بیانیه حزب کمونیست کارگری در باره نتایج انتخابات ٩٢
مضحکه ای که در جمهوری اسلامی انتخابات نام دارد پایان یافت و حسن روحانی مقام با سابقه نظامی امنیتی رژیم بعنوان رئیس جمهور از صندوق بیرون آمد. خامنه ای آنرا “حماسه سیاسی” نامید. رفسنجانی مهر “دمکراسی خدشه ناپذیر” بر آن کوبید. بی بی سی گفت این “چیرگی عقلگرایی بر آرمانگرایی” است. اصلاح طلبان خارج از حکومت آنرا “امید بخش” و “کاهش شکاف مردم و حکومت” قلمداد کردند. اما تا آنجا که این مضحکه جنبه جدی داشت قبل از هرچیز نشانه دیگری از نفرت و اعتراض وسیع مردم علیه جمهوری اسلامی بود.
هیاهو و ادعای پوچ “شرکت حماسی مردم” را باید بحساب آخرین تلاشهای “مهندسی انتخابات” رژیم گذاشت اما تعداد واقعی رای دهندگان هر چه باشد در این تردیدی نیست که چه آن میلیونها نفری که رای ندادند و هرجا توانستند صدای اعتراض خود را بلند کردند، چه آن زنان و مردان جوانی که انتخابات رژیم را علیرغم همه بگیر و ببندها به فرصتی برای اعتراضات خیابانی و فرياد زنداني سياسي آزاد بايد گردد و به چالش کشیدن حجاب و آپارتاید جنسی و سایر ارزش های اسلامی و ارتجاعی تبدیل کردند و چه آنها که با رای خود کوشیدند شکافهای درون حکومت را تعمیق کنند٬ در واقع عزم كل مردم را برای خلاص شدن از شر جمهوری اسلامي و همه جناحهايش منعكس نمودند.
انتخابات ٩٢ کوس رسوایی قلابی بودن انتخابات در جمهوری اسلامی را بلندتر از هر وقت دیگر در سطح جهان به صدا درآورد. همه دنیا دید که چگونه این نمایشی است که تنها شمار بسيار معدودی گوش بفرمان ترین نوکران ولایت از فیلتر شورای نگهبانش میگذرند. نه فقط احزاب و نیروهای سیاسی مخالف و یا ناباوران به مذهب و خرافه حضرات اصولا به حساب نمی آیند، نه فقط نیمی از جمعیت به جرم زن بودن حق کاندید شدن ندارند، بلکه حتی سرسپرده ترین جلادان و سازندگان جمهوری اسلامی نظیر رفسنجانی هم به دلیل زاویه داشتن با ولایت و بیت مربوطه “رد صلاحیت” میشوند.
انتخابات ٩٢ نه فقط نفرت و بیزاری مردم از رژیم و بی آبرویی جهانی جمهوری اسلامی که همچنین عمق اختلافات و تشتت درونی نظام اسلامی حاکم را عیان تر از هر زمان به نمایش گذارد. با توجه به این مولفه های اصلی بی تردید میتوان گفت که رژیم اسلامی در مواجهه با تناقضات و بن بست های سیاست خارجی و اقتصاد، از این انتخابات ضغیف تر بیرون آمده است و بعد از اين انتخابات كذائی شكافها و تناقضات حكومت، زير فشار اعتراضات و خشم مردم بيش از قبل سر باز خواهد كرد. مسائل اساسی جامعه ایران و بویژه فقر و فلاکت و گرسنگی از یکسو و سرکوب و خفقان و زندان و اعدام از سوی دیگر تبلیغات و لاطائلات پسا انتخاباتی رژیم را بسرعت کنار خواهد زد و مواجهه گسترده مردم و جمهوری اسلامی با شدت بيشتری به جريان خواهد افتاد.
خواست مبرم مردم ايران خلاص شدن از شر جمهوري اسلامي با تمام قوانين و سنتها و نهادهای آنست. اين حكومت هر تكانی که در هر سمت به خود بدهد٬ شبح خيزش و جنبش مردم را قدرتمندتر رودرروی خويش مي بيند. دوره ای که در پیش داریم دوره تعمیق و گسترش اعتراض و مبارزه در عرصه های مختلف، دوره به میدان آمدن گسترده تر طبقه کارگر، مردم محروم و بجان آمده و جوانان حق طلبی است که برای تحقق خواست های خود راهی جز کشیده شدن به مبارزه وسیع سیاسی در مقابل کل نظام اسلامی نخواهند داشت. حزب کمونیست کارگری، کارگران، زنان و جوانان و کلیه مردم را به متحد شدن حول خواست های عادلانه و آزادیخواهانه خود و گردآمدن به دور حزب انقلابی خود، حزب کمونیست کارگری برای برپاداشتن انقلاب برای رهائی از شر حکومت اسلامی و نظام نابرابر و غیر انسانی سرمایه داری فرامیخواند.
حزب کمونیست کارگری ایران
٢٦ خرداد ١٣٩٢، ١٦ ژوئن ٢٠١٣
On the 2013 elections in Iran
Statement by the Worker-communist Party of Iran
The so-called Iranian presidential election farce is over. Hassan Rouhani, a long-time military and security figure of the regime, has come out of the polls. Khamanei called the elections “a political epic”; Rafsanjani called it “infallible democracy”; the BBC celebrated it as the “victory of rationalism over idealism”; the pro-regime “opposition” found it “hopeful” and saw it as the “narrowing of the gap between the regime and the people”. But if there was anything serious in this farce, it was above all another indication of the hatred of the people towards the Islamic Republic and their struggle against it.
The regime’s absurd claim that the election was a “political epic” should be understood as a last attempt towards “engineering the elections”. Regardless of the real number of those who voted, it is clear that the millions who did not take part in this farce, and wherever they could voiced their protest, and those who despite the regime’s clampdown turned it into an opportunity to raise their demands, and those who used their vote to deepen the rifts inside the regime, all showed the will of the whole people to get rid of the Islamic Republic, along with its factions.
The 2013 elections betrayed more than ever the fakeness of elections under the Islamic Republic. The whole world saw how these elections are just a show in which only the very few most obedient lackeys of the system pass through the filter of its Council of Guardians. Not only political parties and organisations of the opposition, atheists and those who don’t believe in their religion and their superstitions are not counted at all, not only women, simply because they are women, are excluded from running, but arch murderers and founders of the Islamic Republic, such as Rafsanjani, are also disqualified.
The 2013 elections highlighted not only the depth of the hatred of the people towards the Islamic regime, and the disgust felt towards it around the world, but it also revealed more clearly than before the depth of the internal conflicts and splits with the Islamic Republic. Given these factors, there is no doubt that the Islamic regime, faced with the contradictions and the impasse of foreign policy and the economy, has emerged from these elections weaker than before. After this farce, the contradictions within the regime will come to the surface and become more visible under the pressure of the people’s protest. The fundamental issues of Iranian society, from poverty, starvation and deprivation to repression, imprisonment and executions, will dissipate the propaganda of the regime and intensify the confrontation between the people and the regime.
The immediate and basic demand of the people in Iran is the overthrow of the Islamic regime, along with all its laws, traditions and institutions. Any manoeuvre by the regime will find itself confronted by the movement of the people that is all the stronger. The period before us is the period of the deepening and growing of the struggle of the people; a period in which the working class, the deprived people and the youth will come forward on a greater scale, and who in the fight for their demands have no choice but to enter a vast political struggle against the entirety of the Islamic regime.
The Worker-communist Party of Iran calls on workers, women, youth, and all the people to unite around the demands for freedom and equality, and around their revolutionary party, the Worker-communist Party, for revolution against the Islamic Republic and the inhumane capitalist system.
Worker-communist Party of Iran
16 June 2013