كانون مدافعان حقوق كارگر,
پس از خلع ید از مالک قبلی هفت تپه که از سال 94 در یک واگذاری عجیب و غریب و بدون تشریفات مرسوم، مالک خصوصی هفت تپه شده بود، اکنون بحث واگذاری این مجتمع اقتصادی به “شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی” آن است. بر طبق برخی اخبار واگذاری بدون هیچ تشریفاتی انجام شده است. شرکتی که به گفته مدیرعامل آن در مصاحبه سال گذشته، شریک “ستاد اجرائی فرمان امام “است. نیشکر هفت تپه دارای 24 هزار هکتار زمین از حاصلخیزترین زمینهای منطقه است. این زمینها که قبل از اصلاحات ارضی در سال 1341 در دست چند مالک بوده است، پس از اصلاحات ارضی میان دهقانان صاحب نسق تقسیم شده و سهم ارباب از کارکرد دهقانان تا سال 48 پرداخت شده است. در سال 45 دهقانان صاحب زمین در یک تعاونی با مدیریت دولتی جمع شده و به جای سندهای زمین، سهم تعاونی دریافت کردند و سپس در تغییرات بعدی به برخی از آنان سهام داده و برخی را هم فقط به استخدام شرکت در آوردند. هنوز برخی از آن اسناد در دست تعدادی از کارگران وجود دارد. در حالی که کشت و صنعت هفت تپه تا سال 86و 85 شرکت موفقی بود و همراه با همزاد خود نیشکر کارون رقابت تولید داشتند اما از این سالها به بعد که اوج خصوصی سازیها بود، طمعکاران سود پرست در فکر فروش زمینهای حاصل خیز این مجتمع افتادند و سپس دست به تعدیل نیرو زده و میخواستند همانند لوله سازی اهواز کارخانه را به صورت اسقاط و آهن پاره به صورت ضایعات بفروشند و زمینهای حاصل خیز را به مصارف دیگری برسانند، بحران و ناآرامی در این شر کت آغاز شد. همزاد نیشکر هفت تپه یعنی نیشکر کارون که در نزدیکی هفت تپه و در شهرستان شوش قرار دارد، چون در این سالها به دام خصوصی سازان سود پرست نیافتاد و با طمع فروش زمینها مواجه نشده مشکل مهمی ندارد. کشت و صنعت کارون با داشتن همان حدود زمین و با همان حدود پرسنل سالانه نزدیک به یکصدو هشتاد هزار تن شکر تولید میکند و این در حالی است که هفت تپه نیز در سالهای رونق تولید و با مدیریت مناسب نیز تولیدش در همین حدود بوده است. اکنون هفت تپه به جايي رسیده است که بر طبق گفته افراد مطلع در سال آينده تولیدش به نزدیک صفر خواهد رسید زیرا که دست بهدست شدنها و تغییر برنامهها و اعتصابات و سر درگمی مدیران و پرسنل این شرکت را به افلاس رسانده است. این امر که تحریکاتی خارج از محل کار برای باز کردن زمینه دست به دست شدن وجود داشته است ،اکنون برای بسیاری روشن شده است . اما آيا دستبهدست شدن این مجتمع صنعتي بزرگ مشکلات آن را حل خواهد کرد؟ جدا از آنکه بخواهیم سرنوشت نیروی کار تحت ستم این مجتمع را بررسی کنیم زیرا که آينده آنان جدا از چشم انداز آينده کل نیروی کار نخواهد بود، اما این دستبهدست شدن بیانگر نوعی تغییر مسیر در تمامیت اقتصاد شرکتهای بزرگ در ایران است و هر گونه سرنوشتی را که این شرکتها در آينده و در یک مقیاس کلی برای اقتصاد ایران برنامهریزی کنند به همان میزان وضعیت طبقه کارگر ایران نیز متغیر خواهد بود. سرنوشت هپکو، آذر آب، ماشینسازی تبریز، کشت و صنعت مغان، فولاد اهواز، لوله سازی خوزستان و اکنون هفت تپه و بسیاری از شرکتها و موسسات اقتصادی خصوصی شده در 17 سال گذشته که تمامی آنها تحت نام اجرای اصل 44 قانون اساسی بود کم و بیش یکسان است. این شرکتها ابتدا در یک روند نامشخص و ارتباطات خصوصی به افراد نزدیک به قدرت واگذار شد. اما در روند پیشرفت کار و واگذاري تقریبا به طور یکسان همه با مشکلات مشابهی مواجه شدند که این مشکلات ناشی از بدذاتی و یا خوش ذاتی افراد نبود بلکه روند کار این چنین تقاضا میکرد. خریدار ان این موسسات با چنین نیتی آمده بودند که با دادن رشوههای کلان، گنجی را به دست آورندکه سودهای بادآورده داشته باشد و در این راه تنها انتخاب،فروش زمینهای ارزشمند این مجتمعها و هم چنین ماشین آلات و اخراج پر سنل بود. اکنون تنها راه حل برای مقابله با این بحرانها واگذاری این شرکتها به هلدینگهای بزرگتر است. هلدینگهايي همانند ستاد اجرائی فرمان امام یا آستان قدس رضوی و دیگران که مجموع سرمایههایشان به بیش از هزار ميليارد دلار بر آورد میشود. این یک رابطه سودمحورانه است که بزرگها کوچکترها را میخورند و چاره ای هم جز این نیست. تیزتر شدن هر روزه هرم سرمایه داری هم در این جا و هم در هر جای دیگر. اما در آنجا که این تیزی هرم با تمر کز قدرت سیاسی همراه است، بدترین وضعیت موجود برای زندگی مردم به وجود می، آيد. یعنی تمرکز قدرت و سرمایه در دست معدودی خاص و بستن هر گونه فضاي تنفس برای همگان . آنچه بر بسته شدن فضای تنفس برای فروشندگان نیروی کار و حامیان آنان میافزاید تسلط هر چه بیشتر نیروهای امنیتی و نفوذ در میان فعالان کارگری است که در دوران اخیر شاهد آن بوده ایم، به خدمت در آوردن برخی به ظاهر فعالان کارگری و ایجاد نهادهايي همانند دانشجویان عدالت خواه بسیجی و کشاندن بر خی فعالان حقوق کارگر به این سو، مزید بر علل تسلط نیروی متمرکز سرمایه در برابر کارگران است. از این طریق است که افقی جدید در مبارزات کارگران و زحمتکشان برای ایجاد تشکلهای مستقل خودشان و دفاع از ازادیهای سیاسی و اجتماعی گشوده می شود که با گذشته متفاوت است و هوشیاري و درايت در این دوره از مبارزات کارگران و زحمتکشان، امری بسیار حیاتی است. @kanoonmodafean