http://kanoonmodafean1.blogspot.com/2013/06/blog-post_2215.html#more
فردا دیر است همین الان
به بهانه 12 ژوئن روز مبارزه علیه کار کودک
نوشته بهنام ابراهيمزاده
کانون مدافعان حقوق کارگر – امروزه پدیدهی «کودکان خیابانی» به عنوان یک معضل اجتماعی زمینه ساز افزایش آسیبهای اجتماعی دیگر در جوامع گوناگون است کودکان خیابانی بخشی از جمعیت عظیم کودکان هستند که در فقر شدید به سر میبرند. این کودکان تحت تأثیر فشارها و ناملایمات زندگی به کار در خیابان روی میآورند و فرآیند رشد جسمی، ذهنی، عاطفی و اجتماعیشان، در معرض خطر قرار میگیرد. این کودکان یا برای یاری رساندن به خانوادههایشان کار میکنند و یا تنها نانآوران آنان هستند که اگر کار نکنند خانوادههایشان دچار مشکلات جدی میشوند.
بر اساس آخرین یافته ها 250 میلیون کودک کار در کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند در مقاطع سنی 5 تا 15 سال قرار دارند و شمار پسران سه برابر دختران است بنابر آمارهای موجود 61 درصد آنان در آسیا، 32 درصد درآفریقا 7 درصد در امریکای لاتین و یک درصد در اقیانوسیه زندگی می کنند.
اما آمار دقیقی از کودکان کار در ایران نداریم اما واقعیت غیر قابل انکار است که روزانه دهها و صدها کودک بدون حمایت بزرگسالان و نهادهای مسئول ودر معرض انواع آسیب های جسمی و روانی بر اثر تصادف، آلودگی های محیطی،سوء رفتار ، سوء استفاده جنسی و امراض مقاربتی قرار دارند. کودکان خیابانی از هیچ نوع حمایت قانونی برخوردار نیستند و ارتباط محدود با خانواده و یا قطع دائمی این ارتباط می تواند از آنان یا لغوه بسازد. اما مسئول کیست؟
تعداد کودکان خیابانی کار در حال افزایش است، واقعیتی که نمیتوان آن را انکار کرد. حضور آنان در جای جای شهر دیده می شود و به بخشی از هویت شهرنشینی تبدیل شدهاند. نگاه جامعه نیز به این کودکان متفاوت است. ترحم، بیاعتنایی و خشونت، برخوردهایی است که هر روزه در مورد این کودکان تکرار میشود. چرا پدیدهای به نام کودکان کار خیابان در جامعه رو به افزایش است؟ راههای برخورد با این پدیده چیست؟
دلیل شکلگیری پدیدهای به نام کودکان کار خیابان، فقر اقتصادی است. اکثریت قریب به اتفاق این کودکان نانآور خانوادههایشان هستند و تا زمانی که آمار فقر اقتصادی در جامعه بالاست، درصد آسیبهای اجتماعی رو به افزایش است. ما نمیتوانیم مانع کار این کودکان کار در خیابانها، کورههای آجرپزی و کارگاههای سیاه و نمور باشیم. چرا که اگر کار نکنند، نمیتوانند زندگی کنند . برای حذف کار کودک به جای این کودکان باید بر روی مسایل زندگی خانوادههای آنان متمرکز شویم. با سپردن این کودکان به خانوادههای مسألهدار، مشکلی حل نمی شود، بلکه باید با تأمین نیازهای ابتدایی خانواده و نظارت بر آن، مانع از کار دوبارهی این کودکان شویم.
این تغییر به عواملی مانند شرایط اجتماعی و اقتصادی هر جامعه بستگی دارد. در جوامع توسعهیافته به دلیل رفاه نسبی و حمایتهای اقتصادی و اجتماعی، کودکان کمتری به کار در خیابان مشغولند و اگر هم وجود داشته باشند از آنان حمایت میشود. اما بد نیست که بدانید اخیراً در پاریس تجربهای برای کودکان کار در خیابانها اجرا شد.
در این شهر که کودکان به کار مشغولند، گروههای سیار در خیابانها حضور دارند تا به این کودکان خدمترسانی کنند. تغذیه، حمام، آموزش و … از جمله خدماتی است که توسط گروههای مدافع کودکان کار ارائه میشود. حداقل دو مددکار برای رسیدگی به امور این کودکان حضور فعال دارند. نخست مددکار اجتماعی فرانسوی و دوم مددکار اجتماعی از کشور مبدأ . مددکار فرانسوی برای انطباق این کودکان با شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور فرانسه تلاش می کند و مددکار دیگر برای برقراری ارتباط با کودک و موفقیت این پیوند فرهنگی همکاری دارد. بیشتر کودکان کار در فرانسه به اروپای شرقی تعلق دارند.
اما سؤال اینجاست که ما برای کودکان کار ایرانی و غیرایرانی، که بیشتر عراقی و افغانی هستند، چه کارهایی را کرده ایم؟ این درحالی است که این کودکان از حقوق اولیه مانند داشتن شناسنامه، تحصیل و حق اقامت هم محرومند. درحالی که آموزه های دینی و ملی ما همواره بر حمایت از هم نوع تأکید میکند.