محمد شکوهی – میراث احمدی نژاد، روحانی و کلیدش!

میراث احمدی نژاد، روحانی و کلیدش!

محمد شکوهی
دوره هشت ساله احمدی نژاد به پایان رسید و روحانی سکان اجرایی جمهوری اسلامی را در دست گرفت.هشت سالی که اوضاع جامعه ایران از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، شاهد گسترده ترین حملات دولت نئو لیبرالهای اسلامی سرمایه داران به زندگی و معیشت کارگران و مردم همراه بوده است. تعرضاتی که اخراج و بیکارسازیهای میلیونی کارگران، افزایش گرانی ها، سقوط زندگی بیش از ٦٠ درصد کارکنان جامعه به سه برابر زیر خط فقر رسمی، رشد تورم تا ٦٥ درصد، سقوط ارزش ریال، دزدیهای افسانه ای مافیای حکومتی، در کنار درآمدهای نفتی بیش از ٧٠٠ میلیارد دلار و.. از مهمترین رویدادها بود که زندگی کل جامعه ٧٠ میلیونی ایران را از هر نظر به فقر و فلاکت کشاند. شاخص فلاکت در ایران در این دوره بیش از ٣ برابر شد. پرداختن به همه این موضوعات و دادن تصویری واقعی برخلاف ادعاهای دروغین دولت دهم از وضعیت زندگی و معیشت و کارگران و مردم، مهم می باشد. در کنار این موضوع، اوضاع سیاسی حکومت، سیاست خارجی، بحران هسته ای، حمایت از ترویسیسم اسلامی، تحریمها و تخاصمات باندهای حکومتی و… بخش دیگری از وضعیت حاکم در دوره هشت ساله احمدی نژاد بود که بطور خلاصه به آن پرداخته میشود.

*آغاز کار دولت دهم ١٣٨٤
این دوره با پایان دوره اصلاح طلبان حکومتی و خاتمی که برای هشت سال در راس امور بودند آغاز شد. با روی کار آمدن احمدی نژاد حکومت ادعا کرد که انقلاب به مسیر اصلی خود برگشت. خامنه ای دولت احمدی نژاد را ” هدیه امان زمان ” برای نجات حکومتش توصیف کرد. احمدی نژاد قرار بود حکومت شقه شقه شده را یکدست بکند. ماجراهای بعدی نشان داد که این امر ممکن نیست. دوره اول احمدی نژاد نزدیک به سه سال به گفته وی صرف، ” پالایش نیروهای خط امامی و ولی فقیه ” شد. در این دوره جنایتکار ترین و وحشی ترین عناصر حکومت که در سرکوب های دهه ٦٠ مستقیما دست داشته و دور وبر باند احمدی نژاد ومعروف به “حلقه غرب کشور ” جمع شده بودند، به سر کار آورده شدند. کثیف ترین و منفورترین مقامات نظامی واطلاعاتی و امنیتی وارد دولت شدند. خامنه ای تمام قد پشت احمدی نژاد و سیاستهایش رفت. موضوع ثبات سیاسی حکومت اولویت خامنه ای و دولت دهم اعلام شد. اقتصاد و معیشت عین همه سه دهه گذشته ، فعلا به حاشیه رانده شد.از اواخر سال ١٣٨٧ به بعد اقتصاد و سرو سرمان دادن به اقتصاد ورشکسته و زمین گیر شده حکومت به توصیه خامنه ای در دستور دولت قرار گرفت.
* اقتصاد حکومت در دوره احمدی نژاد چگونه بود؟
بحران عمیق اقتصادی، اعمال تحریمهای غرب، سقوط ارزش ریال، ورشکستگی و فلج تولید، کار و تولید زیر ظرفیت ٣٠ درصدی، آزاد سازی قیمت ها، خصوصی سازی، شناور کردن قیمت ارزهای خارجی، اخراج و بیکارسازیهای گسترده به بهانه تحریمها، کمبود نقدینگی، عدم قدرت رقابت با کالاهای خارجی، ثابت ماندن دستمزدها در مقایسه با افزایش صعودی تورم و.. در کنار این وضعیت تحمیل شده به کارگران و مردم، ابعاد درآمدهای دولتی ها به دنبال افزایش قیمت نفت در چهار ساله اول دولت دهم، رقمی بالای ٥٠٠ میلیارد دلار اعلام شد. درآمدهای حاصل از محل صادرات غیر نفتی رژیم رقمی بالای ١٨٠ میلیارددلار و در آمدهای مالیاتی ٩ میلیارددلار اعلام شد. دولت و مافیای حکومتی در این دوره بیشترین ثروت جامعه را در دست گرفت.

*وضعیت زندگی کارگران و مردم در این دوره چگونه بود؟
سیاستهای اقتصادی که در دولت دهم به کار گرفت در اساس بر آزاد سازی قیمتها، آزادی سازی قیمت ارزهای خارجی، حذف سوبسید کالاهای اساسی، آزاد سازی قیمت سوخت بویژه بنزین و گاز، اتخاذ سیاست های جدید ارزی، از سه نرخی کردن ارز تا نهایی شدن ارز مرجع دولتی، که نتیجه بلافصل ان گران شدن قیمت کالاهای اساسی مورد مصرف مردم از یک طرف و درآمدهای دهها هزار میلیارد تومانی دولت، بانک مرکزی و باندهای درگیر در خرید و فروش دلار از طرف دیگر بود. در دست گرفتن ارزهای خارجی و فروش توسط دولت به سه نرخ متفاوت به بهانه کنترل دولت بر بازار ارز و جلوگیری از افزایش قیمت ها، تبدیل به سیاست رسمی ارزی دولت شد. دهها باند و بانک و موسسه مالی و شرکت مالی سازمان دادند تا بازار ارز را مدیریت نمایند. نتیجه بلافصل این سیاست سازمان دادن مافیای ارزی، در دست گرفتن بازار پول ارزهای خارجی و سیطره کامل باندهای دولتی براین عرصه سودآور در اقتصاد شد.
از اثرات و تبعات این سیاست، گرانی های فراوان، افزایش نقدینگی در دست دولت، خرید و فروش در بازار بوس، دلالی اسلامی و کارچاق کنی دولتی ها و قبضه کردن اقتصاد پولی حکومت در دست دولت بود. این مهمترین عرصه فعالیت اقتصادی دولت بود که در واقع سازمان دادن مافیای بزرگ مالی و ارزی و مدیریت آن توسط باندهای وابسته به دولت و بیت رهبری بود. خود این باندها درآمدهای حاصل از این سیاستهای اقتصادی پولی حکومت را بالای ١٠٠هزار میلیارد تومان اعلام کردند. بر اساس آمار و ارقام مرکز آمار،بانک مرکزی و مرکز پژوهشهای مجلس رژیم، دولت احمدی نژاد پردرآمد ترین دولت تاریخ ایران از زمان اکتشاف نفت بوده است. همه چیز در خدمت غارت و سرکیسه کردن مردم در همه عرصه های اقتصادی جامعه اهداف اصلی سیاستهای اقتصادی این دوره احمدی نژاد بود.
* وضعیت بوجود آمده و نگرانی های حکومت. اعتراضات سال ٨٨
با افزایش درآمدهای دولت از یک طرف و گسترش فقر و فلاکت و گرانی، بدتر شدن ١٠٠ درصدی وضعیت گذران و معیشت میلیونها کارگر در اثر اجرای این سیاستهای ضد مردمی، باعث نگرانی های بخش هایی از باندهای حکومت از درون نظام شد. اینها به همدیگر هشدار دادند که شورش گرسنگان و پا برهنه ها در راه است. صحبت از شورش یقه آبی ها به میان آوردند.از اینجا به بعد باندهای حکومتی و دولتی برای مقابله با “خطراتی ” که نتیجه اجرای سیاستهای اقتصادی شان متوجه کل نظام کرده است، ناچاربه واکنش و تلاش برای “مهار ” اوضاع شدند. در همین رابطه خامنه ای کمیسیونی را مسئول تهیه سیاستهای کلان اقتصادی نظام کرد. دولت و مجلس را موظف کرد تا برنامه هایی برای بهبود اوضاع اقتصادی جامعه، البته اول اقتصاد حکومت در دستور خود بگذارد. در گیر و دار این وضعیت فلاکتبار اقتصادی و فقر و زندگی پرمشقت که باعث نارضایتی گسترده و عمومی مردم شده بود، حکومت باید انتخابات سال ٨٨ را بر گزار میکرد. سران و مقامات بلند پایه نظام “مهندسی انتخاباتشان ” را همراه با تشدید فضا و جو سرکوب برای جلوگیری از به میدان آمدن مردم با صرف هزینه هزاران میلیارد تومانی، اولویت اول نظام اعلام کردند. با برگزاری مناظره های حکومتی کاندیدا ها در تلویزیون حکومت، باندهای حکومتی همدیگر را جلوی چشم جامعه به دزد و فساد متهم کردند. با وجود نارضایتی که در جامعه موج میزد، احتمال به میدان آمدن مردم بر علیه حکومت جدی تر میشد. مردم جری ترو پر جرات تر از هر دوره دیگری که شاهد وضعیت در هم ریخته حکومت بودند به بهانه انتخابات وارد دخالت در روند اوضاع شدند. از ٢١ خرداد ١٣٨٨ اعتراضات میلیونی در اکثر شهرهای بزرگ کشور بر علیه حکومت پا گرفت. ٥ و ٦ دی مردم بساط عاشورای حکومت را در هم ریختند. حکومت توان سرکوب را از دست داده بود. کلا سال ٨٨ سال ٧ ماه طول کشید تا حکومت بتواند خودش را از دست مردم و خطر انقلابشان آن موقع فعلا سالم بدر ببرد.
* جمهوری اسلامی بعد از ٨٨
جمهوری اسلامی بعد از وقایع و اعتراضات پر شور ٨٨ و در آغاز دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد، اختلافات و شکافهایش عمیق تر از گذشته شد. پشم و پیله ولی فقیه ریخت. نظام بی اعتبار شد. باندهای حکومتی هنوز هم که هنوز هستند به همدیگر انگ ” فتنه گر” میزنند. در یک چنین اوضاعی اقتصاد و معیشت مردم برای حکومت هیچ موقع اولویت نداشت. فعلا سرکوب مردم و کنترل اوضاع و نجات رژیم در دستور قرار داشت. در این دوره دعواهای مجلسی ها و دولتی ها بعد از ماه عسل اتحادشان بر علیه فتنه، دوباره بالا گرفت. خامنه ای لب به انتقاد از احمدی نژاد گشود. خامنه ای ناچار شد بخشا عقب نشینی های به نفع باند دولتی ها کرده تا تکلیف خودش را با رفسنجانی وباندهای دور و بر موسوی و کروبی روشن نماید. دوره تصفیه های بزرگ حکومت بود. در این دوره دست مرتضوی و رادان و نیروی انتظامی را در سرکوب دستگیر شدگان بازتر گذاشت. جنایات کهریزک هم محصول این دوره جمهوری اسلامی می باشد.

* برنامه ها و سیاستهای اقتصادی حکومت بعد از ٨٨
از اواسط سال ١٣٨٩ خامنه ای دستور داد تا “عقل اقتصادی دولت و بیت رهبری” به کار بیفتد. وعده ای که احمدی نژاد در باره طرح یارانه دادن به مردم داده بود را، مجلس تصویب کرد. توجیهات اقتصادی این طرح بالا بردن قیمت حامل های انرژی، افزایش درآمدهای دولت از این محل و پرداخت بخشی از درآمدها به عنوان کمک به بالا بردن قدرت خرید مردم اعلام شد. یارانه ها نه فقط قدرت خرید مرد م را بالا نبرد، بلکه فیمت ها نجومی افزایش یافت. دستمزدها ثابت ماند. تورم بالای ٣٠ درصد رفت. خود حکومت اعتراف به بدترن شدن وضعیت اقتصادی مردم کرد.
در دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد تصمیمات و سیاستهای اقتصادی بی پایه و اساس بدون کارشناسی شده و برای ژست گرفتن و رکورد زدن های حکومت باب شد. اولین طرح رکورد زدن، طرحهای اشتغالزایی بود. دولت ادعا کرد که سالانه بیش از ١ و نیم شغل ایجاد خواهد کرد. طرح بنگاههای زود بازده را به اجرا گذاشتند. هزاران میلیاردتومان به باندها و شرکت های دولتی وام دادند تا اینها ایجاد اشتغال نمایند. ایجاد اشتعال پایدار تبدیل به خوداشتغالی باندها و عوامل حکومتی شد. بیکاری نه تنها کاهش پیدا نکرد، بلکه بیش از دو میلیون نفرشاغل که بیش از ١٥ سال سابقه کار داشتند، در دوره دوم دولت دهم اخراج شدند. صدها کارخانه و رشته های عمده صنعتی اعلام ورشکستگی کرده و دهها هزار نفر دیگر اخراج گشتند. دولت برای مقابله با این وضعیت اعلام کرد که کارخانه ها و واحدهای ورشکسته را خریداری کرده و با نوسازی و راه اندازی، قصد حفظ اشتغال دارد. برای این منظور انواع و اقسام طرح های حمایت از تولید و .. تهیه و دهها هزار میلیارد تومان پول هزینه شد. نتیجه این شد که مافیای دولتی که اشتغال و مدیریت این عرصه را با بیت رهبری و کنسرن های بزرگ مالی رژیم در دست داشتند، اقدام به خرید و فروش سهام کارخانجات و واحدهای تولیدی ورشکسته در بازار بورس کردند. صدها شرکت و کارخانه بین دولت و مافیای حکومتی دست بدست شد و هزاران میلیاردتومان پول به جیب زدند.
در اقدامی دیگر احمدی نژاد اقدام به افتتاح طرح های اقتصادی در سفرهای استانی اش کرد. بر اساس گزارش مجلس، وزارت کار و شورای اشتغال رژیم در طول این دوره ٢٩ هزار طرح توسط احمدی نژاد افتتاح شده است. از میزان فقط حدود ٦ هزار طرح کوچک و با نیروی ناچیز کار توانسته برای ٣ الی ٤ سال دوام بیاورد. بیش از ٢٠ هزار طرح نیمه تمام و یا بدون ادامه کاری رها شده است. جالب اینجاست منابع مالی و اعتباری این طرح ها را مجلس تصویب کرده است. طرف های قرارداد غول های مالی و کنسرن های مافیایی حکومت نظیر قرارگاه حاتم، کوثر وابسته به سپاه، بنیاد شهید، کمیته امداد، سازمان تامین اجتماعی، وزارت خانه های حکومتی و.. بوده اند که هزاران میلیارد تومان پول را بالا کشیده اند. دستمزدهای دهها هزاران کارگر قراردادی و پیمانی و موقت شاغل در این پروژه ها را نداده اند. به گفته وزارت کار رژیم و با استناد به آمار های دولتی ها در چهار سال گذشته نزدیک به چهار میلیون نفر در این بخش ها برای مدت بیش از دوسال کار کرده اند که بخشا دستمزدهایشان هنوز پرداخت نشده است.

* دولت دهم سیات خارجی،تحریمها و بحران هسته ای
در سیاست خارجی دولت دهم با توصیه خامنه ای وارد یک رویارویی در زمینه بحران هسته ای با غرب شد. گفتگوهای جهانی برای متقاعد کردن خامنه ای به آمدن پای میز مذاکره بی نتیجه ماند. رژیم اصرار بر سیاست اتمی شدن دارد. نتیجه آن تشدید تحریمهای گسترده برعلیه رژیم شد. حمایت از رژیم اسد و جریانات تروریست اسلامی در منطقه گسترش بیشتری یافت. رژیم دهها میلیاردلار برای سرپا نگه داشتن رژیم وحشی اسد هزینه کرده و می کند. اثرات و تبعات تحریمها نه فقط اقتصاد زمینگیر شده رژیم را فلج کرده، بلکه اثرات بسیار نگران کننده بر وضعیت مردم ایران به جا گذاشته است. افزایش گرانی ها، بحران کمبود کالاهای اساسی مورد مصرف مردم، کمبود دارو از اثرات این تحریمها می باشند. سیاست رژیم استفاده از موضوع هسته ای و تحریمها برای تقویت پایه های نظامش در برابر غرب و مردم می باشد. روی آوردن به تبلیغات ناسیونالیستی ایرنی و اسلامی، تلاش برای توجیه وضعیت فقر و فلاکت مو جود درجامعه وربط دادن آن به ” دشمنان ایران ” و غرب، آن سیاست کثیف رژیم می باشد که در کنار تحریمها زندگی جامعه ٧٠ میلیونی مردم را با مخاطرات جدی روبرو کرده است. بحران هسته ای و تحریمها قرار است ستون فرجی برای حکومت از این وضع باشد.
* روحانی با کلید ش قرار نیست کاری بکند
حسن روحانی بعد از هشت سال دوره احمدی نژاد الان بر سر کار آورده شده است. میراث دولت دهم برای روحانی این وضعیتی است که الان هست. البته فقط میراث دولت دهم نیست. این میراث بیش از سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی و کل نظام کثیف جمهوری اسلامی سرمایه داران می باشد که از این هفته روحانی تحویلش میگیرد. بازار گرمی ها باندهای حکومتی و “اردات خاص ” بی بی سی ،صدای آمریکا و هواداران و دوستان حکومت در خارج، نجوا های کل باند ها و دار و دسته های اصلا ح طلب، ملی و مذهبی در باره ” شیخ اعتدال و دیپلمات ” که گویا قرار است کلیدش هر قفلی را باز بکند، این جماعت را حول دفاع از روحانی و ” دولت تدبیر و امید ش” بخط کرده است. اینها با این توجیهات بی شرمانه، نظیر آنچه در دوره هشت ساله خاتمی انجام دادند، یکبار دیگر، بعد از سالها فطرت و سکوت، به عرصه سیاست پا گذاشته اند. به بهانه دفاع از روحانی و اعتدالش، رسما علنا به دفاع از جمهوری اسلامی می پردازند. وظیفه اینها تلاش برای خاک پاشیدن به مبارزات مردم، زدن زیر اقدام انقلابی مردم و توصیه به مردم برای دوری از ” خشنونت ” در برابر جمهوری اسلامی می باشد. اینها در هر دوره به طرف جمهوری اسلامی غش می کنند. اینها کاری از پیش نخواهند برد.
اما روحانی کاری از دستش ساخته نیست. تعیین کننده خامنه ای است.هیچ کار بدون تائید خامنه ای در حاکمیت نه ممکن است و نه عملی.
روحانی همه آن سیاستهایی را که تاکنون دولت های جمهوری اسلامی تصویب و به اجرا گذاشته اند، را نهایتا با امروزی کردنشان به اجرا خواهد گذاشت. در عرصه اقتصاد وعده هایی داده است که خود باندهای حکومتی از خامنه ای گرفته تا اقتصاددانانش به عملی شدن آنها امیدوار نیستند. الویت اصلی روحانی تلاش برای ایجاد وحدت و انسجام باندهای حکومتی حول محور خامنه ای می باشد. بحران هسته ای حکومت احتمال اینکه به راه حلی و یا توافقی با غرب برسند، در چشم انداز نیست. تحریمها معضل دیگر حکومت است. ادعای تلاش برای لغو تحریمها از طرف روحانی نه واقعی است نه عملی است. اصل خواسته خامنه ای می باشد. آیا روحانی و باندهایش موفق خواهند شد خامنه ای را متقاعد و به پای میز مذاکره با غرب برای حل بحران هسته ای اش بیاورند، بعید به نظر میرسد. ضدیت با غرب و غرب ستیزی بخشی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی می باشد. کناز گذاشتن آن برای خامنه ای و کل نظام کشنده خواهد بود. دفاع از رژیم اسد و حمایت از تروریسم اسلامی کماکان سیاست روحانی خواهد بود.
وضعیت گذران و معیشت، برنامه برای حل بحران بیکاری، مهار گرانی ها، وعده های بهبود اوضاع اقتصادی و گشایشی در زندگی مردم، جایی در برنامه های روحانی ندارند. خود خامنه ای همین هفته گذشته اعلام کرد که نباید انتظار داشت همه مشکلات حل بشوند. روحانی ادامه دهنده و میراث دار کل بربریت جمهوری اسلامی می باشد. اگر قرار است بهبودهایی در اوضاع معیشتی و زندگی فلاکتبار مردم بوجود آید، فقط و فقط با اعتراض و مبارزه مردم ممکن است. این را مردم در سه دهه گذشته تجربه کرده اند. تنها قدرت اعتراض و مبارزه کارگران و مردم است که میتواند و بخشا توانسته حداقل خواستهای مردم را به حکومت تحمیل نماید. در نتیجه اتحاد، مبارزه وبه میدان آمدن کل طبقه کارگر و مردم برعلیه این وضعیت تنها راه و کاری است که مردم باید در دستور بگذارند. خود حکومت و روحانی هم میدانند که روی بشکه باروت مردم نشسته اند و هر آن ممکن است انفجاری روی بدهد.
کلید روحانی اساسا برای باز کردن قفل های مشکلات مردم ساخته نشده است. این کلید برای قفل هایی که همیشه باز بوده است، طراحی شده است. کلید روحانی کلید گسترش اعدام؛ سرکوب، زندان، دستگیری فعالین کارگری و رهبران مبارزات مردمی و.. می باشد. و بالاخره برای پایان دادن به همه این مصائب و معضلات کارگران و مردم، برای رهایی از این وضعیت باید کل نظام جمهوری اسلامی با قدرت انقلاب مردم به زیر کشیده شود. راه دیگری وجود ندارد.