پایان بساط “انتخابات” و پیامدهای آن
گفتگو با رحمان حسین زاده رئیس دفتر سیاسی حزب
کمونیست هفتگی: مضحکه انتخاباتی رژیم اسلامی به پایان رسید٬ موقعیت رژیم اسلامی را در پس این تحول چگونه ارزیابی میکنید؟ چه تغییراتی در صفوف رژیم اسلامی ایجاد خواهد شد٬ کشمکش هایشان چه سیری بخود خواهد گرفت؟
رحمان حسین زاده:بساط “انتخابات” ایندوره بیش از دوره های قبل کابوس سران جمهوری اسلامی و جناحهای آن بود. جناحهای مختلف بعد از زورآزمایی علنی و حاد با هم، نهایتا برای حفظ نظام، به نقطه تعادلی رسیدند. حسن روحانی که سر از صندوق در آورد نماد این نقطه تعادل جدید و البته شکننده در راس جمهوری اسلامی است. در کوتاه مدت یک دوره انتظار در هیئت حاکمه جمهوری اسلامی به وجود میاید. اما بسیار زود از یک طرف ناسازگاریهای جناحهای جمهوری اسلامی با هم و و از طرف دیگر ناسازگاریهای کلیت جمهوری اسلامی با جامعه و مردم بروز مجدد پیدا میکند. دلیلش هم ریشه در تارو پود جمهوری اسلامی دارد. هر چند جمهوری اسلامی بساط ایندوره “انتخابات” را کنترل و به پایان برد، اما بحرانها و معضلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی بسیار عمیق و سر جای خود باقی است. راه حل های تاکنونی دو جناح قابل اعتنای جمهوری اسلامی یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان امتحان پس داده و شکست خورده است. به همین دلیل هردو جناح در بساط انتخابات کنونی بر روی راه حل وسطی به نام “اعتدال” و کاندید آن حسن روحانی به سازش رسیدند. به نظرم جناح اعتدال و رئیس جمهورش هم راه حل اساسی برای حل معضلات گریبانگیر جمهوری اسلامی ندارد. دلیلش اینست خود چارچوب جمهوری اسلامی و مختصات سیاسی و اسلامی آن عامل تشدید کننده بحرانهای مرکب جمهوری اسلامی و عامل اصلی ناسازگاریهای آن با توقعات و انتظارات مردم، کارگران، زنان و جوانان جامعه است. در نتیجه از درون جمهوری اسلامی راه حل موثری برای برای حل معضل معیشت مردم و فقر، گرانی، بیکاری،تبعیض و ستم و نابرابری عمیق و اعتیاد و تن فروشی و …. وجود ندارد و به طریق اولی گشایش سیاسی و فرهنگی در این چارچوب متصور نیست. جمهوری اسلامی از آن نوع حاکمیت سرمایه اری است که متکی به کار ارزان و استبداد سیاسی لازمه آن است. هیچ درجه اقدامات میلیمتری برای تخفیف فشار اقتصادی و یا سیاسی و فرهنگی که ریاکارانه عنوان “اصلاحات و اعتدال”را بر آن گذاشتند، نمیتواند این واقعیت اساسی جمهوری اسلامی را تغییر دهد. جمهوری اسلامی اصلاح ناپذیر است. درنتیجه بعد از مدتی ناتوانیهای دولت جدید هم در حل این معضلات خود را نشان میدهد. امکان اعتراض و فشار از پایین کماکان بالای سر جمهوری اسلامی میماند و چه بسا در ابعاد سازمانیافته تر و رادیکالتر خود را نشان دهد. اختلاف و جدال واقعی جناحهای جمهوری اسلامی علیرغم تخفیف موقتی، اما عمیقتر شده و ادامه پیدا میکند. واقعیت اینست جناح اصولگرا با همراهی خود خامنه ای که در ٨ سال گذشته یکه تاز میدان بود، شکست سختی خورد. شکست و عقب نشینی اینها شکست و عقب نشینی جناح سکاندار جمهوری اسلامی بیت رهبری و سپاه پاسداران است و به قدر قدرتی جمهوری اسلامی لطمه جدی زده است. نقطه تعادل جدید نتیجه شکست و عقب نشینی آنها و موقتی است. این جناح قطعا به دنبال بازپس گیری موقعیت خود خواهد بود. دوره کوتاه تملق متقابل جناحهای جمهوری اسلامی تمام میشود، بر متن منفعت های متفاوت و راه حلهای متفاوت برای نجات نظامشان دوباره به جان هم می افتند. در مجموع جمهوری اسلامی در مقابل تلاطمات سیاسی اجتماعی قابل پیش بینی در آینده آسیب پذیرتر شده است.
کمونیست هفتگی: بخش وسیعی از مردم در این مضحکه شرکت نکردند٬ بخش گسترده ای هم شرکت کردند٬ بخش قابل ملاحظه ای هم رای باطله به کاندیداها دادند. کلا چه ارزیابی از این حرکت دارید و چه تمایلاتی شکل دهنده این واقعیات اجتماعی است؟
رحمان حسین زاده: ابتدا باید این حقیقت را مدنظر داشت که در پروسه به اصطلاح انتخابات در جمهوری اسلامی رای فرد بعد از تعیین و انتصاب چند مهره حافظ جمهوری اسلامی توسط شورای نگهبان و به عنوان ابزار کسب مشروعیت پروسه ضد آزادی و ضد انتخاب مورد بهره برداری قرار میگیرد. در اعلامیه حزب به روشنی تاکید کردیم ” در این سناریوی معماری شده توسط جمهوری اسلامی رای فردی شهروندان جامعه تنها و تنها به عنوان دکوراسیون فرمال لحظه پایانی پروسه “کسب مشروعیت” برای نظام اسلامی موضوعیت پیدا میکند. شرکت کنندگان در این معرکه گیری را ناچارمیکنند به نام یکی از چند مهره دست چین شده مورد نظر “نظام و ولی فقیه” برگه ای به صندوق بیندازند. در این پروسه “انتخاب و رای فرد” فاقد کوچکترین اعتبار و ارزش سیاسی و حقوقی است” جمهوری اسلامی، برای مصرف داخلی و خارجی و پروپاگاند مبنی بر اینکه “انتخابات” برگزار کرده به رای فرد مراجعه میکند.
در مورد ابعاد شرکت و یا عدم شرکت مردم آمار مستقل و قابل اعتباری وجودندارد و آنچه که موجود است، آمارهای دولت جمهوری اسلامی است که هیچ وقت آمارهای معتبری نبوده اند. با این وصف و طبق همین آمارهای ارائه شده خود آنها ٢٨ درصد واجدین شرایط در انتخابات شرکت نکردند، یعنی چیزی حدود ١٥ میلیون نفر. این بخش از جامعه با جسارت فراوان و علیرغم بسیاری فشارها و محدودیتها پیامشان روشن و اعلام کرده اند، جمهوری اسلامی را نمیخواهد و اجازه نمیدهند رای آنها به ابزار کسب مشروعیت برای ادامه حاکمیت سیاهی تبدیل شود که زندگی و اراده کل جامعه را گروگان گرفته است.
رای بخش وسیعتری که به پای صندوق رای رفته اند را بر خلاف پروپاگاند جمهوری اسلامی و رسانه های ذینفع داخلی و بین الملی امثال بی بی سی ابدا رای به جمهوری اسلامی نیست. طبعامردم صف یکدستی نبوده و با نقطه عزیمتها و منفعتها و توقعات مختلف به پای صندوق رای رفته اند. اقلیتی که در حفظ نظم سرمایه و جمهوری اسلامی ذینفعند، طبیعی است به عنوان حاکمیت مورد نظرشان به آن رای داده اند. اما در رابطه با اکثریت مردم مسئله اصلی اینست که جمهوری اسلامی با گروگرفتن نان آنها، با اعمال فشارهای بیحد و مرز اقتصادی و سیاسی و انواع ترفند و حیله، با تهدید و رعب و سرکوب و ایجاد ناامنی، با سلب اراده مردم و ایجاد فضای بسته سیاسی و تنگناهای اجتماعی مردم را در مقابل گزینه “بد و بدتر” از درون همین نظام فاسد و سرکوبگر قرار میدهد. خیلی ها با این محاسبه و به عنوان اعتراض به وضع موجود که در ٨ سال گذشته مشخصا با اصولگرایان و خامنه ای و احمدی نژاد و سپاه پاسداران تداعی شده، به روحانی رای داده اند.
با این وصف این تاکتیک غلطی است و این بخش وسیع مردم اشتباه کردند و نمی بایست در انتخابات شرکت کنند. می بایست در کنار همان ١٥ میلیونی بود که به اجبار اقتصادی و یا سیاسی و دیگر فشارهای سیاسی و ارعاب جمهوری اسلامی تن ندادند و صف وسیعتر و قدرتمندتر رای ندادن به جمهوری اسلامی را میساختند و مشت بسیار محکمتری به دهن جمهوری اسلامی میکوبیدند.
کمونیست هفتگی: روحانی انتخاب شد٬ آیا روحانی منتخب مردم است؟ به چه حقایقی در این زمینه باید اشاره کرد؟
رحمان حسین زاده: وقتی که این جزو شعور همگانی است که در جمهوری اسلامی انتخاباتی در کار نیست، واضح است عنصری به نام “منتخب مردم” وجود ندارد. در سئوال قبلی اشاره کردم که جمهوری اسلامی با اجبارهای اقتصادی و سیاسی و ترفندهای متعدد، مردم را به پای صندوق رای میکشاند، گزینه بد و بدتر را در مقابل آنها قرار میدهد. بخش وسیعی از کسانی که به روحانی رای دادند، با اینکار رای نه خود را به کاندیداهای جناح اصولگرا اعلام کردند. در چنین مکانیسمی رای و اراده مردم مطلقا تجلی پیدا نمیکند. نه تنها در یک انتخابات آزاد، حتی در انتخابات پارلمانی مشابه ترکیه هم سران جمهوری اسلامی و حسن روحانی ها مطلقا رای نمی آورند.
کمونیست هفتگی: بخشی از اپوزیسیون ارتجاعی و پرو رژیم از هم اکنون به اظهار پشیمانی و ندامت افتاده است. بخش دیگری٬ اپوزیسیون راست پرو غرب دچار سردرگمی شده اند٬ کلا چه ارزیابی ای از وضعیت این نیروها دارید؟ رئوس فعالیت حزب در قبال این نیروها چه خواهد بود؟
رحمان حسین زاده: اپوزیسیون پرو رژیمی در اساس با کلیت جمهوری اسلامی و با پدیده انتخابات آن هم مشکلی ندارند. حداکثر با دامنه اقتدار ولی فقیه و انحصارگری جناح اصولگرا اعتراض دارند. اینها همیشه دستشان در جیب جناحی از جمهوری اسلامی و مشخصا اصلاح طلبان و اخیرا هم ظاهرا اعتدال گرایان هم به آن اضافه شده، بوده است. این بار فکر میکردند مثل دو دوره قبل کاندید جناح اصولگرا سر از صندوق در میاورد وجناح مورد علاقه آنها شانسی ندارد و در نتیجه سیاست تحریم را در پیش گرفتند. اکنون که معادله مقداری تغییر کرده است، از این تاکتیک خود پشیمان هستند، به قول شما ندامت نامه مینویسند. پشیمان هستند از اینکه چرا در راستای حفظ نظاشان در کنار رفسنجانی و خاتمی و روحانی سهمی ایفا نکردند. این ماهیت ضدمردمی و نان به نرخ روز خوردن و اپورتونیستی آنها رامیرساند.
اما در مورد اپوزیسیون پروغربی، قضیه مقداری فرق میکند. قطب نمای این اپوزیسیون حرکت آمریکا و غرب در قبال جمهوری اسلامی است. اینها امید داشتند، عاقبت آمریکا و غرب با تشدید تحریم اقتصادی و حتی اقدامات جنگی جابجایی قدرت در صحنه سیاست ایران را ممکن کند. اینها امید داشتند مشابه سناریوهای عراق و افغانستان و لیبی و در رکاب آمریکا و غرب به نان و نوایی برسند. در یکسال گذشته سرگرم بازی “آلترناتیو سازی” بودند. با رئیس جمهور شدن روحانی و چراغ سبزهای روحانی و حامیان قدرتمندش مثل رفسنجانی و متقابلا پیامهای استقبال آمریکا و غرب و قدرتهای جهانی از رئیس جمهور شدن روحانی ، کل این استراتژی امید به آمریکا و غرب این بخش از ایوزیسیون بورژوایی در حال فروریزی است . سردرگمی و استیصال آنها از همین جا نشأت میگیرد.
این اتفاقات باردیگر نشان میدهد اهداف کل اپوزیسیون بورژوایی از ملی و مذهبی و پرورژیمی و پرو غربی، عمیقا در ضدیت با منافع مردم ایران است. برای اینها سرسوزنی اهمیت ندارد در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی کارگر و زن و جوان و اکثریت عظیم مردم چه میکشند و چگونه حاکمیت سرمایه اسلامی خون مردم را در شیشه کرده است. نشان میدهد کل اینها به عنوان جریانات بورژوا در حفظ ارکان سرمایه در کنار جمهوری اسلامی قرارمیگیرند.
این رویداد هم باردیگر نشان میدهد که حق با ما کمونیستها و حزب حکمتیست است که تاکید میکنیم که بی امان و مداوم باید ماهیت ضد مردمی این نیروها رانقد و افشا کرد. باید این جریانات منزوی و ایزوله شوند. به لحاظ سیاسی و تبلیغی ما این وجه کارمان را تشدید میکنیم. توجه رهبران کارگری و فعالیت کمونیست و جریانات چپ و مترقی را به تلاش برای طرد و رسوا کردن این جریانات جلب میکنیم. باید کاری کرد در فردای تحولات سیاسی این جریانات ایزوله باشند.
کمونیست هفتگی: دوره آتی را چگونه می بینید؟ محورهای اصلی فعالیت حزب کدامها هستند٬ تاکیدات حزب در این دوره چیست؟
رحمان حسین زاده: شیفت قدرت در میان جناحهای جمهوری اسلامی طبعا مولفه جدید در اوضاع سیاسی ایران است. پیامدهای این تحول را در سطح بین المللی و در سطح داخلی مداوما باید زیر نظر داشت و از زاویه منافع طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی آن رامعنی کرد و جنبش کمونیستی و کارگری را مجهز به سیاست و تاکتیک درست و رادیکال در مقابل پیامدهای آن کرد. به نظرمن حل معضلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی که جامعه ایران را در منگنه قرار داده است، در قالب جمهوری اسلامی و از کانال جناح اعتدال گرا و دولت روحانی جواب نمیگیرد. این جناح به مراتب موقعیت شکننده تر و نامنسجمتر و ناتوانتری نسبت به دو جناح دیگر دارد که خود آنها شکست خوردند. به این معنا توقعات و مطالبات اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر، زنان جوانان و مردم حق طلب کماکان به جای خود باقی است و مبارزات حول آن ادامه پیدا میکند. شکست اصولگرایان به درجه معینی قدر قدرتی جمهوری اسلامی را از چشم مردم انداخته است. کارگران و مردم با ترس کمتر و با حق به جانبی بیشتر مطالبات خود را پیگیری میکنند. عرصه ای که روحانی بتواند بن بست آن را بشکند و گامی بردارد، عرصه بحران هسته ای و تخفیف تحریمهای اقتصادی است. هر درجه کم شدن فشار تحریم اقتصادی اتفاقا به نفع زندگی و معیشت مردم و لاجرم به نفع مبارزه جویی طبقه کارگر و مردم است. با مجموعه این مولفه ها به نظرم دوره آتی، دوره تشدید تحرک بیشتر جنبشها و احزاب سیاسی اصلی صحنه سیاسی ایران خواهد بود. در این میان مبارزات طبقه کارگر و زنان، جوانان و تحرک بیشتری خواهند داشت. مبارزات طبقه کارگر و مردم حق طلب حول مطلبات فوری اقتصادی و سیاسی برای بهبود زندگی و علیه وضع موجود ادامه پیدا میکند، اما پیشروی اساسی در این عرصه ها در گرو ناظر شدن افق و سیاست کمونیستی و گسترش اتحاد و همبستگی و تحکیم حزبیت کمونیستی در این عرصه ها است. تامین این نیازمهم محور کار حزب حکمتیست است. کنگره ششم حزب ما در تدوین اولویتهای حزب محورهای مهمی را تعیین کرده و در شرایط جدید باید آنها را به پروژه های قابل اجرا تبدیل کرده و به سرانجام برسانیم . تشدید مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی یک محور مهم کار ما دراین دوره است، آن هم در دوره ای که بسیاری در اپوزیسیون آیه یاس خواهند خواند و یادآور میشوند “دوران گفتمان سرنگونی” نیست. طبعا ایزوله کردن اپوزیسیون رنگارنگ راست بورژوایی و پروغربی و یا پرو رژیمی یک وظیقه بی امان ما است. ابزار اصلی کار ما برای پیشروی در همه عرصه های مبارزاتی خود حزب حکمتیست است. حزب مداوما باید خود را حدادی و آماده انجام وظایف جدید کند. قابل دسترس و قابل انتخاب کردن حزب برای کارگر و مردم یک کار همیشگی ما خواهد بود.
در خاتمه لازم میدانم مصاحبه را با یادآوری فراخوان اخیر بیانیه حزب به پایان برسانم که تاکید میکند “حزب حکمتیست توجه طبقه کارگر و مردم حق طلب و پیشاپیش آنها رهبران کارگری و فعالین کمونیست را به حساسیت سیاسی دوره حاضر و مصافهای پیش رو جلب میکند و آنها را به شرکت فعال در نبردهای طبقاتی حال و آینده فرا میخواند. حزب حکمتیست یک بار دیگر در این مقطع حساس بر تشدید مبارزه برای سرنگونی کلیت جمهوری اسلامی پافشاری میکند. برای تحقق این هدف و ایجاد جامعه آزاد، برابر و انسانی، برای ایجاد یک دنیای بهتر،طبقه کارگر و مردم تشنه آزادی را به صفوف خود فرامیخواند.
***