وضعیت اضطراری!
غارت سیاره ما، فاجعه محیط زیست
و
راه حل واقعی انقلابی
چه اتفاقی دارد می افتد و چرا؟ و چه باید کرد؟
این دیگر یک حقیقت ساده انکار ناپذیر است که بشریت تنها از یک سیاره برای زیستن و ادامه حیات برخوردار است. و این سیاره به خاطر سوخت و ساز و نیروی محرکه آنارشی رقابت لجام گسیخته و غیرقابل کنترل بین سرمایهداران نظام سرمایهداری-امپریالیستی از زمان انقلاب صنعتی که جامعه نوین سرمایهداری را بوجود آمد( از قرن نیمه قرن هفدهم تا کنون!) در معرض خطر نابودی است!
انقلاب صنعتی دگرگونیهای بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و ترابری که در بازهٔ زمانی سال ۱۷۶۰ تا سال ۱۸۴۰ میلادی رخ داد. ابتدا در انگلستان آغاز شد و سپس به اروپا و آمریکا راه یافت.
این تحولات در هنگام صنعتی شدن کارخانهها و صنایع رخ دادهاست، صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی ابتدا از انگلستان شروع شد، زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعه استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقه متوسط و بهبود امور نظامی و اداری کشور، از نظر زمین، کارگر، سرمایه کلان به خاطر استعمار(کهن) و فرمانروایی بر کشورهای عقب مانده جهان وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینه پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم میکرد.
انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ(کربن!) و ذوب آهن بیشتر نمود یافت.
استفاده از ماشینآلات صنعتی به جای روشهای تولید دستی، ساخت مواد شیمیایی جدید و روشهای تولید آهن جدید، افزایش استفاده از نیروی بخار و آب، ساخت ماشین ابزارها و ظهور کارخانههای تولید مکانیزه از جمله مهمترین تحولات در این انقلاب میباشد.
سه نتیجه مهم انقلاب صنعتی، گسترش غارت و چپاول منابع زیر زمینی و تشدید ستم و استثمار و سرکوب خونین از سوی استعمارگران دول سرمایهداری غرب در کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین، عقب نگه داشتن آن کشورها و بهرهکشی از کارگران در داخل، و آغاز تخریب محیط زیست و تغییرات اقلیمی سیاره ما بود. رشد اقتصادی سرمایهداری از ابتدای انقلاب صنعتی مبتنی بر تخریب جنگل ها، زمین، رودخانه ها و اکوسیستم افزایش استفاده از ذغال سنگ که جو کره زمین را به کربن آلوده نمود برای بشریت سراسر جهان و کره زمین وضعیت فاجعه بار را کلید زد.
وضعیت محیط زیست و تغییرات اقلیمی سیاره ما با وارد شدن سرمایهداری دوران رقابت آزاد به آخرین مرحله اش امپریالیسم و جهانی شدن سرمایه داری بیش از پیش به حالت اضطراری وخامت بار در آمده است. زنگ های خطر پی در پی با سیلابهای کلان که زندگی کلیه جانوران، گیاهان و آبزیان و بشریت به کام خود می گیرد و با گرمتر شدن حرارت سیاره ما آتش سوزی های مهیب جنگلها (علاوه بر آنکه جنگل شویی همچنان تحت نظام سرمایهداری به مدت بیش از سه قرن ادامه دارد!) را نابود میکند، یخ های قطب شمال در حال آب شدن، بخش زیادی از مرجانها، آبزیان و حیوانات و گیاهان در مسیر نابودی و انقراض قرار دارند. در یک کلام، تغییرات اقلیمی منجر به موجهای گرمای ویرانگر، از دست دادن خانههای میلیونها نفر بر اثر بالا آمدن سطح دریا و از دست رفتن غیرقابل برگشت گونههای گیاهی و جانوری شده است.
هم اکنون در سراسر جهان و از جمله در ایران برای بیشتر کنشگران خواهان عدالت اقلیمی در چارچوب نظم سرمایهداری حاکم سرمایهداری می باشند، ولی این حقیقت ساده باید به رسمیت شناخته شود که: به مدت بیش از دو قرن نیروی محرکه آنارشی و رقابت خونین میان سرمایهداران برای دست یابی به بازار ها و منابع زیرزمینی جدید جهان مبتنی بر تخریب جنگل ها، زمین، رودخانه ها و اکوسیستم برای مردم و کره زمین نتایج فاجعه بار به ارمغان آورده است؛ و سران قدرت های بزرگ امپریالیستی، شرکت های سرمایهداری(از جمله خودروسازی و نفتی و ذغال سنگ) و قدرت شگفت آور آنها، موانع اصلی اقدام در جهت توقف تغییرات اقلیمی هستند؛ به همین سبب فعالین و کنشگران عدالتخواه اقلیمی نیاز دارند عمیقتر به این حقیقت ساده و اساسی بیندیشند که در چارچوب نظم سرمایهداری-امپریالیستی حاکم بر جهان نمی توان به تغییرات اقلیمی و تخریب محیط زیست پایان داد و تنها با برانداختن این نظم منسوخ تاریخی از طریق انقلاب اجتماعی است که می توان به فرایند بی بازگشت تخریب محیط زیست پایان داد. و برای پرداختن به چرای این حقیقت لازم است به عملکرد “سازمان ملل متحد” به عنوان بازوی اجرایی و بلندگوی نظام جهانی سرمایهداری-امپریالیستی نگاهی اجمالی انداخت.
سازمان ملل بازوی نظم سرمایهداری-امپریالیستی حاکم بر جهان در مورد محیط زیست چه کرد و چه نکرد!؟
از ابتدای تاسیس “سازمان ملل متحد” در ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵، مسائل زیست محیطی، به ویژه تغییرات آب و هوایی(تغییرات اقلیمی)، دغدغه اصلی سازمان ملل متحد نبود. در طول ۲۳ سال از تاسیسش، اقدام در مورد این موضوعات به فعالیتهای عملیاتی، عمدتاً از طریق سازمان جهانی هواشناسی (WMO–the World Meteorological Organization) محدود شد و زمانی که به آنها توجه شد، طبق اسناد موجود سازمان ملل در چارچوب یکی از دغدغههای اصلی آن زمان مطرح شد که: “کفایت منابع طبیعی شناخته شده برای تأمین توسعه اقتصادی تعداد زیادی از اعضای سازمان ملل یا “کشورهای توسعه نیافته”، که در آن زمان نامیده می شدند، بود.(تاکید از ماست)
در سال ۱۹۴۹، کنفرانس علمی سازمان ملل متحد در مورد حفاظت و استفاده از منابع در دهکده لک ساکسس[1] واقع در نیویورک، از ۱۷ اوت تا ۶ سپتامبر برگزار شد که اولین نهاد سازمان ملل بود که به کاهش آن منابع و همچنین کاهش استفاده از آنها پرداخت. با این حال، تمرکز عمدتا بر نحوه مدیریت آنها برای توسعه اقتصادی و اجتماعی بر مبنای ضرورتهای انباشت سرمایه مالی نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیستی بود و نه از منظر حفاظت محیط زیست. مسائل زیست محیطی تا سال ۱۹۶۸ مورد توجه جدی هیچ ارگان اصلی سازمان ملل قرار نگرفت. شورای اقتصادی و اجتماعی در ۲۹ مه اولین شورایی بود که این موضوعات را به عنوان یک بخش خاص در دستور کار خود قرار داد و تصمیم گرفت – که بعداً توسط مجمع عمومی تأیید شد – این اولین کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد محیط زیست انسانی را برگزار کند.
کنفرانس به اصطلاح علمی سازمان ملل که به عنوان اولین اجلاس سیاره زمین نیز شناخته می شود، در استکهلم سوئد از ۵ تا ۱۶ ژوئن ۱۹۷۲ برگزار شد. این اولین اجلاس اعلامیه ای را تصویب کرد که اصولی صرفاً برای حفظ و ارتقای محیط زیست انسانی(و نه حفظ محیط زیست کلیه جانداران و حیوانات دیگر، اکوسیستم، آبزیان و جنگل ها) بود و همچنین یک برنامه عملیاتی حاوی توصیه هایی برای اقدام جهانی محیط زیست صرفاً انسانی را تعیین کرد. در بخشی از این اعلامیه در مورد شناسایی و کنترل مواد آلوده کننده آب و جو(آتمسفر) با اهمیت گسترده جهانی، برای اولین بار موضوع تغییر اقلیم را مطرح کرد و به دولتها هشدار داد که مراقب فعالیتهایی باشند که میتواند منجر به تغییرات اقلیمی شود و احتمال و میزان اثرات آب و هوایی را ارزیابی کنند. آنچه در این کنفرانس که آنرا سازمان ملل “علمی” نامید پیشبرد و تامین منافع استراتژیک نظام جهانی سرمایهداری-امپریالیستی بود که آنرا با دیدگاه بورژوازی محصور در قفس تنگ سرمایهداری صرفاً به حفظ و ارتقای محیط زیست انسانی تقلیل داد و نه حفاظت از محیط زیست سیاره ما در کلیت خویش که شامل کلیه جانداران و اکوسیستم و آبزیان و گیاهان جنگل ها، زمین، رودخانه ها در تعامل انسان با طبیعت می شود! انسان از دید حافظان منافع نظام جهانی سرمایهداری-امپریالیستی، طبقه بورژوازی است و نه کلیت بشریت تحت ستم و استثمار توسط آن طبقه بورژوازی امپریالیستی. بنابراین “علم” حاکم بر آن کنفرانس برای تشخیص ضرورت شبه علم بود و با روش و رویکرد علمی به معضل محیط زیستی که کلیه ساکنین از جمله( ولی نه صرفا بشریت!) میلیاردها نفر از بشریت تحت ستم و استثمار آنرا تشکیل میدهد نپرداخت و نمی تواند هم بپردازد.
در طی ۲۰ سال آینده، به عنوان بخشی از تلاش ها برای اجرای تصمیمات ۱۹۷۲، نگرانی برای آتمسفر(جو) و آب و هوای جهانی به آرامی توجه و اقدام بین المللی را به خود جلب کرد. در سال ۱۹۷۹، شورای حاکم بر برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد(UNEP) از مدیر اجرایی خود، تحت برنامه دیده بان کره زمین، خواست تا نقل و انتقال دوربرد آلاینده های هوا، و اولین سند بین المللی در مورد آب و هوا- معروف به “کنوانسیون آلودگی هوای فرامرزی دوربرد” – را نظارت و ارزیابی کند– که سپس به تصویب رسید. شورای حاکم بر برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۰، زمانی که شورای حاکم آن نگرانی خود را در مورد آسیب به لایه اوزون ابراز نگرانی کرد و اقداماتی را برای محدود کردن تولید و استفاده از کلروفلوروکربن های F-11 و F-12[2] توصیه کرد، آن را به سطح دیگری برد. این امر منجر به مذاکره و تصویب کنوانسیون وین در سال ۱۹۸۵ برای حفاظت از لایه اوزون و انعقاد پروتکلی به کنوانسیون فرامرزی آلودگی هوا در سال ۱۹۷۹ شد که هدف آن کاهش ۳۰ درصدی انتشار گوگرد بود. در این میان، شواهد محسوسی مبنی بر تغییر اقلیم ناشی از آلودگی هوا در پدیده باران اسیدی در اروپا و آمریکای شمالی شروع به ظهور کرد که منجر به اجرای برنامه های مختلفی توسط شورای حاکم بر برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد(UNEP) و سازمان جهانی هواشناسی (WMO) برای کنترل آن شد.
در سال ۱۹۸۸، تحت تاثیر تحقیقات دانشمندان محیط زیست و همچنین افشاگری ها و فعالیت های کنشگران عدالتخواه تغییرات اقلیمی گرمایش جهانی و تخریب لایه اوزون[3] جو به طور فزاینده ای به یک بحث عمومی و جدل داغ و چالشگرانه و دستوالعمل کنشگری و کار سیاسی در عرصه جهانی تبدیل شد تا آنجا که شورای حاکم بر برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد مجبور شد که یک سمینار داخلی در ژانویه برای شناسایی بخش های زیست محیطی که ممکن است به تغییرات آب و هوایی حساس باشند، ترتیب دهد. از این رو هیئت سازمان بین دولتی تغییرات آب و هوا (-The Intergovernmental Panel on Climate Change-IPCC)، انجمنی که برای بررسی گرمایش گلخانه و تغییرات آب و هوای جهانی، تأسیس شد و برای اولین بار در نوامبر ملاقات کردند. مجمع عمومی تغییرات آب و هوایی(اقلیمی) را به عنوان یک موضوع خاص و فوری شناسایی کرد. در قطعنامه خود در مورد حفاظت از آب و هوای جهانی برای نسلهای کنونی و آینده بشر، از سازمان جهانی هواشناسی و شورای حاکم بر برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد خواست تا بررسی جامعی را آغاز کرده و توصیههایی در مورد تغییرات آب و هوایی، از جمله راهبردهای واکنش احتمالی برای به تاخیر انداختن، محدود کردن یا کاهش تأثیر تغییرات آب و هوا ارائه کنند. قرار بود که، سال ۱۹۸۹ یک سال سرنوشت ساز و نقطه عطف را برای تغییرات اقلیمی به عنوان اولین تلاشهای مهم جهانی رقم زند، اما همانگونه که انتظار میرفت چنین نشد و لوایح و قطعنامه های سازمان ملل و شورای حاکم و انجمن ها و هیئت هایش به خاطر ریشه های ساختاری این موسسه اجرایی و حافظ منافع نظام سرمایهداری-امپریالیستی در سطح نوشته و در حرف باقی ماند! مجمع، در قطعنامه ۲۰۷/۴۴، درخواست شورای حاکم بر برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد را برای آغاز آماده سازی با سازمان جهانی هواشناسی برای مذاکرات در مورد کنوانسیون چارچوبی در مورد تغییرات آب و هوا تایید کرد. قرار بود اقدامات منطقه ای نیز در این زمینه انجام شود. و علاوه بر این، مالدیو متن بیانیه ماله[4] در مورد گرمایش جهانی و افزایش سطح دریا را به دبیر کل سازمان ملل ارسال کرد و بیانیه هلسینکی در مورد حفاظت از لایه اوزون در ۲ ماه می به تصویب رسید. همچنین در سال ۱۹۸۹، پروتکل مونترال در مورد موادی که لایه اوزون را تخریب می کنند، لازم الاجرا شد. اما لازم الاجرا به مفهوم واقعی از طرف قدرتهای بزرگ امپریالیستی که حاضر به دست شستن در استفاده از منابع فسیلی نیستند، هرگز به مورد اجرا گذاشته نشد و به یک معنای واقعی در سطح حرف و شعار باقی مانده است!
بطور نسبی تلاش سازمان ملل تحت تاثیر افکار عمومی جهانی برای افزایش شناخت از اثرات تغییرات آب و هوایی در دومین کنفرانس جهانی آب و هوا، که از ۲۹ اکتبر تا ۷ نوامبر ۱۹۹۰ برگزار شد، بیشتر شد و این کنفرانس در بیانیه وزیران خود بیان کرد که تغییر اقلیم یک مشکل جهانی با ویژگی منحصر به فرد است که پاسخ جهانی مورد نیاز بود، و این بیانیه خواستار آغاز مذاکرات درباره یک کنوانسیون چارچوب بدون تاخیر بیشتر شد؛ و همچنین از آنجا که فوریت برای اقدام بین المللی قوی تر در مورد محیط زیست، از جمله تغییرات آب و هوا، شتاب گرفت، مجمع عمومی تصمیم گرفت در سال ۱۹۹۲ در ریودوژانیرو، برزیل، کنفرانس سازمان ملل متحد در مورد محیط زیست و توسعه تشکیل دهد. اجلاس زمین، همانطور که همچنین شناخته شده است، در بیانیه ریو و دستور کار ۲۱ خود، چارچوب جدیدی را برای جستجوی توافقنامه های بین المللی برای حفاظت از یکپارچگی محیط زیست جهانی تعیین کرد که منعکس کننده یک اجماع جهانی در مورد توسعه و همکاری های زیست محیطی بود. فصل ۹ دستور کار ۲۱ به حفاظت از جو، ایجاد ارتباط بین علم، توسعه پایدار، توسعه و مصرف انرژی، حمل و نقل، توسعه صنعتی، تخریب لایه اوزون و آلودگی فرامرزی جو می پردازد که مهمترین رویداد در طول کنفرانس افتتاحیه بود. برای امضای کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد در مورد تغییر آب و هوا[5] تا پایان سال ۱۹۹۲، ۱۵۸ ایالت آن را امضا کردند. این کنوانسیون به عنوان مهمترین اقدام بین المللی تاکنون در مورد تغییرات آب و هوایی، تثبیت غلظت اتمسفر “گازهای گلخانه ای” در سطحی بود که از تداخل خطرناک انسانی با سیستم آب و هوایی جلوگیری کند. در سال ۱۹۹۴ لازمالاجرا شد و در مارس ۱۹۹۵، اولین کنفرانس اعضای کنوانسیون دستور برلین را تصویب کرد و گفتوگوها را در مورد پروتکل یا سایر اسناد حقوقی حاوی تعهدات قویتر برای کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال گذار آغاز کرد.
قرار بود که سنگ بنای اقدام تغییرات اقلیمی، تصویب پروتکل کیوتو به کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد در مورد تغییر آب و هوا(UNFCCC) در ژاپن در دسامبر ۱۹۹۷ بود که یکی از تأثیرگذارترین اقداماتی است که در تغییر اقلیمی تاکنون انجام شده است، باشد و قرار بود که هدف آن کاهش انتشار کلی دی اکسید کربن و سایر گازهای گلخانه ای در کشورهای صنعتی حداقل ۵ درصد کمتر از سطح ۱۹۹۰ در دوره تعهد ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ باشد. و در ۱۶ فوریه ۲۰۰۵، هفت سال پس از آن که بیش از ۱۶۰ کشور در باره آن مذاکره کردند و مانور دادند همچنان در سطح نوشته و لایجه باقی ماند!
این تاریخچه مختصری از فعالیت های دستگاه عرض و طویل “سازمان ملل متحد” در حیطه محیط زیست است. همانگونه که قبلا اشاره شد:
لوایح و قطعنامه های سازمان ملل و شورای حاکم و انجمن ها و هیئت هایش به همان نسبت که تعداد موسسات زیر مجموعه این سازمان افزایش یافت، عریض و طویل تر و دستگاه اش بروکراتیک شد و سرمایه و منابع مالی کلانتر و هنگفتری به بودجه این آن اضافه شد به همان نسبت به خاطر ریشه های ساختاری این موسسه اجرایی و حافظ منافع نظام سرمایهداری-امپریالیستی در سطح نوشته و در حرف باقی ماند!
۷۰ سال ( بیش از نیم قرن!) بعد از برگزاری اولین کنفرانس به اصطلاح علمی سازمان دول منسوخ و ارتجاعی متحد در استکهلم سوئد از ۵ تا ۱۶ ژوئن ۱۹۷۲ که به عنوان اولین اجلاس سیاره زمین نیز شناخته می شود، و تصویب اعلامیه ای که اصولی صرفاً برای حفظ و ارتقای محیط زیست انسانی(و نه حفظ محیط زیست کلیه جانداران و حیوانات دیگر، اکوسیستم، آبزیان و جنگل ها)، و دو قرن بعد از انقلاب صعنتی که عصر و مناسبات تولیدی سرمایهداری بر جهان را کلید زد، وضعیت اضطراری سیاره زمین یک بار دیگر و بارها در کنفرانس اقلیمی ۲۰۲۱ از سوی حاکمان پرقدرت نظام جهانی سرمایهداری-امپریالیستی و نوکران ریز و درشت شان به صدا در آمد! تا جایی که آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد(بخوان سخنگوی بازوی اجرایی دول متحد جهان سرمایهداری-امپریالیستی علیه بشریت ستمکش و استثمار شونده) نتوانست نگرانی خود را پنهان کند و در یکی از تندترین هشدارها درباره گرمایش زمین گفت “ما داریم قبر خود را میکنیم.” گوترش در روز رسمی افتتاح بیست و ششمین کنفرانس اقلیمی سازمان ملل موسوم به کاپ۲۶ در گلاسکوی اسکاتلند گفت: “اعتیاد به سوختهای فسیلی بشر را لب پرتگاه برده است.” او در ادامه وضعیت دهشتناک را چنین بیان کرد “یا ما به اعتیاد پایان میدهیم یا این اعتیاد به ما پایان میدهد. وقت آن است که بگوییم بس است، کشتن خودمان با کربن بس است، رفتار کردن با طبیعت مثل توالت بس است. سوزاندن و حفاری و استخراج هر چه بیشتر بس است. ما داریم قبرهایمان را میکنیم.“
۷۰ سال (بیش از نیم قرن!) بعد از برگزاری اولین کنفرانس به اصطلاح علمی سازمان دول منسوخ و ارتجاعی متحد در استکهلم سوئد در سال ۱۹۷۲ که آنرا اولین اجلاس سیاره زمین نامیدند و علیرغم آنکه سران کشورهای پرقدرت جهان برای محیط زیست اشک تمساح ریختند، محیط زیست و تغییرات اقلیمی سیاره ما نه تنها همچنان با یک وضعیت اضطراری دهشتناک و ترسناک روبروست بلکه بدتر، میزان انتشار کربن در جو بیشتر، محیط زیست تخریب تر، گرمایش زمین بیشتر شده است و همچنان دارند قبر بشریت را با تخریب محیط زیست می کنند؛ بیست و ششمین کنفرانس اقلیمی سازمان ملل موسوم به کاپ۲۶ در گلاسکوی اسکاتلند دریچه ای را برای پی بردن به این حقیقت می گشاید که این نظام سرمایهداری-امپریالیستی و حاکمانش بشریت سراسر جهان را به سمت قتلگاه و پرتاب شدن از روی لبه سخره هدایت میکنند. اصلا هم تصادفی نیست که جو بایدن رئیس جمهور آمریکا خود را به عنوان کسی که ادعای رهبری در برخورد به پایان دادن به بحران محیط زیست را میکند در شب قبل از شروع این کنفرانس از تولید کنندگان گاز طبیعی و نفت در سراسر جهان خواست که تولیداتشان بالا ببیند! همه حاکمان نظام سرمایهداری-امپریالیستی بجز این نیستند و همچون واعظان منسوخ تاریخی کاین جلوه در محراب و منبر میکنند علناً چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.
با در نظر گرفتن نکاتی که تا اینجا مطرح شده به جاست که به وضعیت تولید و مصرف انرژی نگاه کنیم. و اینرا به رسمیت بشماریم که چرا نمی توان کوچکترین امیدی به بهبود تغییرات اقلیمی بر اساس منافع اساسی طبقه فرودست پرولتای و در کل بشریت سراسر جهان در چارچوب نظم حاکم بر جهان که از سوی سران نظام جهانی سرمایهداری-امپریالیستی اعمال می شود، داشت.
سوخت های فسیلی (از سال ۲۰۱۹) هنوز ۸۰ درصد انرژی مورد نیاز جهان را تامین می کند. امپریالیسم آمریکا بزرگترین تولید کننده نفت در جهان است، جایگاهی که ۱۲ سال است در آن حضور دارد! اکثریت قریب به اتفاق خودروهای جهان، از جمله در ایالات متحده، بنزینی هستند. در سال ۱۹۹۰، زغال سنگ و گاز طبیعی متصاعد کننده کربن، ۶۵ درصد از ترکیب برق در آمریکا را تامین می کرد. در سال ۲۰۲۰، این رقم به ۶۰ درصد رسید – یک افت فقط پنج درصدی، حتی در شرایطی که انرژی پاک چندین برابر رشد کرده است. گاز طبیعی همچنان بسیار سودآور است و یک سوم نیروگاه های تازه ساخته شده در آمریکا در سال ۲۰۱۹ از این سوخت فسیلی تامین می شود. در واقع، در حالی که پیشرفت های تکنولوژیکی انرژی خورشیدی را ارزان کرده است، پیشرفت در فناوری فرکینگ تولید گاز طبیعی را ارزان کرده و رقابت پذیری آن را در بازار جهانی افزایش داده است.
بله، فناوری مبتنی بر خورشید به سرعت در حال پیشرفت است و شرکت های انرژی در اروپا سرمایه بیشتری را برای انرژی خورشیدی و بادی صرف می کنند. بله، فشارهای فوق العاده زیادی بازار بر بخش تولید کننده سوخت های فسیلی (و همینطور برای تولید کنندگان انرژی خورشیدی!) وجود دارد. اما بخش نفت-گاز طبیعی جهانی در حال ناپدید شدن نیست و انتشار کربن به هیچ وجه نزدیک به آنچه برای جلوگیری از فاجعه لازم است کاهش نمی یابد. در واقع، انتشار کربن جهانی مرتبط با انرژی در سال ۲۰۲۱ در مسیر دومین افزایش بزرگ خود در تاریخ است! بنابراین دیدگاه بسیاری از فعالین محیط زیست که معتقدند «سفر طولانی، با برداشتن گامهای کوچک» برای تقابل با تغییرات اقلیمی باید برداشته شود(رفرم در چاچوب نظام سرمایه داری-امپریالیستی جهانی) در عین حال توهمآمیز است و بهطور وقاحت باری با وضعیت اضطراری گرمایش جهانی هماهنگ نیست. چرا!؟
زیرا:
به عنوان مثال در آمریکا، سرمایهگذاریهای عظیمی در بخش سوختهای فسیلی- فناوری، توسعه میدانهای نفتی و غیره – وجود دارد که باید بازپرداخت شوند (و این شامل وامهای بانکی است که این سرمایهگذاریها را پذیرفته است). و سوخت فسیلی عمیقاً در زیرساخت های اقتصاد ایالات متحده و زنجیره های بسیار سودآور استثمار جهانی امپریالیسم آمریکا تعبیه شده است. انرژی خورشیدی بیشتری وارد شبکه انرژی آمریکا می شود، اما برای ایجاد تغییرات در مقیاس بزرگتر که برای اتخاذ گسترده انرژی خورشیدی و بادی لازم است، بدون در نظر گرفتن گذار به یک اقتصاد-صفر خالص(۱) واقعی بدون فسیل، انتقال انرژی و زیرساخت های ذخیره سازی آمریکا باید به طور بسیار گسترده بازنگری شود و زیرساخت های نوین ساخته شود… بسیار فراتر از پیشنهادات فعلی دولت باید رفت. این شامل کلیه کشورهای پرقدرت سرمایه داری –امپریالیستی جهان و حکومت های دست نشانده نوکرشان در جای جای جهان است.
نکته بزرگتری که باید در این مورد در نظر داشت این است: گسترش ظرفیت انرژی خورشیدی و بادی، به خودی خود باعث کاهش سریع و حذف واقعی سوختهای فسیلی که به شدت مورد نیاز است، نیست و نخواهد بود. چرا؟
زیرا در یک نظام سیاسی و اقتصادی سرمایه داری-امپریالیستی – که پایه و اساس آن مالکیت خصوصی است، بلوک های رقیب سرمایه که کارگران را در سرتاسر جهان استثمار می کنند- و در آن هیچ وسیله ای در سطح جامعه، هیچ مکانیسم مستقیم، و هیچ قدرت حکومتی برای تعیین اولویت های عقلانی در تخصیص منابع بر اساس نیاز اجتماعی و پایداری محیطی، وجود ندارد… حقیقت ناگفته ای در مورد سوختهای فسیلی(گاز طبیعی، نفت و ذغال سنگ) و گرمایش جهانی که عرق سرد بر بدن یک انسان آگاه می نشاند این است: برای مقابله جدی با تغییرات اقلیمی، باید شرکتهای نفتی از تجارت خارج شوند، درشان تخته و داراییهای آنها را مصادره شود و بیشترین مقدار نفت را در زمین به حال خود رها شود.
ماشین عظیم مرگ و ویرانی ارتش آمریکا در خدمت امپراتوری پیشبرد منافع استراتژیک آمپریالیسم آمریکا در سراسر جهان است. ارتش آمریکا بزرگترین نهاد مصرف کننده نفت در جهان و بزرگترین آلوده کننده کربن در تاریخ است. یک مطالعه مهم در سال ۲۰۱۹ درباره “تاثیر پنهان عظیم ارتش آمریکا بر آب و هوا” اشاره می کند که وابستگی ارتش به سوخت های فسیلی با توجه به “عملیات که به آمریکا نتیجه نامحدودی در سراسر جهان با چرخه زمان حیات هواپیماهای نظامی و کشتیهای جنگی موجود که آنها را برای سالهای آینده در هیدروکربنها [سوختهای فسیلی] محبوس میکنند.” و هیچ انسان با وجدانی نباید بخواهد که ارتش آمریکا اکنون از سوخت های “تجدیدپذیر” یا قابل استفاده مجدد غیر فسیلی( انرژی خورشیدی و بادی) به کار گرفته شود و عمل کند… این در مورد کلیه ارتش های کشورهای پرقدرت جهان سرمایه داری همچون انگلستان، فرانسه، ایتالیا ، روسیه و چین و کلیه کشورهای تشکیل دهنده اتحادیه اروپا صادق است و هیچ انسان با وجدانی نباید بخواهد که ارتش این کشورها حالا با استفاده از سوخت های “تجدیدپذیر” یا قابل استفاده مجدد غیر فسیلی(که به هیچ وجه یک راهکار علمی بر مبنای منافع اساسی و ضرورت پیش رو برای بهبود قطعی تغییرات اقلیمی نیست)، برای غارت و چپاول بشریت محیط زیست و وضعیت اقلیمی کره زمین و نسل بشریت را با خطر نابودی روبرو سازد!
چه باید کرد؟
برای اینکه این اتفاق بیفتد و برای اینکه جامعه به شیوه ای پایدار با طبیعت تعامل کند، به یک انقلاب سوسیالیستی نیاز است. انقلابی برای سرنگونی این نظام… برای ایجاد یک قدرت دولتی نوین و اجتماعی کردن مالکیت بر ابزارهای تولید و ایجاد یک اقتصاد سوسیالیستی برنامه ریزی شده- اقتصادی بنیادا کاملاً متفاوت و رادیکال- که امکان استفاده جمعی(اشتراکی) از منابع جامعه و از زنجیر رها کردن مردم به نفع بشریت جهان و حفاظت از کره زمین، روی وضعیت اضطراری محیطی کار کند، را فراهم می کند.
بقول رفیق باب آواکیان:
«ما دو انتخاب داریم: یا با همه اینها مصائب زندگی کنیم- و نسل های آینده را به زندگی کردن به همین صورت یا بدتر از آن محکوم کنیم، اگر اصلاً آینده ای دارند- یا، انقلاب کنیم!»
انقلاب کمونیستی برای سرنگونی نظام سرمایه داری تنها گزینه و راهکار در مقابل بشریت تحت ستم و استثمار برای پایان دادن به نابودی محیط زیست، سیاره ما و نسل انسان است.
انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر از آن !
پیش به سوی ایجاد جامعه سوسیالیستی نوین در ایران !
گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران
۱۲ آبان ۱۴۰۰
توضیح:
۱- کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل متحد معروف به COP26-کاپ 26)، با حضور نمایندگانی از ۲۰۰ کشور جهان، روز یکشنبه ۳۱ نوامبر/۹ آبان، در شهر گلاسگو در اسکاتلند آغاز شد. قرار است در جریان این کنفرانس دو هفته ای، مذاکرات دیپلماتیک فشرده ای پیرامون چگونگی مقابله با گرمایش زمین به عنوان یک چالش مشترک جهانی، صورت گیرد. کشورهای شرکت کننده در نشست تغییرات اقلیمی کاپ ۲۶ در گلاسکو برنامههای خود برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای را به اجلاس ارائه میدهند.
آنها امیدوارند تا سال ۲۰۵۰ به هدف جهانی “صفر خالص” دست یابند و به کند شدن روند گرمایش جهانی کمک کنند.
پاورقی:
تغییرات اقلیمی چیست؟
اقلیم میانگین آب و هوای یک مکان در طول سالیان متمادی است. تغییر اقلیم تغییر در آن شرایط متوسط است.
تغییرات آب و هوایی سریعی که اکنون شاهد آن هستیم ناشی از استفاده انسان از نفت، گاز و زغال سنگ برای خانهها، کارخانهها و حمل و نقل است.
وقتی این سوختهای فسیلی میسوزند، گازهای گلخانهای آزاد میکنند، عمدتاً دی اکسید کربن. این گازها گرمای خورشید را به دام میاندازند و باعث افزایش دمای سیاره زمین میشوند.
اکنون جهان حدود ۱.۲ درجه سانتیگراد گرمتر از قرن نوزدهم است و مقدار دی اکسید کربن در جو ۵۰٪ افزایش یافته است.
دانشمندان میگویند اگر میخواهیم از بدترین عواقب تغییرات آب و هوایی جلوگیری کنیم، روند افزایش دما باید کند شود.
آنها میگویند گرمایش زمین باید تا سال ۲۱۰۰ در حد ۱.۵ درجه سانتیگراد حفظ شود.
با این حال، اگر اقدامات بیشتری انجام نشود، سیاره زمین همچنان میتواند تا پایان این قرن بیش از ۲ درجه سانتیگراد گرم شود.
دانشمندان معتقدند اگر کاری انجام نشود، گرمایش زمین میتواند از چهار درجه سانتیگراد فراتر رود که منجر به موجهای گرمای ویرانگر، از دست دادن خانههای میلیونها نفر بر اثر بالا آمدن سطح دریا و از دست رفتن غیرقابل برگشت گونههای گیاهی و جانوری میشود.
تاثیر تغییر اقلیم چیست؟
تغییرات آب و هوایی شدید در حال حاضر هم رخ دادهاند و زندگی و معیشت را تهدید میکنند.
با گرم شدن بیشتر، برخی از مناطق ممکن است غیرقابل سکونت شوند، زیرا زمینهای کشاورزی به بیابان تبدیل میشوند. در مناطق دیگر، اتفاق برعکس میافتد، بارش شدید باران باعث جاری شدن شدید سیل میشود، همانطور که اخیراً در چین، آلمان، بلژیک و هلند مشاهده شد.
مردم کشورهای فقیرتر بیشترین آسیب را خواهند دید زیرا پول لازم برای سازگاری با تغییرات آب و هوایی را ندارند. بسیاری از مزارع در کشورهای در حال توسعه در حال حاضر هم مجبور به تحمل آب و هوای بسیار گرم هستند و این فقط بدتر خواهد شد.
اقیانوسهای ما و زیستگاههای آن نیز در معرض تهدید هستند. به عنوان مثال، دیواره مرجانی بزرگ در استرالیا، نیمی از مرجان های خود را از سال ۱۹۹۵ به دلیل گرم شدن دریاها به دلیل تغییرات آب و هوایی از دست داده است.
آتش سوزیهای جنگلی در حال افزایش است زیرا تغییرات آب و هوایی خطر آب و هوای گرم و خشک را افزایش میدهد.
و با ذوب شدن زمینهای یخزده در مکانهایی مانند سیبری، گازهای گلخانهای که قرنها به دام افتادهاند در جو منتشر میشوند و تغییرات آب و هوایی را بدتر میکنند.
در دنیای گرمتر، حیوانات به سختی میتوانند غذا و آب مورد نیاز خود را برای زندگی پیدا کنند. برای مثال، خرسهای قطبی ممکن است با آب شدن یخی که به آن متکی هستند، بمیرند و فیلها برای یافتن ۱۵۰ تا ۳۰۰ لیتر آب در روز تقلا خواهند کرد.
دانشمندان بر این باورند که در صورت عدم اقدام در این قرن، حداقل ۵۵۰ گونه ممکن است از بین بروند.
“صفر خالص” چیست؟
اصطلاح صفر خالص به معنی خودداری از افزودن به تولید گازهای گلخانهای در جوّ زمین است.
دستیابی به صفر خالص مستلزم کاستن از میزان انتشار گازهای گلخانهای تا حد امکان و متعادل کردن تولید کربن ناشی از فعالیتهای مختلف از طریق جذب و حذف مقدار کربن معادل کربن تولیدی است.
گازهای گلخانه ای مانند گاز کربنیک یا دی اکسید کربن (۲CO) از سوزاندن نفت، گاز و زغالسنگ در خانهها، کارخانهها و وسایط حمل و نقل ناشی میشود. انتشار این گاز باعث میشود انرژی خورشید در جو زمین “به تله” بیفتد و نتواند خارج شود که نتیجه آن، گرم شدن هوای کره زمین است.
بر اساس توافقنامه سال ۲۰۱۵ پاریس، ۱۹۷ کشور موافقت کردند که برای جلوگیری از شدیدترین تاثیرات تغییرات آب و هوایی، تلاش کنند تا افزایش دمای کره زمین را در سطحی “خیلی کمتر از” ۱.۵ درجه سانتیگراد نگه دارند. کارشناسان میگویند برای رسیدن به این هدف، باید تولید خالص کربن تا سال ۲۰۵۰ به صفر رسید، یعنی در برابر هر مقدار کربن ناشی از استفاده از عوامل تولیدکننده گاز کربنیک، اقداماتی جهت جذب همان مقدار کربن از هوا صورت گیرد.
در جریان کنفرانس تغییرات اقلیمی گلاسکو، کشورها گامهایی («سفر طولانی، با برداشتن گامهای کوچک» برای تقابل با تغییرات اقلیمی باید برداشته شود، که در بالا به آن اشاره شد!) را که در نظر دارند به اجرا بگذارند مشخص میکنند.
* مطالب پاورقی ضمیمه شده با استفاده از نوشته های بی بی سی که تنها به بخشی از حقیقت ولی نه همه آن اشاره کرده تهیه شده است.
** بخش کوچکی از این تحلیل از نوشته رفیق ریموند لوتا از سخنگویان و یکی از فعالین حزب کمونیست انقلابی آمریکا اقتباس شده است.
کانال کمونیسم نوین
[1] – Lake Success – دهکده لیک ساکسس خانه موقت سازمان ملل از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۱ بود.
[2] – (کلروفلوئوروکربن- Chlorofluorocarbons (CFC)- موادی شیمیایی هستند که در تهویه، کولر خانه و ماشین و در چرخههای انتقال حرارت به عنوان مادهی واسط کاربرد وسیعی دارند. از کلروفلوئورکربنها بهعنوان گاز یخچال نیز استفاده میشود. این مواد باعث نابودی لایهی اوزون نیز شدهاند. مشهورترین کلروفلوئورکربنها (F-11)۱۱ cfc و (F-12)۱۲ cfc هستند. نور خورشید باعث شکستهشدن موکولهای این ماده میشود و اتم های کلر ازاد میشوند. کلرها به اوزون حمله میکنند. هر اتم کلر قادر است صد هزار مولکول اوزون را از بین ببرد. کلروفلوئوروکربنها موادی هستند که به عنوان سرمازا در یخچالها و بهعنوان عامل فشار در اسپری ها استفاده میشوند. اتم کلر بسیار فعال و پرانرژی است و میتواند با اکسیژن حاصل از تجزیهی اوزون واکنش بدهد و clo-کلر- را بسازد و باعث تخریب اوزون بشود. هر اتم کلر قبل از خارج شدن از استراتوسفر میتواند حدود ۱۰۰۰۰ مولکول اوزون را نابود کند.- توضیح از ما است.
[3] – لایه اوزون یک لایه گاز طبیعی است که در قسمت فوقانی جو تشکیل شده و از انسان و سایر موجودات زنده در برابر اشعه های مضر خورشید از جمله اشعه مضر ماورا بنفش (UV) محافظت می کند. ازون یک گاز آبی کم رنگ با بوی تند (کلر مانند) و یک مولکول غیر آلی با فرمول شیمیایی O3 است. لایه اوزون برای ادامه حیات در کره زمین به این دلیل اهمیت دارد که ازون استراتوسفر (“ازون خوب”) برای زندگی در کره زمین مفید است زیرا اشعه ماورا بنفش مضر خورشید را جذب می کند. در صورت عدم وجود لایه ازون ، اشعه ماورا بنفش ساطع شده از سطح خورشید به بسیاری از موجودات زنده روی زمین برخورد می کرد و باعث سوختگی شدید ، سرطان پوست ، بیماری های چشمی مانند آب مروارید می شد و همچنین باعث آسیب به پلانکتون ها موجود در اقیانوس ها شده و در نتیجه باعث از بین رفتن تنوع زیستی و غیره میشود.
فرآیندهای ایجاد / تخریب ازون در استراتوسفر به طور معمول (به طور طبیعی) متعادل هستند بنابراین مقدار کل ازون موجود در جو باید کم و بیش ثابت بماند. در دهه ۱۹۷۰ کشف شد که گازهای حاوی اتم کلر ، نیتروژن و برم که در اثر فعالیت های انسانی آزاد می شوند ، می توانند باعث تخریب ازون استراتوسفر شود.
[4] – مجمعی که در ماله پایتخت کشور جمهوری مالدیو تشکیل شد.
[5]– کنوانسیون چارچوب سازمان ملل متحد در مورد تغییر آب و هوا-
UNFCCC- the United Nations Framework Convention on Climate Change.