(بخش چهارم- مذاکره)
در نوشتارهای پیشین تا کنون از برخی اختلافهای سیاسی و تشکیلاتی استراتژیک درون سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومهله) سخن رفت و از یازده مورد از مهمترینها آنها نام برده شد.
رفیق ابراهیم علیزاده، در سال ۲۰۲۰ در یک گفتگوی رادیویی، اختلافها را برای چندمین بار، بدون اینکه یک جمله در دفاع از ماهیت بحرانی که وجود داشت، چیزی بنویسد، مدعی شد که: «چند نفری براساس ذهنیت خودشان گرایش تراشی کردە، … و این بحران نتیجه اختلافات شخصی و ناسازگاری چند نفر از کادرهای رهبری است.»
ایشان در مصاحبهای دیگر با همان رسانه، از سویی در مصاحبه با “رادیو دیالوگ” میگوید:
«وجود اختلافات در حزب کمونیست ایران واقعی است» و بلافاصله آنرا بزرگ نمایی وزارت اطلاعت و اکثریت کادرها و کمیته مرکز حزب میافکند و ادامه میدهد: «هر چند اطلاعات جمهوری اسلامی و تا حدودی مخالفین سیاسی ما سعی میکنند، آنرا بزرگ نمایی کنند، اما با اطمینان، اکثریت قاطع تشکیلات حزب و کومهله متحد هستند و از این بابت نگرانیای نداریم. …»
بحران کنونی اما یک شبه پدیدار نشد، بلکه از همان اوان شکل گیری کومهله و حزب کمونیست ایران، زمینه مادی داشت، بازتولید شد و در برهههای تاریخی تا کنون دستکم به سه انشعاب و دهها جدایی دستجمعی اعتراضی و دیدگاهی سه چهار نفره و یا بیشتر انجامیده است. شدت یابی بحران کنونی، از کنگره دهم کومهله در سال ۱۳۸۱خ (۲۰۰۲م) خودنمایی کرد و در کنگره ۱۷(۲۰۱۷م) به اوج خود رسید. در کنگره ۱۲ حزب در سال ۲۰۱۶ زمزمهی انحلال حزب- زیر نام ادغام حزب کمونیست در کومهله- از آن جناح آغاز شد، که ارائه دهندهی کتبی این پروژه ـ (ر. جمال بزرگپور) با واکنش تئوریک مدافعین استراتژی جرب کمونیست ایران و کومهله از جمله در بولتنهای درونی تدارک کنگره ۱۲ حکا روبرو شد. در برابر چنین شرایطی، او بنا به پیشنهاد همگرایان خویش (از جمله ر. ابراهیم علیزاده) طرح آنرا در کنگره مناسب ندانست و به گفته خود تا زمان مناسب «در تاقچه گذاشت».
نگارنده در سال ۱۳۹۵خ (۲۰۱۶م) در دو نوشتار بلند در بولتنهای پیشاکنگرهی ۱۲ حزب از ضرورت حزب کمونیست دفاع کرده و ادغام را یک انحلال طلبی نامیدم. در مارس ۲۰۱۸ در نوشتاری زیر عنوان «نگاه و ارزیابی متفاوت از ضرورت حزب کمونیست ایران و نقش کومهله» به صورت درونی به کمیته مرکزی حزب که رفیق ابراهیم علیزاده و سه تن از همراهان کنونی ایشان هنوز اقلیتی از آن هستند نوشتم:
«ارزیابی و گرایشهای متفاوت در اتحاد عملها با گروهبندیهای منطقهای (در کردستان) و سراسری و تنظیم روابط ما با نیروهایی که تا کنون در برنامهها و مصوبات کنگرهها آنها را مخالفین استراتژیک طبقه کارگر و انقلاب کارگری و حزب کمونیست ایران و کومهله اعلام کردهایم.
- برخورد به موضوع اتحاد و پروژه ایجاد و تحکیم قطب چپ و سوسیالیستی از جمله شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست…
- – … دریافت متفاوت در ارزیابی ها و تحلیل های متفاوت از بورژوازی در اپوزیسیون حکومت اسلامی در ایران و به ویژه در کردستان که ما را به گرفتن دو مشی مختلف سیاسی می رساند.
- درک متفاوت از تاکتیک و نقشه و پروسه برای پیشگیری از درگیریهای ناخواسته بین گروهنبدی های سیاسی در منطقه، که گرایشی پیشگیری را در گرو اتحاد از هم اکنون مییابد و بینشی سازمانیابی پرولتاریا و متحدین طبقه کارگر، سراسر ایران و بلوک چپ و سوسیالیستی را نیروی بازدارنده تعرض بورژوازی به حزب کمونیست و کومهله میشمارد… و …
در این نگرشها، و گرایشها، دیالکتیک است که قانون میراند، و خط مشی و سبک کار، پراتیک و سازماندهی، انتخابات درون تشکیلاتی، روابط درون حزبی، پیشبرد وظایف و به بیان کلی، روبنا و زیر بنای ساختاری ما را سازا میشوند. سبک کار کمونیستی، ضرورت دانش مبارزه طبقاتی، فلسفه طبقه کارگر، سازماندهی، اتحاد عملها، و کل مبارزه طبقاتی از تئوریک گرفته تا ایدئولوژیک و عملی ووو از سویی و در سوی دیگر محفلیسم، و بحران زایی و انکار ضرورت حزب و سبک کار و مناسبات حزبی-کمونیستی، فرد منشی به جای سبک کار شورایی وخرد جمعی، مونولوگ به جای دیالوگ و دیسکورس و دیسکورس موازی، اخراج و انکار و ووو به سان دو وجه دیالکتیک تثبیتگرای وضع موجود و وجه دگرگون خواه به سوی انقلاب در رهبری و پایه های و حوزه سرایت یافته است.
متاسفانه هیچ یک از اختلافها، مستند نشده، اما در هر مجالی از سوی رفقایی، در نوشتارها، در کنگرهها و پلنوم ها و در مراسمی جلوه می یابند، بی آنکه رسمیت داده شوند و یا به رسمیت شناخته شوند.
پذیرش یا انکار
به جای پذیرش وجود گرایش ها، به انکار گرایش های تاکید میشود. پذیرش واقعیت، ما را به چه باید کردها رهنمون میسازد. خاموشی و در بینابین نشستن در شرایط کنونی، تنها به وجود ابهام و مزمن شدن آسیبها یاری میرساند. گویی چشم به راه مجالی نشستهایم که زمانه، خود پاسخ را به ما تقدیم کند و یا ما به سان عنصر آگاه و ارگانیک، خود به پویایی، تاریخ را سرعت میبخشیم. برخی در ابهام میمانند، شایعهها دامنه میگیرند، اطلاع رسانی نمیشود، بدنه حزب و دوستداران بی خبر میمانند، دودلی، بدبینی و یأس و پراکندگی گسترش می یابد. پیوستن به حزب و کومهله به ویژه در این شرایط روی آوری به مبارزه طبقاتی و خیزش سراسری را سد می کند…»
درونی، به کمیته مرکزی، سوم مارس ۲۰۱۸
مذاکره با میانجیگر انحلال
در ادامه اختلافها، در این نوشتار به موردی پرداخته میشود که میان انکار و غوغا گم شد.
این «دایره تنگ» که رهبری کمیته مرکزی کنونی کومهله مدتها است به سوی آن جهت گرفته بود، همان رجعت شتابنده به گذشتهای نه به اعتبار سال ۱۳۵۷، که در بی شکوهی این زمان بود. و آن، رویکردی بود به دام ناسیونالیسمی که به وسیله مرکز همکاریهای کردستان نمایندگی میشد. این سمت گیری، برای این نگارنده و عضو کمیته مرکزی حزب به نمایندگی از اعضایی که افتخار نمایندگی از استراتژی طبقه کارگر را به او سپرده بودند، یکی از مهمترین اختلافها به شمار میآمد. به روشنی قابل مشاهده بود که دوستان ما، با نزدیک شدن به این مرکز، به سوی ناسیونالیسم سازشکار و مذاکره جو و همیشه قربانی شده با دولتهای مرکزی گرایش مییابند. ما با تمامی وجود، از فروافتادن دوستان خود به ورطهی راست، نگران بودیم و تلاش کردیم که از آن جلوگیری کنیم. فراموش نشده است که هردو حزب دمکرات کردستان ایران و هر دو سازمان جدا شده از کومهله به رهبری آقایان عمر ایلخانی زاده و عبدالله مهتدی تلاش کردند تا نمایندگانی از همین کمیته مرکزی کنونی کومهله (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) پس از کنگره ۱۷ را در سال ۱۳۹۶ به مذاکره مستقیم در نشست نروژ با نمایندگان حکومت اسلامی همراه سازند. البته نمایندگان کومهله کنونی به مذاکره با رژیم در نروژ نپیوستند و تنها در دو مذاکرهی مستقیم و پنهان از حزب و اعضا کومهله و حتا برخی از رهبری خود، با میانجیگر نروژی شرکت کرده بودند. مذاکرهی پنهانی این رهبری، برای دور سوم برنامه ریزی شده بود که نمایندگان نروژی بنا به دلایلی نامشخص از دعوت آنها به نشست سوم خودداری کردند. میانجیگر نروژی حتا به پیشنهادهای یکطرفهی نمایندگان کنونی کومهله را که یکی از آنها «تعطیلی فعالیت نیروی پیشمرگه» را بدون هیچ پیش شرطی وعده داده بود را پاسخی نیاوردند و آنانرا به مذاکره سوم فرانخواندند.
بیش از یکسال و نیم این گفتگوها و پیشنهادها از حزب و جامعه مخفی مانده بود. تنها یک گزارش شفاهی در دست است که در آن اشارهای جانبی و کوتاه از گفتگو با افرادی از نروژ شده است. بنا به این گزارش شفاهی ادعا شده است که «افرادی نروژی به عنوان میهمان به اردوگاه آمده و در باره فعالیتهای ما پرسشهایی کردند و این رخدادی معمول و روتین است که همیشه صورت میگیرد»! اما واقعیت چیز دیگری بود، نمایندگان مرکز احزاب کردستانی، جداگانه با این ارگان نروژی عضو ناتو، نشستهای برنامه ریزی شدهای داشته و به ویژه دبیر اول کومهله را از این نشستها و اهداف آن آگاه کرده بودند. آنان تلاش داشتند که با میانجیگری «نورف» [NOREF] کومهله را با خود به مذاکره مستقیم با رژیم همراه سازند. برخلاف توضیح دبیر اول کومهله، یعنی رفیق ابراهیم علیزاده در گفتگو با رادیو پیام کانادا، پس از رسانهای شدن پیرامون این مذاکرات پنهانی با احزاب ناسیونال-بورژوایی با میانجیگر نروژی، واقعیت چیز دیگری بود.
سه سال پیش پس از آشکار شدن نشست با میانجی (نورف) و پیش نشستهای مذاکره برای این رهبری مشخص کردیم که نورف، برخلاف برداشت رفیق ابراهیم علیزاده، نه یک «سازمان و یا انجمن غیر دولتی که کارهای خوبی هم انجام داده» بلکه یک ارگان وابسته به وزارت امور خارجه نروژ (عضو ناتو) و از سوی سرمایهی جهانی وظیفه دارد تا به انحلال جنبشهای مسلحانه در جهان بپردازد. این دو مذاکره رهبری کومهله کنونی با نورف که میانجیگر حکومت اسلامی و سازمانهای مخالف بود، از سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ بیش از یکسال و نیم تا آستانهی نشست مستقیم نمایندگان مرکز احزاب کردستانی با حکومت اسلامی در نروژ که افشا شد، از دید همهگان پنهان مانده بود. من در مخالفت و افشای این اسکاندال و دام، ماهیت و اهداف نورف و نیز اهداف این مذاکرات، نخست درون حزب و سپس به صورت بیرونی با طرح ۱۰۲ پرسش در پانزدهم ژولای ۲۰۱۹ در نوشتاری زیر نام «آسیب شناسی توطئه حکومت اسلامی و احزاب بورژوایی در کردستان و عبور از خط قرمزها» برآمدم.([i])
افزون بر آن از جمله در نهم و دهم ژولای ۲۰۱۹ در نوشتاری بیرونی زیر عنوان (سازمان «غیردولتی» نروژی-نورف» در دفاع از أصول و اعتبار و تاریخ کومهله، از جمله برای یاری به رفیق ابراهیم علیزاده و دوستان همراه، مسئولانه تلاش ورزیدم.([ii])
از آنجا که ماهیت و اهداف نورف لاپوشانی میشد و نبایستی افکار عمومی جامعه به بازی دیپلماسی مخفی قرار میگرفت، روز نهم اگوست ۲۰۱۹ ماهیت نورف را در نوشتاری علنی اینگونه آشکار کردیم:
سازمان «غیردولتی» نورِف([iii])غیر دولتی نیست، بلکه، «ارگانی است تا مغز استخوان دولتی که همانند همهی «ان جی اُها»ی مورد تایید سازمان ملل، برای سوخت و ساز و نظم جهانی سرمایه برپا و به رسمیت شناخته شده است. هدف استراتژیک این نهاد، مبارزه و نابودی ارگانهای انقلابی، مقاومتهای مسلح انقلابی و سوسیالیستی و انحلال ارگانهای خودسازمانیافته و مستقل کارگری به ویژه شوراهای کارگری و تهی دستان شهر و روستا است. نویسنده این نوشتار از سال ۲۰۰۱ تا کنون افزون بر ده نوشتارپیرامون ماهیت و اهداف ان جی اُ ها نوشته است اما متاسفانه «ان جی اها» از سوی نیروهای سیاسی پیشرو کمتر مورد کنکاش قرار گرفتهاند. در سایت اینترنتی و معرفی سازمان نورف([iv]) واسطه حکومت اسلامی چنین آمده است: «نورف سازمانی غیر دولتی است که برای پایانیابی مبارزه مسلحانه و رسیدن به پیمان مشترک بین نیروی مسلح و طرف مقابل از سال ۲۰۰۸ برپا شده است… این سازمان بنا به سنت دیپلماتیک غیر رسمی نروژ، با وزارت امور خارجه نروژ رابطه تنگانگی دارد و تلاش میورزد». و خود را «میانجی و فراهم آوری دیالوگ بین سازمانهای مسلح و مدنی» میشناساند و اینکه «تا دستیابی به صلح به مخفی کاری قاطع پایبند است». استراتژی این سازمان میانجی برای سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ از جمله دو نقشه درازمدت و کوتاه مدت تعیین شده است. این سازمان از نروژ، یعنی کشوری پشتیبانی میشود و وظیفه میگیرد و به همراه سوید بزرگترین کشور سازنده مین در شراکت با آمریکا است و برای «صلح» جایزه نوبل میدهد. این سیاست، دو چهرهگی سوسیال دمکراسی و دمکراسی سرمایهداری را به نمایش میگذارد.
نروژ کشوری است کوچک، با جمعیتی کمی بیش از ۴ میلیون (نزدیک به شیراز) اما دارای بزرگترین منابع نفت در دریای شمال که قیمت روز نفت را در جهان رقم می زند و بزرگترین تولید کننده و فروشنده نفت و گاز و سهامدار در تمامی شرکتهای نفتی جهان است. «استاندارد اویل» نروژ که اکنون تغییر نام داده شریک حکومت اسلامی است تا نفت اقلیم در کردستان عراق و عربستان و یمن وووو به کمپانیهای نفتی سرازیر کند. نروژ عضو نیرومند پیمان نظامی- تهاجمی ناتو و از ثروتمندترین کشورهای جهان و دارای بالاترین ذخیره ارزی در جهان است. سازمان نورف برای حفظ منافع سرمایه جهانی، و ناتو به ویژه ایالات متحده آمریکا سیاستهایی را زیر نام «ان جی اُ» با مرکزیت نروژ برای حل درگیری در جهان وظیفه حیاتی و تجارب حیات بخشی برای حاکمیت سرمایه دارد.
این ارگان امپریالیستی، میانجیگر و پیشبرندهی تسلیم رزمندگان مسلح فارک در کلمبیا بوده است، میانجیگر تسلیم رزمندگان شبه جزیره تیمور شرقی در اندونزی، که با قتل عام هزاران نفره زحمتکشان تیمور، جنبش خلقی زیر ستم را به نابودی کشانید، این سازمان «غیردولتی» نقش به تسلیم کشانیدن «ببرهای تامیل» را به عهده داشت و با پیروزی کامل به پیش برد. جنبش آزادیبخش خلق تامیل (ایلم) ـ که رزمندگان مردمان زیر ستم اش در شجاعت به ببرهای تامیل شناخته شده بودند، هدف خویش را آزادسازی بخشی از خاک جزیره سریلانکا از فرمانروایی حکومت مرکزی و دستیابی به خودمختاری مردم تامیل، اعلام کرده و تا مرز پیروزی بود که با میانجیگری نورف به نابودی کشانیده شد. این ارگان امپریالیستی برای انحلال مقاومت و با سازش کشانیدن پ. ک. ک نیز تلاش ورزید، و رهبران آن هشیارانه تلاشهای توطئه آمیز نورف را علنی و خنثی ساختند. دستکم دبیر اول کومهله و همراهان ایشان در کردستان از این ماجرا با خبر بودند. تجربهها و دستاوردهایبه اصطلاح «سازمان غیردولتی» نروژی که نقش میانجی و به تسلیم کشانیدن جنبشها را به عهده دارد، در سوریه برای بقاء اسد تلاش میورزد و به سود کمپانی نفتی «استات اویل» نروژ و شرکای جهانی آن با حکومت ایران چندین سال است که رابطه داشته و میانجیگر شده است. این ارگان دلال و دیالوگ و توطئه، میانجیگری مخالفین قابل خرید و بند و بست، داد و ستد را به میز سازش میآورد. این سازمان امپریالیستی ماموریت یافته است که همان نقشی را که در تیمور شرقی و نابودی جنبش ببرهای تامیل در سریلانکا و جنبش مسلحانه فارک و نیز جنبش مورو در فیلیپین را به پیش برد، در ایران و سوریه نیز ایفا کند. حکوت نروژ ۱۹ سال در پی نابودی جنبش گریلایی فارک در کلمبیا بود و سال ۲۰۱۵سازمان امپریالیستی «غیر دولتی نورف» موفق به تسلیم کشانیدن و نابودی مقاومت مسلحانه در کلمبیا شد. نمایندگان فارک به مذاکره آمدند، خلع سلاح را پذیرفتند و به پستهایی دست یافتند، اما به زودی در پی خلع سلاح و تثبیت حاکمیت مرکزی، از صحنه به دور افکنده شدند.
تلاش دویچهوله فارسی (خبرگزاری آلمان) در پی دیدار اخیر نمایندگان حکومت اسلامی با چهار جریان مزبور، در پرسش از نهاد امپریالیستی «ان جی ا – نورف» بی نتیجه مانده است. خبرگزاری آلمانی به زبان فارسی اما اعلام کرد: «برخی منابع نزدیک به احزاب کرد به دویچهوله فارسی گفتند که دست کم در یک دیدار با نمایندگانی عالیرتبه از وزارت امور خارجه و دفتر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، دبیران کل این احزاب حضور داشتهاند. با این حال، ایلخانیزاده در پاسخ به این پرسش که این ملاقاتها در چه سطحی صورت گرفته؟ تنها گفت:«از طرف جمهوری اسلامی نمایندگانی در سطح بالا و از طرف احزاب کرد هم نمایندگانی در سطح رهبری در این دیدارها شرکت کردهاند.»([v])
این سازمان امپریالیستی؛ در شرایطی کردستان را نشانه گرفته بود که حکومت ایران در گرداب گرفتار آمده و به هر جلبکی آویزان میشود. کردستان مرکز و سنگر مقاومت مسلحانه و کومهله حزب کمونیست ایران با مقاومت و مبارزهای افتخار آفرین محور امید کارگران و زحمتکشان کردستان، هدف این سازمان میانجیگر است. کردستان را به تسلیم کشانیدن و زیر مهمیز ناسیونالیستها در شراکت با حکومت مرکزی دست نشانده کردن، هدف جهانی سرمایه و ماموریت نورف است. کسانی که با دلالی این سازمان امپریالیستی به وعده به این هدف، تسلیم گفتگو شدند، و توجیه کنندگان این دیالوگ ضد مردمی جز رسوایی بهرهای نمیبرند… نمایندگان «مرکز همکاری احزاب کردستان ایران» در پست ابزار، آکتورهای این بازیاند و وظیفهمندند تا همکاریها را گسترش دهند و عضو جدید نیز میپذیرند.»
این نوشتارهای بیرونی، از درون با توفان تومارها و تهاجم انحلال طلبان، روبرو شدند و بیش از ده رفیق انقلابی حزب در منطقه را با تهدید، خلع عضویت، اخراج و یا به فراخوانی در دبیرخانه و وادار به پس گرفتن دیدگاه خود و امضاء برائت نامه در «دبیرخانه»، ماهها محرومیت از تماس و حصر خانگی زیر فشار قرار گرفتند. در پی تلاشهای مسئولانهی ما بود که دو تن از رهبران اصلی کنونی کومهله، یعنی ر. جمال بزرگپور و ر.ابراهیم علیزاده در رادیو «پیام کانادا» برای نخستین بار، به گفتگو در باره مذاکره برآمدند. این رفقا، پس از سکوت یکسال و نیمه در دفاع از شرکت و گفتگو با میانجیگر مذاکره (نورف) و فاش شدن مذاکرات احزاب کردستانی برآمدند. این دوستان هنوز واژهای در نقد مذاکره و نشست و مذاکرات خود با میانجیگر نروژی و یا مذاکرات و نقد دوستان خود با حکومت اسلامی به زبان نیاوردهاند. این دوستان بهجای توضیح پیامهای دور از اصول و استراتژی و سیاستهای کومهله انقلابی، اشتباه خویش را نقد میکردند، و به جای اینکه سکوت خویش در دو نشستِ نزدیک به دوساله را توضیح دهند به توجیه برآمدند. و این شایسته و بایسته یک نیروی انقلابی نبود. این دوستان به جای بیان حقیقت و بازگشودن اهداف ارگان امپریالیستی انحلال مقاومتهای مسلحانه، نورف را «انجمنی» که کارهای «خوبی هم انجام داده و یک سازمان غیردولتی» جلوه دادند (رفقا، ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور). تا اینجا فرو نیافتادن دوستان خود در این دام چاله، خوشحالیم… ادامه دارد
عباس منصوران
۲۸ مهرماه ۱۴۰۰
زیر نویس ها و منابع:
[i] http://www.azadi-b.com/G/2019/07/post_225.html
[ii] http://www.azadi-b.com/G/2019/07/post_225.html
سازمان «غیردولتی» نروژی – نورف
[iii] NOREF − Norwegian Centre for Conflict Resolution
[iv] https://noref.no/About-NOREF
[v] -http://www.azadi-b.com/G/2019/07/post_225.html