طی یک ماه اخیر دو واقعه ناخوشآیند در ارتباط با جریانات مختلف سازمانی در کردستان روی داده است. یکی دستگیری چهار نفر از دارودسته باند زحمتکشان مهتدی توسط جمهوری اسلامی در منطقه سوما و برادوست اورمیه بود و دیگری شروع مجدد تنش میان دو کومهله و دو حزب کمونیست ایران در این روزها است. هر دوی این وقایع، هر کدام به نوعی و هر یک در محدوده و سطح معینی تاثیرات زیانباری بر فضای سیاسی موجود و بر اعتبار مبارزو مقاومت مردم در کردستان در تقابل با جمهوری اسلامی گذاشتهاند.
واقعه یکم
با پخش خبر دستگیری آن چهار نفر توسط نیروهای جمهوری اسلامی در پنجم مرداد و بویژه با ادعای وزارت اطلاعات که “تیم تروریستی اعزام شده از سوی موساد” اسرائیل برای انفجار و خرابکاری اعزام شدهاند مردم و سازمانهای سیاسی بطور جدی نگران جان آن چهار نفر شدند. زیراکه همه ما با اینگونه پرونده سازیها و زدن چنین اتهاماتی به مخالفین رژیم و حتی به فعالین جنبشهای اجتماعی از طرف سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی و عواقب آن آشنایی داریم. اینجا چگونگی این ماجرا و این قبیل از اتهامات همیشگی جمهوری اسلامی به مخالفین، و درستی و نادرستی گفتههای سران باند زحمتکشان در مورد ماموریت این چهار نفر مورد نظر ما نیست. در این رابط اشاره به چند نکته دیگر را برای مردم علاقمند و انسانهای آگاه در ایران و کردستان ضروری میدانیم.
اول، جمهوری اسلامی با زدن این اتهامات به این چهار نفر و با تخریب خانه بهائیان در روستای روشنکوه و غارت اموال آنها و با یورش اوباشان خود به زنان بهائی در شهرها میخواهد شکست و ناتوانی سازمانهای اطلاعاتی خود در جنگ با سازمان موساد اسرائیل را پرده پوشی کند و قدر قدرتی خود را به رخ مردم بکشد.
دوم، گرفتار شدن این چهار نفر توسط جمهوری اسلامی و تلاش برای نجات جان آنها نباید منجر به ایجاد هیچگونه توهم و سمپاتی به باند زحمتکشان و یا پیگیری ماجرا از کانال این دارودسته گردد. سران این باند در سرنوشتی که این چهار نفر پیدا کردند مانند موارد خودکشی های مکرر و مشکوک در اردوگاه آنها، طرح ترور کمونیستها، طرح حمله نظامی به اردوگاه کومهله، زدن اتهام جاسوسی به افراد ناراضی و منتقد درون خودشان و تحویل دادن آنها به زندان سازمان اتحادیه میهنی مقصرند و متهم ردیف دوم این پرونده هستند.
سوم، سران این دارودسته از دستگیری این چهار نفر تا همین الان استفاده سیاسی بردهاند. رسانههای آمریکا و بی بی سی با استفاده از این ماجرا بطور آگاهانه و برنامهریزی شده سعی دارند آنها را چون یک جریان سیاسی به مردم در کرستان قالب کنند. نباید بگذاریم که نگرانی بحق مردم از سرنوشت این چهار نفر و همنوع دوستی ما را برای ایجاد توهم نسبت به باند زحمتکشان به گرو بگیرند. متاسفانه از طرف بعضی احزاب و از جمله کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران این جنبه از ماجرا را نادیده گرفتهاند و از این جریان به عنوان سازمان سیاسی اسم بردهاند.
چهارم، حقیقت ماجرا و ماموریت این ۴ نفر هر چه باشد ذرهای از ماهیت باند سیاهی این جریان و عملکرد تا کنونی آن در ضربه زدن به وجهه و اعتباری که مبارزات مردم در کردستان تحت رهبری کمونیستها در دوره انقلاب ۵۷ و سپس در کومهله قدیم از خود به دست دادند نمی دهد.
پنجم، واقیعیت این است که در حال حاضر هیچ حزب و سازمان و جریان مترقی و چپ از کردستان ایران، در کردستان عراق اردوگاه و نیروی مسلح ندارد. اکنون در این منطقه دو باند بنام زحمتکشان مهتدی و ایلخانی زاده، باند مذهبی خبات و باند مزدور حسین یزدانپناه به نام “پارتی آزادی کوردستان” نیروی مسلح دارند. این چهار دارودسته به خاطر پول و اسلحه و کارهای شدن در کردستان حاضر به مزدوری برای هر دولتی و هر مرتجع و عشیرهای هستند. این بخشی از اوضاع واقعی امروز کردستان و موانع و مخاطراتی است که همین امروز و در آینده مردم و فعالین کمونیست با آن روبرویند. حال به مجموعه این دارودستهها دو جریان ناسیونالیست پ ک ک و پژاک حلقه به گوشان جمهوری اسلامی را اضافه کنید تا متوجه ابعاد این ماجرا و فوریت تلاش برای سازمان دادن و آماده کردن صف مردم آزادیخواه در مبارزه با آنها بشویم.
واقعه دوم
شروع یک دوره دیگر دعوا و مرافعه میان شاخههای جدا شده کومهله و حزب کمونیست ایران است. اینبار مانند موارد قبلی کومهله علیزاده با ممانعت از ورود اعضا کومهله صلاح مازوجی دور دیگری از تهاجم علیه طرف مقابل را آغاز کرد. نزدیک به ۸ ماه است که این دعوا و مرافعهها میان هر دو بخش جدا شده از هم، یعنی هر دو حزب کمونیست ایران و هر دو کومهله ادامه دارد و بسرانجامی نرسیده است. در این مورد به چند نکته اشاره خواهیم کرد.
اول، پروسه جدائی اینها از همدیگر از ۱۶ دیماه ۱۴۰۰ تا ۲۶ همین ماه، طی این ۱۰ روز انجام گرفت. در فاصله این ۱۰ روز کومهله علیزاده به جای برخورد منصفانه و سیاست مسئولانه به جدائی از همدیگر در محدوده اردوگاهش در کردستان عراق علیه هیئت ۷ نفره جناح مخالف که از کادرها و اعضای رهبری همان سازمان و حزب تا چندی پیش بودند دست به تهدید نظامی زد و اعلام حکومت نظامی کرد. از ان وقت تا امروز به جای حل این مسئله به طریق سیاسی و درستی دوباره از راه تهدید و زورگوئی وارد شدهاند. نزدیک به ۸ ماه است این دعوا و مرافعه که حل آن برای هر سازمان سیاسی کار چند ساعت است ادامه دارد. مقصر اصلی ادامه این ماجرا سران کومهله علیزاده و قبل از همه دبیر کل آن ابراهیم علیزاده است که کل امکانات تشکیلات، اردوگاه و نیروی مسلح به اضافه حمایت اتحادیه میهنی را پشت سر خود دارد. آنها سهم و حقی برای طرف مقابل قائل نیستند. برای رهبران این جریان مایه شرم است که به مدت ۸ ماه در ملا عام جلو چشم مردم در کردستان و احزاب سیاسی زورگوئی و فحاشی و سفسطهگری می کنند و از حل این موضوع ساده طفره میروند. این دعوا و مرافعه طولانی لطمه زیادی را به وجهه و جایگاه مقاومت و مبارزات آزادیخواهنه مردم در کردستان در مقابل با جمهوری اسلامی زده است.
دوم، کومهله علیزاده در برخورد به دو جدائی دیگر از این سازمان، باند زحمکتشان و روند سوسیالیستی که موضع اولترا راست داشتند اینگونه برخورد نکرد. حالا در برخورد به جدائی اخیر که مواضع نسبتا چپ به مواضع راست و ناسیونالیستی کومهله او دارند این چنین زور گویانه برخورد میکند. وقایع ۸ ماه اخیر به نحو برجستهای معنی عملی سیاست ناسیونالسیم در برخورد به مخالفین را نشان میدهد. باید کومهله جدید علیزاده و ظرفیتهای آن را شناخت و به مردم معرفی کرد. یک لحظه فکر کند اگر در پروسه جدائی گرایش کمونیسم کارگری از کومهله و حزب کمونیست ایران در سال ۱۳۷۵ منصورحکمت نبود و اینها امکانش را دشتند چه فجایعی بوجود می آوردند.
سوم، جریان صلاح مازوجی اگر مواضع درست و روشن سیاسی میداشتند به ظرفیتهای ناسیونالیستی کومهله علیزاده آشنا میبودند و پروسه جدائی خود را به تصمیمات طرف مقابل گره نمی زدند. می بایستی پروسه جدائی را با در نظر گرفتن کلیه عوامل و احتمالات بطور مستقل برنامه ریزی می کردند و به پیش می بردند.
چهارم، در این دوره از کشمکش میان دو طرف مانند موارد قبلی رهبران کومهله علیزاده و از جمله معاون او فضای هیستریک و مملو از فحاشی، تهمت و افترا زنی، پرونده سازی، تهدید و شخصت شکنی بوجود آوردهاند. این فضا خوانندگان فکور را بیشتر متوجه این جنبه از فرهنگ و ادبیات ناسیونالیسم کُرد و پرنسیپهای آن خواهد کرد. کار را به جائی رساندهاند که جیغ تعدادی از روشنفکران ناسیونالیست در آمده که بس کنید و بیشتر از این برای ملیگرائی و آرمان آنها آبروریزی نکنند.
اما در آخر:
مردم منصف در ایران و کردستان با خواندن مطالبی که طرفین در جواب بهم می نویسند متاسف خواهند شد. آنها تصویری دیگری از احزاب و مبارزه و مقاومت مردم در کردستان در تقابل با جمهوری اسلامی دارند. این تصویر و ذهنیت را از کومهله قدیم به رهبری کمونیستها گرفته بودند اما حالا با چیز دیگری روبریند. وجود احزاب و جریات ناسیونالیست و باندهایی چون زحمتکشانها نه تنها هیچ نفعی به حال مردم ندارند بلکه هر روز افتضاحی ببار می آورند و با هر تحولی در کردستان اگر توانش را داشته باشند مایه مصیبت و ناامنی زندگی مردم خواهند بود. متاسفانه، این است واقعیت امروز، این است سیاست و فرهنگ و عملکرد احزاب ناسیونالیست مسلح و اردوگاه داری آنها زیر بیرق طالبانی و بارزانی. مردم باید بدانند این فضا هیچگونه ربطی به فضای مبارزانی مدرن و آزادیخواهانه جامعه شهری کردستان و جنبش کمونیستی در شهرها و در کارخانه و کارگاه و محلات و محلهای کار و دانشگاه و مدارس ندارد. کمونیستها سازندگان جامعه آزاد و آباد فردا کردستان و نیروی قوی و خوشنامی در میان مردم هستند. لانسه کردن هر داوردسته و باندی از طرف رادیو آمریکا، رادیو فردا و بی بی سی و دیگر رسانه ها را باید در زمره سنگربندی آنها در مقابل با این نیروی اجتماعی ترجمه کرد این امر مشترک همه آنها است.
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
مبارزان کمونیست