تاریخ ٧۵ سالۀ اتحاد مخفیانه بین آنگلوساکسونها و نازیهای اوکراین
ولادیمیر مالئشف (VLADIMIR MALYSHEV)*
ا. م. شیری
جنگ علیه اتحاد شوروی که به جنگ علیه روسیه تبدیل شد
تارنمای آمریکایی ضد جنگ (аntiwar.com) مقالۀ بلندی با عنوان «همکاری ایالات متحدۀ آمریکا با نئونازیها در اوکراین: داستان ناخوشآیند» منتشر کرد. معلوم میشود آمریکائیها از همان ابتدای جنگ سرد با طرفداران باندر رابطه برقرار کردند و و از آنها حمایت کردند.
نویسندۀ مقاله، تد شنایدر مینویسد، در ماه سپتامبر سال ١٩۴٧، سازمان جاسوسی آمریکا گروه شبهنظامیان اوکراینی را در آلمان پیدا کرد. او با استناد به کتاب «امن برای دموکراسی» تألیف جان پرادوس، کارشناس سازمان سیا متذکر میشود، که شورای عالی آزادیبخش اوکراین (تشکیلات ممنوعه در روسیه- تشکیلات ملیگرایان اوکراین) به همه دستور داد به غرب بروند. «تاریخ ازدواج سرّی بین ایالات متحدۀ آمریکا، انگلیس و اوکراین که پیشتر با نازیها در مبارزۀ مخفیانه آنها با اتحاد شوروی همکاری میکردند»، بدین منوال شروع شد.
پرادوس مینویسد که استالین در سال ١٩۴۶ خواستار استرداد باندر شد، اما آمریکاییها با اینکه اطلاع داشتند او یک جنایتکار جنگی است، از او دفاع کردند (عملیات انیفیس- operation Anyface).
تیم واینر، نویسندۀ آمریکایی در کتاب «میراث خاکستر: تاریخ سازمان سیا» مینویسد، که به ابتکار جیمز فارستال، وزیر دفاع آمریکا «نیروی مقاومت اوکراین» موظف شده بود «بطور مخفیانه علیه استالین مبارزه کند».
در گزارش محرمانۀ سازمان سیا به شورای امنیت ملی در ماه آوریل ١٩۴٨ آیندۀ همکاری با اوکراینیهای همدست اشغالگران خارجی ترسیم شده و بر «ارزش فوقالعادۀ آنها برای دولت آمریکا بمنظور پیشبرد کارزار تبلیغاتی و فعالیتهای ضد کمونیستی، و همچنین، خرابکاری» تأکید شده است. عملیات سازمان سیا با اسم رمز «آئرودینامیکا» (عملیات آیرودینامیک) در سال ١٩۴٨ شروع میشود. فرانک ویزنر از مقامات سازمان سیا میگوید: «با در نظر گرفتن شدت مقاومت در اوکراین، ما تصور میکردیم، که این پروژه بالاترین اولویت میباشد».
نویسندۀ مقاله، تد شنایدر متذکر میشود،که زلنسکی «در نتیجۀ فشار شدید احزاب نئونازی که از قدرت غیرمتناسب با حامیان او برخوردار میباشند، از وعدۀ صلح که در مبارزۀ انتخاباتی داده بود، صرفنظر کرد و از مذکره با رهبران دونباس و اجرای قرارداد مینسک امتناع نمود».
شنایدر تصریح میکند، تک تیراندازان دخیل در قتل عام در کیف در ٢٠ فوریه سال ٢٠١۴، که منجر به موفقیت کودتای ضد دولتی گردید، سربازان عادی نبودند، بلکه اعضای گروههای شبهنظامی افراطی ملیگرا بودند («بخش راست*» و «سوابودا*»- آزادی در روسیه ممنوع هستند). آنها بودند که ساختمان دولت را تصرف و یانوکوویچ را مجبور به فرار کردند. واقعاً هم آنها بودند که با پیوستن به نیروهای مسلح اوکراین به «بخش قانونی میدان» و “هنجار جدید دولت اوکراین» تبدیل شدند.
استفان کوهن، استاد بازنشستۀ مطالعات روسیه از پرینستون، در مقالۀ خود تحت عنوان «توطئه آمریکا با نئونازیها»، در مورد اوکراین تصریح میکند، که رژیم کودتاچی مستقر در اوکراین به هر کاری دست زد تا یاد و خاطرۀ خائنان اوکراینی همدست با آلمان فاشیستی را تداوم بخشد.
اما آمریکاییها به طور کلی، بر خلاف تصور تد اشنایدر، بسیار زودتر از آن به استفاده از باندرها علیه اتحاد شوروی دست زدند. در اواسط سال ١٩۴۶، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا با مشارکت اوکراینیهایی که پس از جنگ در مناطق غربی تحت اشغال آلمان مسقر شدند، دو پروژه راهاندازی کردند («Lynx» and «Belladonna»- «بلادونا»، زهربن و «سیاهگوش»، جانور از رستۀ گربه سانان. مترجم). پروژههای بلادونا و سیاهگوش با هدف جمعآوری اطلاعات در مورد مدیریت نظامی اتحاد شوروی در آلمان انجام شد.
در مارس ١٩۴٨، گزارشی با عنوان «استفاده از پناهندگان اتحاد شوروی در راستای منافع ملی ایالات متحده» منتشر شد. در آن زمان حدود ٧٠٠ هزار نفر شهروند در اردوگاههای پناهندگان خارج از اتحاد شوروی بسر میبردند که بسیاری از آنها اهل اوکراین بودند. از میان آنها، گروههای خرابکار تربیت کردند و در پایگاهی در مونیخ مستقر کردند. در بهار سال ١٩۵٢، «ادارۀ روشهای ویژۀ پیشبرد جنگ» در ساختار پنتاگون تأسیس گردید و بلافاصله نیروهای خاصی را برای انجام عملیات در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش سازمان داد. پنتاگون برای اقدامات نیروهای ویژۀ خود نزدیک به ٣٠ منطقۀ عملیاتی را فقط در بخش اروپایی اتحاد شوروی شناسایی کرد. دستورالعمل هاری ترومن، رئیس جمهور ایالات متحده میگوید: «سازماندهی افراد ناراضی در کشورهای خارجی، مدیریت، آموزش و تأمین تمام نیازمندیهای آنها برای راهاندازی جنگ چریکی… و سرنگونی دولتهای دشمن ایالات متحده ضرورت تام دارد».
ای. و. اسکرین، مورخ و دانشمند سیاسی اوکراینی خاطرنشان میسازد که جریانهای مخفی غرب اوکراین پس از سال ١٩۵٣، مورد حمایت ضمنی مقامات اوکراین شوروی قرار گرفتند. اسکرین مین.یسد: «پس از درگذشت استالین، تمامی اعضای فعال ارتش شورشی اوکراین در نتیجۀ عفو عمومی خروشچف آزاد شدند و بدون مواجهه با هیچ مانعی به موطن خود بازگشتند». در سالهای ١٩۵٠-١٩۶٠، با ارتقای افراد «خودی» آنها به پستهای حزبی و نهادهای اقتصادی در جمهوری اوکراین اتحاد شوروی، بازسازی آرام ارتش شورشی اوکراین آغاز شد. این روند پس از تجزیۀ اتحاد شوروی شتاب گرفت و شکل آشکار به خود گرفت.
پینوشت:
فاشیزم عبارت است از نظام دیکتاتوری متکی به اقدامات تروریستی و اعمال زور بواسطۀ مرتجعترین محافل سرمایهداری امپریالیستی در مبارزۀ طبقاتی علیه تودههای زحمتکش، بویژه، طبقۀ کارگر.
استقرار نظامهای ضدبشری استعمار و استعمارنو، نسلکشیها و پاکسازیهای قومی، ملی، فرهنگی و اخلاقی در گذشته و حال، همه بر مبنای کاربست تمام و کمال اصول فاشیسم ممکن گردید.
اگر چه فاشیسم زادۀ سرمایهداری در اوپاست، اما آبشخور، پرورشگاه، حامی و مروج اصلی و اساسی آن، برخلاف نعرهها و عربدههای دموکراسیخواهی و بشردوستی مقامات و رسانههای جریان مسلط، ایالات متحدۀ آمریکا میباشد.
اگر از رویدادهای هولناک تاریخ معاصر بگذریم، اگر فقط تشکیل کشوری جعلی ایالات متحدۀ آمریکا در سرزمین سرخپوستان و نسلکشی آنها در سرزمین خود را، همچنین، نسلکشی و قلع و قمع کامل صدها ملت و خلق دیگر در جغرافیای مختلف کرۀ زمین را مورد توجه قرار دهیم، جایی برای انکار این واقعیت باقی نمیماند که رژیم ایالات متحدۀ آمریکا خواه در سیاست داخلی، خواه در سیاست خارجی خود، همواره به اصول فاشیسم متکی بوده است.
بنابراین، پیدایش و یکهتازی فاشیسم تحت مدیریت آمریکا در اوکراین و یا هر جای دیگر جهان، پدیدۀ جدید و منحصر به فردی نیست و تا زمانیکه کمتر از ۴- ۵ درصد مردم میفهمند و میاندیشند، به حیات خود ادامه خواهد داد.
***
*- ولادیمیر مالیشف (سن پترزبورگ)- رئیس هیئت مدیرۀ سازمان غیرتجاری مستقل «غرفۀ کتاب نویسنده»، سردبیر روزنامه به همین نام، عضو اتحادیۀ نویسندگان روسیه. خبرنگار و رئیس دفتر سابق خبرگزاری تاس در ایتالیا و یونان. مؤلف بیش از ٣٠ جلد کتاب هنری و روزنامهنگاری.
١٧ فروردین- حمل ١۴٠١
ولادیمیر مالئشف (VLADIMIR MALYSHEV)*
ا. م. شیری
جنگ علیه اتحاد شوروی که به جنگ علیه روسیه تبدیل شد
تارنمای آمریکایی ضد جنگ (аntiwar.com) مقالۀ بلندی با عنوان «همکاری ایالات متحدۀ آمریکا با نئونازیها در اوکراین: داستان ناخوشآیند» منتشر کرد. معلوم میشود آمریکائیها از همان ابتدای جنگ سرد با طرفداران باندر رابطه برقرار کردند و و از آنها حمایت کردند.
نویسندۀ مقاله، تد شنایدر مینویسد، در ماه سپتامبر سال ١٩۴٧، سازمان جاسوسی آمریکا گروه شبهنظامیان اوکراینی را در آلمان پیدا کرد. او با استناد به کتاب «امن برای دموکراسی» تألیف جان پرادوس، کارشناس سازمان سیا متذکر میشود، که شورای عالی آزادیبخش اوکراین (تشکیلات ممنوعه در روسیه- تشکیلات ملیگرایان اوکراین) به همه دستور داد به غرب بروند. «تاریخ ازدواج سرّی بین ایالات متحدۀ آمریکا، انگلیس و اوکراین که پیشتر با نازیها در مبارزۀ مخفیانه آنها با اتحاد شوروی همکاری میکردند»، بدین منوال شروع شد.
پرادوس مینویسد که استالین در سال ١٩۴۶ خواستار استرداد باندر شد، اما آمریکاییها با اینکه اطلاع داشتند او یک جنایتکار جنگی است، از او دفاع کردند (عملیات انیفیس- operation Anyface).
تیم واینر، نویسندۀ آمریکایی در کتاب «میراث خاکستر: تاریخ سازمان سیا» مینویسد، که به ابتکار جیمز فارستال، وزیر دفاع آمریکا «نیروی مقاومت اوکراین» موظف شده بود «بطور مخفیانه علیه استالین مبارزه کند».
در گزارش محرمانۀ سازمان سیا به شورای امنیت ملی در ماه آوریل ١٩۴٨ آیندۀ همکاری با اوکراینیهای همدست اشغالگران خارجی ترسیم شده و بر «ارزش فوقالعادۀ آنها برای دولت آمریکا بمنظور پیشبرد کارزار تبلیغاتی و فعالیتهای ضد کمونیستی، و همچنین، خرابکاری» تأکید شده است. عملیات سازمان سیا با اسم رمز «آئرودینامیکا» (عملیات آیرودینامیک) در سال ١٩۴٨ شروع میشود. فرانک ویزنر از مقامات سازمان سیا میگوید: «با در نظر گرفتن شدت مقاومت در اوکراین، ما تصور میکردیم، که این پروژه بالاترین اولویت میباشد».
نویسندۀ مقاله، تد شنایدر متذکر میشود،که زلنسکی «در نتیجۀ فشار شدید احزاب نئونازی که از قدرت غیرمتناسب با حامیان او برخوردار میباشند، از وعدۀ صلح که در مبارزۀ انتخاباتی داده بود، صرفنظر کرد و از مذکره با رهبران دونباس و اجرای قرارداد مینسک امتناع نمود».
شنایدر تصریح میکند، تک تیراندازان دخیل در قتل عام در کیف در ٢٠ فوریه سال ٢٠١۴، که منجر به موفقیت کودتای ضد دولتی گردید، سربازان عادی نبودند، بلکه اعضای گروههای شبهنظامی افراطی ملیگرا بودند («بخش راست*» و «سوابودا*»- آزادی در روسیه ممنوع هستند). آنها بودند که ساختمان دولت را تصرف و یانوکوویچ را مجبور به فرار کردند. واقعاً هم آنها بودند که با پیوستن به نیروهای مسلح اوکراین به «بخش قانونی میدان» و “هنجار جدید دولت اوکراین» تبدیل شدند.
استفان کوهن، استاد بازنشستۀ مطالعات روسیه از پرینستون، در مقالۀ خود تحت عنوان «توطئه آمریکا با نئونازیها»، در مورد اوکراین تصریح میکند، که رژیم کودتاچی مستقر در اوکراین به هر کاری دست زد تا یاد و خاطرۀ خائنان اوکراینی همدست با آلمان فاشیستی را تداوم بخشد.
اما آمریکاییها به طور کلی، بر خلاف تصور تد اشنایدر، بسیار زودتر از آن به استفاده از باندرها علیه اتحاد شوروی دست زدند. در اواسط سال ١٩۴۶، سازمانهای اطلاعاتی آمریکا با مشارکت اوکراینیهایی که پس از جنگ در مناطق غربی تحت اشغال آلمان مسقر شدند، دو پروژه راهاندازی کردند («Lynx» and «Belladonna»- «بلادونا»، زهربن و «سیاهگوش»، جانور از رستۀ گربه سانان. مترجم). پروژههای بلادونا و سیاهگوش با هدف جمعآوری اطلاعات در مورد مدیریت نظامی اتحاد شوروی در آلمان انجام شد.
در مارس ١٩۴٨، گزارشی با عنوان «استفاده از پناهندگان اتحاد شوروی در راستای منافع ملی ایالات متحده» منتشر شد. در آن زمان حدود ٧٠٠ هزار نفر شهروند در اردوگاههای پناهندگان خارج از اتحاد شوروی بسر میبردند که بسیاری از آنها اهل اوکراین بودند. از میان آنها، گروههای خرابکار تربیت کردند و در پایگاهی در مونیخ مستقر کردند. در بهار سال ١٩۵٢، «ادارۀ روشهای ویژۀ پیشبرد جنگ» در ساختار پنتاگون تأسیس گردید و بلافاصله نیروهای خاصی را برای انجام عملیات در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش سازمان داد. پنتاگون برای اقدامات نیروهای ویژۀ خود نزدیک به ٣٠ منطقۀ عملیاتی را فقط در بخش اروپایی اتحاد شوروی شناسایی کرد. دستورالعمل هاری ترومن، رئیس جمهور ایالات متحده میگوید: «سازماندهی افراد ناراضی در کشورهای خارجی، مدیریت، آموزش و تأمین تمام نیازمندیهای آنها برای راهاندازی جنگ چریکی… و سرنگونی دولتهای دشمن ایالات متحده ضرورت تام دارد».
ای. و. اسکرین، مورخ و دانشمند سیاسی اوکراینی خاطرنشان میسازد که جریانهای مخفی غرب اوکراین پس از سال ١٩۵٣، مورد حمایت ضمنی مقامات اوکراین شوروی قرار گرفتند. اسکرین مین.یسد: «پس از درگذشت استالین، تمامی اعضای فعال ارتش شورشی اوکراین در نتیجۀ عفو عمومی خروشچف آزاد شدند و بدون مواجهه با هیچ مانعی به موطن خود بازگشتند». در سالهای ١٩۵٠-١٩۶٠، با ارتقای افراد «خودی» آنها به پستهای حزبی و نهادهای اقتصادی در جمهوری اوکراین اتحاد شوروی، بازسازی آرام ارتش شورشی اوکراین آغاز شد. این روند پس از تجزیۀ اتحاد شوروی شتاب گرفت و شکل آشکار به خود گرفت.
پینوشت:
فاشیزم عبارت است از نظام دیکتاتوری متکی به اقدامات تروریستی و اعمال زور بواسطۀ مرتجعترین محافل سرمایهداری امپریالیستی در مبارزۀ طبقاتی علیه تودههای زحمتکش، بویژه، طبقۀ کارگر.
استقرار نظامهای ضدبشری استعمار و استعمارنو، نسلکشیها و پاکسازیهای قومی، ملی، فرهنگی و اخلاقی در گذشته و حال، همه بر مبنای کاربست تمام و کمال اصول فاشیسم ممکن گردید.
اگر چه فاشیسم زادۀ سرمایهداری در اوپاست، اما آبشخور، پرورشگاه، حامی و مروج اصلی و اساسی آن، برخلاف نعرهها و عربدههای دموکراسیخواهی و بشردوستی مقامات و رسانههای جریان مسلط، ایالات متحدۀ آمریکا میباشد.
اگر از رویدادهای هولناک تاریخ معاصر بگذریم، اگر فقط تشکیل کشوری جعلی ایالات متحدۀ آمریکا در سرزمین سرخپوستان و نسلکشی آنها در سرزمین خود را، همچنین، نسلکشی و قلع و قمع کامل صدها ملت و خلق دیگر در جغرافیای مختلف کرۀ زمین را مورد توجه قرار دهیم، جایی برای انکار این واقعیت باقی نمیماند که رژیم ایالات متحدۀ آمریکا خواه در سیاست داخلی، خواه در سیاست خارجی خود، همواره به اصول فاشیسم متکی بوده است.
بنابراین، پیدایش و یکهتازی فاشیسم تحت مدیریت آمریکا در اوکراین و یا هر جای دیگر جهان، پدیدۀ جدید و منحصر به فردی نیست و تا زمانیکه کمتر از ۴- ۵ درصد مردم میفهمند و میاندیشند، به حیات خود ادامه خواهد داد.
***
*- ولادیمیر مالیشف (سن پترزبورگ)- رئیس هیئت مدیرۀ سازمان غیرتجاری مستقل «غرفۀ کتاب نویسنده»، سردبیر روزنامه به همین نام، عضو اتحادیۀ نویسندگان روسیه. خبرنگار و رئیس دفتر سابق خبرگزاری تاس در ایتالیا و یونان. مؤلف بیش از ٣٠ جلد کتاب هنری و روزنامهنگاری.
١٧ فروردین- حمل ١۴٠١
منبع: