در رابطه با اظهارات اخیر حسن رحمانپناه
(۶)
پویا محمدی
حسن رحمانپناه در ادامۀ صحبتهای خود در مورد فعالیت تلویزیونی جناح چپ با نام تلویزیون کومهله، میگوید:
« اخلاقاً کار بدی کردهاند، چون این تلویزیون هست، تجربۀ این چند سال در انشعابات میان همۀ احزاب این را نشان داده است که نه لوگو کارساز است، نه نام تلویزیون و نام نشریه کارساز است، بلکه حفاظت از آن اصول و پرنسیپهایی است که مردم بر سرش قضاوت میکنند. اگر تو حقانیت داشته باشی و به قول خودت آن جریان کمونیستی باشی و طرف دیگر آن جریان ناسیونالیستی باشد، مطمئن باش خط کومهله، خط کمونیستی است، مردم به دنبال تو میافتد، به دنبال لوگو و به دنبال گویندهات نمیافتد، به دنبال سیاست میافتد، اگر قبول داریم که جامعه، جامعهای سیاسی است، مردم به دنبال سیاست میافتند. بنابراین، آن کار از نظر من اخلاقاً جایز نیست، تشکیلاتاً جایز نیست، پرنسیپاً جایز نیست، به دلیل اینکه آن نام هست و اگر آن رفقا با نام دیگری تلویزیون گذاشتند، مبارکشان باشد، جامعه قضاوت میکند چه قدر بیننده دارند یا ندارند، من در اینجا هیچ نمیگویم که زیاد است یا کم است یا هر چه هست که به نظرم زیاد نیست، هر کسی هم که بینندهشان است، گردنش آزاد باشد، بگذار ببینند و قضاوت کنند که تفاوت فکرشان، نگرششان با آن جریانی که اصیل بوده و تاریخ کومهله با خود آورده، بدانند تفاوتهایمان در چیست، خوب هم هست که این کار را بکنند.»
واقعاً که در دنیای امروز رسانهای، گفتن اینکه «تلویزیون من از تلویزیون تو بیننده زیادتر دارد»، آنهم به مردم و از سوی کسی که ادعای رهبری دارد، زشت نیست؟! مگر قرار است اگر کسی تلویزیون کس دیگری را نگاه کرد، مجازات شود که اینک رحمانپناه فتوا میدهد که «گردنش آزاد باشد، بگذار نگاه کنند و خوب هم هست که این کار را بکنند»؟! او میگوید «من در اینجا هیچ نمیگویم که بینندۀ تو زیاد است یا کم است، هرچه هست»، ولی همزمان دق دل هم کم میکند و میگوید «به نظرم بینندۀ تو زیاد نیست»!
بایستی به حسن رحمانپناه گفت که این خود شما و جناحتان هستید که اخلاقاً کارِ بد کرده و به لحاظ تشکیلات و پرنسیپ نیز کارتان جایز نبوده است، نه جناح مقابل. شما اگر سانسور و توقیف برنامه و حذف و تصفیۀ سیاسی را از جمله در تلویزیونی که با نام و لوگوی کومهله فعالیت میکرد در قبال این رفقا به کار نمیگرفتید؛ اینان هم مجبور نمیشدند برای تداوم فعالیت انقلابی و کمونیستی خود، به طور مستقل عمل کرده و تلویزیون دایر کنند. پس آیا اعمال یادشده مغایر اخلاق و پرنسیپ کمونیستی است یا ایستادن در مقابل آنها و حفاظت از نام و اعتبار کمونیستی کومهله؟!
اگر قضیۀ نام و حقانیت هم مطرح باشد، به مصداق مشت نمونۀ خروار، همین عمل سرکوب درون تشکیلاتی توسط شما و دیگر رهبری جناح راست، به خوبی نشان میدهد که مدتهاست صلاحیت نام و نیز حقانیت مربوطه را هم از دست دادهاید. واقعیت این است که جناح راست مدتهاست با نام اصلی کومهله یعنی سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، مشکل پیدا کرده و با این نام در تناقض قرار گرفتهاند. علاوه بر گسست عملی جناح راست از حزب کمونیست ایران، این ابراهیم علیزاده دبیر اول جناح راست در تشکیلات کردستان حزب بود، که در کنگرۀ ۱۷ کومهله، از تغییر نام کومهله و حذف سازمان کردستان حزب کمونیست ایران نیز حمایت کرد. حسن رحمانپناه، بایستی به یاد داشته باشند که در این کنگره، قراری پیشنهادی مبنی بر تغییر نام کومهله از سوی دو تن از اعضای جناح راست و با هماهنگی ابراهیم علیزاده به کنگره ارائه شد. بر اساس این قرار و با این بهانه که «نام» طولانی است، نام «کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران» به «کومهلۀ کمونیستی» تغییر میکرد، تا در فرصتی دیگر بتوانند «کمونیستی» را هم کنار بگذارند. اولین کسی که برای این «تغییر نام» دست بلند کرد و به آن رأی موافق داد، ابراهیم علیزاده بود. انگیزۀ اصلی این قرار آن بود که راه همکاری و قرار گرفتن در زیر چتر یک پلاتفرم سیاسی واحد با دو شاخۀ سازمان زحمتکشان را هموار کند. اما کنگره به این قرار که در واقع از سازمان زحمتکشان به عاریت گرفته شده بود، مخالفت کرد.
از اینها گذشته حسن رحمانپناه بهتر از ما میداند که اکنون در صفوف جناح راست، بیش از نیمی از اعضایشان به رهبری جمال بزرگپور با موجودیت حزب کمونیست ایران و فعالیت تحت این نام مخالف هستند، و روشن است با این رویهای که جناح راست در پیش گرفته است، هرگاه انشعاب رسمیت پیدا کند، طولی نخواهد کشید که جناح راست از فعالیت تحت نام حزب کمونیست ایران دست خواهد کشید و معضل نام حل میشود. واقعیت این است که رهبری جناح راست با مردم دیپلماسی میکند، حقیقت را به مردم نمیگوید، اعتقادی به فعالیت تحت نام حزب کمونیست ایران ندارند، اما از موضعی دیپلماتیک در این مقطع زمانی و در مقابله با جناح چپ، دست کشیدن از نام حزب کمونیست ایران را در راستای منافع محدود جناحی خود نمیدانند.
بنابراین رهبری جناح راست همان طور که سالهاست تکلیف خود را با خط مشی کمونیستی کومهله روشن کردهاند، دیر یا زود تکلیف خود را با این نام نیز روشن خواهند کرد. چرا که «کومهله»ی آنها از جنس حزب کمونیست ایران نیست و خود نیز نمیخواهند که چنین باشد، این را بارها به انحای مختلف بیان کردهاند. حسن رحمانپناه هم با ژست نیمبند خود در دفاع از حزب، کاری از دستش ساخته نیست.
پس حسن رحمانپناه که اینک دیگر به سمت جانشینی ابراهیم علیزاده نیز نائل شده و به پیروی از ایشان به این همه دروغپردازی در خصوص وضعیت عینی و واقعی تشکیلات کومهله و حزب کمونیست ایران میپردازد، چگونه میتواند ادعای نام و حفاظت از آن را داشته باشد؟! وقتی که وی و دیگر رهبری جناح راست، از یک سو در نهایت بیمسئولیتی در قبال صفوف، پیکره و قواره و محتوای کومهله و حزب کمونیست، عمل کرده و درد و آزار و فریادهای این پیکره و صف را انکار و کتمان میکنند و منتظرند تا بر اثر این درد و رنج، پیکرهاش از هم شکافته و بگسلد؛ نمیتوانند از سوی دیگر ادعای دلسوزی برای نامِ آن، داشته باشند. معیار و لحاظِ «اخلاق» و «پرنسیپ» و «تشکیلات»، در اینجا و به اینگونه معنا و مفهوم واقعی خود را پیدا میکند نه آنگونه که حسن رحمانپناه به میان میآورد. جدای از اعمال دیگر، همۀ اینها نیز یکبار دیگر به وضوح نشان میدهد که وی چقدر به اخلاق و پرنسیپ کمونیستی پایبند است!
ایشان و جناحش در طول چند سال اخیر تا به حال نتوانستهاند حتی یک مورد از راستروی و مواضع مغایر با برنامه و استراتژی سوسیالیستی کومهله و برنامۀ حزب کمونیست ایران و نیز حتی یک مورد از نقض اصول و پرنسیپ، عمل غیردمکراتیک و نیز پایمال نمودن اساسنامه توسط جناح مقابل خود یعنی جناح چپ به رهبری صلاح مازوجی را به طور مستند به جامعه و به تشکیلات ارائه دهند.
تا بحال حتی از یک نفر از افراد جناح راست نبوده که بتواند و مثلاً یک مورد مصاحبه یا سخنرانی یکی از اعضای رهبری جناح چپ را با استناد به اسناد مصوب و برنامۀ کومهله و حزب کمونیست، مورد نقد قرار دهد و به دیگران نشان دهد که اظهارات او مغایر با این اسناد و سیاستهای شناخته شدۀ این حزب و تشکیلات است.
تا بحال حتی یک نفر از رهبری جناح راست یا بدنۀ این جناح نبوده که بتواند صحت نظرات و مواضع این رهبری را که مورد نقد مستمر جناح چپ قرار دارند، با استناد به مصوبات و برنامه و استراتژی کومهله و حزب کمونیست ایران مورد دفاع قرار دهد.
تا بحال حتی یک نفر از رهبری جناح راست یا بدنۀ این جناح نبوده که بتواند نشان دهد که مثلاً سیاست و موضع ابراهیم علیزاده در دیالوگ با احزاب ناسیونالیست کردستان در مورد ادارۀ جامعۀ در دورۀ گذار بعد از جمهوری اسلامی (مشهور به ترافیک لایت)، یا آن دسته از مواضع حسن رحمانپناه و جمال بزرگپور که همواره مورد نقد جناح چپ بودهاند؛ منطبق با اسناد و مصوبات و برنامه و استراتژی کومهله و حزب کمونیست ایران است.
در مقابل، شمار زیادی از رفقای جناح چپ اعم از رهبری و بدنه، با ارائۀ انبوهی نوشته و مقاله، مصاحبه، سخنرانی و اطلاعیه، به طور روشن و مشخص و با استناد صریح به اسناد و مصوبات و برنامه و استراتژی کومهله و حزب کمونیست، قاطعانه و به طور پیگیر، دهها مورد از تضاد، مغایرت و بیگانی مواضع و اعمال رهبری جناح راست با کومهله و حزب کمونیست ایران را نشان دادهاند.
لذا، این حرف حسن رحمانپناه که در نقل قول فوق از او آمده و نسبت به بینندگان تلویزیون جناح چپ میگوید «بگذار ببینند و قضاوت کنند که تفاوت فکرشان، نگرششان با آن جریانی که اصیل بوده و تاریخ کومهله با خود آورده، بدانند تفاوتهایمان در چیست»، واقعاً مُضحک است.
حسن رحمانپناه در ادامه صحبتهای خود و در واقع بر خلاف کلیگوییهای کذبی که در طول این برنامه علیه جناح چپ ارائه نمود، به زعم خود میخواهد مثلاً به یک نمونۀ «مشخص و مستند» هم اشاره کرده باشد. او در خصوص عدم شرکت جناح چپ در کنفرانس اخیر کمیتۀ خارج کشور جناح راست میگوید:
«مثلاً همین کنفرانسی که در خارج گرفته شده، آنها در آخرین پلنومی که برگزار کردهاند اعلام کردهاند که به کمیتۀ اجرایی اختیارات دادهاند که کمیتهای بگذارد، سابقه نداشته، در میان چپ چنین چیزی سابقه ندارد، چطور کمیته میگذاری؟ کجایش مطابق اساسنامه است؟ تو خودت مدتت به سر رفته، تاریخت به سر رفته، اکثریت این تشکیلات مخالفت است، دولتهای استبدادی و دیکتاتورها این طور میکنند، چطور میتوانی چنین کنی، اگر هم کردی، آخر چطور اسمش را کمیتۀ خارج کشورِ مثلاً حزب کمونیست میگذاری، چطور اسمش را میگذاری کنفرانسِ؟»
خیلی ساده بایستی از خود رحمانپناه پرسید، جناح شما که نیمی از اعضای این تشکیلات یعنی جناح چپ را از شرکت در کنفرانس محروم کرده و سپس کمیتۀ جناحی و یکدستی هم برای آن برگزیدهاید، کجایش اساسنامهای بوده و در کجای تاریخ این تشکیلات چنین چیزی سابقه داشته است؟! یک کنفرانس جناحی، آنهم تحت رهبری جناحی راست و مغایر با سیاستهای رسمی حزب کمونیست، جناحی که در پی گسست از حزب کمونیست ایران هستند را چگونه میتوانی با نام کمیتۀ خارج کشورِ حزب کمونیست قلمداد کنی؟ چنین چیزی البته سابقه داشته، آنهم کنفرانسی جناحی در ۲۱ سال قبل از سوی جناح راست مهتدی-ایلخانیزاده تحت عنوان «کنفرانس بازسازی کومهله»!!
حسن رحمانپناه و دیگر رهبری جناح راست سالهاست که به همگان نشان دادهاند از استناد مشخص و استدلال منطقی علیه جناح چپ ناتوانند. در گزارش آن پلنومی که رحمانپناه به آن اشاره دارد، پس از برشمردن دلایل مستند دال بر نامشروع بودن و عدم مقبولیت اساسنامهای کنفرانس اخیری که توسط جناح راست برگزار شده، آمده است:
«لذا، پلنوم یازدهم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست ایران ضممن محکوم کردن این اقدام انحلالطلبانه و انشعابگرانۀ کمیتۀ خارج کشور کنونی، چنین کنفرانس و کمیتهای که در آن تعیین میشود را فاقد مشروعیت سیاسی و اساسنامهای میداند و آن را به رسمیت نمیشناسد. پلنوم، کمیتۀ اجراییِ منتخب خود را مؤظف مینماید تا در صورت برگزاری چنین “کنفرانسی”، ترتیبات لازم برای رهبری و هدایت تشکیلات خارج کشور را به عمل آورد.» (تأکید از من است)
چه کسی، به غیر از حسن رحمانپناه و دیگر رهبری جناح راست، میتواند این نقل قول و پاراگراف روشنِ فوق را به معنای «دادنِ اختیار به کمیتۀ اجرایی برای گذاردن و تعیین یک کمیته برای خارج کشور»، به بینندۀ برنامهای که نام آن هم «کومهله و فعالین» است، تحویل دهد؟! جدای از تمامی استدلالات دیگر، همین یک نمونه نیز به خوبی اثبات میکند که جناب رحمانپناه و دیگر به اصطلاح «رهبران» جناح راست در خصوص تقابل با جناح چپ، چقدر نامسئولانه و ناراستگویانه با فعالین داخل کشور رفتار کرده و میکنند. جدای از این، چگونه «رهبری جناحی»ای میتواند باشد که اینچنین حتی سعی در به انحراف بردن اذهان فعالین وابسته به خود و ارائۀ معلومات غلط به آنان داشته باشند؟! او در حالی به چنین مغلطۀ آشکاری متوسل میشود که گویا فراموش کردهاند کمیتۀ اجرایی همۀ این گزارشات و اطلاعیهها را به طور علنی انتشار داده و به سهولت در اختیار همۀ فعالین هم قرار گرفته است!
اما هدف رحمانپناه در این قسمت از صحبتها، ایجاد زمینۀ لازم برای بیان جملات بعدیاش است که با تحقیر از «به سر رفتن مدت و تاریخ» (مانند یک کالا) نسبت به کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست میگوید. آخرین کنگرۀ حزب (کنگرۀ ۱۲) در مرداد ۱۳۹۵ و آخرین کنگرۀ کومهله (کنگرۀ ۱۷) در تیرماه ۱۳۹۶ برگزار شدهاند. روال معمول برگزاری کنگرهها و انتخاب کمیتۀ مرکزی هم دو سال یک بار بوده است. پس در اینجا هم بایستی به ایشان گفت که اگر صحبت از -به بیان شما- «انقضای تاریخ» است، تاریخ خودتان و بقیۀ اعضای کمیتۀ مرکزی کومهله هم منقضی شده است و مضاف بر آن به انحراف و تجدیدنظرطلبی هم مبتلا شدهاید!
انقضای تاریخ مهم نیست، کیفیت و مقاومت کالا در مقابل سست شدن و رنگ باختن مهم است!
رحمانپناه از «اکثریت» حرف میزند. این «اکثریت بودن» هم مانند دیگر مواردش در این مصاحبه، کاذب و ناروا است. او «دولتهای استبدادی و دیکتاتورها» را به رهبری جناح چپ گوشزد میکند در حالی که خود و دیگر رهبری جناح راست، پروندۀ قطوری از سرکوب درون تشکیلاتی علیه جناح چپ در زیربغل دارند و شاکیان این پرونده همه زندهاند. اینان در حالی «دولتهای استبدادی و دیکتاتورها» را به رهبری جناح چپ گوشزد میکنند، که خود در برخورد به این جناح، نقش کاریکاتوری از دیکتاتوری و تقلید از حاکمان «باجبگیر!» حکومت اقلیم را به نمایش گذاشتهاند. پس رهبری جناح راست در این تشکیلات، در واقع باید پاسخگو باشند نه مدعی!
رحمانپناه در ادامۀ صحبتهای خود به موضوع تأخیر در کنگرۀ حزب میپردازد و علاوه بر اینکه دوباره «تاریخ انقضا» را به میان میکشد، رهبری جناح چپ را مقصرِ ایجاد تأخیر در کنگره میداند، نه پافشاری و اصرار رهبری جناح راست بر عدم به رسمیت شناسی قطببندی موجود در تشکیلات و به تبع آن حذف جناح مقابل. اگر به زعم رحمانپناه رهبری جناح چپ برای ایجاد تأخیر در برگزاری کنگرۀ حزب مقصر است، پس مقصرِ ایجاد تأخیر در کنگرۀ کومهله کیست؟ً! رحمانپناه که ادعا میکند «اکثریت» است، و عملاً در تشکیلات کردستان تصفیۀ سیاسی لازم را هم انجام داده و همۀ امکانات را هم به قبضه درآوردهاند، چرا کنگرۀ کومهله را برگزار نمیکنند؟!
او این را هم به گردن رهبری حزب میاندازد و سپس در ادامۀ صحبتهایش میگوید:
«… در ماههای آینده، هم کنگرۀ کومهله برگزار میکنیم و بعد از آن یا قبل از آن -به هر حال- در آن فواصل، کنگرۀ حزب کمونیست هم….». در جای دیگری از صحبتهایش میگوید:
«… ما کنگرۀ کومهله را میگیریم و بعد از آن هم اعضای این حزب که برآنند که کنگرۀ حزب هم گرفته شود، کنگرۀ حزب را هم برگزار میکنیم.»
به یقین که برگزاری این کنگرهها هم بسان برگزاری کنفرانس اخیرشان به صورت جناحی خواهد بود. جناح راست با برگزاری چنین کنگرههایی که رحمانپناه به نمایندگی از علیزاده وعده میدهد، پروسۀ انشعاب خود را از کومهله و حزب کمونیست ایران به سرانجام میرسانند. برگزاری کنفرانس جناحیشان، شروع انشعاب آنها و نیز سنجشی بود که به آن مبادرت کردند. اینها در واقع با چنین کنفرانس و کنگرههایی که به طور اساسی خلاف اساسنامه و پرنسیپهای شناخته شدۀ کومهله و حزب کمونیست برگزار میشوند، عملاً خود را از حیطۀ این حزب و تشکیلات بیرون میبرند.
جناح راست که به هیچ عنوان حاضر نیستند واقعیت جاری و جناحبندی موجود در تشکیلات را به رسمیت شناخته و مطابق آن و با حضور هر دو جناح، کنگره را برگزار کنند، بایستی مطمئن باشند که در چنین شرایطی جناح چپ نیز به مانند قضیۀ تلویزیون، این بار دست به کار رهانیدن نام و اعتبار کنگرۀ کومهله و حزب کمونیست از اسارت راستروی و حذفگرایی شده و با برپایی مستقل این کنگرهها اجازه نخواهند داد که پرنسیپها و پرچم سرخ و کمونیستی این جریان توسط اینان بیش از این پایمال شود.
رحمانپناه در صحبتهای خود، تلاش میکند جناح مقابل را انشعابطلب قلمداد کند. در این باره و در قسمتهایی از گفتههایش میگوید:
«… آنها خیلی با افتخار به خصوص چند نفریشان که از گردانندگان این تلویزیونی است که دایر کردهاند، هستند کم و زیاد، که تلاش میکنند برای مسئلۀ انشعاب، بارها اینها را تکرار کردهاند که انشعاب شده است. خُب به آن رسمیت بدهید، اگر انشعاب شده، چه کسی جلوی آن را گرفته، چرا به آن رسمیت نمیدهید؟» «مگر آنها نمیگویند انشعاب شده؟ خب، ما مانند طرفی که انشعاب شده با احترام به آن رفقا هم، آن همه اتهامی که آنها به ما میزنند ما به آنها نمیزنیم، اما ما کار خودمان را بکنیم.» «حالا امروزه این رفقا هم خیلی خوش دارند اعلام کردهاند انشعاب شده است با کبکبه و دبدبه میگویند، خانهشان آباد، بگذار هر کسی به دنبال کار خودش بیافتد.» «با آن رفقا امیدواریم به نتیجه خوبی هم برسیم در اختلافاتمان به نتیجه هم که نرسیدیم، دو دوست هستیم در کنار هم، بگذار کار کنیم، بگذار آن جامعه خیلی خیلی وسیع است، گسترده و پهنآور است، آن جامعه هم فردا میتواند قضاوت کند بر سر کار و اعمال هر کس و هر طرفی.»
به این میگویند یک شیادی! شب و روز مشغول حذف جناح مقابل خود هستند و بعد به انشعابطلبی نیز متهمشان میکنند! یادآوری به حسن رحمانپناه اینکه «دولتهای دیکتاتور و مستبد» هم مخالفین و ناراضیان سیاسی خود را سرکوب میکنند و بعد هم به جداییطلب و مزدور بیگانه و … متهمشان میکنند!
تا وقتی که با جناح چپ در «یک تشکیلات» هستند، هیچگونه احترام و حقی برایش به رسمیت نمیشناسند، اما در مقابل، با احترام فراوان به او بخشش میکنند و حق انشعاب را برایش به رسمیت میشناسند!
تا وقتی که با جناح چپ در «یک تشکیلات» هستند، حاضر نیستند برای رسیدن به هیچ نتیجهای، هیچگونه نشست و مشاورتی با آنها داشته باشند، حاضر نیستند هیچگونه نشست و دوستی و همکاریای با او داشته باشند. با حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان همکاری و مشورت میکنند، اما با جناح چپ به هیچ وجه. وقتی که به اصطلاح از شر او خلاص شدند، بعد به فکر دوستی و همکاری و کار کردن با او در جامعه میافتند!
تا وقتی که با جناح چپ در «یک تشکیلات» هستند، چشم دیدنش را ندارند و «از خدا» میخواهند که هر چه زودتر انشعاب کنند و انواع اتهام به آنها وارد میکنند، اما همزمان به آنها قول میدهند که بعد از انشعاب اتهامی به آنها نمیزنند، و سرِ خود را پایین انداخته و به کار خود مشغول میشوند!
وقتی رهبری جناح چپ، راستگویانه میگوید در این حزب و تشکیلات جناحبندی وجود دارد و این تشکیلات عملاً به دو بخش تقسیم شده است و با این حال برای جلوگیری از هر گونه انشعاب میباید راه کار مناسب و اساسنامهای برای ادارۀ مشترک تشکیلات اتخاذ کرد، جناح راست بازهم آن را انکار میکند و میگوید «حال شما که میگویید جناحبندی و جدایی وجود دارد، خُب بفرمایید جدا شوید و به آن رسمیت بدهید»!!
همین یک نکته کافی است که به وضوح ثابت کند این جناح راست است که تشکیلات را به این وضع رسانده و اینک به شدت در پی تحمیل انشعاب به آن است. اما رحمانپناه و دیگران بایستی خوب بدانند که انشعابی به آن معنا برای جناح چپ در کار نیست. این، خود آنها هستند که مدتهاست پروسۀ انشعابشان را شروع کرده و به زودی با برگزاری کنگرۀ جناحیای که وعده دادهاند، آن را به سرانجام میرسانند.
بنابراین جناح چپ و کمونیستی، در این حزب و تشکیلات خود باقی خواهند ماند و کنفرانس و کنگرۀ خود را هم برگزار خواهند کرد و نیازی به حاتمبخشیهای شیادانه هم ندارند. آن کسی که اولین کنفرانس و اولین کنگرۀ جناحی را برگزار کرده و میکند، انشعاب را هم به نام خود ثبت کرده است. این قضاوت، در جامعه و نیز در تاریخ مبارزات کومهله نیز به ثبت خواهد رسید.
حسن رحمانپناه گویا هنوز خبردار نشدهاند که اطلاعیۀ رسمی برگزاری کنفرانس اخیرشان، به طور رسمی انشعاب را به نام آنها، اعلام و به ثبت رسانده است. لذا، جناح راست انشعاب خود را رسماً اعلام کرده، اما رحمانپناه از آن خبر ندارد که اینگونه به جناح چپ میگوید «چرا به انشعاب خود رسمیت نمیدهید»!
رحمانپناه سپس تحت لوای مشغول شدن به فعالیتهای مبارزاتی در داخل، از رفقای داخل میخواهد که این بحثها را حاشیهای کنند. او میگوید:
«من براستی هیچ علاقهای به خود این بحثها ندارم که انجام شود، اما متأسفانه آنها روزانه گفتم از آن کانالی که دایر کردهاند مدام مشغول بازگو کردن این بحثها هستند. درخواست من از رفقای خودمان در داخل این است که این بحثها را هر چه زیادتر حاشیهای کنند.» «کومهله در جای خودش است، رهبری کومهله هم تازهاش خواهیم کرد، برنامهاش، سیاستش، استراتژیاش، هر چیزیش را که لازم باشد، تازهتر و به روزش میکنیم، اما ما بر راه سرخ کومهله و آرمانهای کمونیستی کومهله و حزب کمونیست، هستیم. به این لحاظ من درخواستم از رفقای ما این است که این مسائل را هرچه زیادتر حاشیهای کنند.» « لذا من این برایم مهم است برای خانوادۀ جانباختگانمان، برای فعالین کومهله برای رفقای ما در داخل کردستان در خارج کردستان این قدر خود را با این بحثها مشغول نکنند، آن قدر وقت برایش بگذارند که ارزش دارد، نه که بزرگش کنند، نه مشغله شان باشد، مشغول کار خودشان باشند، مشغول فعالیت خودشان باشند، دنیایی مسائل در برابر ما قرار گرفته، مسئلۀ زن است، مسئلۀ جوانان است، مسئلۀ اعتیاد است، مسئلۀ بی نان و آبی است، مسئلۀ فقر است، کاکا مردم دارند از گرسنگی میمیرند…». (تأکیدات از من است)
بله! آخرین مرحلۀ انکار و کتمان و حذف، حاشیهای کردن و فراموش کردن آن است. این یعنی ختم غائله! غائلۀ دیگر، کنگرۀ آتیِ آنها و سرانجام ِ انشعابشان است که بایستی این را هم با تمام توان، انکار و کتمان و حاشیهای کنند، تا بلکه بتوانند «بیتفاوتی» را نسبت به آن ایجاد کنند. اینچنین است معنای کاذب احساس مسئولیت جناح راست و ناسیونالیستی در قبال این حزب و تشکیلات و دخالت در سرنوشت و امورات سیاسی و مبارزاتی آن!
صدالبته که بایستی تحت لوای «امروزی بودن»، کومهله و برنامه و سیاست و استراتژی و هر فرهنگ و سنت کمونیستی و انقلابی آن را هر چه بیشتر به انحراف و انحطاط ببرند. اینان در همین دورۀ اخیر چند ساله، این «امروزی بودن» و «فرهنگ امروزی» و «نام امروزی» خود را به روشنترین وجه به همگان نشان دادهاند!
به اینان باید گفت که چگونه میتوان ادعای پرداختن به مسائل مبارزاتی در جامعه، ادعای مبارزه برای نان و آب را نمود، اما در عین حال نسبت به حزب و تشکیلات به عنوان مهمترین ابزار این مبارزه، به چشم حاشیه و کمارزش نگاه کرد و دلسوزان و مبارزین را نیز به این لاقیدی و بیکفایتی فراخواند؟!
اما، خانوادۀ جانباختگان، فعالین و همۀ دلسوزان و دوستداران کومهله و حزب کمونیست ایران و تودههای آگاه و انقلابی مردم کردستان، تشکیلات کومهله را ارزش و پارۀ تن خود میدانند و هیچگاه سرنوشت و رویدادهای این جریان و این تشکیلات برایشان امری حاشیهای و کماهمیت نبوده است. بنابراین بر خلاف انکار و کتمان و موعظههای مربوطه، این بار نیز با صمیمت و نزدیکی و دلمشغولی فراوان به رویدادهای این حزب و تشکیلات مینگرند و از هر گونه رفتار و کردار نامسئولانه در قبال آن، نگران و متأثرند.
۱۷ نوامبر ۲۰۲۱