کیک سیاه و تلخی که اقتصاددانان میپزند
یاشار سهندی
یکی از جلوه های دمکراسی بورژوازیی “وعده انتخاباتی” است. یک دروغ رسمی
و آشکار که همه، از گوینده و شنونده میدانند فریب است اما گویا چیزی که
این دمکراسی را جذاب میکند همین فریبکاریهاست چرا که کسی فردای انتخابات جواب
نمیدهد که چرا وعده دروغین دادم. کسی که از صندوق بیرون می آید نه تنها چند سال معین از جوابگویی مصون است بلکه حتی اگر عکس وعده اش عمل کرد و یا زد همه چیز را بدتر کرد، کسی یقه
اش را نمی گیرد بلکه او تا آخر عمر، رئیس جمهور (حالا با پسوند “سابق”) باقی
میماند و مورد عزت و احترام هم میباشد. گیرم هم که در زمان ریاستش از
ایشان سوال شود که فلان وعده ای که دادی چه شد، هر رئیس جمهوری
(از امریکا بگیر تا همین جمهوری اسلامی) فن پیچاندن را باید خوب بلد
باشد تا موضوع ماستمالی شود.( احمدی نژاد قبل از انتصابش به ریاست جمهوری در سال ٨٤ گفته بود پول نفت را سر سفره مردم میبرم! بعدا از او پرسیدند پس چی شد؟
ایشان با آن لبخند شیرین اش(!) گفت: نفت که بوی بد میده سر سفره نمی
آورند!!” جناب روحانی هم از این قاعده مستثنی نیست. ایشان در زمان تبلیغات انتخاباتی اش گفته بود من ١٠٠ روزه مشکلات اقتصادی را حل میکنم. هفته گذشته وی در جمع هم جنسان خودش در مجلس شورای اسلامی گفت: صد روزه
گزارش از وضعیت اقتصادی خواهم داد! ایشان که هنوز مراسم دست بوسی آقا را
انجام نداده تا رسما زمام امور را بدست گیرد، همه مشاوران اقتصادی اش گفته
اند وضع خرابتر از این حرفهاست! این یعنی هیچی به هیچی! یعنی همه وعده ها الکی بود.
حقیقت این است از اولش هم قرار نبود چیزی دست توده مردم را بگیرد اما
بهرحال باید یک جورهایی زمینه را چید که بقول خاتمی کسی توقعات بی جا نداشته باشد.
برای اینکار چه ترفندی بهتر از این که بگویند : آهای مردم وضع خیلی فاجعه باراست اما خودتان به دولت تدبیر و امید رای دادید پس صبر کنید انشاالله درست میشود! اینکه وضع فاجعه است شکی نیست، چه کسی این وضع را پیش آورده، اینهم مشخص است. کسی یقه مسبب را نمی گیرد بلکه خیلی راحت و بی دغدغه در مراسمی
و با خنده و شوخی میگوید
ما مانند یک بسیجی ترمز بریده عمل کردیم و به آن افتخار هم میکند.
همه کارشناسان واقتصادانان بورژوازی ( اعم از حکومتی و بخصوص آنها که در خدمت “اجانب” هستند!)میگویند دولت احمدی نژاد زمین سوخته باقی گذاشته است. “رئیس جمهور منتخب”، روحانی
کلید ساز، در مجلس اسلامی تاکید کرد که اوضاع اقتصادی بسیار وخیم است. اما گویا
قرار است که خرابکاری های احمدی نژاد را هم ما مردم جواب بدهیم و توقع
چیزی را نداشته باشیم. اما کافی است که کارگران یک کارخانه مانند ( کیان تایر، شرکت واحد، نیشکر هفت تپه
و …) اعتصاب کنند؛ اول نیروی انتظامی سراغ شان می آید بعد اطلاعات، بعد
زندان و شکنجه و مرگ و آوارگی، چرا که به زعم ایشان کارگران نظم تولید را بهم ریختند.
اما رسما و علنا یک دولت با همه عرض و طولش به گفته خودشان از تولید، چیزی
باقی نگذاشته است. این بماند، دهها اتهام ناپدید کردن میلیارد دلاری پول را در
پرونده اش دارد، اما مگر کسی یا قانونی وجود دارد که این دولت معین باید جواب بدهد؟ به تعبیر مدافعان دمکراسی بورژوایی، ایشان رئیس جمهور منتخب بودند، حالا با ندانم کاریهایشان “تولید را نابود
کرده”، خب از سو مدیریت اش بوده اما بالاخره رئیس جمهور بوده، تصمیم گیرنده بوده، گیرم که تصمیماتش خانه خراب کن بوده. حالا شده، ما مردم نگون بخت باید تاوران بدهیم و چیزی هم نخواهیم تا انشاالله همه چیز درست شود. اقتصاددانان تاکید میکنند که احمدی نژاد
کارهای خوبی هم کرده، مثل حذف یارانه ها!
بله همانطور که اشاره شد باید ما مردم باورمان بشود که باید صبر کرد و برای
این، پیش از هر چیز باید قبول کنیم که این آشی است که خودمان پختیم! “خدا
بزرگ است با صد روز و دویست روز چیزی درست نمی شود دست کم دو سال باید به
منتخب ملت فرصت داد که ای شاید تولید یک تکانی بخورد و رشد اقتصاد مثبت
شود، تحریمها کمتر شود، تعامل با خارج کشور معقول شود، پاسپورت ایرانی
معتبر گردد، سرمایه گذار احساس امنیت کند و کارگر هم به دستمزد چندین
برابر زیر خط فقر راضی باشد. آنوقت شاید برگشتیم به ٨ سال پیش!” خاطرمان
هست که دوره احمدی نژاد همه نخبه گان بوژوازی ( مخصوصا از نوع اپوزیسیون
سبز آن) تاکید میکردند که دولت احمدی نژاد با رای توده کارگران و
شهرستانیها و روستاییان سرکار آمده است. مدعی شدند که اینان جماعتی هستند که با یک گونی سیب
زمینی تطمیع میشوند و همین جوری از کیسه خلیفه ١٥ میلیون رای به حساب
احمدی نژاد واریز کردند. چون روستاییان و شهرستانیها و کارگران پشتیبان
او هستند! حالا با انتصاب روحانی مدعی هستند که همان مردم اینبار عقل شان
را بکار گرفتند و به کسی که وعده ١١٠ هزار تومان یارانه میداد دل خوش نکردند
بلکه به دولت تدبیر و امید رای دادند چون فهمیدند که “کیک را نباید تقسیم
کرد” اصلا نباید کیک را خورد! ” چون مردم اقتصاد را به صورت کیکی میبینند
که باید تقسیم شود و میخواهند کارد تقسیم این کیک را به سیاستمداری
بدهند که منافع آنها را رعایت میکند. اگر به انتخاب آقای احمدینژاد در
سالهای ٨٤ و ٨٨ نگاه کنید متوجه این موضوع میشوید…مردم در این
انتخابات (٩٢) نشان دادند دیگر به وعدههای تقسیم کیک علاقه ندارند.
اصلاً به خوردن کیک علاقه ندارند در عوض آنها نشان دادند رئیسجمهوری
میخواهند که اهل سازندگی، توسعه و رشد اقتصادی باشد.”*
حقیقتا خیلی هنر میخواهد که سیاه را سفید جلوه بدهی. بیچاره اسم
بنگاههای معاملات ماشین بد در رفته که میگویند قورباغه را به جای فولکس
واگن میفروشند. این دانشگاهها دیده ها و دارای دکترای اقتصاد، دست ایشان را از پشت بستند. ایشان دوست ندارند به یاد آورند که سال ٨٤ سردار سازندگی شان از تقلب به خدا
پناه برد، سال ٨٨ هم که تمام دنیا دید چه خبر است و اصولا کدام انتخابات
در این حکومت برقرار بوده که ٩٢ دومی اش باشد؟ بله قرار است مردم باور
کنند که این دستپخت خودشان است: ” … برای من خیلی جالب بود که وعده
یارانه ١١٠ هزارتومانی رای نیاورد و در عوض شعار تغییر سیاستها در
دیپلماسی مورد تایید مردم قرار گرفت. خیلی جالب است که آقای روحانی در
روستاها رای قابل توجهی آورده است. اگر اینگونه باشد که مردم روستا و
طبقات پایین به دولت تدبیر و امید رای دادهاند، این درس خیلی بزرگی است
و نشان میدهد ما در این هشت سال درس خوبی از آوردن پول نفت سر سفره مردم
گرفتهایم حال آنکه من به خاطر دارم این جمله را گفته بودم که اگر قرار
است پول نفت را ببریم سر سفره اما پسر جوان خانواده، کارش را از دست بدهد
بهتر است ادامه ندهیم.”( همان دارنده دکترای اقتصاد)
پروسه گرانی کالاها متوقف نشده بلکه به حرکت خود دارد ادامه میدهد. با وجود مصوبه بودجه امسال، دولت قرار است ٣٨ درصد دیگر به قیمت حاملهای سوخت اضافه کند و این خود موج گرانی جدیدی را در پی دارد. پروژه حذف یارانه ها هنوز به سرانجام نهایی نرسیده همه کارشناسان تیم اقتصادی روحانی به اضافه اقتصاددانان درس خوانده دانشگاههای معتبر و در خدمت رسانه های فارسی زبان مانند رادیو فردا و بی بی سی، تاکید میکنند که حذف یارانه باید ادامه یابد و مرحله دومش اجرا و راهی پیدا شود که یارانه نقدی حذف شود. البته به گفته ایشان به سمت تولید هدایت شود!! دولت روحانی ادامه همه دولتهای تاکنونی جمهوری اسلامی است. تعامل با دول غرب اگر هم صورت پذیرد و پاسپورت ایرانی هم معتبر شود، برای ما کارگران جز سیاه بختی بیشتر ثمری نخواهد داشت. داستان پیش از آنکه بر سر تقسیم کیک باشد، بر سر پختن کیک است و اینکه برای چه کسی پخته میشود. کیکی که اقتصاد دانان برای مردم میپزند کیکی سیاه و تلخ است. وظیفه ایشان این است که این را هر جور است به خورد ما مردم بدهند. بهرحال اینهم برای خودش کاری است! تنها زمانی این فریبکاریها به پایان میرسد که نظم جامعه به گونه ای باشد که فریب مبنای اداره امور نباشد.
*
جواد صالحیاصفهانی اقتصاد دانی که مجله تجارت فردا ایشان را اینگونه معرفی میکند: “معمولاً نوشتههایش در المانیتور منتشر میشود. آنجا که با غرور و تعصب در مورد تحولات ایران مینویسد … آشکارا از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور جدید ایران ابراز خوشحالی میکند و خرسند است که روز انتخابات در ایران بوده، رای داده و تحولات را از نزدیک دیده است. جواد صالحیاصفهانی مدرك فوقلیسانس و دكترای خود را از دانشگاه هاروارد دریافت كرده و در حال حاضر استاد اقتصاد در موسسه پلیتكنیك ویرجینیا (ویرجینیا تِك) آمریكاست. سابقه همكاری و تدریس در دانشگاههای آكسفورد و پنسیلوانیا را نیز در كارنامه دارد. آقای صالحیاصفهانی به طور حتم یكی از اقتصاددانان مطرح ایرانی مقیم آمریكاست كه مقالات او در نشریههای معتبری همچون اكونومیك ژورنال، ژورنال اقتصاد توسعه، توسعه اقتصادی و تغییر فرهنگی، ژورنال نابرابری اقتصادی، ژورنال بینالمللی مطالعات خاورمیانه و مطالعات ایران منتشر شده است. … جواد صالحیاصفهانی در سالهای گذشته همواره جزو مدافعان طرح هدفمندی یارانهها در ایران بوده و اکنون نیز مدافع برداشتن گام دوم قانون است و به دولت جدید توصیه میکند تحت هیچ شرایطی از ادامه راه هدفمندی یارانهها منصرف نشود و از رئیسجمهور جدید میخواهد سرمایه اجتماعیاش را خرج اصلاح ساختار اقتصاد ایران( منظور استثمار بیشتر کارگران ) کند.”