در حاشیه نتایج این دور مضحکه انتخاباتی حکومت اسلامی
علی جوادی
اینکه چه کسی در مضحکه انتخابات رئیس جمهوری حکومت اسلامی از صندوق بیرون آورده میشود٬ مهم نیست٬ فرق چندانی هم نمیکند. تفاوتها میکروسکپی است. تمامی این اوباش اسلامی٬ چه آنها که از فیلتر شورای نگهبان رژیم اسلامی عبور کرده اند و چه آنها که نکرده اند٬ تمامشان تعهدشان به حفظ کلیت رژیم اسلامی مورد تایید بالاترین ارگانهای حکومت اسلامی است. تمامشان سالها برای این رژیم زده اند و کشته اند و تحمیق کرده اند و به خاک سیاه نشانده اند. تمامشان افسارشان در اختیار خامنه ای در راس این جماعت آدمکش است. تمامشان اولویت اولیه شان چگونگی حفظ نظام کثیف اسلامی در مقابله با مردمی است که میخواهند سر به تن این رژیم نباشد. اما نتیجه این مضحکه به فاکتورهای متعددی گره خورده است: توازن قوای باندهای متشکله رژیم٬ درجه شکنندگی رژیم٬ میزان امکاناتشان برای تقلب و کسب سازش و توافق میان باندهای متعدد حکومتی و مهمتر از همه توانشان برای مقابله با قدرت اعتراضی و تعرض از پایین! میخواهند هر طور که هست با کمترین صدمات این کابوس را به پایان برسانند و به لفت و لیس اسلامی شان و تحکیم بندهای حاکمیت خود مشغول شوند.
ما از ابتدا اعلام کرده بودیم* که گذاشتن نام انتخابات و اعمال اراده مردم به اين مضحکه، تف کردن به روى حقيقت و بى حرمتى به شخصيت و شعور ميليونها مردمى است که بیش از سه دهه تحت حاکميت ارتجاع اسلامى زيسته اند. ما گفته بودیم که اين رژيم صد و پنجاه هزار اعدام است، اين رژيم سه دهه زندان و شکنجه و چماقدارى است، رژيم شلاق، رژيم دار زدن و دست بريدن و سنگسار انسانهاى بيگناه است، رژيم جهل و خرافه است. رژيم اوباش و آخوندها و آدمکشهاى حرفه اى است، رژيم تحقير و اسارت زن است. در اين “انتخابات” فقط به کثيف ترين کثافات اسلامی اجازه شرکت بعنوان کانديدا مى دهند. کمونيست و سوسياليست و آزاديخواه و آزادانديش، نه فقط حق شرکت، بلکه در اين رژيم٬ حتى حق حيات ندارد. زن، حتى آن زنى که به مجيزگويى اسارت خويش برخاسته باشد و دلال مظلمه و پاره بدن خود رژيم باشد، به اعتبار زن بودنش اجازه شرکت ندارد. از ميان چند صد مرد مسلمان مرتجع و متحجر و امتحان پس داده، تنها ٨ نفر از غربال “تشخيص صلاحيت” گذشتند. حتى نيمى از خودشان، از “خودى” ترين خودى هاى خودشان که در طول اين سی سال بارها بعنوان عمله و اکره اختناق اسلامى امتحانشان را پس داده بودند و در تمام جنایت این رژیم سهیم بودند، اجازه کانديد شدن نیافتند. گذاشن نام انتخابات بر اين معرکه اسلامی اهانت به راى و به شعور مردم است.
ما اعلام کرده بودیم که مردم انتخابشان را کرده اند. رژیم اسلامی باید گورش را گم کند. انتخاب مردم سرنگونی رژیم اسلامی است.
ما اعلام کرده بودیم که شرکت در این مضحکه از نظر سياسى فاقد هرگونه ارزش است. نبايد در این راى گيرى شرکت کرد، اما نبايد بى تفاوت ايستاد. ما اعلام کرده بودیم که دوره به اصطلاح مبارزه انتخاباتى جناحهاى حکومت کماکان، ميتواند و بايد صحنه گسترده ترين اعتراضات مردم عليه کل حکومت و همه جناحهايش باشد. بيشترىن فشار را ميتوان در اين روزها به رژيم اسلامى وارد کرد. ميتوان محاسبات و بند و بستهايشان را به نفع مردم و به نفع گشايش فضاى سياسى بهم ريخت. ميتوان مجموعه رژيم و همه جناحها را در برابر مردم به عقب نشينى وادار کرد. ميتوان شکاف درونى ارتجاع اسلامى را عميق تر کرد و تناسب قواى بسيار مساعدترى را به نفع مردم و امر آزادى بوجود آورد. بايد از تناقضات و کشمکشهاى فزاينده درون رژيم در دوره انتخابات براى گسترش مبارزه و اعتراض مستقل خويش فعالانه استفاده کرد. این سیاست اعلام شده ما بود و هست. اگر این مضحکه به دور دوم کشیده شود٬ کماکان همین سیاست اساس برخورد ما در قبال این “انتخابات” است.
پاسخ ما در قبال این این ادعای خامنه ای سردسته جانیان رژیم اسلامی که میگوید هر رای در این “انتخابات” یک رای به نظام اسلامی است٬ این است: مردمی که حق انتخاب ندارند٬ رای شان نشان انتخاب شان نیست. نشان حمایت از رژیم آدمکشان اسلامی نیست. این مردم سرنگونی طلبی در وجودشان است. حتی آن بخشی از جامعه که بطور واقعی٬ و نه بر مبنای ادعاهای رژیم اسلامی در مضحکه انتخابات رژیم شرکت کرده اند٬ به کسی رای نداده اند. آرای ولایتی٬ جلیلی٬ قالیباف٬ روحانی٬ رضایی نشان تمایل و میزان علاقه مردم به این اوباش اسلامی نیست. به قول منصور حکمت در یک انتخابات آزاد که سهل است٬ حتی در انتخاباتی از نوع افغانستان و ترکیه و پاکستان هم امثال این موجودات صد رای هم نمی آورند. از نقطه نظر ما مردم در هیچ “انتخاباتی” شرکت نکرده اند. چرا که کسی حق واقعی انتخاب کردن نداشته است. کسانی که در مقابل جامعه قرار داه شده اند٬ مادون انتخاب کردن هستند.
پس چگونه است که بخشی از جامعه در این مضحکه شرکت میکنند؟ کدام دلایل توضیح دهنده این اقدام شان است؟ آیا “فریب” خورده اند؟ آیا به رژیم اسلامی “متوهم اند”؟ فاکتورهای اجتماعی توضیح دهنده این رفتار سیاسی چیست؟
در پاسخ باید تاکید کرد که بخشی از جامعه در این مضحکه شرکت نمیکنند٬ شرکت نکردند. علیرغم فشارها و تمهیدات رژیم اسلامی٬ دست رد به این مضحکه زده اند. قبولش ندارند. اما آن بخشی که به هر دلیلی و بطور واقعی در این مراسم شرکت میکنند٬ و شرکت کردند. هدفشان تقویت رژیم اسلامی یا حمایت از رژیم نیست. بر عکس اهداف دیگری را دنبال میکنند. آنها که فکر میکنند که مردم “فریب” خورده اند٬ آنها که فکر میکنند که مردم به رژیم “متوهم اند”٬ مکانیسم حرکت مردم در چنین شرایطی را نمی شناسند. آزادیخواهی و بلوغ سیاسی مردم را دست کم میگیرند. واقعیت این است که برخی شاید به روحانی رای دهند چرا که خواهان تعمیق اختلافات درونی رژیم اسلامی اند. شاید میخواهند چوب لای چرخ رژیم بگذارند. شاید میخواهند از نقطه نظر خودشان لگد دیگری به رژیم بزنند. میخواهند جلوی “بدتر” شدن شرایط را سد کنند. شاید میخواهند جلوی تشدید تخاصمات اردوهای تروریستی را بگیرند. شاید میخواهند کسی راس حکومت باشد که با آمریکا کمی راه بیاید و تحریم های کشنده اقتصادی کمتر شود. خطر جنگ کمتر شود. نمیخواهند رژیم یکدست باشد. چرا که يک ارتجاع غير منسجم، و وجود باندهای متعدد در درون خود حکومت که ناگزير که هر روز بر سر و کله یکدیگر میزنند٬ طعمه مساعدتر برای مردمی هستند که در کمین سرنگون کردن رژیم اسلامی نشسته اند. شاید…!؟
اين تشخيص برخی از مردم است. آیا این اقدام بهترین و مناسبترین سیاست در قبال مضحکه رژیم اسلامی است. مسلما نه! ما اعلام کرده ایم که این مراسم را باید به ضد خودش تبدیل کرد. باید از این فضا و در این دوره برای عقب راندن کل رژیم اسلامی بهره جست. اما حساب آن جریاناتی که مدافع شرکت مردم در این معرکه گیری اسلامی بودند مجزا است. تماما ارتجاعی و عمله و اکره رژیم اسلامی اند. واقعیت این است که کسی از سر علقه و عاطفه به این آخوند و یا دیگر کاندیداها به صرافت رای دادن نیفتاده است. کسی به روحانی بخاطر روحانی رای نخواهد داد. همانطور که کسی به بنی صدر بخاطر بنی صدر رای نداد. همانطور که کسی به خاتمی بخاطر خاتمی رای نداد. همانطور که کسی به میرحسین موسوی بخاطر موسوی رای نداد. اینها همگی مهره های قسم خورده رژیم بودند. به زعم مردم اينها کسانى از درون رژيم بودند که استعداد تشدید تخاصمات درون رژیم و تضعیف صفوف آن را داشتند٬ استعداد خیانت به رژیم را در شرایط بحرانی و فشار از پایین داشتند. شرکت بخشی از مردم در این مضحکه هر دلیلی داشته باشد٬ تقویت نظام اسلامی و رای به حکومت اسلامی در زمره آن دلایل نیست.
و اگر میکروفن را در مقابل دهان هر کدام از کسانی که رای دادند بگذارید٬ اگر خطری جان و زندگی شان را تهدید نکرده باشد٬ اگر در زمره جیره خواران رژیم نباشند٬ اگر منفعتشان در حفظ رژیم نباشد٬ اگر منصف باشند٬ به شما خواهند گفت که رای واقعی شان سرنگونی رژیم اسلامی است. رای واقعی شان رسیدن به یک زندگی شایسته انسان است. رای واقعی شان٬ آزادی و برابری و رفاه و عدالت اجتماعی است و لعن و نفرین را نثار تمامی سران و رهبران حکومت اسلامی و کل این وضعیت خواهند کرد.
آینده چه خواهد شد؟ از نقطه نظر ما نقطه عطف هاى تاريخى تر و تکان دهنده تر هنوز در راهند. کليد پيشروى، اما، تشديد فشار به حکومت و بسيج و سازمانيابى حول جنبش واقعى براى آزادى و برابرى و نه به کلیت رژیم اسلامی در جامعه است
.حزب ما٬ حزب حکمتیست٬ حزب کمونيست کارگرى ايران – حکمتیست٬ طبقه کارگر و همه مردم آزاديخواه را در مبارزه براى سرنگونى رژيم و تحقق يک جامعه آزاد، برابر و انسانى، براى ايجاد يک دنياى بهتر، به وحدت حول پرچم کمونيسم کارگرى فرامى خواند.
*رجوع کنید به مقالات منصور حکمت در باره ”انتخابات“ در حکومت اسلامی.