یاشارسهندی فریاد جنبشی میلیونی، اخراج مزدوران از آی ال او

فریاد جنبشی میلیونی، اخراج مزدوران از آی ال او
یاشارسهندی
یکصد و دومین کنفرانس سالیانه سازمان جهانی کار در شهر ژنو سوئیس در حال برگزاری است.هفت نفر از مزدوران جمهوری اسلامی که نقش مستقیم در سرکوب کارگران ایران دارند به عنوان نماینده کارگران ایران(!؟) در این اجلاس شرکت دارند. اخراج این مزدوران از این کنفرانس یک خواسته کاملا برحق کارگران ایران است. شاهرخ زمانی کارگر در بند، در” زندان جهنمی رجایی شهر کرج” در نامه ای به سندیکاهای فرانسه که قرار است در روز ١٣ ژوئن برای حمایت از کارگران ایران در در مقابل مقر اروپایی سازمان ملل متحد در شهر ژنو که نشست سازمان جهانی کار در آنجا بر گزار خواهد شد در میدان ملل اقدام به تظاهرات کنند آورده است که:”... این افراد مسئولین خانه کارگر و شورا های اسلامی طی ٣٤ سال گذشته به طور مداوم …. برنامه های سرکوب علیه کارگران و مبارزات کارگری را سازماندهی کرده و پیش (برده اند) و هر وقت در نهاد های بین المللی کارگری نیاز به نماینده از طرف کارگران لازم بوده همین مسئولین خانه کارگر یا شوراهای اسلامی را که در واقع ماموران ویژه سرکوب کارگران هستند را بدون اینکه کارگران در انتخاب آنها دخالت داشته باشند به مجامع بین المللی فرستاده است درست مانند هم اکنون که سرکوب گران کارگران به عنوان نماینده کارگران ایران قرار است در نشست آی ال او شرکت کنند،…” شاهرخ زمانی در ادامه تاکید کرده است:”من شاهرخ زمانی کارگر زندانی، نماینده سندیکای نقاشان و عضو شورای نمایندگان کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری از طرف خود و کارگرانی که مرا به عنوان نماینده خود قبول دارند اعلام می کنم این افراد را نه تنها نماینده خود و کارگران ایران نمی دانیم بلکه صریحا” اعلام می کنیم آنها شرکای جمهوری اسلامی در سرکوب جنبش کارگری و فریب دادن مجامع بین المللی هستند.” این نه تنها درخواست شاهرخ زمانی بلکه درخواست کلیه فعالین کارگری در ایران است که مزدوران جمهوری اسلامی از سازمان جهانی کار اخراج گردند.
سازمان جهانی کار از زیر مجموعه های سازمان ملل است. چنانچه جنبش کارگری ایران موفق شود این به اصطلاح “نمایندگان” را از این سازمان اخراج کند، میتواند مقدمه اخراج جمهوری اسلامی از سازمان ملل هم باشد. جمهوری اسلامی هیچ مشروعیتی در بین مردم ایران ندارد. این رژیم، حکومتی بوده که با زندان و شکنجه و کشتار بر مردم ایران حاکم گردیده است. پذیرفتن این حکومت به عنوان نماینده مردم ایران توهین به مردم است و به طریق اولی حضور و پذیرفتن رسمی مزدوران وسرکوبگران کارگران در سازمان جهانی کار، مشارکت در سرکوب و توهین به کارگران است. این نهادها خود، بخوبی واقف هستند که این حکومت جز سرکوبگری هیچ راهی دیگر نمیشناسد. محکومیت مداوم جمهوری اسلامی از سوی نهاد دیگری از سازمان ملل (شورای حقوق بشر) و تعیین نماینده ویژه حقوق بشر برای ایران، اعتراف رسمی این سازمان به سرکوب مردم ایران است. اگر سازمان جهانی کار هم در این مورد شکی داشته باشد، حضور چندین ساله اخیر فعالین حزب کمونیست کارگری در شروع این اجلاسهای سالانه این سازمان و فریاد اینکه جمهوری اسلامی بی وقفه در تلاش برای سرکوب کارگران و نماینده گان آنان است، باید این شک و شبهات را رفع کرده باشد. نامه های تشکلات موجود کارگری و فعالین کارگری مانند شاهرخ زمانی که از دل زندانهای مخوف جمهوری اسلامی نوشته شده، تاکید مداومی بر این است که افراد فرستاده شده از سوی جمهوری اسلامی به هیچ عنوان نماینده کارگران نیستند. اما این سازمان در راستای سیاست سازمان ملل این افراد را میپذیرد اما این امکان است که این افراد تبهکار را از سازمانهای بین اللملی اخراج کرد.
سه تشکل کارگری (سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه،سندیکای کارگران فلزکارمکانیک،هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش)در نامه ای مشترک خطاب به سازمان جهانی کار تاکید کردند:” …افرادی که در شورای عالی کار برخلاف نظر ٣٠میلیون کارگر ایرانی با تصویب حداقل حقوقی ٤برابر زیر خط فقر، سند مرگ خانواده های کارگری را امضا می کنند ونهاد های اعزامی آنان حکم اخراج برادران کارگر خود را تایید می کنند هیچگاه تعلقی به زحمتکشان ایران ندارند. ما ازشما مصرانه می خواهیم که موارد نقض حقوق انسانی کارگران ایرانی را پیگیری واز پذیرفتن نمایندگان به اصطلاح کارگری خوداری کنید.” این فریاد واقعی کارگران ایران است. این درخواست باید با صدای هر چه بلندتر در این اجلاس طنین یابد. بیانیه سه تشکل کارگری و نامه کارگر زندانی شاهرخ زمانی در عین حال جواب کسانی است که جنبش کارگری را هنوز که هنوز است منفعل و تدافعی میدانند. شاخص های تعرضی بودن این جنبش را در همین حرکات میتوان دید که طلبکارانه و کاملا به حق خطاب به یک سازمان رسمی بین اللملی درخواست میکنند که از پذیرفتن مثلا نمایندگان کارگری خودداری کنند و شاهرخ زمانی به نمایندگی از سوی کارگرانی که او را به عنوان نماینده خود به رسمیت میشناسند، نمایندگان ارسالی جمهوری اسلامی را” شرکای جمهوری اسلامی در سرکوب جنبش کارگری” خطاب میکند. نه شاهرخ زمانی دچار توهم شده است و نه سه تشکل مورد بحث موقعیت خود را فراموش کردند، بلکه ایشان از جنبشی نیرو میگیرند که روزبروز بیشتر مطرح میشود. این درخواستها صرفا یک مطالبه ساده کارگری نیست بلکه تعرض جنبشی معینی است به سرمایه و به همین نسبت اخراج هئیت نمایندگی جمهوری اسلامی کمک شایانی به جنبش کارگری ایران است و این جنبش را بیشتر از پیش قدرت میبخشد و بیشتر در مرکز توجه جامعه قرار میدهد. بنابراین فعالین کارگری و کمونیستهای خارج از کشور در اینجا به عنوان بازو، شاخه خارج از کشوری این جنبش در رابطه با تعمیق و قدرت بخشیدن بیشتر این جنبش باید موقعیت خود را درک کنند. حضور اعتراضی در کنفرانس سالانه یا هر مکانی دیگر نه برای رساندن “صدای مظلومیت” طبقه کارگر بلکه باید فریاد جنبشی میلیونی طبقه ای مدعی باشد. اگر میخواهیم این سازمانها مجبور به عقب نشینی گردند باید کاملا از موضوع طلبکارانه و صاحب حق با آنها برخورد کرد.