تباهی کودکی در دنیای سرمایه­داری(بخش آخر)

یاشار سهندی

کار کودک بیانگر خشونت نظامی است که مبتنی بر بهره­کشی از انسانها شکل گرفته. وجود کودکان کار و خیابان بارزترین جلوه­ دنیای خشن سرمایه­داری است. کارگزاران اسلامی سرمایه برای پوشاندن بهره­کشی از کودکان به هر وسیله­ای و بهانه­ای متوسل می­شوند تا شاید کمتر زشتی نظامی که در خدمت آن هستند به چشم آید.

کتمان بهره کشی از کودکان

به استثمار کشیدن کودکان تا آن حد قبیح است که ارگانهای دولت اسلامی حتی حاضر نیستند به خود زحمت بدهند و یک آمار دقیق از تعداد این کودکان ارائه دهند. ایشان مدعی­اند­ “بسیاری از کودکان کار قابل شناسایی نیستند!” و تقصیر را هم گردن هم می­اندازند که نهاد مربوطه مسئله را “رصد” نمی­کند. در نتیجه با آمارهای عجیب و غریبی که هیچ همخوانی با هم ندارند روبرو می­شوید؛ از نزدیک به ۴۰ هزار کودک تا ۵۰۰ هزار کودک ویا از ۹۰۰ هزار کودک تا سه تا هفت میلیون کودک کار آمارهای که هر بخشی یا شخصیتی از حکومت بیان می­کنند.  اما آنجا که می­خواهند که به تعبیر خود”نکته مثبتی” از این پدیده ضد انسانی نشان دهند و در عین حال یقه خود را رها سازند بطور دقیق به شما خواهند گفت: “در استان تهران ۹۵.۴ درصد از کودکان بعد از کار در خیابان به خانه خودشان بر می‌گردند، … این مساله نکته مثبتی است چرا که وقتی این کودکان به خانه بر می‌گردند یعنی هنوز ارتباط عاطفی‌شان با خانواده برقرار است!” یادشان هست موذیانه همه کاسه و کوزه­ها را سر خانواده که از سر نداری و فلاکت مجبور به راهی کردن کودک خود به خیابان برای کار کردن شده بشکنند و نظام اسلامی سرمایه را تطهیر کنند. وقاحت ایشان پایانی ندارد و ادامه می­دهند: ” نظارتی هر چند نیم بند روی این کودکان وجود دارد. این مساله باعث کنترل نسبی و کاهش انحرافات و آسیب‌های اجتماعی در این گروه می شود.”(vii) از این رذیلانه­تر نمی­شود از نکبت سرمایه­داری دفاع کرد؛ و بیشتر از آن به دروغ ادعا دارند به کودکان البته ایرانی نه “اتباع خارجی” (فاشیسم در بی نهایت!) “خدمات”(!!؟) ارائه می­هند. بهرحال چه ۴۰ هزار کودک، چه هفت میلیون این نشانگر بی حقوقی کامل این بخش به شدت آسیب­پذیر جامعه است.

خیلی سعی کرده­اند که بحث حقوق کودک و کارکودکان را کتمان کنند یا خفه سازند اما آنجا که حکومت مجبور شده مثلا کنوانسیون حقوق کودک را به رسمیت بشناسد یادشان بوده برای اینکه دست خود را باز گذارد که هیچ مسئولیتی در قبال کودکان نداشته باشد برای همین تاکید شده: “مشروط بر آن‌که مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانین داخلی و موازین اسلامی باشد و یا قرار گیرد از طرف دولت جمهوری‌ اسلامی ایران لازم‌الرعایه نباشد”. این یعنی هیچی به هیچی. هیچ دولتی در جهان همینطوری خود به خود تن به این نمی­دهد که حقی برای هر بخشی و در اینجا کودکان به رسمیت بشناسد مگر مبارزه­ای پشت آن باشد.

ازمادر جونز تا چارلز برِيس و تا روز مبارزه با کار کودکان

مبارزه برای حقوق کودک پیشینه طولانی دارد.” در کشورهای پیشرفته سرمایه داری که جامعه و اساسا طبقه کارگر برای احراز حقوق اجتماعی و دفاع از حرمت خودش و جامعه جنگیده و مبارزه کرده است٬ دولت بعنوان نماینده سرمایه داری حاکم را به عقب نشینی وادار و مجبورکرده است. …دستاوردهایی مانند آموزش رایگان و اجباری٬ یک وعده غذای گرم در مدارس٬ تامین بهداشت کودکان٬ مهدکودکها و شیرخوارگاههای مجهز و رایگان و اماکن ویژه نگهداری از کودکان٬ تغییر قوانین کیفری و جزایی در مورد کودکان٬ حذف زندان و حبس و جریمه برای کودکان و ده ها دستاورد ارزشمند و انسانی دیگر بخشی از همین پروسه است.”(viii)

حرکاتی هستند که در تاریخ ماندگار شده، در تاریخ رسمی اما آنرا سانسور می­کنند. از آن یاد نمی­کنند که مبادا “بد آموزی” داشته باشد! یکی از این حرکات ماندگار در سال 1903 رخ داد.

Mother Jones 1902-11-04.jpg “مادر(مری) جونز” در امریکا اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم از طرف دولت امریکا از آنجا که او یک سازمانده بزرگ اعتصابات کارگری در امریکا محسوب می­­شد به عنوان “خطرناک­ترین زن درامریکا” معرفی شد! مری جونز در سال ۱۹۰۳، در اعتراض به اجرای ضعیف قانون کار کودکان در معادن پنسیلوانیا و کارخانه‌های ابریشم، راهپیمایی کودکان را از فیلادلفیا به خانه رئیس‌جمهور تئودور روزولت در نیویورک سازماندهی کرد. وقتی به نیویورک رسیدند رییس جمهور برای اینکه با این کودکان مواجه نشود از درب پشتی فراری داده شد. هر چند پیشتر در انگلستان بر اثر اعتراضات بخشهای مختلف جامعه قوانینی علیه کار کودکان و محدود کردن آن ثبت شده بود اما حرکت مادر جونز در نوع خودش  و در زمانه خودش بی­همتا بود و نشان داد برای به کف آوردن مطالبه­ای، حقی، باید دست به حرکات اعتراضی اجتماعی زد.

https://shahraranews.ir/files/fa/multimedia/1398/4/10/82_631.jpgدر تاریخ رسمی اما می­توانید با نام شخصی چارلز برِيس نیز آشنا شوید. در سال ۱۸۵۳ انجمن حمایت از کودکان را تاسیس کرد که در واقع حرکتی بود برای جابجایی کودکانی خیابانی بعنوان نیروی کار که از طرف پلیس نیویورک “موشهای خیابانی” نامیده می شدند. این کودکان از همه جا رانده با قطاری تحت عنوان «قطار کودکان بي‌سرپرست»  از شرق امریکا به غرب امریکا در دسته­های ۵ تا  ۳۰ نفره اعزام می­شدند که تحت سرپرستی یک خانواده قرار گیرند اما به واقع به کار گرفته شوند. برِيس مواظب همه چیز بود و دستور داد که باید مراقب انتخاب کودکان “سالم و جذاب با ویژگی های انگلیس و آمریکایی بود! “وچون بریس معتقد بود که مهاجران فقیر و کاتولیک از نظر ژنتیکی فرومایه هستند! همچین اقدامی از سوی  کسی که قانون تنازع بقا داروین را به جامعه هم تسری می داد ” اولين جنبش‌هاي حقوق کودک در آمريکا” معرفی شده و این را سروسامان گرفتن کودکان بی سرپرست و خیابانی نام نهاده­اند.(ix)

طی سالهای طولانی (در طی نزدیک یک قرن) موضوع کار کودک بعنوان پدیده ضد انسانی به دولتهای سرمایه­داری تحمیل شد و در بیانیه ها و پیمان نامه های ارگانهای سازمان ملل این امر انعکاس یافت و به رسمیت شناخته شد. و در سال” ١۹۹۹ با تلاش و پیگیری صدها فعال جنبش لغو کار کودکان٬ به ابتکار و تلاش مستمر (کایلایش ساتیراتی)، از فعالین برجسته لغو کار مزدی کودکان٬ راهپیمایی سراسری از پاکستان شروع شد و به ژنو ختم شد و شانزده کودک به نمایندگی از سیصد کودکی که در این راهپیمایی هشتصد هزار کیلومتری شرکت کرده بودند در صحن علنی سازمان جهانی کار (آی ال او) با شعار دیگر استثمار بس است حضور یافتند و قطعنامه ای در لغو کارهای سخت و زیان آور برای کودکان به تصویب سازمان جهانی کار رساندند. این روز( روز مبارزه با کار کودکان) نتیجه تلاش به یاد ماندنی٬ ارزشمند و گرامی این مبارزین است. این دستاورد٬ حاصل تلاش تحسین برانگیز و غرورآفرین آنان است. حاصل کارهیچ دولتی نیست.” (x)

از یتیم نوازی تا مبارزه بر سرحقوق کودک

مبارزه برای حقوق کودک تنها به کودکان کار ختم نمی­شود. حقوق کودک  شامل گستره وسیعی است. خشونت خانگی، عدم برخورداری از آموزش رایگان، تجاوز قانونی به دختربچه ها، تا سواستفاده جنسی در خانه و خیابان، اعتیاد، قاچاق، خرید و فروش رسمی، سیطره مذهبی، کودک سرباز و… عرصه های که فعالین حقوق کودک برای از محو آنها تلاش می کنند و همیشه با خطر دستگیری و بازداشت روبرو هستند.

تا آنجا که مسئله بر سر “یتیم نوازی” و دست نوازش بر سر کودکان پرورشگاهی یا کودکان خیابان مطرح است حکومت مانعی ایجاد نمی­کند بلکه به عنوان نیکوکاری و پاداش خیر در آن دنیا و این دنیا آنرا تبلیغ هم می کند. اینجا و آنجا هم شنیدم و می­خوانیم که فلان سرمایه­دار نیز چند کودکی را تحت سرپرستی خود قرار داده و یا فلان دولت پرورشگاه کودکان شیرخوار یا پرورشگاه کودکان بی سرپرست را سازمان داده و یا با انجمن­هایی که نام ائمه  مسلمین را یدک می­کشند و با تهیه و توزیع بسته­هایی  سعی در لاپوشانی مسئله دارند؛ و در تبلیغاتی کاملا هدفمند، کودک نه به عنوان یک انسان که از حقوقی برخوردار است و به قول منصور حکمت “شهروندان محترم و صاحب حق جامعه اند و جامعه در قبال حفظ حقوق آنها مسئول است” بلکه به عنوان موجودی که می­شود در حق­اش لطفی کرد شناسانده می­شود.

اما فقط کافی است کسی یا انجمنی از حقوق کودک حرف به میان می­آورد با باطوم وشکنجه و زندان به سراغ آن فرد و انجمن می­روند. اگر انجمنی نام و کار خود را دفاع از حقوق کودکان معرفی کند با کوچکترین بهانه­ای مکان این انجمن­ها پلمپ می­کنند و فعالین آنها را تحت تعقیب قرار می­دهد. افرادی مانند بهنام ابراهیم زاده، افسانه عظیم‌زاده، سعید شیرزاد، آتنا فرقدانی، امید علی شناس، آتنا دائمی، آسو رستمی و علی نوری و… جرم مهم­شان از نظر حکومت اسلامی سرمایه دفاع از حقوق کودک بوده که با بازداشت  شکنجه و زندان و مورد آزار و اذیت شدید قرار گرفته­اند. اما نه این افراد از پا افتاده­اند نه مبارزه برای حقوق کودک تعطیل بردار است بلکه این مبارزه گسترش یافته است. “تحصیل و آموزش رایگان” خواسته­ای  که در اعتراضات وسیع و باشکوه معلمان در سال  ۱۴۰۰ به عنوان یک خواست اصلی و مهم مطرح گردیده است. و یا اعتراضات وسیع علیه قوانین کثیف مجلس که سعی در قانونی کردن کودک همسری داشتند.

حقوق کودک، معیار آزادیخواهی

اگرحکومت اسلامی سرمایه بی هیچ تردیدی به فعالین حقوق کودک هجوم می­برد و در زندان محبوس می­کند بخاطر این است که می­داند این تعرضی به سرمایه و به عنوان یک حکومت مذهبی ایستادگی در مقابل تعرض مذهب به کودک است. در جمهوری اسلامی سرمایه که تمام نکبت سرمایه­داری (دراین مبحث، حقوق کودک) عیان شده است مبارزه بر سر حقوق کودک کاملا سیاسی شده چون کل حاکمیت با همه هیبت­اش جلو احقاق حق کودکان ایستاده است. حکومتی که تجاوز به دختران از ۱۳ سال به بالا را قانونی اعلام کرده است، حکومتی که کودک را تنها به عنوان یک شی به رسمیت می­شناسد که صاحب شی می­تواند هر جور خواست با آن رفتار کند. در این حکومتی که حتی خواست  فضای شاد در مهدکودکها و مدارس ضدیت با نظام تعریف شده مبارزه برای حقوق کودک کاملا سیاسی است و بیشتر از آن چنانکه منصور حکمت می­گوید عیار آزادی­خواهی است: “هيچ حزب سياسى‌اى نمي­تواند خود را طرفدار آزادى و حق و عدالت بداند، بدون اينکه خيلى روشن و جدى براى حقوق کودک مبارزه کند. شخصا فکر ميکنم آزاديخواهى هر کس، چه فرد چه حزب و چه دولت، را بهتر از هر چيز ميشود از رفتارش با بچه‌ها شناخت.”(xi)

کمونیسم کارگری مبارزه برای حقوق کودک را به عنوان یک امر مهم در برابری طلبی در دستور کار کمونیستها گذاشت و این امر در یکی از بخشهای مهم برنامه یک دنیای بهتر که به حقوق کودکان می­پردازد خود را نشان می­دهد. و این انعکاس جنبش واقعی بر سر حقوق کودک است. جنبشی که بیش از یک صد سال است در تلاش است که کودکان را از تعرض سرمایه در امان نگه دارد. 

پیش از این مسایل کودکان بیشتر در ادبیات داستانی چپ مطرح بود. ستم بر کودکان در این ادبیات انعکاس می­یابد اما کار کودک به نوعی فضیلت هم تبدیل می­شود، و کمتر صحبتی از حقوق کودک در میان است. بلکه با خلق شخصیت “بچه پولدار” فقر و بدبختی نیز به نوعی ستایش می­شود. انعکاس این مساله را هم می­توان در سازمانهای سیاسی این چپ ملاحظه کرد که اساسا چیزی به اسم حقوق کودک مطرح نبوده است. اما در کمونیسم کارگری بدون هیچ تخفیف و تعارفی از حقوق کودک دفاع می­شود:

 “جامعه موظف است شرايط يکسان و منصفانه اى براى زندگى همه کودکان و رشد و شکوفايى آنها و شرکت فعال آنها در حيات اجتماعى فراهم کند….هيچکس چه پدر، چه مادر، چه خان دايى، چه خاله خانم حق کتک زدن يا ارعاب کودک را ندارد، هيچکس حق سلب آزادى کودک را ندارد، هيچکس حق جلوگيرى از تحصيل و ورزش و معاشرت کودک را ندارد. هيچکس حق سوء استفاده جنسى از کودک را ندارد. هيچکس حق کار کشيدن از کودک و به کار گماشتن او را ندارد. هيچکس حق آزار جسمى کودک، ولو به حکم شرع انور، را ندارد، هيچکس حق محروم کردن کودک از هيچيک از امکاناتى که جامعه بطور متعارف حق او دانسته است را ندارد. …اعمال ممنوعيت و محدوديت بر فعال مايشائى سنتى و عشيرتى پدران و شوهران، شرط حياتى برخوردارى کودک از حقوق انسانى ابتدايى خويش است. حقوقى که تازه بايد بمراتب بيش از اين گسترش پيدا کند. ” (xii)

و حرف آخر؛ از معضل اجتماعی به نیروی اجتماعی

مارکس در طرحی به انترناسیونال اول آنرا اینگونه بیان کرده: ” … بخش آگاه و روشن طبقه­ی کارگر کاملا متوجه این موضوع هست و می­داند که آینده از آن اوست. و بنابراین آینده­ی تمامی مردم، همگی با هم، جدا از فرماسیون طبقاتی­شان، به طلوع نسل جدید طبقه­ی کارگر بسته است. کارگران باید بدانند که قبل از هر چیز کودکان و جوانان طبقه­ی کارگر باید از خُرد شدن و درهم شکسته شدن در چرخ و دنده­های سیستم موجود مصون بمانند. راه رسیدن به این امر، تلاش برای مستحکم کردن قوانین دولتی در این زمینه نیست، بلکه دگرگون کردن این قوانین است. طبقه­ی کارگر فاقد قدرت دولتی است، بلکه ابزار وضع قوانینی شده است که اکنون علیه او به کار می­روند. برای دگرگونی این قوانین، تلاش جمعی و فردی بسیاری لازم است.و این امر فقط از طریق تبدیل شدن مساله­ی کودکان از یک معضل اجتماعی به نیروی اجتماعی ممکن است.” (xiii)


  • رضا جعفری – رئیس اورژانس اجتماعی و مدیر کل دفتر امور اسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور- این سخنان کسی است که قرار است مثلا کمک حال آسیب دیدگان باشد!

 -viii سیامک بهاری – مسئولیت حفاظت از زندگی کودکان! خانواده یا جامعه و دولت!؟ -سایت کودکان مقدمند

-ix https://fa.wikide2.com/wiki/Charles_Loring_Brace

-x سیامک بهاری – دوازدهم ژوئن روز مبارزه با کار کودکان – سایت کودکان مقدمند

xi- منصور حکمت – مصاحبه با نشریه داروگ

xii- منصور حکمت – اسلام، حقوق کودک و حجاب-گیت راه کارگر

-xiii کارل مارکس- طرحهای درباره­ی کار کودکان- ترجمه سوسن بهار- سایت داروگ