شدن هر دو شاخه آن است. اگر تقصیر جنگ را به گردن کمونیستها نگذارند، چگونه آنتی کمونیسم درون صفوف تشکیلات خود را تقویت کنند؟ اگر راجع به چگونگی آن جنگ دروغ نگویند و تعهد خود را به ادامه زورگوئی مسلحانه و ضدیت با آزادی فعالیت سیاسی در کردستان نشان ندهند، چگونه حمایت بورژوازی و ارتجاع مذهبی و ناسیونالیست در جامعه کردستان را بدست آورند؟ این حزب با اعلام صریح دشمنی با هر گونه آزادی فعالیت سیاسی و با صحبت کردن از بورژوا و کارگر و مبارزه طبقاتی و کمونیسم، رسالت همیشگی نقش سرکوبگرانه خود را در کردستان به احزاب اپوزیسیون بورژوائی برای بعد از جمهوری اسلامی و به این رژیم در حال حاضر یادآوری میکند. بالاخره چرا صفوف تشکیلات آنها به رهبرانی که مسبب آن جنگ بودند و هنوز رهبر ماندهاند که بزرگترین شکست سیاسی و نظامی را برای آن حزب ببار آورد اعتماد کنند؟ رهبری این حزب متوجه است که باید بر اساس همان سیاستها و تکرار مرتب آنها صفوف خود را بار آورد و با اعتراف به اینکه آنها در جنگ با کومهله فقط اشتباهاتی داشتند اعتماد تشکیلات را به این رهبری برگردانند و از زیر بار مسئولیت خود دربروند. اینها برنامه و نظر و دیدگاه و سیاست و آرزوها و اهداف حزب دمکرات هستند. اما خارج از نظر و آرزوهای آن حزب جامعهای هست، احزاب دیگر هست، طبقه کارگر و جنبش قدرتمند کمونیستی در کردستان هست که از دوره انقلاب تا کنون ناکامیهای بزرگ متعدد تشکیلاتی و سیاسی و نظامی بر این حزب تحمیل کردهاند.
حزب دمکرات حزبی بورژوا ناسیونالیستی است که تا کنون نتوانسته به حزب متحد کننده جنبش ناسیونالیست کُرد در کردستان ایران تبدیل شود. آن شکاف سیاسی که جنبش ناسیونالیسم کُرد در جامعه زیر فشار انقلاب ۵۷ و فعالیت کمونیستها در آن انقلاب و بعدا با فعالیت کومهله کمونیست قدیم برداشت نه تنها ترمیم نیافته بلکه بیشتر و گستردهتر شده است. جامعه تغییرات زیادی کرده و این حزب در حال و هوای گذشته و جبران عوارض سیاسی ناکامیها و شکست در جنگ با کومهله است. رهبران این حزب هنوز متوجه تاثیرات اجتماعی و سیاسی فعالیت کومه له قدیم و طوقی که با اعلام آتش بس یک طرفه و وادار کردن آن حزب به رعایت آزادی فعالیت سیاسی احزاب و مردم در کردستان بر گردنش انداخت نشده است. رهبران این حزب میخواهند با زور اسلحه و قلدری خود احزاب و مردم را مجبور کنند مطابق میل آنها فکر کنند، تعاریفی که این حزب از خود و جامعه و مبارزه و کارگر و جمهوری اسلامی و غیره دارد تکرار نمایند. جمهوری اسلامی بیش از چهل سال است نتوانسته همین ها را در مورد خودش و قوانین اسلامیاش بر مردم تحمیل کند و آیا این حزب با تکیه بر احساسات ملی محلی قادر به این کار هست؟
نکته قابل توجه دیگر مصاحبه مصطفی هجری تاکید بر سیاست پایهای دیگر حزب دمکرات در رابطه با جمهوری اسلامی بود و چنین گفت:
“ما معتقدیم که یک روزی اختلافات حزب دمکرات ومبارزات مردم کُرد باید در تهران حل بشود با مذاکره” در ارتباط با شایعه مذاکره چند سال پیش “مرکزی همکاری احزاب کردستانی” در نروژ با لحن گلهمند از جمهوری اسلامی گفت: “در آن بحثها نه مستقیما با جمهوری اسلامی بلکه یک مرکز نهاد نروژی پا در میانی کردند، جمهوری اسلامی میخواست اطلاع پیدا کند که بداند خواست های مه چه هست ولی اطلاع پیدا کرد جواب نداد. “
جمهوری اسلامی هیچگاه با احزاب اپوزیسیون در کردستان حاضر به مذاکره نشده است. بعد از ناکامی در حمله اول نظامی (۲۸ مرداد ۱۳۵۸) به کردستان جمعی را بنام “هیئت حسن نیت” ظاهرا برای مذاکره با “هیئت نمایندگی خلق کُرد” بوجود آورد که حتی یک جلسه کامل با هیئت نمایندگی انجام نداد. در عوض با استفاده از عطش حزب دمکرات به کنار آمدن با جمهوری اسلامی و با جنجال تبلیغاتی بی پایه در مورد مذاکره، همان زمان مخفیانه و گاها آشکار بطور جداگانه با رهبران این حزب برای ایجاد اختلاف در میان سازمانهای سیاسی دید و بازدید داشتند. جمهوری اسلامی با استفاده از اشتیاق حزب دمکرات به مذاکره دبیرکل آن حزب عبدالرحمن قاسملو را در سال ۱۳۶۸ بنام مذاکره به قتل گاه کشاند و ترور کرد. شایعه مذاکره چند سال قبل این حزب و دیگر جریانات در نروژ باز هم، بازی دادن رهبران این احزاب توسط جمهوری اسلامی برای جلوگیری از دخالت عربستان سعودی در کردستان بود.
اما حسرت کنار آمدن حزب دمکرات با جمهوری اسلامی، شریک کردنش در قدرت اداره محلی کردستان و سرکوب و استثمار کارگر و کمونیستها و چپاول ثروت این منطقه نهایت افق و استراتژی همیشگی رهبران این حزب بوده است. از سال ۵۷ که خمینی در نجف بود به حضور “امام” در پاریس، بار دیگر “تکیه امام” در تهران، باز هم به “حضور امام خمینی” در تهران، سپس با بازرگان و در ادامه آن بدنبال افرادی از سازمانهای اطلاعاتی و مامورین جمهوری اسلامی برای مذاکره دویدند و هنوز به جائی نرسیدهاند. این سیاست حزب دمکرات در گذشته و فضای رادیکال انقلاب ۵۷ باعث فاصله گرفتن لایهای از ناسیونالیستها از آن گردید. اکنون قشری از روشنفکران ناسیونالیست تحصیلکرده و بارآمده در دوره جمهوری اسلامی در اعتراض به عقبماندگیهای زمخت فرهنگی و سیاسی این حزب به جمع این ناراضیان اضافه شدهاند. دبیر کل این حزب به صراحت و روشنی از استراتژی و افق حزب دمکرات یعنی مذاکره با جمهوری اسلامی و استفاده رژیم از آن و خاصیتهایش برای اداره کردستان صحبت میکند. اگر قدیمها با چاشنی بی محتوا و نامشخص دفاع از حقوق ملت کُرد (حق گهلی کورد) و با قاطی کردن اینگونه شعارها مواضع خود را به خورد مردم میدادند اکنون نیاز چندانی به اینگونه شعارها ندارند و در این مصاحبه سر راست از سیاستهای ارتجاعی خود و نقشی که در کردستان برای خود قائل است صحبت میکند. حزب دمکرات امروز حزب دوران انقلاب پنجاه و هفت و سالهای بعد از آن نیست. حزب راستتر و ارتجاعیتر امروزی است. آن حزبی نیست که زیر فشار انقلاب و کومهله دست و پا می زد. حال فکر می کند از گذشته خود تجربه گرفتهُ و در این دوره می تواند بی توجه به جنبش اعتراضی رادیکال و جنبش کمونیستی قدرتمند در کردستان از اشتباهات گذشته خود گریز بزند و آنچه را به مصلحت خود میداند به سر انجام برساند. رهبران این حزب نه در گذاشته جامعه کردستان و قدرت مبارزاتی مردم و کارگر و کمونیستها را شناختند و نه امروز درک و ارزیابی درستی از آن دارند. اما رهبران این حزب در گذشته و امروز و همواره در مقاطع مختلف سیاسی از جمله در جریان متحد شدن دو شاخه آن در همین مصاحبه خطر جنبش کارگری و کمونیستی در کردستان و آمادگی این حزب برای مقابله با آن را نشان جمهوری اسلامی دادهاند. میخواهد با استفاده از این خطر و ضرورت مقابله با آن نرخ معامله گری و ارزش سازش خود با جمهوری اسلامی را بالا ببرد. این اعلام آمادگی حزب دمکرات برای مقابله با کمونیستها دستمایه آن است و برایش خاصیت دولبه دارد. اگر امروز رو به جمهوری است برای آینده بعد از سرنگونی جمهوری خطابش به احزاب و جریانات اپوزیسیون بورژوائی پرو غرب است برای جلوگیری از بالا رفتن سطح توقعات مردم از زندگی و آزادیهای سیاسی در کردستان.
مبارزان کمونیست
۲۰ شهریور ۱۴۰۱