در رابطه با اظهارات اخیر حسن رحمانپناه و ابراهیم علیزاده
(۳)
حسن رحمانپناه عضو کمیتۀ مرکزی جناح راست در کومهله در بخش دیگری از مصاحبۀ خود به بهانۀ سالروز تأسیس حزب کمونیست ایران (به زبان کردی) با عنوان «ویژه به یاد ۳۸ سالۀ تشکیل حزب کمونیست ایران» به گونهای میخواهد به اوضاع جاری درون تشکیلاتی اشاره داشته باشد. وی در این باره بازهم در انظار عموم به وارونهنمایی و ارائۀ تصویری مخدوش از جناح چپ و در این میان از کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست ایران میپردازد. به سیاق خود و همجناحیهایش، با خط و نشان کشیدن و نیز کلیگوییهای کذب و بدون ارائۀ کوچکترین سند و مدرکی دال بر صحت گفتههای خود، سعی دارد رهبری حزب کمونیست را بیاعتبار جلوه دهد.
او میگوید:
«در این دوره جماعتی غلطگو( به کردی:ههلهویژ) در میان ما پیدا شدهاند که کومهله را مثلاً بیاورد مقایسه کند با اکثریت، کومهله را مقایسه کند با جریانی مثل حسین شریعتمداری. رو میخواهد، رو میخواهد کسی با نام کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست ایران بیاید و اینطور به کومهله بگوید….اما در مقابل این نوع مواضع هم که همهاش برای برهم زدن و تخریب کومهله بوده است همیشه و دائم به خصوص در داخل، تشکیلات داخلمان، رفقای داخلمان، آن انسانهای فعال و کمونیست و خستگیناپذیر و زندانی سیاسی و زن و مرد قهرمان و خانوادۀ جانباختگان ستونی بودهاند که کومهله را از این باد و بورانها حفاظت کردهاند، کومهله را نگه داشتهاند. این است که به باور من به آن اندازه که کومهله به خودِ حزب کمونیست ایران خدمت کرده است به لحاظ عملی، به لحاظ انسانی و به لحاظ سیاسی در دورههایی متأسفانه کسانی در حزب کمونیست ایران این زحمات را ندیدهاند و همین است که یارو برایش خیلی خیلی راحت است که به راحتی هر چه را که بر دهانش میآید بگوید و بنویسد و بر علیه کومهله بکار گیرد.(تأکیدات از من است)
در جواب به ایشان بایستی گفت که هیچ عضوی از کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست، کومهله را با آن جریاناتی که حسن رحمانپناه فوقاً از آنها نام می برد مقایسه نکرده است. حسن رحمانپناه در اینجا نیز میبایست برای صحت ادعای خود حداقل نمونهای ارائه میکرد. ایشان و همجناحیهایش همواره که هر گونه نقدی علیه خود، ابراهیم علیزاده و دیگر همفکرانشان در جناح راست را مترادف دشمنی با کومهله به حساب میآورند و به این ترتیب به نفرتپراکنی، تحریک احساسات و حذف علیه منتقدین سیاسی خود دامن زدهاند. اگر رفیقی به طور مشخص و در یک نقد مکتوب و علنی دیدگاه امروز ابراهیم علیزاده یا جمال بزرگپور یا حسن رحمانپناه را با افراد و یا جریاناتی دیگر مقایسه میکند، کار «حرام» و یا «کفرگویی» و یا به قول رحمانپناه «پُررویی» نکرده، ایشان به جای این گونه دشمنتراشیها و تهمتها و تحقیرها، میباید در همان سطح به نقد مواضع انتقادی علیه خود و دفاع از نظرات امروز خود بپردازند. اینان در ظاهر دم از فرهنگ دمکراتیک و انتقاد آزادانه میزنند، اما در عمل هیچ انتقادی علیه خود را برنتابیده و به طور سیستماتیک در پی تخریب و حذف منتقدین خود هستند.
اگر فرضاً مانند حسن رحمانپناه موضوع «رو داشتن و رودار بودن» را ملاک قرار دهیم و در این باره مانند او بیاندیشیم، بایستی گفت که خود ایشان با چه رویی در همین مصاحبه و در جایگاه عضوی از رهبری کنونی کومهله و کادر حزب کمونیست، بخش مهمی از تاریخ کومهله و حزب کمونیست را تحریف و مورد سانسور قرار میدهد؟! (در بخش نخست این نوشته به آن پرداخته شده است.)
کدام یک رو میخواهد، تحریف تاریخ کومهله و حزب با نام کومهله و حزب یا انتقادی مکتوب و علنی از مواضع انحرافی و راستروانۀ موجود؟!
کدام یک رو میخواهد:
با نام عضو رهبری کومهله و حزب کمونیست اعلام شود که کومهله جریانی کردستانی است، سوسیالیسم هدف فوری و بلاواسطۀ ما نمیتواند باشد، مسئلۀ ملی در اولویت ماست، سوسیالیسم و سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی در یک کشور قابل تحقق نیست، حزب کمونیست را منحل و با نام کومهله فعالیت کنیم، کمیتۀ مرکزی و کمیتۀ اجرایی حزب کمونیست نامشروع و بیاعتبار است، برنامۀ حاکمیت شورایی و اسناد کنگرهها را بایستی بازبینی کرد، برنامۀ حاکمیت شورایی را روی تاقچه گذاشت، بایستی احزاب در یک دوره حاکمیت و ادارۀ امور را در کردستان به دست بگیرند، بایستی با احزاب در مورد چگونگی انتقال قدرت به مردم وارد دیالوگ شویم، اختلاف در استراتژی مانعی برای پیوستن ما به مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست نیست، در کردستان جمعیت طبقۀ متوسط و اقشار دارا از کارگران و زحمتکشان بیشتر است، نهاد همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان را تخریب کرد، سازمان زحمتکشان را کومهله و چپ و سوسیالیست به حساب آورد، از منشعبین از کومهله و حزب کمونیست (نادمین از کمونیسم) دعوت کرد که به تشکیلات برگردند، با سازمان اسلامی خبات بیانیۀ مشترک صادر کرد، وارد کمیتۀ دیپلماسی مشترک با احزاب اسلامی و قومپرست شد، به طور مخفیانه و همراه با حزب دمکرات و سازمان زحمتکشان وارد پروسۀ شکلگیری مذاکره با رژیم جمهوری اسلامی شد، «مذاکره» و بندوبست این احزاب با رژیم اسلامی را محکوم نکرد، در قبال قتل زحمتکشان مرزی توسط پژاک سکوت کرد، در قبال سرکوب اعتراضات مردم در کردستان عراق سکوت کرد، در مقابل سیاست و اعمال حزب دمکرات سکوت کرد، اعلام کرد که در کومهله و حزب کمونیست اختلاف سیاسی وجود ندارد، هرچه هست نازل است و بزرگنمایی شده است، علیه جناح مخالف خود در تشکیلات به توطئه و تخریب متوسل شد، در پی تحمیل انشعاب علیه آنان برآمد، برنامههای تلویزیونی جناح چپ در تشکیلات را سانسور و مورد توقیف قرار داد، به طور گروهی رفقای جناح مخالف خود را از تلویزیون اخراج کرد، اعضا و پیشمرگان (منتقدین جناح راست) را مورد بازجویی، تحت فشار و برخوردهای تشکیلاتی قرار داد، و ووو؛
یا نوشتهای انتقادی از سوی عضوی از کمیتۀ مرکزی حزب در نقد اینها؟! کدام یک از اینها در جهت برهم زدن و تخریب کومهله است؟! رفقای داخل، زندانیان سیاسی، خانوادۀ جانباختگان و هر دلسوز دیگری، بایستی از کدام یک از اینها نگران باشند؟!
حسن رحمانپناه از روی ضعف و استیصال سیاسیای که خود و دیگر رهبری جناح راست به آن دچار شدهاند، به دشمنتراشی علیه جناح چپ مخالف خود در این تشکیلات و در رأس آن رهبری حزب کمونیست پرداخته و از کار آنان (آنطور که در نقل قول وی آمده است) به عنوان برهم زدن و تخریب علیه کومهله یاد میکند. همزمان گرد و خاک به پا کرده و قصد دارد احساساتی را به تحریک وا دارد هنگامی که موضوع رفقای فعال و خستگیناپذیر داخل کشور، زندانیان سیاسی قهرمان و خانوادههای جانباختگان را به میان میکشد. یک بار دیگر مواضع مِنَتگذارانه وعشیرهای خود را علیه جناح چپ و منتقدین خود تکرار میکند هنگامی که ارائۀ خدمات کومهله به حزب کمونیست ایران را به رخ میکشد و آنان را تلویحاً «نمکنشناس» قلمداد میکند. با این وجود، جالب است که ایشان در ادامۀ صحبتهای خود میگوید:
«به نسبت خودِ حزب کمونیستاش هم، آن مشکلاتی که در طی این دو سه سال اخیر پیش آمدهاند با نام آن بحث و اختلافات، قبل از هر چیز، از هر چیز بیربط تر/بیگانهتر (به کردی: ناموتر) این است که بگویند این اختلافِ حزب و کومهله است، چنین چیزی وجود ندارد.»
آنطور که در قسمت قبلی این نوشته هم نشان داده شده است، مواضع و اظهارات حسن رحمانپناه در مصاحبۀ مزبور (بر خلاف تناقضگویی و لاپوشانیهایش) در واقع نه بر اساس قائل بودن کومهله به عنوان بخشی از پیکرۀ حزب کمونیست ایران، بلکه بر اساس تفکیک کومهله از حزب کمونیست ایران استوار است. در اینجا نیز این رویکرد راستگرایانه و انحلالطلبانه که در واقع ملهم از سیاست و پراتیک سازمان زحمتکشان است، در نقل قولهای فوق به خوبی نمایان است. در این باره است که طی سالهای اخیر کمپینهای مخرب جناح راست علیه جناح چپ با محوریت اینکه اینها ضدکومهلهاند، مخرباند، خواهان پرچیده شدن اردوگاهند، و … و نیز خارج کردن کامل تشکیلات کردستان حزب از چارت سیاسی و تشکیلاتی حزب، تلاش برای انحلال آن و اعلام اینکه کومهله جریانی کردستانی است، راه ندادن اعضای کمیتۀ مرکزی و کمیتۀ اجرایی حزب مستقر در کردستان به جلسات خود (که تاکنون در تاریخ تشکیلاتی کومهله سابقه نداشته است)، و بسیاری موارد دیگر، به واقعیت تلخ این دوره از حیات سیاسی و تشکیلاتی حزب تبدیل شده است.
ایشان سپس میگوید:
«جدای از این، در این مدت مجموعهای چیز انجام داده شد که در اینجا جایش نیست اما بیربط/بیگانه بودند به خودِ تاریخِ این جریان هم. حتی در آن بحثها هم که اینطور با آژیتاسیون ساعتها و روزها و ماهها بر سرش برنامه درست میشد، همۀ اینها در تاریخ این حزب آمده است، در بحث شوروی و سوسیالیسم در یک کشور، در بحث شورا و سندیکا، در بحث جنبش کردستان و کسانی که به آن باور نداشتند در سال ۶۲ و ۶۳، در بحث تشکیل خودِ حزب کمونیست و پروسه، همۀ اینها بحثهایی هستند که این حزب انبوهی مکتوبات در این باره دارد، اما این بار، اینها به شیوههایی نادرست و ناسالم پیش برده شدند، هدایت شدند و ضرر رساندند، من میگویم اینها را باید به جای خود بازگرداند/در جای خود قرار داد، بحثی هم هست، یارو باید بحث بکند.»
اگر موضوع «بیگانگی با تاریخ» این جریان در میان باشد، این تنها و تنها اعمال، مواضع و رفتار و فرهنگ جناح راست است که هم با تاریخ و هم با هویت و اهداف و سیاستهای انقلابی و کمونیستی کومهله و حزب کمونیست نه تنها بیگانه بلکه در تضاد و مغایرت کامل قرار دارد. در بالا نمونههایی از این را بازگو کردهام. واقعاً جای بسی حیرت است از این همه وارونهنمایی و تحریف. این خود به خوبی نشان میدهد که تنها با توسل به یک چنین روشهایی است که این جناح توانسته است با نام کومهله و حزب کمونیست سیاست و اعمال دیگری را در دستور قرار دهد. ضمناً حسن رحمانپناه از کدام آژیتاسیون و کدام برنامه حرف میزند؟! در این خصوص کسی بر سر بحث شوروی و سوسیالیسم در یک کشور، بحث شورا و سندیکا،…برنامه درست نکرده، هر چه بوده برنامه و مصاحبههایی بوده دقیقاً در نقد مواضع و اعمال جناح راست و از جمله مواضع حسن رحمانپناه که اینجا و آنجا میگوید سوسیالیسم در یک کشور قابل تحقق نیست. «حزب ما انبوهی مکتوبات در این باره دارد» این را باید به خود ایشان گوشزد کرد نه هیچ کس دیگری. وی از روشهای سالم دم میزند، ولی آیا روش خود ایشان که آشکارا دارد جای شاکی و متهم را عوض میکند، یا اینکه کمترین بحث کنکرتی از مواضعش مبنی بر عدم تحقق سوسیالیسم در یک کشور و یا دلایل حذف مارکسیسم انقلابی از تاریخ پروسۀ تشکیل حزب کمونیست ارائه نمیکند؛ میتواند سالم باشد؟!
وی در ادامۀ صحبتهای خود میگوید:
«مضافاَ اینکه ما بر سر این مصممیم که هم حزب کمونیست و هم کومهله، این تشکیلات را مانند تشکیلات اداره میکنیم، بنابراین درخواستمان از آن رفقای دیگرمان که این تشکیلات را با هم تا اینجا آوردهایم این است که هر اختلافی هم که داریم آن را به مراجع تشکیلاتی ارجاع دهیم، اینک سالروز حزب است بفرمایید در این سالروز حزب، بگذار کنگرۀ حزب را میگرفتیم، در این کنگره تعیین تکلیف میشد، نمیشود پنج سال از عمر کمیته مرکزیای گذشته باشد الاَن هم بیاید و باز با نام اکثریت حرف بزند با نام کمیته اجراییاش حرف بزند، تاریخت به سر رفته است دیگر، مقبولیت تشکیلاتیات نمانده، بایستی خود را مجدداً در معرض قضاوت قرار بدهی دیگر. بنابراین میگویم اینها خود در سالگرد حزب، مراجعه کردن به سنتهای این حزب، به اساسنامه، به موازین درون حزبی، با اینها میتوان حزب کمونیست ایران هم در آن استحکام پیدا کند با اختلافاتی هم که هست، اگر ما در آن کنگرۀ آینده که امیدوارم برگزار هم بشود، اقلیت شدیم، مطمئناً با اقلیتی بودن خودمان کار میکنیم/کار خود را ادامه میدهیم هیچ مشکلی نداریم، کسی از ما رأی نیاورد شرط نمیگذاریم که آن جمع باید به جمع به ما رأی بدهند، به جمع لیست فیکس بیاوری و معرفی کنی، این را نمیکنیم، هر کسی در کنگره خودش خودش را کاندید میکند.»
علاوه بر جناح چپ، دیگر اعضای رهبری جناح راست هم خوب میدانند که این اظهار «مصمم بودن حسن رحمانپناه برای ادارۀ تشکیلات، هم حزب کمونیست و هم کومهله»، تعارفی بیش نیست. در بیخ گوش ایشان پروژۀ بزرگپور-علیزاده برای تضعیف و انحلال حزب و کومهلۀ کمونیست و جذب عناصر و نیروهای منشعب از کومهله و حزب کمونیست در کار است و خود ایشان نیز بدون اینکه کمترین نقد و یا اعتراضی به چنین اعمالی داشته باشند عملاً با آنان همسو شده و نیز هر از گاهی دم از دفاع از حزب کمونیست میزند! از حسن رحمانپناه بایستی پرسید شما و جناحتان که این همه در پی تحمیل انشعاب به جناح چپ و اکثریت کادرهای قدیمی کومهله و حزب هستید، در صورت وقوع جدایی، آیا واقعاً تمایل و اشتیاق و توان و مقبولیت سیاسی و اجتماعی ادامه کاری در قالب حزب کمونیست و سازمان کردستان حزب را دارید؟ رفقا بزرگپور و علیزاده چه، مصمماند در درازمدت با نام حزب کمونیست ادامه به فعالیتهایشان بدهند یا نه؟! در همان اردوگاه، طرفداران خط شما زیادترند یا خط ماموستا جمال؟ ابراهیم علیزاده در کنار شما ایستاده یا ماموستا جمال؟
برای هر دو جناح روشن است همین که امروزه برای اولین بار در تاریخ تشکیلاتی کومهله به طور رسمی پست جانشینی دبیر اول، تعیین شده و رفیق حسن را در آن پست نشاندهاند، برای چیست!
(اعلام رسمی پست جانشین دبیر اول به معنای مادامالعمر بودن دبیراول نیز هست!)
حسن رحمانپناه در حالی در انظار عموم و ظاهراً به خاطر «به سر رفتن تاریخ» و گذشت پنج سال از عمر کمیته مرکزی حزب کمونیست، به طور آشکار به سلب اعتبار و مقبولبت از کمیته مرکزی و کمیته اجرایی حزب میپردازد، که (اگر مانند ایشان فکر کنیم) مدت چهار سال است که از عمر خودشان و بقیۀ اعضای کمیتۀ مرکزی کنونی کومهله هم میگذرد و تاریخ خودشان هم به سر رفته و مقبولیتشان نمانده است!! به قول معروف در خانه شیشهای نشسته و دارد به دیگران سنگ پرتاب میکند!! (مطابق نظر ایشان، چنین کاری، واقعاً رو میخواهد!)
ایشان و بقیۀ جناح راست که همواره حساب حزب کمونیست را از کومهله جدا میدانند و آن را بیربط به موضوع مبارزۀ خود و بیربط به طبقۀ کارگر میدانند و خود را نه، پس علیالقاعده باید هر چه زودتر کنگرۀ خود را برگزار کنند و تاریخ و مقبولیتشان را آبدید و در معرض قضاوت مجدد قرار دهند!
موضوع لیست فیکس و استحکام تشکیلاتی و رعایت اساسنامه و موازین و نیز مقبولیت و مشروعیت و….که حسن رحمانپناه در رهبری جناح راست از آنها دم میزند، دقیقاً از جنس دیگر تحریفات ایشان در این مصاحبه و به «سر رفتن تاریخ»ها و … میباشد. به عنوان نمونه جناح راست در شرایطی که نصف اعضای این تشکیلات یعنی اعضای جناح چپ، «انتخابات» کمیتۀ خارج کشور تحت رهبری این جناح برای برگزاری کنفرانس خارج کشور را تحریم کرده و در آن شرکت نکردهاند، خودسرانه و به طور جناحی و فیکس به برگزاری این انتخابات مبادرت کرده و در پی برگزاری کنفرانس فیکس و جناحیشان هستند و با این اعمال تخریبگرایانۀ خود تشکیلات کومهله و حزب کمونیست را هر چه بیشتر به انشعاب سوق دادهاند، کنفرانسی که مطابق لزوم حفظ استحکام تشکیلاتی و رعایت حقوق اعضا و اساسنامه و موازین حزبی، هیچ گونه مشروعیت و مقبولیتی ندارد!
به منظور پرهیز از طولانی شدن نوشته، نقد اظهارات اخیر ابراهیم علیزاده به قسمتهای بعدی موکول خواهد شد.
ادامه دارد
۱۳ شهریور ۱۴۰۰
۴ سپتامبر ۱۴۰۰