در رابطه با اظهارات اخیر حسن رحمانپناه
(۲)
پویا محمدی
در قسمت اول این نوشته و در رابطه با مصاحبۀ اخیر حسن رحمانپناه عضو کمیتۀ مرکزی جناح راست در کومهله با تلویزیون جناحی خود تحت عنوان «تحولات منطقه، ایران و کردستان، بخش دوم و پایانی» که در قالب برنامۀ «کومهله و ههلسووراوان»(کومهله و فعالین) انجام گرفته است، به نقد صحبتهای ایشان در خصوص برگزاری کنفرانس جناحی اخیرشان در خارج کشور پرداخته شد و ضمن تأکید بر این که کنفرانس مزبور به لحاظ موازین و پرنسیپهای سیاسی و اساسنامهای و معمول در کومهله و حزب کمونیست ایران، کنفرانسی ناروا و غیرقانونی بوده است، با توجه به صحبتهای خودِ حسن رحمانپناه و خصوصاً بیان گوشههایی از پراتیک جناح متبوعش در این تشکیلات نشان داده شد که به واقع این خود ایشان و دیگر رهبری جناح راست است که پراتیک و مواضعشان با تاریخ و سیاست و فرهنگ کومهله و حزب کمونیست در بیگانگی و مغایرت و تضاد قرار دارد، نه جناح مخالف ایشان که وی سعی داشت با دروغپردازیهای خود نزد بینندۀ تلویزیون آنان را تخریب و تحقیر کند.
در ادامۀ نشان دادن گوشههای دیگری از این واقعیت، به نقد قسمت دیگری از صحبتهای حسن رحمانپناه پرداخته میشود. قبل از آن لازم است گفته شود که در این به اصطلاح مصاحبه، سؤالات مجری و پاسخهای داده شده به آن، هر دو یکی است یعنی هر دوی اینها در اصل در چهارچوب همان رفتاری است که حسن رحمانپناه در این برنامه به نمایش میگذارد و کاملاً روشن است که سؤالات را هم خود رحمانپناه مطرح کرده و به مجری برنامه سپرده که با او مطرح نماید تا وی بتواند در جواب به سؤالات جهتدار، پاسخهای جهتدار خود را بهتر ارائه نماید.
مجری میپرسد:
«در این کنفرانس جمعی از اعضای کمیتۀ مرکزی حزب شرکت نکردند و تحت تأثیر اینها هم شماری از اعضا در کنفرانس شرکت نکردند. موضع شما به عنوان تشکیلات بر سر این چیست و دلیل این عدم شرکت چه بود؟»
در قبال این سؤال بایستی از حسن رحمانپناه پرسید که مگر شرکت یا عدم شرکت در یک کنفرانس حزبی، به حضور و شرکت جمعی از اعضای کمیتۀ مرکزی گره خورده است؟ آیا شرکت اعضای جناح راست در کنفرانس اخیر جناحی خود، تحت تأثیر شرکت جمعی از اعضای کمیته مرکزیشان بوده است که اعضا هم به دنبالشان روان شده و در کنفرانس شرکت کرده باشند؟ پس قضیه چیزی دیگری است، عدم شرکت در آن کنفرانس و پروسۀ انتخابات کاندیداتوری آن که با هیچ یک از معیارهای درون حزبی خوانایی نداشت، بایکوتی بود که از سوی نیمی از این تشکیلات یعنی کل جناح چپ صورت گرفت با رهبری و بدنهاش. جدای از این، در زمینۀ اختلافات و کشمکشها، حسن رحمانپناه نمایندۀ کل تشکیلات کومهله و حزب کمونیست نیست که بخواهد در این برنامه «موضع تشکیلات» را بیان کند، او میتواند نمایندۀ یک جناح از تشکیلات باشد نه کل تشکیلات.
وی سپس در جواب خود به این سؤال میگوید:
«به نظر من کار بدی کردند، حق این بود که به کنفرانس بیایند، در آنجا میبودند، حتماً صحبت و بحث زیادتری هم میشد و حتماً صحبت و بحثها هم غنیتر میشدند و این خوب بود، همان طور که در کنفرانس قبلی هم شرکت داشتند. این در واقع مربوط میشود به آن اختلاف و کشمکشهایی که در ۴، ۵، ۶ سال گذشته در میان ما هست، به این هم برمیگردد که این رفقا میپنداشتند که به این شکل مثلاً کنفرانس نباید برگزار شود بلکه باید جناحی باشد، باید بر طبق جناحها سهم داشته باشند و هیچ چیزی اینچنین در اساسنامۀ ما پیشبینی نشده است، نه برای کنفرانس، نه برای کنگرۀ حزب نه برای کنگرۀ کومهله، و این آییننامهای هم که برای کنفرانس طرح شده بود مغایرتی با هیچ آییننامۀ تاکنونی کنفرانسها نداشته است… بنابراین نیامدن آنها در واقع به آن اختلافاتی برمیگردد که در عرض این چند سال به باور من بر سر این حزب تحمیل کردهاند. آنها اگر میدانستند در این کنفرانس اکثریت هستند چون آنها همۀ تلاششان بر سر این است که در اقلیت بودن را تحمل نمیکنند، در صورتی که ما گفتهایم در کنفرانسی، در کنگرهای، در نشستی اگر ما اقلیت باشیم، خیلی طبیعی است که مانند اقلیت کار میکنیم اما این رفقای ما متأسفانه چیزی که سنت تشکیلات ما بوده را قبول نمیکنند…»
جدای از هر توضیح دیگری، در همین یکی دو جملۀ اول پاسخ فوق نیز میتوان عمق تناقض و دروغهایی که حسن رحمانپناه به آن متوسل شده است را به روشنی دید. او در حالی در قبال عدم شرکت جناح مقابل خود در کنفرانس میگوید «کار بدی کردند، حق این بود که به کنفرانس بیایند، در آنجا میبودند، حتماً صحبت و بحث زیادتری هم میشد و حتماً صحبت و بحثها هم غنیتر میشدند و این خوب بود» که خیلی زود فراموش میکند که چند لحظه قبلتر از آن و در پاسخ به سؤال اول (همچنانکه در قسمت اول این نوشته توضیح داده شده است) در قالب تعریف و تمجید از کنفرانس و تخریب جناح مخالف خود، به زعم خود به برشمردن جوانب بد حضور احتمالی جناح مخالف در کنفرانس میپردازد و وجود جوانب خوب و مثبت و موفق کنفرانس جناحی خود را کاملاً به عدم حضور جناح مخالف مربوط میداند و آن جوانب به اصطلاح خوب را نتیجۀ عدم حضور این جناح در کنفرانس میداند. رحمانپناه چند لحظه قبل از آن گفته بود «همه با صراحت و بدون ترس از اینکه ایزمی به آنها چسبانده شود، حرف میزدند. از موافق، از مخالف، هیچ کس به هیچ کسی نگفت ناسیونالیست، هیچ کس به هیچ کسی نگفت سر به جریان دیگری هستی، هیچ کسی، کس دیگر را متهم نکرد، و این به باور من نکته قوت اصلی این کنفرانس بود. هر کس حرف خود را میزد، این خوب بود … بر اساس اینکه یکی مغز دیگری را میکاود… هیچ کسی محذوری نداشت از اینکه در صحبتهایش خود را به اصطلاح بفشرد برای اینکه نتواند صحبت کند… نه کسی آمد محفل درست کند نه کسی آمد جناحی برایش بتراشد، نه کسی آمد علیه آن دیگری توطئه بوده درخواست بشود که حتماً باید به ما رأی بدهید… »
بینندۀ تلویزیون حق دارد از رحمانپناه بپرسد حال که «از نظر شما یک چنین کسان بد و نابابی در این حزب هستند و چه بهتر که در کنفرانس حضور نداشته که مزاحمت و فضای بدی را به آن تحمیل کنند که دیگران نتوانند به آسودگی و راحتی حرف خود را بزنند و این خود نیز یک کار خوب محسوب میشود، چگونه است که برای عدم حضور آنان در کنفرانس ناراحت هستید و عدم حضور آنان را کار بد به حساب میآورید و میگویید حق این بود که به کنفرانس بیایند و صحبت و بحثها را هم غنیتر میکردند و این خوب بود، بالأخره حضور اینان مباحثات را غنیتر میکرد و خوب بود یا که مباحثات را در محذورات و فشار و ترس قرار میداد و بد بود، کدامیک»!!؟
پس همین یک مورد تناقض آشکار در صحبتهای رحمانپناه نیز تمام توضیحات ناروا و دور از راستگویی او را در مورد جناح مخالف خود برملا میکند. چرا که هیچ کس برای مزاحمین، توطئهگران، محفلبازان، مغزکاوندگان و مفتشین، دلش تنگ نمیشود و عدم حضور آنان در جلسه و یا مهمانی خود را کاری بد به حساب نمیآورد، بلکه باید بسیار خوشحال هم باشد که سر و کلهای از آنان پیدا نشود!
حسن رحمانپناه در حالی به جناح مخالف خود میگوید «حق بود که به کنفرانس میآمدند و صحبت میکردند، همان طور که در کنفرانس قبلی شرکت کردند»، که خود ایشان و دیگر رهبری جناح راست به طور کامل حق شرکت در کنفرانس و حق صحبت کردن در آنجا را برای جناح مقابل خود، نقض کرده و این حق مسلم آنان را زیر پا نهادهاند. ایشان از کدام حق حرف میزند هنگامی که در آییننامۀ برگزاری این کنفرانس نه تنها هیچگونه حقی برای شرکت آنان در کنفرانس به رسمیت شناخته نشده است، بلکه کاملاً نادیده و حذف شده به حساب آمدهاند و انگار که اصلاً وجود خارجی ندارند. کدام کنفرانس قبلی؟! کنفرانس قبلیای که طی آن با انجام یک کودتا علیه کاندیداهای جناح چپ، همگی آنها را در کنفرانس و در پروسۀ شرکت برای انتخاب کمیتۀ خارج کشور، حذف کرده و کمیتۀ یک بنی و یک جناحی خود را تشکیل داده، هر چه بیشتر تشکیلات را به انشعاب سوق داده و طی این مدت به وسیلۀ کمیتۀ یک دست و یک جناحی خود آن همه اعمال ضددمکراتیک و انحلالطلبانه را به انجام رساندهاند! اتفاقاً همین تجربۀ کنفرانس قبلی و آیین نامۀ مربوطهاش و جدای از همۀ اینها خلف وعده و نیز زیرپا نهادن قول و قرارهای رهبری جناح راست توسط خودشان، ثابت کرد که برگزاری چنین کنفرانس و مجامع حزبی که در آن تنها یک جناح مصدر امور را به دست گرفته و رهبری را به صورت جناحی شکل بدهد، تا چه میزان در تضاد با سانترالیسم دمکراتیک و در تضاد با منافع و مصالح سیاسی و تشکیلاتی کومهله و حزب کمونیست و نهادینه کردن بوروکراسی و سرکوب درون حزبی، در این حزب و تشکیلات است.
همچنانکه بارها به طور مستند نشان داده شده است، سیاست جناح راست در قبال جناح چپ «انکار در خارج و حذف در داخل» بوده است. بر این مبنا بر خلاف هر گونه معیار و اساسنامهای هیچگونه حق و هیچگونه سهمی را برای جناح مخالف به رسمیت نمیشناسند. طبق یک برنامۀ هماهنگ و بر خلاف تمامی موازین و مصوبات موجود، به جذب کسانی که نه تنها فاقد اعتبار برای کاندید شدن و شرکت در کنفرانس و کنگرههای حزبی بوده بلکه مطابق اساسنامه، عضو حزب نیز محسوب نمیشوند، پرداخته و سپس به طور جعلی و موهوم موضوع اکثریت و اقلیت را علم کردهاند. حتی اگر فرضاً و به طور مثال این را از حسن رحمانپناه بپذیریم که جناح متبوع ایشان در اکثریت و جناح مقابل در اقلیت قرار دارند، مطابق همان اساسنامهای که او به ناروا به آن استناد میکند، خود او و جناحش ناقض اساسنامه، ناقض حق اقلیت و نیز در مغایرت کامل با سنت و فرهنگ تشکیلات ما عمل کردهاند.
اساسنامۀ حزب کمونیست ایران میگوید:
اصل پایهای سازمانی حزب کمونیست ایران سانترالیسم دمکراتیک است و بر این اساس حزب موازین زیر را مبنای مناسبات تشکیلاتی خود قرار میدهد:
• تبعیت فرد از قرارها و مصوبات حزب، اقلیت از اکثریت.
همان طور که دیده میشود تبعیت از قرارها و مصوبات حزب است که میتواند معنای درست تبعیت اقلیت از اکثریت را نمایان سازد. این نه تبعیتی کورکورانه بلکه تبعیتی آگاهانه و مقبول برخاسته از قرارها و مصوبات حزب است. جناح راست نه تنها هیچ تبعیتی از قرارها و مصوبات حزب در این دوره نداشتهاند، بلکه بر خلاف آنها عمل کردهاند و نیز در تلاش بوده که از راههای غیرقانونی به جذب نیرو پرداخته و سپس ادعای اکثریت بنمایند.
• تبعیت ارگانهای پایینتر از بالاتر و تبعیت تمام حزب از کمیتۀ مرکزی.
کمیتۀ کنونی خارج کشور و نیز کمیتۀ مرکزی کنونی کومهله که به قبضۀ جناح راست درآمدهاند، به عنوان ارگانهای پایینتر، هیچ تبعیتی از کمیتۀ مرکزی حزب به عنوان ارگان بالاتر نکرده و فراتر از آن به سلب اعتبار از حزب کمونیست و کمیتۀ مرکزی آن پرداختهاند.
• انتخابی بودن کلیۀ ارگانهای رهبری از پایین تا بالا. همۀ ارگانهای رهبری برای دورههای معین انتخاب میشوند.
با به قبضه درآوردن کمیتۀ کنونی خارج کشور و کمیتۀ مرکزی کنونی کومهله، آیا کسی هست که بتواند ادعا کند این دو ارگان رهبری محصول انتخاب و انتخابی بودن از سوی کل اعضای تشکیلات بودهاند؟ آیا این دو ارگان رهبری از سوی کل اعضای حزب انتخاب شدهاند یا از سوی تنها یک جناح از حزب؟ آیا این ارگانهای رهبری اراده و انتخاب هر دو جناح را نمایندگی میکنند یا صرفاً یکی از آنها؟!
• محفوظ بودن حق اقلیت هر سازمان حزبی برای آنکه همۀ اعضای آن سازمان را از نظر و اختلافات خود با اکثریت مطلع نماید.
آیا جناح راست که به زعم حسن رحمانپناه در اکثریت هستند، این حق را برای جناح اقلیت محفوظ داشتهاند که بتوانند مثلاً به کنفرانس اخیر راه پیدا کنند و نظرات و اختلافات خود را با اکثریت مطرح نمایند و نمایندهای هم در کمیتۀ رهبری این بخش از تشکیلات داشته باشند؟!
….
• بالاترین ارگان هر تشکیلات محلی، کمیتۀ آن تشکیلات است. کمیته مسئول هدایت تشکیلات تابع خود بر اساس سیاستها و مصوبات حزبی است.
اگر تشکیلات خارج کشور را تشکیلات محلی یا منطقهای حزب به حساب آوریم، آیا کمیتۀ کنونی خارج کشور میتواند ادعا کند که مسئول هدایت این بخش از تشکیلات بر اساس سیاستها و مصوبات حزب است؟ این کمیته در واقع مسئول هدایت یک جناح از تشکیلات است با عدم پیروی کامل از مصوبات حزب، و جناح دیگرِ تشکیلات هم یعنی جناح چپ، هیچ رسمیت و تبعیتی از این کمیته را قبول ندارند.
….
• کنفرانس منطقهای حداقل هر دو سال یکبار با شرکت نمایندگان منتخب تشکیلاتهای محلی، اعضا و علیالبدلهای کمیتۀ منطقه و به دعوت کمیتۀ منطقه برگزار میشود.
اگر تشکیلات خارج کشور را تشکیلات محلی یا منطقهای حزب به حساب آوریم، آیا کنفرانس اخیر این تشکیلات، به معنای واقعی با شرکت نمایندگان منتخب تشکیلاتهای محلی برگزار شد یا شرکت نمایندگان منتخب یک جناح از تشکیلاتهای محلی؟!
….
اساسنامۀ حزب کمونیست ایران میگوید:
شرکتکنندگان در کنگره عبارتند از: نمایندگان منتخب هر یک از تشکیلاتهای حزب به انتخاب اعضای آن تشکیلات، … ضوابط و نسبت انتخاب نمایندگان برای کنگره قبل از هر کنگره به وسیلۀ کمیتۀ مرکزی تعیین و اعلام میشود.
هنگامی که سال گذشته کمیتۀ مرکزی حزب آییننامهای را که در آن شرایط واقعی برای انتخاب واقعی نمایندگان کل اعضای حزب (نه فقط یک جناح معین) و ضوابط و نسبت واقعی این نمایندگان برای شرکت در کنگرۀ پیشارو یعنی کنگرۀ ۱۳ حزب کمونیست را تدوین و آن را برای اجرا به صفوف حزب و ارگانهای ذیربط ابلاغ نمود، حسن رحمانپناه و ابراهیم علیزاده و دیگر رهبری جناح راست با به راه انداختن کمپین و جمعآوری امضا به مخالفت با چنین آییننامهای برخاستند و موجبات تعویق کنگرۀ حزب را فراهم آوردند. در آییننامۀ مزبور مطابق اساسنامۀ حزب و در راستای محفوظ داشتن حق اقلیت و جلوگیری از پایمال شدن آن و تأمین ضوابط و نسبت و در واقع سهمیۀ واقعی برای شرکت هر دو جناح در کنگره، مقرر شده بود که اعضای حزب به اختیار خود در یکی از دو حوزۀ ۱ یا ۲ به عنوان حوزههای مربوط به دو جناحِ موجود، نام نویسی کرده و بر اساس سهمیۀ تعیین شده برای کل تشکیلات، نمایندگان خود را برای شرکت در کنگره انتخاب کنند. رهبری جناح راست که میدانست با یک چنین تعیین ضوابط و نسبت از سوی کمیتۀ مرکزی، دیگر نمیتوانند به اجرای نقشۀ خود برای حذف جناح چپ از کنگره بپردازند، به مخالفت با آن و ایجاد کارشکنیهای بسیار در راستای پیشبرد این آییننامه و برگزاری چنین کنگرهای پرداختند. جناح راست حتی این درجه از تعامل که در همین سیستم و دنیای امروزی بورژوازی نیز جاری است را برنتافته و کماکان بر سیاست ضددمکراتیک حذف و انکار خود علیه جناح چپ پافشاری میکنند.
اساسنامۀ حزب کمونیست ایران میگوید:
کمیتۀ مرکزی در فاصلۀ دو کنگره بالاترین ارگان حزب است و کلیۀ وجوه فعالیت حزب را رهبری میکند.
وقتی که کمیتۀ مرکزی حزب بنابه وظیفه میخواهد کلیۀ وجوه فعالیت حزب -نه یک جناح و دستۀ معین- را رهبری کند و در این میان و از جمله با تعیین آییننامهای که فوقاً به آن اشاره شد، کنگرۀ حزب را هم برگزار کند؛ رهبری جناح راست با حمایتها و تشجیع طیف لیبرال ناسیونالیست خارج از این تشکیلات و نیز رایزنی و برگزاری جلسه مشترک با شماری از آنان، به مصاف کمیتۀ مرکزی و کمیتۀ اجرایی حزب رفته و در واقع مشغول تضعیف و تشدید بحران در حزب کمونیست هستند.
اساسنامۀ حزب کمونیست ایران میگوید:
هر یک از اعضای حزب کمونیست ایران حق دارد که در بحث و اظهارنظر پیرامون مواضع و سیاستهای حزب از طریق جلسات و نشریات حزبی شرکت کند، در جلسات تشکیلاتی از مسئولین و ارگانهای حزبی انتقاد نماید، نظرات، پیشنهادها و انتقادات خود را مستقیماً با کلیۀ ارگانهای بالاتر و منجمله با کمیتۀ مرکزی و کنگره در میان بگذارد… .
حسن رحمانپناه و دیگر رهبری جناح راست این حقوق مسلم و اولیۀ اعضای حزب را هم به کرات و به طور فاحش و سیستماتیک پایمال نمودهاند. به عنوان مثال هنگامی که برای اولین بار اعضا و کادرهایی از تشکیلات بحث و اظهارنظرات خود را پیرامون مواضع و سیاستهای راستروانۀ ابراهیم علیزاده و حسن رحمانپناه و جمال بزرگپور در صفحاتی از نشریۀ حزبی یعنی نشریۀ «جهان امروز» انعکاس دادند، نامبردگان به جای اینکه در همان نشریه به نقد و یا رد نظرات رفقا بپردازند، به طور هیستریکی به میدان آمده و توسط برخی از اعضای خود کمپین اعتراض و گرداندن طومارِ جمعآوری امضا در سطح تشکیلات (کردستان و خارج کشور) به راه انداختند و در طومارها به خاطر درج نظرات رفقا در نشریۀ حزب اعتراض کردند و اعلام کردند که از این به بعد نشریۀ جهان امروز را به عنوان نشریۀ حزب به رسمیت نمیشناسند و خواهان برخورد به سردبیر آن (رفیق هلمت احمدیان) شدند. به منظور پرهیز از طولانیتر شدن مطلب و به عنوان سند، از درج این طومارها و امضاهای آن به عنوان ضمیمه خودداری میکنم. در صورت انتشار این اسناد و قباحت نقضِ نه تنها اساسنامۀ حزب کمونیست و سنتهای کومهله، بلکه نقض حق آزادی بیان در آنها، جامعۀ بیرون از این تشکیلات بایستی فقط به حال و روز عملکرد و پراتیک ضددمکراتیک کمیتۀ کنونی خارج کشور و کمیتۀ مرکزی کنونی که کومهله را در چنبرۀ غیرکمونیستی خود گرفتهاند، تأسف بخورد!
البته که همان موقع در نامهای درون تشکیلاتی این عمل جناح راست را محکوم کرده و توضیح داده بودم که این عمل آنان از جنس همان اعمالی در جامعه است که در قالب نعرۀ «توقیف باید گردد، اعدام و زندانی باید گردد» روزانه شاهد آنیم!
نمونۀ دیگری از زیرپا نهادن اساسنامه و حقوق اعضا، اینکه خودِ حسن رحمانپناه و جمال بزرگپور به عنوان مسئولین دبیرخانۀ تشکیلات کردستان با نظارت و توافق ابراهیم علیزاده، نظرات مکتوب و نامههای رفقای جناح چپ در خارج کشور را که حاوی اظهار نظر پیرامون مواضع و سیاستهای کومهله و حزب کمونیست بوده را سانسور کرده و از انتشار این نظرات و نامهها در میان اعضای تشکیلات کردستان جلوگیری کردهاند. اسناد و شکایات علیه این سانسورگریها هم به وفور موجود است.
نمونۀ دیگری از زیرپا نهادن اساسنامه و حقوق اعضا اینکه خودِ حسن رحمانپناه، رفیق پیشمرگی را نه تنها به خاطر اختلاف نظر سیاسی، بلکه به خاطر اینکه فقط گفته بود «در این حزب اختلاف وجود دارد» را به دبیرخانه احضار و حکم اخراج از تشکیلات را به او ابلاغ میکند. با هماهنگی ابراهیم علیزاده دبیرخانه تشکیلات کردستان را به محلی برای تفتیش عقاید، بازجویی، اعمال فشار و برخورد به رفقای جناح چپ تبدیل کردهاند.
وقتی که مثلاً دو تن از اعضا و کادرهای حزب در کردستان و خارج کشور طی نامههایی جداگانه به کمیته مرکزی حزب و کمیتۀ مرکزی کنونی کومهله و کمیتۀ خارج کشور به انتقاد و بازگویی پارهای از اعمال ضددمکراتیک و تخلفات و بیپرنسیپیهایی که کمیتۀ مرکزی کنونی کومهله مرتکب شدهاند پرداختهاند، این جناح خاطی و متعرض، حکم اخراج هر دوی این رفقا را صادر میکند!
اساسنامۀ حزب کمونیست ایران میگوید:
هر یک از اعضای حزب کمونیست ایران حق دارد که در انتخابات گوناگون تشکیلات خود شرکت کرده، انتخاب کند و انتخاب شود، در تصمیمگیریهای حوزۀ خود شرکت کند و در اتخاذ این تصمیمات دارای رأی باشد.
اما آیا کنفرانس اخیر خارج کشور جناح راست و آییننامۀ برگزاری آن که رحمانپناه به تعریف و تمجید از آن میپردازد، حق شرکت در انتخابات مربوط به این کنفرانس را برای اعضای جناح چپ محفوظ داشته و خود را به رعایت آن ملزم دانسته است؟! وقتی که بر خلاف اساسنامه، چنین کنفرانس جناحیای را برگزار میکنند، حوزههای کشوری هم هر چه بیشتر به شکل جناحی در خواهد آمد، چرا که جناح راست در راستای سیاست حذف، عملاً به نقض حق شرکت اعضای جناح چپ در تصمیمگیریها نیز مبادرت میکند.
اساسنامۀ حزب کمونیست ایران میگوید:
کمیتۀ رهبری کنندۀ تشکیلات کومهله، کمیتۀ مرکزی نامیده میشود. کمیتۀ مرکزی کومهله به مثابه یک کمیتۀ منطقهای حزب از کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست تبعیت میکند. در عین حال کمیتۀ مرکزی کومهله مجری مصوبات کنگرۀ کومهله است.
آیا کسی در این تشکیلات (از هر دو جناح) هست که بتواند حداقل ادعا کند که کمیتۀ مرکزی کنونی کومهله از کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست تبعیت میکند؟ در واقع کمیتۀ مرکزی کنونی کومهله نه تنها هیچ تبعیتی از کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست نمیکند، بلکه این تشکیلات منطقهای حزب را به طور کامل از چارت سیاسی و سازمانی حزب نیز خارج کردهاند و نیز در تشکیلات خارج کشور و هم در تشکیلات کردستان ضمن تحقیر و سلب اعتبار نسبت به حزب مشغول فراهم نمودن زمینههای گسست از حزب کمونیست ایران هستند.
حسن رحمانپناه خود را به نادانی زده و ادعا میکند که برای شرکت در کنفرانس و یا کنگره، موضوع سهم به نسبت وزنِ جناحی در اساسنامۀ ما پیشبینی نشده است.
بایستی به ایشان گفت که اساسنامۀ ما برای یک حزب تدوین و تعیین شده است نه برای یک جناح! این اساسنامه یکپارچگی و وحدت یکدست حزب را مفروض داشته و بر این اساس به تعیین موازین و ضوابط مربوطه پرداخته است نه بر اساس قطببندی و جناحبندی و گروهبندیهای احتمالی. اساسنامۀ حزب برای شرایط متعارف در حزب تدوین و تعیین شده است نه برای شرایط بحرانی. موازین و ضوابط اساسنامه آنچنان استوار و همهجانبهاند که به روشنی جوابگوی شرایط بحرانی و جناحبندی در حزب نیز بوده و هر زمان حکمیت و التزام به رعایت آن مؤثر و راهگشاست.
هنگامی که این همه بر اصل «حقوق اعضا»، «مشارکت»، «انتخاب و انتخاب شدن» و «لزوم محفوظ بودن حقوق اقلیت» تأکید و تصریح شده است، اگر کسی ریگی به کفش نداشته باشد و حقوق اعضا و انسجام حزب برایش مهم و ضروری باشد، در شرایط بحرانی و جناحبندی در حزب بایستی با بسط و تعمیم اصول و موازین جاری در اساسنامه، انسجام و نیز تأمین همهجانبه حقوق اعضا را تضمین نماید، نه اینکه برای تأمین مقاصد حذفگرایانۀ خود، با گفتن اینکه «سهمیه جناحی در اساسنامه پیشبینی نشده است» این سند پایهای و تعیین کنندۀ حزب را به چنین سطح نازل و ناکارایی تقلیل دهد.
هنگامی که در اساسنامۀ حزب به وضوح تصریح و مقرر شده است که کمیتۀ مرکزی، ضوابط و نسبت انتخاب نمایندگان را برای کنگره تعیین و اعلام میکند، اگر کسی چشم و گوش خود را بر واقعیات جاری در این حزب نبسته باشد، بدیهی است که تعیین سهمیه به تناسب وزن هم جزو آن ضوابط و نسبتی است که کمیتۀ مرکزی در صورت لزوم (جناحبندی) بایستی برای انتخاب نمایندگان در کنگره در نظر بگیرد.
تنها با چنین رویکردی است که اصل سانترالیسم دمکراتیک نیز در تمامی وجوه خود رعایت شده و اثرات مثبت آن تجلی مییابد. پیروی اقلیت از اکثریت بایستی بر اساس تضمین حقوق و تأمین مشارکتهای همهجانبه باشد نه بر اساس حذف و پایمال نمودن حقوق. این است که جناح راست در راستای مواضع و نظرات مغایر با سیاست و اسناد و مصوبات کومهله و حزب، درک و خوانشی کاملاً متفاوت از اساسنامه و اصل سانترالیسم دمکراتیک دارند و این خود یکی از اختلافات این جناح با جناح چپ و خط رسمی و کمونیستی این حزب و تشکیلات محسوب میشود.
همچنانکه بارها کمیتۀ اجرایی و کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست به عنوان رهبری جناح چپ اعلام داشتهاند، «حضور هر دو جناح در همه ارگانهای رهبری حزب از کمیتۀ مرکزی حزب گرفته تا کمیتۀ مرکزی کومهله، کمیتۀ تشکیلات خارج و کمیتههای کشوری و کمیتۀ تلویزیون و … به تناسب وزنی که در تشکیلات دارند تنها راه واقعبیانه و مسئولانه برای برون رفت از این دوره بحرانی است. در شرایطی که بحران اعتماد وجود دارد، در شرایطی که عوارض منفی سیاسی و اجتماعی و تشکیلاتی انشعاب بر کسی پوشیده نیست، از این مسیر می توان گامی مهم در جهت عبور از بحران برداشت. اگر حزب قرار است به مانند یک ارگانیسم زنده عمل کند باید برخورد نظرات متفاوت در سطوح مختلف ارگانهای تصمیمگیری در آن تأمین و تضمین شود. اگر از حزب به عنوان یک ارگانیزم زنده صحبت میشود، یعنی اینکه حفظ دمکراسی درون حزبی و رفتار دمکراتیک به نظرات مختلف در آن تأمین گردد. قدرت کمیتۀ مرکزی باید برخاسته از ارادۀ کل حزب باشد نه فقط بخشی از اعضا و یا یک جناح معین. زمانی که در یک کمیتۀ تشکیلاتی و حزبی ارادۀ حدود نیمی از اعضا غایب است، خواسته یا ناخواسته مناسبات رهبری با اعضا به یک مناسبات بوروکراتیک تنزل پیدا می کند و تشکیلات انسجام خود را از دست می دهد. پس باید سیاست حذف را کنار گذاشت.»
حسن رحمانپناه میگوید آییننامۀ کنفرانسشان با آییننامههای قبلی که بر مبنای آن همۀ رفقا در کنفرانس شرکت میکردند، فرق چندانی نداشته است. میگوید رفقای مقابل از اینکه میدانند در اقلیت هستند به کنفرانس نیامدهاند، او مسئله را به ترس از رأی نیاوردن، تنزل میدهد. او به اینگونه نیز تلاش میکند حقایق درون تشکیلات را انکار کند. رهبری حزب بارها پاسخ چنین مغلطههایی را داده است که چکیدۀ آن فوقاً مورد اشاره قرار گرفته است.
بیش از ۲۰ سال قبل و در جریان جناحبندی مربوط به سازمان زحمتکشان، تشکیلات کومهله و حزب نه بر اساس رویکرد حذفگرایانۀ امروزی حسن رحمانپناه و ابراهیم علیزاده، بلکه بر اساس موازین و پرنسیپهای شناخته شدۀ خود عمل کرده و حضور جناح مهتدی-ایلخانیزاده را در تمامی سطوح رهبری تشکیلات به نسبت سهم و وزن واقعی آنان در تشکیلات حتی به درجاتی بیشتر از آن را هم برایشان به رسمیت شناخت. رحمانپناه و دیگر رهبری جناح راست این واقعیات را به خوبی به یاد دارند. در قسمت بعدی این نوشته با استناد به اظهارات و نوشتههای خود ایشان در ۲۰ سال قبل، اظهارات و مواضع امروزشان هر چه بیشتر مورد نقد قرار خواهد گرفت.
در مقابل این همه انکار از سوی رهبری جناح راست در قبال سرنوشت و اعتبار سیاسی و اجتماعی کومهله و حزب کمونیست، بایستی در اینجا و به نقل از «برتولت برشت» گفت:
«آنکه حقیقت را نمیداند نادان است، ولی آنکه حقیقت را میداند و انکار میکند، تبهکار است»
ادامه دارد
۱۸ آبان ۱۴۰۰
۹ اکتبر ۲۰۲۱