مصاحبه اکتبر با عبداله دارابی در خصوص سیرپروسه ” مضحکه انتخاباتی ” در کردستان

Inaktivera för: persiska
مصاحبه اکتبر با عبداله دارابی در خصوص سیرپروسه ” مضحکه انتخاباتی ” در کردستان
نشریه اکتبر: عبدالله دارابی سیر پروسه ” مضحکه انتخاباتی ریاست جمهوری” در کردستان چگونه بود؟ و چرا علیرغم وعده و وعید های کاندیداتورها، سر انجام اکثریت قاطع مردم کردستان در یازدهمین دور نمایش” انتخابات” ریئس جمهوری ایران شرکت نکرده و به رژیم «نه» گفتند؟
عبدالله دارابی: عدم شرکت مردم در “انتخابات” ریئس جمهور اسلامی و «نه» گفتن به کلیت جمهوری اسلامی، یکی از خواستهای روشن و بی اما و اگر مردم کردستان است که در طول 34 سال حاکمیت جمهوری اسلامی همواره وجود داشته و در پروسه نمایش”انتخاباتی” این دوره هم به عینه خود را نشان داد. اکثریت قاطع مردم کردستان، هیچوقت برای وعده و وعید های کاندیدا ها ارزش و اهمیت قائل نشده اند. «نه» گفتن اکثریت مردم کردستان به جمهوری اسلامی و “انتخاباتش”، از دلایل خاصی نشأت میگیرد که من اجمالا به یکی دو نمونه آن اشاره میکنم. یکی از این دلایل ریشه در گذشته دارد و بر میگردد به چگونگی تحمیل این رژیم به جامعه ایران و همچنین مردم کردستان. همه میدانند که رژیم جمهوری اسلامی روی خون و بی حقوقی مردم ایران بنا شده و با ایجاد ترس و وحشت در جامعه و تحمیل و گسترش مشکلات طاقت فرسای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و سوار کردن آن بر گردۀ مردم ایران، به حیات ننگین و تا کنونی خود ادامه می دهد. کارگران و مردم آزادیخواه کردستان، جزء آن بخش از مردم ایران هستند که از بدو سر کار آمدن جمهوری اسلامی، مورد غضب حکومت جهل و خرافه الله قرار گرفتند و با خون پاشیدن این رژیم به روی مردم، آنها را از ابتدایی ترین حق و حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی محروم ساختند. ولی علیرغم آن، مردم کردستان کوتاه نیامدند و با رهبری قاطع کمونیستها به ددمنشی های رژیم پاسخ داده و استوار و مصمم در مقابل آن ایستادند و تاریخ مقاومت و مبارزات پرافتخار و انکار ناپذیر خود را در برابر یکی از هار ترین رژیمهای واپسگرای دوره معاصر به ثبت رساندند. این تاریخ پر افتخارالگوی هر عملکردی در جامعه کردستان و در رأس آن کارگران کمونیست و آزادیخواه است که در مقاطع مختلف در برابر حاکمیت سیاه و ضد انسانی این رژیم مقابله نموده و برای هموار کردن راه برای سرنگونی رژیم، بی وقفه مبارزه میکنند. «نه» گفتن امروز مردم کردستان به جمهوری اسلامی و عدم شرکت اکثریت آنان در انتخابات ریئس جمهور، بخشا ریشه در این تاریخ دارد که کارگر کمونیست و آزادیخواه امروز، در مبارزاتی امروزو علیه کل موجودیت رژیم بکار میگیرد. دومین نمونه، سطحی از تحزب یافتگی، با تجربگی و پختگی کارگران و نسل جوان در کردستان است که متاسفانه در بقیه نقاط ایران اینچنین نیست و تا حدودی کمرنگ تر است. این نمونه هم همواره به عنوان فاکتور قابل توجهی در مبارزه علیه رژیم خودنمایی کرده است. نسل جوان امروز ایران، بویژه درکردستان، خود را به رژیم بدهکار نمی داند. چون از بدو تولد ناملایمات سخت زندگی ناشی از حاکمیت جمهوری اسلامی را با گوشت و پوست خود لمس و احساس کرده و با توقعات واقعی دنیای امروز به جنگ این رژیم رفته است. این نسل جوان از زندگی شاد دوران جوانی کاملا محروم گشته و عدم خوشبختی خود را ناشی از حاکمیت جمهوری اسلامی می داند. نسل جوان امروز، نسل قرن بیست و یکم یا عصر انفورماتیک است که در هیچ جایی سر سوزنی به نوع حکومت عهد عتیق خلافت ولایت فقیه ربطی ندارد و پشیزی برای آنهم ارزش قایل نیست. این نسل، امروز اکثریت عظیم جمعیت ایران و کردستان را تشکیل می دهد و با آرزوی شاد زیستن و شاد بودن زندگی میکند و میداندکه نوع حکومت خلفایی ولایت فقیه، تماما با زندگی در قرن 21 مغایر است. این نسل، دل خوشی از این رژیم ندارد و برای سرنگونی آن در کمین نشسته و مترصد هر فرصتی برای بهم خوردن توازون قوا در جامعه است ، آنگاه کل سران ریز و درشت جمهوری اسلامی از هر جناح و دسته اش را از اریکه قدرت پایین خواهند کشید و تک تک آنها را بعنوان جنایتکاران علیه بشریت بمحاکمه خواهند کشاند. نقش مبارزاتی نسل جوان در کردستان همواره قابل مشاهده بوده و در پروسه “انتخابات” ریئس جمهور هم نقش بسزاو قابل ستایشی ایفا کرد.
نشریه اکتبر: از نظر شما، کدام فاکتور در کشاندن رأی دهندگان به پای صنندوقهای “انتخابات” جمهور اسلامی تأثیر گذار تر بود؟ و در برابر آن چه باید کرد؟
عبداله دارابی: فاکتور های تأثیر گذار در کشاندن مردم بپای صندوقهای رأی متنوعند پرداختن به آنها در این نوشته کوتاه نمی گنجد. اما در جواب این سئوال، به یکی از این فاکتور های نخ نما بسنده میکنم که از نظر من حائز اهمیت است و باید قاطعانه در مقابلش ایستاد و آنرا رسوا و برملا کرد. چون این فاکتور، طی 34 سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی، همواره عمل کرده و در راستای خدمت به منافع بورژوازی ایران و رژیم بغایت ارتجاعی اش خود را نشان داده و ابراز وجود کرده است. این فاکتور،«فتح قلعه از درون توسط اپوزیسیون مجاز مذهبی» است که بمثابله یک تیغ دو لبه همواره خودنمایی کرده و طیف وسیعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. شکل دهندگان و کارگردانان عمده این تفکر، فرا تر از خودِ جناح های حاکم و اپوزیسیون مجاز مذهبی می باشند. که عمده ترین بخش مبلغین آن محافل ملی، رسانه های قدرتمند غربی بی بی سی، تلویزیون آمریکا، رادیو فردا، بخش قابل توجهی از خودِ اپوزیسیون مجاز که به ناحق و به نادرست صفت “اصلاح طلب” را بر سینه خود آویزان کرده و همچنین طیفی از روشنفکران بی مایه وبی تأثیر که محلی از اعراب ندارند. این طیف وسیع، هر بار با انگیزه های متفاوت وارد این کارزار شده اند ولی سود و منفعت ناشی از آن، قبل از هرکسی به جیب رژیم جمهوری اسلامی رفته است و می رود. بخش اعظم این طیف، در واقع از شناخت درست جناح های تشکیل دهنده جمهوری اسلامی بشدت عاجز هستند و بر این باورند با توسل به بخشی یا جناحی از خودِ آنها میتوان جمهوری اسلامی را از درون فتح کرد، یا در نهایت امر آنرا تعدیل و اصلاح کرد بدون اینکه طبقه کارگر و کمونیست ها به آن دسترسی پابند! زهی خیال باطل! از اینکه 34 سال طول عمر جمهوری اسلامی، هنوز قادر به متوقف کردن این توهم و خوش باوری نشده است. رژیم جمهوری اسلامی براحتی در هر تند پیچی از مجاهدت و عملکرد این تفکر به نفع خود بهره می گیرد و چون نیروی ذخیره از آن به نفع خود استفاده می نماید. تلاش مشترک همه جناحهای رژیم برای”انتخاب” روحانی، کافی است تا کوته نظری و بی مایگی این تفکر از بیخ و بن برملا شود و پوچی این تفکر خیال پردازانه به صخره بخورد. باید تأکید کرد که نظام ولایت فقیه، سر پناه اصلی همه جناحهای آدمکش و ضد انسانی بیرون ودرون جمهوری اسلامی است که در سطح منطقه نیز از آن به عنوان سرپناه واقعی همه جانیان و تروریستها یاد میشود. نمونه روشن این واقعیت، “اتنخاب” روحانی است که همه جانیان بیرون و درون آنرا هوا کرده و به تعریف و تمجید از آن برخواسته اند. حمایت سپاه پاسداران و اطلاعات و خامنه ای و خاتمی و رفسنجانی و آمریکا و روسیه حزب الله و کرزی و…. از روحانی، نمونه انکار ناپذیری در صحت این ادعاست. هارت و پورت رژیم، شادی مردم تحت عنوان “انتخاب” روحانی و تظاهر و گزافه گویی های آن چیزی نیست که حتی یک ماه دوام بیاورد و بزودی جای خود را به نا رضایتی کارگران و مردم متنفر از جمهوری خواهد داد. مطمئن باشید، طیف میانه رو و رهبر آدمکش آن یک جریان امتخان پس داده و شناخته شده ای هستند که هیچوقت، به جمهوری اسلامی و نظام پوسیده آن”خیانت” نخواهند کرد و نمی توان از کانال هیچیک از آنها، قلعه جمهوری اسلامی را از درون فتح کرد! ولی در عین باید بر این نکته تأکید نمود که بعضی از محافل و جریانات، آگاهانه و از ترس و وحشت از طبقه کارگر و ابراز وجود آن برای بزیر کشاندن کل جمهوری اسلامی، به خیز بر داشتن برای اجرا و پیشبرد چنین ترفندی مبادرت کرده اند و میکوشند از آن علیه طبقه کارگر و جامعه آزادیخواه نهایت استفاده را بنمایتد. این واقعیت را خیلی از سران رژیم می دانند و کاملا به آن واقف هستند. ما بار ها گفته ایم و خواهیم گفت که، خواست مردم ایران و در صدر آن طبقه کارگر، سرنگونی جمهوری اسلامی است. و بزیر کشیدن تمام و کمال این رژیم تنها از طریق طبقه کارگر متشکل و متحزب و مردم آزادیخواه و برابری طلب ممکن و میسر خواهد بود. در نتیجه برای دستیابی به این امر مهم، بایستی از کانال متحد کردن و متشکل نمودن طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و برابری طلب اقدام نمود و همزمان با آن، علیه هر نوع تفکر توهم آمیز و خیالپردازانه در قبال “سرنگونی رژیم” ایستاد و آنرا افشا و رسوا نمود. در همینجا هم بار دیگر بمردم مبارز کردستان درود میفرستم و تلاش و مبارزات آنها علیه جمهوری اسلامی و مضحکه “انتخاباتش”، ارج می نهم.
با سپاس از شما!
مصاحبه کننده: اسماعیل ویسی
16 خرداد ماه 1392/ 16 ماه ژوئن 2013