گفتگو با شهلا دانشفر در ارتباط با اعتراضات مردمی در اصفهان
کارگر کمونیست: روز ۵ آذر یک روز تاریخی در خیزش مردمی در اصفهان بود. جمهوری اسلامی از روز قبل به چادرهای کشاورزان و خانواده هایشان که در بستر زاینده رود تحصن کرده بودند، یورش برد و متحصنین که از قبل اولیتماتوم داده بودند که اگر پاسخ نگیرند در پنجم آذر ماه دست به تجمع بزرگ خواهند زد، در آن روز با عزمی راسختر به خیابان آمدند و جواب جانانه ای به حکومت دادند. بطور واقعی کشاورزان و مردم اصفهان به چه اعتراض دارند؟
شهلا دانشفر: روز پنجم آذرماه مردم در شهر اصفهان حماسه آفریدند و همانطور که اشاره کردید روزی تاریخی در خیزش اعتراضی این مردم بود. جمهوری اسلامی به چادرهای کشاورزان و خانواده هایشان که در بستر زاینده رود تحصن کرده بودند، یورش برد و در روز پنجم آذر مردم به حمایت از کشاورزان به خیابان آمدند و پاسخ محکمی به این سرکوبگری ها دادند. اعتراضات به تمام سطح شهر کشانده شد. از جمله دوستی برای ما از ابعاد اتفاق مهمی که در پنجم آذر در اصفهان افتاد چنین گزارش میدهد: ” دیروز اصفهان یکپارچه جنگ بود. درگیری ها تا حدود ده و یازده شب ادامه داشت. از اطراف نیز به اصفهان نیرو آورده بودند و در جاهای مختلف شهر مستقر بودند. … در این درگیری ها شماری از نیروهای گارد ویژه کتک جانانه ای از مردم خوردند. آنقدر دنبالشان کردیم که خسته شان کردیم… شمار نیروهای یگان ویژه بسیاربود و شاید بگویم با جمعیت مردم برابری میکرد. و ما به وسعت یک شهر با یک لشگر درگیر شدیم. در این درگیری ها هم زدیم، هم خوردیم. در آخر جمعیت را می دیدیم که قرار و مدارهای بعدی را میگذارند و به خانه ها میروند. با شعار “اینهمه لشگرآمده، به جنگ رهبر آمده” پیام خود را به خامنه ای و سران این حکومت رساندیم. و بدین ترتیب روز گذشته یک روز هیجان انگیز و موفق برای ما بود”.
همین چند خط گزارش به روشنی بیان میکند که در پنجم آذرماه در اصفهان چه گذشت. یک پشتوانه مهم اتفاقی چنین شورانگیز، بیش از دو هفته تحصن کشاورزان و خانواده ها و پیوستن وسیع مردم به این اعتراض بود. از جمله در جمعه هفته قبلش دهها هزار نفر به خیابان آمدند و همصدا با کشاورزان علیه مافیای آب فریاد زدند وشعار اصفهان، شهر کرد، خوزستان را سر دادند. این چنین بود که اصفهان علیه وضعیت زیست محیطی فاجعه باری که جمهوری اسلامی و مافیای آب برای مردم ایجاد کرده به پا خاست و اکنون این شهر یک پارچه خشم و اعتراض است.
روشن است که اعتراض به تخریب محیط زیست در ایران از جنبش دفاع از محیط زیست که در سطح جهان در جریان است فراتر میرود. اگر چه بطور طبیعی ایران نیز بخشی از این کره خاکی است و در این درد جهانی سهیم است. اما در ایران بحث بر سر چپاول محیط زیست و تخریب بیحساب و کتاب آن توسط حکومت سرمایه داری مافیایی حاکم است که امروز به یک فاجعه انسانی تبدیل شده است. موضوع اعتراض کشاورزان و مردم اصفهان به خشکی زاینده رود و تبعات زیستی ومعیشتی آن در این چارچوب میگنجد.
خشک شدن زاینده رود یعنی به نابودی کشیده شدن زندگی و معیشت مردم در تمام وجوه آن، یعنی به خطر افتادن کار و شغل مردم ، یعنی نابودی کشت، دام، یعنی الودگی هوا و آب، یعنی فرونشست زمین و به خطر افتادن اماکن مسکونی مردم و این یک فاجعه است. از جمله کویری شدن تالاب گاوخونی و پخش ریزگرده های آلوده بر آمار سرطان افزایش داده و این مساله بیش از پیش باعث آلودگی آب و محصولات کشاورزی و بیماری دامها نیز شده است. و امروز اصفهان در برابر چنین مصائبی قد علم کرده است و این فاجعه ایست که در استان آذربایجان نیز خشک شدن دریاچه ارومیه نظیر آنرا به وجود آورده است. همچنین در سیستان و بلوچستان خشک شدن هامون و در خوزستان خشک شدن رود کارون و بدین ترتیب جمهوری اسلامی در همه جا محیط زیست را بخاطر چپاولگری هایش به نابودی کشانده و حتی اولیه ترین نیازهای زیستی را از مردم گرفته است. به این ترتیب مردم در اصفهان، شهرکرد و خوزستان با شعار مرگ بر مافیا دارند کل این بساط چپاولگری را به چالش میکشند. اصفهان بطور واقعی امروز صدای اعتراض همه مردم است و در واقع آنچه که امروز ما در اصفهان شاهدیم یک فریاد متحد و سازمانیافته مردمی علی جهنم جمهوری اسلامی و در ادامه آبانماه است.
علاوه بر مساله اعتراض به خشکی زاینده رود و مصائبش، اکنون مردم اصفهان بعد از سرکوبگری های وحشیانه حکومت، دادخواه نیز هستند. از جمله در اعتراضات روز پنجم آذرماه بیش از صد نفر دستگیر شده اند. چند نفری به قتل رسیده اند. تعداد زیادی زخمی شده اند. و هنوز آمار دقیقی از صدمات جانی سرکوبگریهای حکومت در دست نیست. پاسخ این سرکوبگریها را باید با گسترش اعتراضات سراسری داد.
کارگر کمونیست: فکر میکنید به چه صورت میتوان از خواستها و مبارزات مردم اصفهان حمایت و پشتیبانی کرد؟
شهلا دانشفر: همانطور که اشاره کردم آنچه امروز مردم اصفهان با آن درگیرند مساله مردم در سطح کل جامعه است. تخریب محیط زیست، بیآبی و آلودگی هوا و به نابودگی کشیده شدن کشاورزی و دام و زندگی مردم درد و معضل مردم اصفهان، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، آذربایجان، سیستان و بلوچستان، خراسان و همه جای ایران است. ما در مرداد ماه در خوزستان با خیزش مردم علیه بی آبی روبرو بودیم. در پنجم آذر ماه در لرستان و چهارمحال بختیاری و خوزستان فرخوانهایی در حمایت از مردم اصفهان و علیه بیآبی داده شده بود. در خوزستان قرار بود که مردم در محل بلوار ساحلی تجمع کنند که بدلیل حضور گسترده نیروی گارد ویژه و امنیتی کردن شهر برگزار نشد. در شهرکرد مردم چندین روز دست به اعتراض زدند و در روز ۳ آذر چند هزار نفر از کارگران و مردم از هفشجان به تجمع شهر کرد پیوستند. بنابراین همانطور که شهر کرد و خوزستان و خرم آباد کنار مردم اصفهان ایستادند و اعلام اعتراض کردند و زمزمه های اعتراض و همبستگی در مشهد نیز بلند شد، باید این همبستگیها سراسری شود. در خیزش خوزستان در مرداد ماه دیدیم که چگونه ترکشهای آن به استانهای مختلف کشیده شد و در حمایت از اعتراضات مردم در آنجا و علیه سرکوبگریهای حکومت در استانهای مختلف چون اصفهان، آذربایجان، تهران و استان مرکز، فارس، بوشهر و بسیاری از استانهای دیگر تجمعات اعتراضی برپا شد، الان هم باید همین کار را کرد و ما مردم در تمام شهرها و استانهای کشور را به حمایت از اعتراضات کشاورزان ومردم اصفهان و به اعتراض علیه چپاولگریهای حکومت و تخریب فاجعه بار محیط زیست فرامیخوانیم. بعلاوه بیانیههای همبستگی با مردم اصفهان و محکوم کردن سرکوبگریهای حکومت علیه مردمی که به دفاع از زندگی و معیشتشان برخاستهاند، شکل دیگری از حمایت از مردم اصفهان است. از جمله در همین مدت مادران آبان بیاینه دادند و از مبارزات مردم در اصفهان اعلام حمایت کردند. همچنین ۲۴ نهاد و گروه و جمع از فعالین کارگری و دیگر عرصه های اجتماعی در حمایت از کشاورزان و مردم معترض اصفهان، شهرکرد در اعتراض به بیآبی و فراخوان اعتراضی مردم در اهواز بیانیه دادند و در آن حمایت قاطع خود را از اعتراض به حق کشاورزان اصفهان و مردم شهرکرد و مردم در خوزستان اعلام کردند. امضا کنندگان این بیانیه در همبستگی با مردم اصفهان و اعتراضات علیه بیآبی خواستهای روشنی را در مقابل حکومتیان قرار داده بودند. از جمله بر تحقق فوری مطالبات کشاورزان و مردم معترض در اصفهان و شهرکرد و خوزستان، جاری شدن فوری آب در زاینده رود و کارون و برگرداندن آب همه رودخانه ها به بسترهای طبیعی خود تاکید کرده بودند. بر تأمین بودجه کافی برای احیای دریاچهها و تالابهایی که بر اثر دستکاریهای نهادها و وزراتخانهها دچار خشکی و آلودگی شدهاند تاکید کرده بودند. بر قطع انتقال بیرویه و غیراستاندارد آب از حوزههای کارون و زایندهرود و دیگر رودخانه ها به مناطقی که در راستای اهداف بیربط به زندگی مردم، از آب بهره برداری میگردد و پرداخت فوری خساراتی که بر اثر بیآبی به کشاورزان وارد گردیده است تاکید کرده بودند و همانجا با اعلام اینکه دولت در قبال معاش مردم مسئول است بر پرداخت مقرری ماهانه به همه کشاورزان تا زمان رفع مشکلات کشت جهت تامین مخارج زندگی و معاش خود تاکید کرده بودند.
اینها همه راههای حمایت از مبارزات مردم اصفهان و تکثیر این اعتراضات در سطح سراسری است. باید به این تجمعات پیوست. باید همچنین مدیای اجتماعی را به محل گفتمانهای حمایت از مردم اصفهان و متحد شدن در مبارزه علیه وضعیتی که امروز جمهوری اسلامی بر سرزندگی و معیشت ما مردم آورده تبدیل کرد. از جمله لینکهای همین برنامههای تلویزیون کانال جدید را میتوان در همه گروهها گذاشت و پخش کرد. پای برنامههای کانال جدید نشست و به عنوان صدای اعتراض خود در این برنامهها با مردم اصفهان و اعتراضات مردمی اعلام همبستگی کرد. و کاری کرد که این کانال هر چه بیشتر به صدای همبستگی با مردم اصفهان تبدیل شود. باید با گذاشتن امضا بر زیر اعلامیههای حمایتی از مردم اصفهان و دیگر اعتراضات علیه بیآبی و دادن بیانیههای مشترک جمعی علیه وضعیت فاجعه باری که بر سر معیشت مردم آمده و هر روز دارد قربانی میگیرد، اعلام کیفرخواست کرد. باید صدای این اعتراضات را جهانی کرد. باید سبعیت و وحشگیری جمهوری اسلامی علیه مردمی که معضل آب و معیشت دارند را بار دیگر مقابل چشم جهان گذاشت و نشان داد که چگونه علیه مردم قشون کشی میکند، فرمان حمله به مردمی را میدهد که به دفاع از زندگی و معیشت خود برخاسته اند. و در برابر چنین وحشیگیریای با صدای رسا جهان را به بایکوت جهانی جمهوری اسلامی این حکومت سرکوب و جنایت فراخواند.
کارگر کمونیست: در رابطه با آبان ۹۸ یک اتفاق بسیار مهمی که افتاده بود سازماندهی در محلات بود. امروز سازماندهی در محلات در اصفهان چه جایگاهی دارد. چقدر ضروری است؟ چه کسانی میتوانند در سازماندهی محلات و ایجاد جمعیهایی برای اعتراضات و ادامه آن میتوانند نقش داشته باشند؟
شهلا دانشفر: سوال مهمی است. یک دستاورد خیزش آبان کنترل محلات و سازماندهی در محلات بود. در واقع این سازماندهی روابط خود را در محلههای مختلف حفظ کرده است. همین ارتباط بطور واقعی زمینه ساز تحصن بزرگی بود که در بستر زاینده رود برپا شد. با چنین گذشتهای و پیش زمینهای ما دیدیم که چه جمعیت بزرگی به تحصن دو هفتهای کشاورزان وخانواده هایشان پیوستند. این تحصن به باور من مکمل سازماندهی و کنترل محلات آبانماه بود. و امروز قدم بعدی اتصال این تجربه به یکدیگر است. از همین رو ابتدا میخواهم کمی در مورد تحصن دو هفته ای اصفهان در بستر زاینده رود بگویم. یک تحصن اعتراضی که کشاورزان با شعار “تا آب نیاد به رودخونه برنمیگردیم به خونه” آنرا برپا کردند. از مردم خواستار حمایت شدند و مردم پاسخ دادند. و ما دیدیم که چگونه کمک رسانی به متحصنین سازمان یافت و شکل گرفت و صحنههای زیبایی از همبستگی را بوجود آورد. از جمله شاهد پیوستن بخشهای مختلف مردم به این تحصن و اعتراض بودیم. گروه گروه مردم برای متحصنین غذا و خوراکی و آب میآوردند. یک صندوق کمک مالی در گوشهای از محوطه گذاشته شده بود برای اینکه با کمکهای مردمی هزینههای تحصن بصورت جمعی تامین شود. یکروز آرایشگری به محوطه میآمد و به رایگان آرایشگری میکرد و روزی دیگر فردی را میدیدیم که بساط واکسزنیاش را به محل آورده و واکس میزد و آواز میخواند. در گوشه ای از این محوطه چادر هنرمندان برپا شده بود و ترانه خوانیهای اعتراضی آنان و در دور هم جمع شدن شبانه در کنار آتش صحنههای زیبایی از اتحاد و همدلی را به نمایش میگذاشت. در این میان سخنرانیهای پرشور و شعاردادنها و همنظری کردن هر روزه در محل و راهپیماییهای جمعی در شهر از سوی متحصنین را شاهد بودیم که نمونه تاریخی آن راهپمایی هزاران نفره کشاورزان و خانودهها ومردم اصفهان در روز سیام آبان ماه بود که همانجا اولتیماتوم به تجمع بزرگ درروز پنجم آذر ماه داده شد. بدین ترتیب این تحصنی بود که انتظامات خودش را داشت و اجازه دخالت به نیروی انتظامی نمیداد. نیازهای زیستی را خودش با کمکهای مردمی تهیه میکرد. بیش از دو هفته تحصن که بطور واقعی تجربهای تاریخی از برپایی مجمع عمومی با حضور حداکثری مردم بود. تحصنی که به محل تصمیم گیری و تبادل نظر مردم بر سر مهمترین مسایل زیستی و معیشتی شان تبدیل شده بود و درسهای بسیاری همراه داشت. این چنین بود که این تحصن “التحریر کشاورزان در اصفهان نام گرفت”. در مورد این تجربه باید بیشتر نوشت. و به باور من باید بکوشیم که به الگویی برای مبارزات مردمی در تمام شهر و در خیزش های شهری تبدیل شود. با این توضیحات میتوانم به سوال شما و کنترل محلات و سازماندهی در محلات بپردازم.
ببینید با یورش جمهوری اسلامی به چادرهای متحصنین و بعد هم تبدیل بستر زاینده رود به محل درگیری مردم با نیروهای سرکوب حکومت، الان نیروی معترض مردمی به سطح شهر پخش شده است. روشن است که دامنهاش به محلات کشیده میشود. منتها شاید سازمانیافته تر از آنچه که در آبانماه شاهدش بودیم. به این دلیل روشن که بسیاری از این مردم در بیشتر از دو هفته تحصن خود در بستر زاینده رود با هم نزدیکتر شده و دوست شده و به هم بافته شدهاند. حتی سطح این روابط از محلات فراتر میرود و میتواند بستر ساز جمع شدنهای منطقهای در شهر باشد. و در چنین ابعادی به امر سازماندهی نیروی معترض مردم فکر کرد و سازماندهی در محلات را شکل داد. به عبارت روشنتر این مردمی هستند که عزم خود را جزم کرده و میخواهند به این توحش و بربریت پایان دهند. این مردمی هستند که خواسته های روشنی دارند و میدانند که برای چه در جدال و مبارزه هستند. این مردمی هستند که جوانان و زنان در جلوی صف اعتراض و امروز در کنار کشاورزان قرار دارند. این مردمی هستند که ما می بینیم همه بخشهای آن بطور سازمانیافته و متحد و هر روزه در اعتراض هستند. و همه اینها بعد بسیار گسترده تر و متشکلتری به ادامه اعتراضات مردمی در محلات میدهد. در روز پنجم آذر مردم گفتند تا شب میمانیم ومیجنگیم. ولی امروز تداوم این اعتراضات را من در محلات میبینیم که میتواند نیرو را برای برپایی تجمعات بزرگتر در سطح مناطق شهری و نیز در بستر زاینده رود متشکل و آماده نگه دارد. بویژه برای جمهوری اسلامی کنترل این ابعاد از همبستگی و اتحاد مبارزاتی که طی این مدت و بویژه در پنجم آذر ماه شاهدش بودیم، ساده نیست. مردم در این اعتراضات قدرت و همبستگی بیشتر خود را تجربه کردند و باز شعار این همه لشگر آمد به جنگ رهبر آمده اعلام نبرد کردند. نکته اصلی اینست که با این تبیین از آنچه در اصفهان در هفته های اخیر گذشت و تجربه تاریخی التحریر زاینده رود نگاه کنیم و دست به کار سازماندهی قدرتمند تر اعتراضات نه فقط در اصفهان بلکه در سطح سراسری بشویم. و این بیش از بیش دست فعالین چپ، رایکال را میبوسد. نکته آخری که لازم میدانم تاکید کنم اینست که آنچه در اصفهان در این دو هفته صورت گرفت و توحش جمهوری اسلامی علیه کشاورزان و توده مردم یک شهر با ابعاد اصفهان، فضای جنبش سرنگونی را تغییر داد و به انزوای جمهوری اسلامی چه در داخل کشور و چه در سطح جهان بیشتر دامن زد. بیشک روزها و ماههای آینده برای حکومت روزهای داغتر و سختتری خواهد بود. *