اخبار کارگری
نسان نودینیان
داوود رفاهی
كارگران
گزارشی از بحران تولید و وضعیت کارگران ایران خودرو
کارگران ایران خودرو و شرکتهای زیر مجموعه اش تداوم وضعیت مشقت بار موجود را تحمل نخواهند کرد
١١ خرداد: اتحادیه آزاد کارگران ایران: از سال گذشته به این سو خبرها حکایت از قطع مزایا، اضافه کاری و افت شدید دریافتی کارگران کارخانه های خودرو سازی و شرکتهای قطعه سازی دارد. اوایل سال گذشته بود که با اخراج کارگران شهاب خودرو موجی از اعتراضات کارگری در این شرکت آغاز شد. بنا بر برخی شنیده ها بدنبال این اعتراضات، مقامات بالای مملکتی طی حکمی شرکتهای خودرو سازی را برای جلوگیری از گسترش دامنه اعتراضات کارگری، از اخراج کارگران بر حذر کردند و در مقابل قطع مزایا، اضافه کاری و دیگر دریافتی های کارگران را به آنان توصیه نمودند. بر این اساس هم بود که از سال گذشته با تشدید روند کاهش تولید در ایران خودرو، قطع مزایا، اضافه کاری و افت کیفیت غذا و مسائل مربوط به امور بهداشتی کارگران در این کارخانه آغاز گردید و با شروع سال جدید به اوج خود رسید. بطوریکه در حال حاضر با ادامه روند کاهش تولید در ایران خودرو، تولید در اکثریت سالنهای شرکت ایران خودرو کاهش چشمگیری پیدا کرده است و در بعضی سالنها مانند سالن پژو ٢٠٦ به صفر رسیده و در برخی دیگر از سالنها به جز ساعات کوتاهی در روز تولیدی صورت نمیگیرد و مجموعه این شرایط، وضعیت شغلی و معیشتی مشقت باری را بر هزاران کارگران این شرکت معظم خودرو سازی تحمیل کرده است که اهم آنها عبارتند از: ١- شیفت کاری در این شرکت بزرگ خودرو سازی از سه شیفت به دو و گاها به یک شیفت تقلیل پیدا کرده است و مجموع اضافه کاری کارگران این شرکت که ٨٠ الی ١٢٠ ساعت در ماه بود عملا به صفر رسیده و فقط سی ساعت اضافه کاری آنهم در برخی معاونتها اعمال میشود. ٢- با شروع سال جدید بن کارگری بر خلاف سالهای گذشته که همان اول سال و به طور کامل پرداخت میشد امسال در نیمه دوم اردیبهشت ماه، آنهم به میزان نصف اش پرداخت گردید و در حال حاضر از پرداخت باقی مانده آن خبری نیست ٣ – ٢٥ هزار تومان پاداشی که برای روزهای تعطیل و جمعه کاری اعلام شده بود هنوز به حساب کارگران واریز نشده است و هزاران کارگر این کارخانه همچنان چشم انتظار پرداخت آن هستند ٤ – در این شرکت بزرگ هر سه سال یکبار حواله ای به مبلغ یک میلیون تومان کمک بلاعوض جهت خرید خودرو به کارگران پرداخت میشد که سپس به چهار سال یکبار کاهش پیدا کرد. کارگران در سالهای گذشته هر بار که این حواله ها را دریافت میکردند آنرا با تحویل به صندوق قرض الحسنه شرکت نقد میکردند تا کمک حالی برای زندگی شان باشد. پرداخت این حواله ها در حال حاضر بطور کامل قطع شده است و کارگرانی هم که از قبل این حواله ها را دریافت کرده اند وقتی به صندوق قرض الحسنه شرکت مراجعه میکنند این صندوق از نقد کردن آنها خودداری میکند ٥ – دادن شیر روزانه به بعضی سالنها را که بدلیل سر و کار داشتن کارگران با مواد سمی و وجود آلودگی بالا در آنها به کارگران تعلق میگرفت بطور کامل قطع کرده اند ٦ – کیفیت غذا و ظروف آن بسیار پایین آمده است. دیگر نوشابه، ماست و دوغ و دسر نمیدهند و علاوه بر آن تنوع غذا که قبلا سه نوع بود به دو نوع تقلیل پیدا کرده است و این احتمال وجود دارد که همین یک وعده غذا در روز را نیز حذف کنند ٩ – سرانه بهداشتی تاید و صابون از شروع کار در سال ٩٢ به یک صابون کاهش پیدا کرده است و قرار است آنرا نیز از اول تیر ماه قطع کنند در رابطه با وضعیت کارگران شرکتهای پیمانکاری مستقر در ایران خودرو مانند شرکتهای الماس سبز، خانه ما و… وضعیت از این هم بدتر است و با شرایط موجود اجحاف بر این کارگران شدت بیشتری پیدا کرده است بطوریکه علاوه بر اینکه قرار داد کارگران این شرکتها دو ماهه و سفید امضاست و مزایایی از قبیل بن کارگری، پاداش کارایی، ایام ولادت، آکورد، عیدی مدیریتی و تسهیلاتی از قبیل وام و … به آنان تعلق نمیگیرد اخیرا دادن دو دست لباس کار به آنان در سال را به یک دست لباس تقیل داده اند و اضافه کاری میانگین ٨٠ ساعت در ماه آنان به ٢٠ ساعت کاهش پیدا کرده است و علاوه بر اینها حقوقهای آنان نیز گاها با تاخیر پرداخت میشود. بنا بر اظهار کارگران ایران خودرو شرایط فوق بویژه حذف اضافه کاریها و افت شدید دریافتیهای کارگران، شرایط بسیار سخت معیشتی را برای آنان ببار آورده است بطوریکه اغلب این کارگران از باز پرداخت اقساط وامهای خود عاجز مانده اند و سطح اختلافات خانوادگی و استرس و اضطراب ناشی از درماندگی برای گذران زندگی، شرایط بغایت غیر قابل تحملی را بر هزاران کارگران این شرکت تحمیل کرده است. شرکت قالبهای صنعتی ایران خودرو این شرکت در کیلومتر ٥ آزاد راه کرج قزوین قرار دارد و حدود ٧٠٠ نفر کارگر در آن مشغول بکارند که از این تعداد ٢٥٠ نفر کارگر قراردادی و ٤٥٠ نفر کارگر پیمانی هستند که با قرارداد سفید امضا طرف قرارداد شرکت پیمانکاری “تارا نام آسیا” می باشند. در این شرکت پیمانکاری در زمان رونق کارخانه حدود ١٢٠٠ کارگر مشغول بکار بودند که بتدریج بخشی از آنها از کارهایشان اخراج شدند و بخشی دیگر برای یافتن موقعیت کاری بهتر خودشان شرکت را ترک کردند. بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران در این کارخانه زیر مجموعه ایران خودرو نیز، از سال گذشته به این سو دریافتی کارگران با کاهش بسیار زیادی مواجه بوده است. بطوریکه با قطع اضافه کاریها و سایر مزایای این کارگران دریافتی آنان در حال حاضر به نصف کاهش پیدا کرده است و علاوه بر اینکه طی سالهای گذشته بتدریج دادن لباس و کفش کار به کارگران این کارخانه را حذف کرده اند و آکوردی به آنان پرداخت نشده است از سال گذشته به این سو اضافه کاری و بسیاری از حقوق مسلم این کارگران قطع گردیده و با شروع سال جدید مزایای مهم دیگری نیز از دریافتی این کارگران حذف شده است که اهم آنها عبارتند از: ١- حذف نهار از ماه رمضان گذشته ٢- حذف سبد کالایی هر ٤٥ روز یکبار از اول سالجاری ٣- حذف بیش از ٥٠ درصد سرویس ایاب و ذهاب کارگران ٤- قطع کامل شارژ ماهیانه پارسیان به مبلغ ٥٠٠ هزار تومان از اول سالجاری ٥- عدم پرداخت بن کارگری سال گذشته ٦- حذف کمک هزینه نقدی مسافرتی سالیانه به مبلغ ٢٠٠ هزار تومان ٧- حذف کمک هزینه تحصیلی فرزندان و کمک هزینه تحصیلی کارگران دانشجو ٨- حذف بن استخر ٩- حذف شیر و کیک در صبح و عصر ١٠- ندادن سهمیه دستکش کار و در مضیقه قرار گرفتن شدید کارگران از بابت تجهیزات ایمنی از قبیل گوشی، عینک، ماسک، لوازم کمکهای اولیه و… بنا بر اظهار کارگران ایران خودرو و کارگران دیگری از شرکتهای زیر مجموعه این کارخانه، علاوه بر شرایطی بسیار سختی که بویژه از اول سالجاری بر دهها هزار کارگر ایران خودرو و شرکت های زیر مجموعه اش تحمیل شده است احتمال تعدیل نیرو نیز پس از انتخابات ریاست جمهوری در این شرکت بسیار بالاست. تداوم وضعیت موجود در ایران خودرو و زمزمه تعدیل نیرو در آن و سایر شرکتهای زیر مجموعه اش، جو سنگینی را بر کارخانه ایران خودرو حاکم کرده است و اغلب کارگران این کارخانه بزرگ وقوع اعتراضات گسترده کارگری را در صورتی که برای حل مسائل و مشکلات کارگران چاره ای اندیشیده نشود یک احتمال جدی ارزیابی میکنند.
***
نامه اتحادیه آزاد کارگران ایران به کنفدراسیون جهانی اتحادیه های آزاد کارگری پیرامون وضعیت تشکلهای کارگری در ایران و اعتراض به حضور نماینده های دست ساز دولتی در نشست سالیانهILO
از: اتحادیه آزاد کارگران ایران! به: کنفدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری ITUC با درودهای گرم و فراوان! دوستان و همکاران در کنفدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری! همانگونه که خود نیز بخوبی میدانید اندک تشکلها و نهادهای مستقل کارگری در ایران همیشه تحت شدید ترین فشارها قرار داشته اند و در طول سالهای گذشته بسیاری از اعضا این تشکلها یا از کار خود اخراج شده اند و یا به زندان افکنده شده و به بهانه های مختلف تحت پیگرد قضائی قرار گرفته اند. با اینحال و علیرغم اعتراضات گسترده ای که از سوی سازمانهای کارگری در سطح جهان نسبت به نقض حقوق پایه ای کارگران در ایران صورت گرفته است، در طول یکسال گذشته اعمال این فشارها بر تشکلهای موجود و فعالین آنها دامنه بسیار بیشتری پیدا کرده است و علاوه بر اخراج و بازداشت و زندان، بسیاری از اعضای این تشکلها، بویژه اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران و کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری از سوی نهادهای امنیتی و قضائی جهت استعفا از تشکلهای خود بشدت تحت فشار قرار گرفته اند. بطوریکه قضات برخی دادگاهها و مامورین امنیتی پس از احضار و یا بازداشت اعضای اتحادیه ما که به بهانه های کاملا واهی صورت گرفته است استعفا از اتحادیه آزاد کارگران ایران را به عنوان شرطی جهت صدور حکم برائت در مقابل آنان گذاشته اند و عدم استعفا از اتحادیه را موجب صدور حکمهای سنگین عنوان نموده اند. اعمال این فشارها بر اعضا موثر اتحادیه ما از زمانی شدت بیشتری پیدا کرد که از اول ماه مه سال گذشته و به مناسبت اینروز، کارگران متشکل در اتحادیه ما با جمع آوری طوماری اعتراضی با امضا نزدیک به چهل هزار نفر از کارگران کارخانه های مختلف در سراسر کشور، خواهان افزایش حداقل مزد بر اساس ماده ٤١ قانون کار و کنار گذاشتن لایحه ضد کارگری اصلاح این قانون و تحقق دیگر مطالبات پایه ای خود شدند. این روند و اعلام غیر قانونی بودن تشکل ما و معدود تشکلهای مستقل دیگر از سوی نیروهای امنیتی در شرایطی طی یکسال گذشته شدت پیدا کرده است که ما هر روزه شاهد اعلام ایجاد انواع اتحادیه ها و انجمنهای صنفی در ایران بوده ایم و بنا بر ادعای وزیر کار تعداد این نوع تشکلها به دو برابر افزایش پیدا کرده است. در این زمینه لازم است بگوئیم در ایران هیچ قانونی برای ثبت تشکلهای کارگری با نام اتحادیه و سندیکا وجود ندارد و به همین دلیل هیچیک از این اتحادیه ها ثبت نشده اند اما از آنجا که همه آنها زیر مجموعه خانه کارگر هستند دولت و نیروهای امنیتی نه تنها کاری به آنها ندارند بلکه ایجاد این نوع اتحادیه ها سیاست خود وزارت کار است تا با گسترش تعمدی این نوع اتحادیه ها و انجمنهای صنفی، بتدریج آنها را جایگزین شوراهای اسلامی کنند و از این رهگذر قادر شوند خود را از فشارهای سازمان جهانی کار بدلیل ماهیت ایدئولوژیک شوراهای اسلامی خلاصی بخشند. این وضعیت در عین حال که نشان میدهد فشارهای سازمانهای بین المللی کارگری و ILO برای بر چیده شدن نهادهای ایدئولوژیک از محیط های کار مفید بوده است اما از طرف دیگر اتخاذ چنین سیاستی از سوی دولت و وزارت کار نشانگر این است که هیچ تغییر مثبتی در رویکرد دولت ایران که منجر به برسمیت شناخته شدن تشکلهای مستقل کارگری در ایران بشود رخ نداده است و دولت همچنان در تلاش است تا با دور زدن خواست ILO و سازمانهای بین المللی کارگری برای برخورداری کارگران ایران از حق برپائی تشکل مستقل از دولت، همچنان نهادهای دست ساز خود را در محیطهای کار دست نخورده باقی بگذارد. لذا ما از شما دوستان در کنفدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری و همه کنفدراسیونهای عضو آن انتظار داریم تا در نشست سالیانه این سازمان با افشای این سیاست و اعتراض به تشدید اعمال فشار بر فعالین و اندک نهادهای مستقل کارگری موجود، اجازه ندهید تا کسانی که از سوی وزارت کار دولت جمهوری اسلامی به عنوان نماینده کارگران ایران به نشست سالیانه ILO میایند اعتبار نامه حضور در این نشست را دریافت کنند. بی تردید نیازی به تاکید نیست که عوامل کانون عالی شوراهای اسلامی علاوه بر سازماندهی و شرکت مستقیم در سرکوب سندیکای کارگران شرکت واحد تهران، در طول سال گذشته نیز در اقدامی هماهنگ با نیروهای امنیتی، امضاهای بخش زیادی از کارگران را حول طومار اعتراضی کارگران مصادره کرده و از رسیدن آن بدست هماهنگ کنندگان این طومار جلوگیری نمودند و علاوه بر آن بطور آشکار و در مصاحبه هایی تلاش کردند تا با وارد کردن اتهامات واهی به هماهنگ کنندگان این طومار مبنی بر وابستگی آنان به جریانهای خاص، زمینه ارعاب کارگران امضا کننده طومار و سرکوب هماهنگ کنندگان آنرا فراهم سازند. – اردیبهشت ماه ١٣٩٢
***
در حاشیه برنج وارداتی مسموم– قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را
پروین محمدی! چند سالی میشود مسئولین هم زبان به گلایه باز کرده اند و از مسایلی سخن به میان میاورند که گویی هم درد ما کارگران و مردم این جامعه هستند. از اختلاس های میلیاردی و رانت خواریها و خودمانی سازی ها که بگذریم قضیه تغذیه سالم مسئله حیاتی دیگری است که این روزها در باره برنج وارداتی از زبان کسانی عنوان میشود که گردانندگان این جامعه هستند. اینان ابتدا کار را در این جامعه به جائی رساندند که میلیونها خانواده کارگری دیگر نتواستند از برنج سالم استفاده کنند و بناچار به خرید برنج ارزان وارداتی روی آوردند. و اما حال همین ها از نمایندگان مجلس اش تا مسئولین وزارت بهداشت در مقام ناجیانی ظاهر شده اند که فریاد بر میاورند که این برنج مسموم است ،آلوده است، سرطان زا است و یا به کودکان ندهید و غیره… کجای حرفتان را باور کنیم وای و فغان شما در مورد مسموم بودن برنج وارداتی یا رقم زدن آنچنان شرایطی که ما کارگران را به خرید این نوع کالاها سوق داده اید. اعتراض میکنیم و میگوییم شما راه حل چگونه زندگی کردن با این شرایطی را که بوجود آورده اید نشانمان دهید. سخنی نمی گویید. یعنی حرفی ندارید که بزنید، چون مسئول هستید و اگر پاسخ دهید باید شرایط را دگرگون کنید که این نیز کار شما نیست. از آن طرف اعلام میکنید چای آلوده وارد کشور شده است، آرد آلوده و نامرغوب توزیع شده است، گوشت مردار و از نظر پزشکی قابل معدوم شدن در صنعت کالباس و سوسیس استفاده میکنند و اکنون برنج مسموم و سرطان زا به فروش میرسد و شما چه دلسوزانه هشدار میدهید نخورید، مصرف نکنید که میمیرید و وجدانتان آسوده میشود که هشدار دادید. اما انگار فراموش کرده اید که این تاجران بزرگ و قدرتمند ی که توان گردش مالی میلیاردی را دارند یکی از خود همین شماهاست. امروز این صنعت و فردا صنعت دیگر را لو میدهید. برای سود بیشترتان حاضر به قربانی کردن اکثریت جامعه هستید. هر صنعتی را نگاه میکنیم به این موضوع به راحتی میشود پی برد که تنها چیزی که برایتان اهمیت ندارد جان و سلامت افراد این جامعه است. شما نماینده مجلس و دیگر مسئولین برای رنجی که به کارگران ایران به خاطر تحمیل شرایط برده وار با قدرت خرید زیرخط صفر داده اید باید پاسخگو باشید و بدانید که با اینگونه افشاگریها در مورد کالاهای مسموم وارداتی چیزی از مسئولیت شما کم نخواهد شد. ما کارگران از این افشاگریها و اینکه انسانهایی در نتیجه این افشاگری و برای جلوگیری از مسموم شدن برنج وارداتی را نخواهند خرید خوشحالیم اما دیگر برنجی در سفره هایمان نخواهیم داشت. لذا هر طوری بچرخید باز هم همه شما مسئول این زندگی نکبت بار هستید و ما کارگران هرگز قسم حضرت عباس شما را باور نخواهیم کرد. منبع:سایت اتحادیه آزادکارگران ایران
***
اعتراضات كارگری
تحصن کارگران کارخانه فارسیت دورود مقابل ساختمان فرمانداری
٦خرداد: کارگران کارخانه فارسیت جهت اعتراض به عدم دریافت مطالبات و حقوق شش ماهه خود در مقابل فرمانداری شهرستان دورود تحصن کرده تا فریاد مشکلات خود را به گوش مسئولان برسانند. این دومین تجمع اعتراضآمیز در یک ماه گذشته است که جهت دریافت مطالبات و برطرف شدن مشکلات کارخانه فارسیت دورود از سوی کارگران این کارخانه صورت میگیرد. یکی از نکات بسیار تأمل برانگیز این تجمع حضور تعدادی از کارگران به همراه کودکان خردسال خود بود که خطاب به مسئولان اظهار داشتند: چه کسی جوابگوی گرسنگی کودکان ما است؟ پس از کش و قوسهای فراوان سرپرست فرمانداری دورود، رئیس کارخانه فارسیت همچنین رئیس اداره کار شهرستان دورود در میان کارگران حاضر شدند و مشکلات کارگران این کارخانه را شنیدند. کارگران اعتراض کننده یکی دیگر از مشکلات خود را مشخص نبودن وضعیت خود بیان کردند و از عدم پاسخگویی مدیرعامل کارخانه به شدت ناراحت بودند
***
تجمع جمعی از کارگران نساجی سیمین اصفهان مقابل مجلس
٦خرداد: جمعی از کارگران نساجی سیمین اصفهان، عصر (دوشنبه) با تجمع مقابل مجلس خواستار اجرای بازنشستگی پیش از موعد در مورد کارگران این شرکت شدند. به گفته تجمعکنندگان ١٤٠ نفر از کارگران نساجی سیمین اصفهان خواستار بازنشستگی پیش از موعد با بیش از ٢٠ سال سابقه کار هستند اما تامین اجتماعی قانون بازنشستگی پیش از موعد در مورد آنها اجرا نمیکند.
***
تجمع كارگران نساجی سیمین مقابل سازمان تامین اجتماعی در اعتراض به بخشنامه جدید مشاغل سخت
٥خرداد: جمعی از كارگران كارخانه نساجی سیمین اصفهان، در اعتراض به محروم شدن از مزایای قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیانآور در مقابل سازمان تامین اجتماعی تهران تجمع كردند. كارگران كه در كارخانه نساجی سیمین اصفهان با شرایط سخت و زیان آور اشتغال دارند، خواهان بازنشستگی پیش از موعد در چارچوب قانون مشاغل سخت و زیان آور هستند. دلیل تجمع امروز این كارگران مخالفت سازمان تامین اجتماعی با بازنشستگی پیش از موعد این كارگران بوده است. سازمان تامین اجتماعی در تازهترین بخشنامه مربوط به اجرای قانون بازنشستگی مشاغل سخت و زیان آور شرایطی را تعیین كرده است كه به موجب آن بازنشستگی كارگران نساجی سیمین منتفی شده است. به موجب قانون مشاغل سخت و زیان آور، كارگران كه قصد استفاده از مزایای بازنشستگی پیش از موعد را دارند باید یا بصورت متوالی دارای ٢٠ سال سابقه و یا بصورت متناوب دارای ٢٥ سال سابقه كار در مشاغل سخت و زیان آور را داشته باشند. از آنجا كه كارخانه نساجی سیمین اصفهان چند سال پیش برای بازسازی و تغییر ساختار مدتی تعطیل و كارگران به صورت موقت به صندوق بیمه بیكاری معرفی شده بودند، این كارگران با سوابق فعلی خود امروز نمیتوانند پیش از موعد بازنشسته شوند. بر اساس بخشنامه جدید مدتی كه كارگران این كارخانه مقرری بگیر بیمه بیكاری بودند جزء سوابق سخت و زیان آور محسوب نشده و به همین دلیل در حال حاضر سازمان تامین اجتماعی با بازنشستگی آنها مخالفت میكند.
تراژدی فقر
بدن سالم تنها با جیب پر پول؟ بررسی تاثیر گرانیها و تورم اخیر بر روند تغذیه مردم
بدن سالم تنها با جیب پر پول؟ فاطمه رجبی– گرانی و تورم مسئله ای است که در ماههای اخیر به دغدغه اصلی مردم تبدیل شده است تا جایی که خیلی از نامزدهای انتخابات یازدهم ریاست جمهوری در حرفهای خود بیشتر از هر چیز بر لزوم توجه به مسائل اقتصادی تاکید میکنند و وعده اصلاح امور اقتصادی مردم و مهار تورم را میدهند. فارغ از اینکه این حرفها چقدر عملی خواهد بود و این نامزدها هنگام به دست گرفتن امور کشور چقدر در کنترل اوضاع موفق خواهند بود، بد نیست به موضوع تورم و گرانیها از منظر دیگری هم نکاه کنیم. همواره وضع مالی مردم جامعه و همینطور قیمت اقلام خوراکی با وضعیت تغذیه مردم ارتباط مستقیم داشته است تا جایی که در برخی کشورها دولت مجبور شده است برای برخی خوراکیها یارانه ویژه قرار دهد تا شاخصهای تغذیه جامعه را افزایش دهند مانند بعضی از سیاستهای وزارت بهداشت بعد از انقلاب اسلامی در زمینه افزایش ید به نان و نمک یا طرحهای جدید درباره اضافه کردن بعضی از املاح به آب و آرد. سوال اینجاست که گرانیهای اخیر و افزایش قیمت همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد چه تاثیری بر وضعیت تغذیه و به تبع آن وضعیت جسمی مردم گذاشته است یا خواهد گذاشت؟دکتر مسعود کاظمی فوق تخصص تغذیه در گفتوگو با «قانون» میگوید: «گرانی و افزایش قیمتها در دو حالت بر وضعیت تغذیه جامعه تاثیر خواهد گذاشت اولین اثر به صورت کاملا فوری اتفاق خواهد افتاد. در این مرحله آن دسته از اقلام خوراکی که در فرهنگ جامعه و سنت تغذیه ای جامعه خوراکیهای فانتزی حساب میشوند حذف میشوند، در مرحله بعدی حذف به صورت تدریجی اتفاق خواهد افتاد، مثلا در غذاهایی که ریز مغذیها به کار میروند کم کم مقدار آن کم میشود یا اینکه کلا حذف میشوند.» او ادامه میدهد: «نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که گرانی و تورم میتواند رسومات تغذیه مردم را تغییر دهد یعنی کم کم بعضی از خوراکیها به خاطر قیمت بالا حذف میشوند و ممکن است در آینده حتی با متعادل شدن قیمتها یا افزایش درآمدها باز هم به سبد خرید مردم اضافه نشوند.» آثار مصرف محدود گوشت قرمز شاید شما هم به محض شنیدن گرانی مواد غذایی یاد قیمت گوشت گاو و گوسفند بیفتید. قیمت این ماده غذایی در طی یک سال گذشته نزدیک به دو برابر شده است. خیلیها در طی این مدت مواد غذایی همچون سویا را جایگزین گوشت كردهاند. اما بعضی از متخصصان مانند دکتر پریا طاووسی متخصص تغذیه معتقدند این کار راه حل مناسبی نیست و عواقب خطرناکی دارد. این متخصص میگوید: «خیلی از گروههای غذایی مانند ویتامین b١٢ فقط در گوشت قرمز پیدا میشوند و نمی توان آنها را در سایر مواد غذایی یافت. حتی سویا که خیلیها آن را جایگزین گوشت میکنند خاصیت کامل گوشت را ندارد، این دسته از افراد بدانند که باز هم باید گوشت مصرف کنند. از طرفی سویای موجود در بازار آنقدر تغییر کرده و مواد مختلفش را از دست داده که تبدیل به تفاله شده است و ارزش غذایی چندانی ندارد.» دکتر طاووسی ادامه میدهد: «کمبود پروتئین در بدن همراه با کمبود انرژی خواهد بود. کم خونی هم نوعی کمبود پروتئین است و بروز آن اختلال مستقیم در عملکرد بدن ایجاد میکند. از طرفی مقاومت در برابر بسیاری از بیماریها از دست خواهد رفت. عوارض جزئی نیز وجود دارند مانند دیر التیام یافتن زخمها یا طولانی شدن مدت بیماری ها. این موضوع در مورد کودکان تاثیرات بیشتری خواهد گذاشت.» او ادامه میدهد: «اگر وضعیت قیمت گوشت به نحو فعلی ادامه یابد اصلا بعید نیست که در چند سال آینده با معضلات ناشی از کمبود پروتئینها مواجه باشیم.» کوچک اما ضروری دکتر محسن سالاروند فوق تخصص تغذیه کودکان مهمترین خطر افزایش قیمتها در سالهای آینده را مربوط به ریز مغذیها میداند و میگوید: «به هر حال مردم به ویژه قشر متوسط یک جوری با گرانی اقلام پر مصرف مانند گوشت و مرغ و … کنار میآیند. در این مورد باید نگران محصولات فرهنگی بود که تحت تاثیر افزایش قیمت خوراکیها قرار دارند و قربانی این گرانیها میشوند تا جایی که باید جایشان را در سبد خرید خانوار به اقلام خوراکی بدهند. بنابراین برای عمده مردم جامعه نباید نگران کمبود مواد غذایی موجو د در چیزهایی مانند گوشت و مرغ بود. همانطور که دیدیم در چند سال گذشته هرچقدر که قیمت گوجه یا گوشت یا مرغ گران شد چندان روی میزان خرید مردم تاثیری نداشت و مردم از چیزهای دیگر زدند و به خرید این مواد پرداختند. در این حالت باید بیشتر از تمام خوراکیها نگران ریز مغذیها بود. مثلا ما در حال حاضر همه جا میخوانیم کلم بروکلی بخورید و از فواید آن مینویسیم اما وقتی خانم خانه به میوه فروشی میرود و قیمت آن را میبیند از خرید منصرف میشود.» او در توضیح خطری که کمبود ریز مغذیها برای مردم ایجاد میکند، میگوید: «دولت و وزارت بهداشت در سالهای اخیر تلاش کردند که مردم را به مصرف ریز مغذیهایی مانند آهن، کلسیم، انواع ویتامینها و… به صورت هدفمند ترغیب کنند تا جایی مصرف خوراکیهای سرشار از این مواد در حال نهادینه شدن بود اما با گرانیهای اخیر تمام این سیاستها در معرض خطر قرار میگیرند. مثلا در موردی مثل آجیل ها، دیدیم که در زمان آماده شدن خانوادهها برای نوروز چند خانواده آجیل را از خریدها خط زدند و در قالب حرکت اعتراضی که در واقع از نبودتوان مالی خرید آن برخاسته بود آجیل نخریدند در حالی که آجیلها مهمترین منبع تامین ریز مغذیها هستند. باید دید چند خانواده ایرانی میتوانند اقدام به خرید مداوم پسته کیلویی شصت هزار تومان کنند.» دکتر سالاروند در ادامه میگوید: «تهدید دیگر گرانی ها، مصرف کم لبنیات است. بخش دولتی که در این زمینه به واقع افتضاح عمل کرده است و بخش خصوصی هم به فکر سودهای چند برابری است. ما الان به مردم توصیه میکنیم در روز دو لیوان شیر بخورند، حالا شما حساب کنید که دو لیوان شیر برای یک خانواده چهار نفره میشود روزی دو لیتر حالا اگر این خانواده بخواهد شیر یارانهای مصرف کند و آن را در مغازهها پیدا کنند، مطمئنا تاثیر کافی نخواهد داشت، البته اگر طبق گفتههای وزیر بهداشت سابق در شیری که میخرند وایتکس نریخته باشند باید شکر کنند. از طرفی اگر بخواهند شیر بدون یارانه و آزاد بخرند باید روزی نزدیک به هشت هزار تومان هزینه مصرف شیر کنند. این رقم در ماه میشود نزدیک ٢٥٠ هزار تومان. این با عقل جور در میآید؟ مسلما خانوادهای که درآمد متوسطی داشته باشد این کار را نمیکند. پس ما با این قیمتها قطعا در آینده پوکی استخوان خواهیم داشت. اگرچه در حال حاضر هم شاخص خوبی در این زمینه به ویژه در میان بانوان نداریم اما به نظر میرسد در آینده باید با سونامی پوکی استخوان روبهرو باشیم.» میوهها را دریابید از تمام خوراکیها که بگذریم قیمت میوهها در نوع خود موضوعی است که بیشتر از هر چیز دیگری تعجب برانگیر است، در حال حاضر که این سطور را میخوانید زردآلو کیلویی یازده هزار تومان است یعنی اگر بخواهید یک کیلو زردآلو بخرید و عصر را با خانواده همراه این میوه خوش بگذرانید باید یازده هزار تومان هزینه کنید البته همه میدانیم که یک کیلو زرد آلو به هیچجا نمیرسد. دکتر سالاروند در باره تاثیرات بالا رفتن قیمت میوهها میگوید: «اغلب میوهها برای داشتن انواع ویتامینها مورد توجه هستند و اگر در مصرف آنها کوتاهی شود باید منتظر انواع معضلات رشدی، افزایش میزان ابتلا به سرطان ها، نقص هوش و … باشیم. نکته مهم در مورد ویتامینها این است که این ماده باید به طور روزانه مصرف شوند یعنی اگر امروز شما دو کیلو میوه بخورید بدن اضافه ویتامینها را دفع میکند و روز بعد شما باید باز هم دوز مشخصی ویتامین مصرف کنید. حالا در نظر بگیرید که دست روی هر میوه ای میگذارید قیمتش سر به فلک میکشد، حالا قیمت میوهها را بگذارید کنار قیمت شیر و بعد با قیمت گوشت و انواع ریز مغذیها جمع کنید تا ببینید یک خانواده فقط برای اینکه سالم باشد باید در طول ماه چقدر هزینه کند. آن وقت دولتمردان میگویند چرا هزینههای درمانی در ایران زیاد است و مثلا چرا ایرانیها زیاد سرما میخورند، خب معلوم است وقتی ویتامین ث به بدن نرسد فرد سریع در معرض سرما خوردگی قرار میگیرد بعد هم در اثر استفاده از داروهای شیمیایی بعدها دچار عوارض مختلف میشود در حالی که تنها با رساندن مواد غذایی مناسب به بدن میتوان به راحتی جلوی بسیاری از بیماریها را گرفت و هزینههای درمان را هم نصف کرد.
***
کارگر، ارزانترین کالای اقتصاد است
حمید سلیمانی! موضوع افزایش دستمزد کارگران همانگونه که در ماههای پایانی سال گذشته پیشبینی میشد، به پروسهای دنبالهدار، پرکشوقوس و البته مایوسکننده برای جامعه کارگری بدل شد.سال ١٣٩١ به گواه آمارهای رسمی و غیررسمی یکی از سختترین سالها برای قشر مزدبگیر جامعه بود. نوسانات شدید قیمت ارز که البته رویهای صعودی را دنبال میکرد، فضایی غبارآلود برای اقتصاد پدید آورد که همین موضوع باعث شد تا قیمت کالاها اینبار برخلاف سالهای گذشته، افزایش مداوم به خود گیرند؛ بهگونهای که افزایش دو یا سهباره قیمت کالاها در سالهای گذشته که همچون یک بیماری مزمن به عادت اقتصاد ایران بدل شده بود، اینبار چندباره و حتی شاید بتوان گفت هفتگی بود. در چنین فضایی چانهزنیها برای دستمزد کارگران و افزایش مناسب آن آغاز شد. طبق معمول کارفرمایان و دولتی که خود کارفرمایی بزرگ است، موضع بالاتر را در چانهزنیها داشتند. نیازی نیست تا بار دیگر آنچه در ماههای پایانی سال ٩١ بهخصوص در بهمن و اسفند گذشت را مرور کنیم. نهایت این شد که تورم بالای ٣١درصد اعلام شد و مزد افزایش ١٠درصدی به علاوه افزایش رقم روزانه ١٩هزار و ٤٨٥ ریالی را تجربه کرد. طبق معمول سالهای گذشته کارگر از کم شدن قدرت خرید خود ناراضی بود و کارفرما هم ژست ناراضی گرفت تا کسی متعرضش نشود، اما اینبار داستان به گونه دیگری رقم خورد و حقوقبگیران به دیوان عدالت اداری پناه بردند؛ همان مرجعی که یکبار حکم به قراردادهای موقت داد و آتشی بر خرمن کارگران زد که قریب دودهه، امنیت شغلی و جسارت فعالیتهای واقعی صنفی را از این قشر ربود. اعضای شورایعالی کار که همان مرجع تصمیمگیری درباره دستمزد بودند، به تکاپو افتادند. نمایندگان کارگری عضو این شورا خبر از توافقی دادند که در همان جلسه شده بود و قرار بود طبق آن، حق مسکن ١٠هزارتومانی و حق خواربار ٣٥هزارتومانی کارگران را ترمیم کنند، اما کارفرمایان، باز هم با همان حربه قدیمی اخراج و تعدیل به میدان آمدند و اعلام کردند که چنین توافقی وجود خارجی ندارد و اگر بر سر افزایش حق مسکن و خواربار بحث جدیدی صورت گیرد، کارگران را به تیغ تعدیل خواهند نواخت. تا اینجای قضیه هم البته روایت جدیدی نبود. سالها بود که دستمزدها عادت کرده بودند به کرنش در مقابل تورم و هر وقت کارگران قصد اعتراض داشتند، همین حربه اخراج و تعدیل، البته مهر سکوتی میشد بر لبان آنهایی که بیش از ٧٠درصدشان قرارداد موقت بودند و بر لبه تیغ و معلوم نیست چنددرصدشان سفته و قرارداد سفید برای استخدام امضا کردهاند، اما موضوع زمانی جالبتر شد که کارفرمایان سعی کردند با ارائه آمار و ارقام به توجیه خود بپردازند؛ آماری که پیشتر همیشه از سوی کارگران اعلام میشد و البته کسی هم به آنها توجه نمیکرد.
افزایش دستمزد زیر ٢٥درصد؛ رشد هزینه کارگر بالای ٤٠درصد! نخستین مقام کارفرمایی که به آمار متوسل شد تا نشان دهد که افزایش دستمزد کارگران چندان هم غیرقانونی و کمتر از نرخ تورم نبوده است، نماینده کارفرمایان در شورایعالی کار بود که گفت: «امسال بیش از ٤٠درصد هزینههای پرداختی کارفرمایان افزایش یافته است!» طبق محاسبات محمود نجفیسهی، افزایش زیر ٢٥درصدی حداقل دستمزد بین ٤١ تا ٤٦درصد افزایش هزینه پرداختی را برای کارفرمایان به دنبال داشته و با توجه به اینکه تورم ٣١درصد بوده، اما اکنون حداقل پرداختی به کارگر بیش از ٤٠/٦درصد افزایش داشته است. این عضو شورایعالی کار درباره چگونگی محاسبه اعداد و ارقام هزینه پرداختی به کارگران در سالجاری تصریح کرد: «این عدد حاصلجمع هزینههای دو ماه عیدی، یک ماه سنوات، یک ماه مرخصی با حقوق، حق اولاد، ٢٣درصد هزینه بیمه کارفرما و بن کارگری است که مابهالتفاوت این نرخ برای سالجاری با رقم دستمزد سال قبل میزان افزایش کنونی بوده و عددی نزدیک به ٤٠/٦درصد افزایش پرداختی میشود.»
همدردی میکنیم اما زیر بار افزایش حقوق نمیرویم به فاصله کوتاهی از این اظهارنظر، دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارفرمایی ایران نیز با تایید این آمار و ارقام گفت: «به دلیل مخالفت کارفرمایان جلسات شورایعالی کار برای بررسی افزایش حق مسکن و حق خواربار کارگران بینتیجه میماند.» محمد عطاردیان گفت: «به دلیل اینکه از قبل درباره چگونگی افزایش دستمزدهای سال ٩٢ در شورایعالی کار به صورت رسمی توافق شده، کارفرمایان با هرگونه افزایش حقوق مسکن و خواربار مخالفند.» وی افزود: «بخش خصوصی متوجه مشکل معیشتی کارکنان خود هست و برای همین ضمن اعلام همدردی و تایید نارضایتیهای موجود تا آنجا که بتواند در پرداختهای خود از آنها حمایت خواهد کرد.» وی در پاسخ به انتقاد گروه کارگری که مدعی عدم افزایش مزد براساس نرخ تورم بانک مرکزی بودند، گفت: «طبق برآوردها و محاسبات گروه کارفرمایی در سال ٩٢ دریافتی کارگران به نسبت سال ٩١ حداقل ٤٧درصد افزایش یافته است» ابهام جدی در مبنای محاسبات کارفرمایان میتوان تمامی اعتراضات کارگران به افزایش دستمزد در سال ١٣٩٢ را در یک جمله خلاصه کرد: «تورم بیش از ٣١درصد افزایش داشته است، اما حقوق کارگران ١٠درصد به همراه روزانه ١٩هزار و ٤٨٥ریال که این رقم در کف دستمزدها نیز درنهایت به ٢٥درصد میرسد؛ یعنی حداقل ششدرصد کمتر از نرخ تورم.» مبنای این حرف کاملا صحیح است و محاسبات قبلی نیز نشان از صحت این ادعا دارد. برای مثال اگر پایه حقوق کارگری در سال ١٣٩١ برابر ٧٠٠هزار تومان در ماه بود، این پایه حقوق در سالجاری به ٨٢٨هزار و ٤٥٥تومان میرسد که نشان از افزایش ١٨/٣٥ درصدی داشته است. اما مبنای محاسبات کارفرمایان چیست؟ نجفیسهی به مزایای جانبی کارگران از قبیل دوماه عیدی، یک ماه پایه حقوق به عنوان سنوات، حق مسکن، حق خواربار، حق عائلهمندی، سهم کارفرما از بیمه کارگران و مرخصیها اشاره میکند و مدعی است که با احتساب این ارقام، هزینه هر کارگر برای کارفرما بیش از ٤١درصد افزایش داشته است. به منظور راستآزمایی این ادعا و طبق جداول (١)، (٢) و (٣) هزینههای سه کارگر با حقوق پایه گوناگون برای بنگاه را میتوان مورد سنجش قرار داد. در جدول (١) و در ردیف سال ١٣٩٢، نشان داده شده که افزایش دستمزد سالجاری، هزینه یک کارگر حداقلبگیر را برای یک بنگاه اقتصادی نسبت به سال گذشته ٢٢/٨١ درصد افزایش داده است. نگاهی به جداول بعدی نشان میدهد که هرچه پایه حقوق کارگران در سال ٩١ بیشتر بود، هزینههای وی برای بنگاه اقتصادی در سالجاری از رشد کمتری برخوردار خواهد بود، به گونهای که عدد ٢٠/٣٣ درصد برای یک کارگر با پایه حقوق نزدیک به ٥٠٠هزار تومان در سال ١٣٩١ و عدد ١٦/٩٧٥ درصد برای کارگری با پایه حقوق حدودا ٧٤٠هزار تومانی در سال ١٣٩١ به دست میآید که نشان میدهد اعداد و ارقام اعلامشده از سوی مراجع کارفرمایی هیچ مبنا و منطقی را پشتوانه خود نکردهاند. کاهش هزینههای کارگر به نسبت تورم در سالهای اخیر در جداول (١)، (٢) و (٣) به بررسی هزینههای کارگران در سه سطوح متفاوت دستمزدی پرداخته شده است. برای دستیابی به هزینههای کارگران، متغیرهایی همچون عیدی، سنوات، حق بیمه سهم کارفرما و حق بن و خواربار درنظر گرفته شده است؛ بر این اساس که پایه حقوق هر فرد به همراه حق بن و مسکن و سهم ٢٣درصدی کارفرما از بیمه با هم جمع شده و در رقم ١٢ماه سال ضرب میشود. سهپایه حقوق نیز (عیدی + سنوات) به مجموع این ارقام اضافه شده و درنهایت درصد رشد این هزینهها در هر سال برآورد میشود. درنهایت نیز برآیندی از مجموع افزایش هزینههای کارگران و در مقابل، نرخ تورم رسمی با هم قیاس شدهاند تا مشخص شود که با همین تورم اعلامشده از سوی مراجع رسمی که خیلیها معتقدند بیشتر از این ارقام است، آیا کارگر در چرخه عوامل تولید، ارزانتر شده یا گرانتر؟ جدول شماره (١) که مختص بررسی کارگران حداقلبگیر است نشان میدهد طی سالهای ١٣٨٧ تا ١٣٩٢، هزینه یک کارگر حداقلبگیر برای بنگاه اقتصادی ٢/٢٢ برابر شده است، در حالی که سهم سایر هزینههای تولید (با توجه به نرخ تورم رسمی) در همین بازه زمانی ٢/٤٩٥٢ برابر شده است که نشان میدهد کارگر حداقلبگیر که در سالهای اخیر بیشترین رشد دستمزد را تجربه کرده نیز نه تنها همپای تورم ارزشگذاری نشده است، بلکه ارزانتر نیز شده است. جدول شماره (٢) که مختص بررسی کارگری متوسطبگیر (با پایه حقوق ٣٠٠هزار تومانی در سال ١٣٨٧) است نشان میدهد طی سالهای ١٣٨٧ تا ١٣٩٢، هزینه این دست کارگران برای بنگاه اقتصادی ١/٩٩ برابر شده، در حالی که سهم سایر هزینههای تولید (با توجه به نرخ تورم رسمی) در همین بازه زمانی ٢/٤٩٥٢ برابر شده است که نشان میدهد هزینههای این طیف از کارگران نیز برای بنگاههای اقتصادی کمتر شده است. جدول شماره (٣) مختص بررسی کارگری با پایه حقوق مناسب (پایه حقوق ٥٠٠هزار تومانی در سال ١٣٨٧) است که نشان میدهد طی سالهای ١٣٨٧ تا ١٣٩٢، هزینه این دست کارگران برای بنگاه اقتصادی
١/٧٧٦ برابر شده، در حالی که سهم سایر هزینههای تولید (با توجه به نرخ تورم رسمی) در همین بازه زمانی ٢/٤٩٥٢ برابر شده است که نشان میدهد هزینههای این طیف از کارگران نیز برای بنگاههای اقتصادی کمتر شده است. نتایج ١ـ برخلاف ادعای کارفرمایان، سهم کارگران از هزینههای بنگاههای اقتصادی نه فقط همپای تورم افزایش نیافته است، بلکه جز سال ١٣٨٩، همهساله کاهش محسوسی داشته است که این موضوع ادعای نمایندگان کارگری مبنی بر کاهش سهم کارگران از هزینههای تولید را ثابت میکند. ٢ـ قدرت خرید کارگران در پنجسال اخیر به شدت تضعیف شده است و این موضوع تمامی طیفهای کارگری از حداقلبگیر تا دارندگان بالاترین دریافتیها را دربرمیگیرد. ٣ـ پروسه دستمزد ترکیبی (افزایش درصدی دستمزد کارگران به همراه رقم ثابت نقدی) که در سالهای اخیر از سوی شورایعالی کار دنبال شده است، نوعی عدالت در ظلم را به جامعه کارگری تحمیل کرده است، به این مفهوم که قدرت خرید گروههایی از کارگران را که حداقلبگیر نیستند، هرساله کاهش بیشتری داده است. این روند در این جداول به خوبی نمایان است به گونهای که اگر پایه دستمزد کارگری در سال ١٣٨٧ برابر ٣٠٠ و ٥٠٠هزار تومان بود (به ترتیب ١/٣٦٦١ و ٢/٢٧٧ برابر حداقلدستمزد)، طی یک پروسه پنجساله این ارقام به حدود ٦٠٠ و ٨٨٠هزار تومان (به ترتیب ١/٢٣١٤ و
١/٨٠٧ برابر حداقل دستمزد) رسانده است. به عبارتی با استمرار این رویه برای حدود یک یا دو دهه، تمامی کارگران ایرانی را به صف حداقلبگیران اضافه خواهد کرد.
اخراج و بیكارسازی
بیكاری ٧٨ نفر از کارگران صنایع شیمیایی و دارویی ارسطو
٦خرداد: ٧٨ نفر از كارگران قرارداد موقت کارخانه «صنایع شیمیایی و دارویی ارسطو» واقع در شهرک صنعتی کاوه ساوه، با عدم تمدید قرارداد بیكار شدند. یکی از کارگران تعدیل شده با اعلام این خبر گفت كه کارفرمای کارخانه صنایع شیمیایی و دارویی ارسطو قرارداد ٧٨ نفر از نیروهای قراردادی خود را به دلیل آنچه «کمبود منابع مالی در تهیه مواد اولیه تولید» عنوان شده، تمدید نکرده است.
این كارگر با اشاره به سوابق گاه تا ١٢سال کارگران تعدیل شده، افزود: سابقه کار این کارگران حداقل یک و حداکثر ١٢ سال بصورت مستمر بوده و هم اکنون با طرح شکایت به اداره تعاون کار ورفاه اجتماعی این شهرستان پی گیر بازگشت به كار هستند. او با اشاره به اینکه کارفرمایان خصوصی با افزایش مشکلات تولید سعی می کنند در اولین قدم حقوق نیروی کارخود را نادیده بگیرند، اضافه کرد: با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و افزایش مشکلات تولید، کارفرمای این کارخانه نیز مدعی است با توجه به گستردگی مشکلات ناچار شده است قرار داد ٧٨ کارگر خود را تمدید نکند.
***
کارخانه کاغذسازی کارون، ٢٣٠ کارگر قرار دادی شاغل بیکار شدند .
٩خرداد: از سال ٨٠ به سبب مشکلاتی که کارگران از جزئیاتش بی اطلاعاند دچار مشکل شده و درطول این سالها تمامی کارگران به تدریج بیکار شده اند. از سال ٨٩ که این کارخانه تعطیل شد، ٢٣٠ کارگر قرار دادی شاغل بیکار شدند و هم اکنون تنها ٢٠ نگهبان در این کارخانه مشغول بکار هستند. از سال ٨٠ تا ٨٥ سنوات هیچ یک از کارگران پرداخت نشده است و از سال ٨٥ تا ٨٩ نیز با توجه به تعطیلی کارخانه کارگران بیکار و بلاتکلیف بودند. در سال ٨٩ این واحد به مدیریت جدید واگذار شد اما متاسفانه بعد از گذشت چندین ماه از ادامه تولید بازماند و مجددا کارگران آن بیکار شدند که تا به امروز این وضعیت ادامه دارد. کارگران در شرایطی به سر میبرند که تنها و مهمترین خواستهشان بازگشایی کارحانه و اشتغال است.
ویژه دستگیری و اعتراضات علیه دستگیری فعالین كارگری
لیست اعضای کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده
احمد گوهریان ،آرمان نوری زاد، امید اسدی ؛آزاد مرادی نیا؛امید ولی پور؛احسان گندمی ؛اشكان كیای ؛افشین كیایی؛اصغر احدی ؛ابراهیم عطایی؛احسان زمردیان ؛احمد گوهریان ؛بختیار صمدی؛بیژن رستمی ؛بهمن رادمنش؛ بهزاد فرج اللهی ،پریسا ورمزیار؛پریسا شانه ساز؛ثریا اسدی ؛ سوسن اسدی ؛سعید محمدی ؛ شبنم حصاریان ،شیرین مهدوی ؛شركو حسینی ؛ شیوا پولادی ؛اعظم پولادی ؛چینی فیضی؛حاتم صمدی ؛ حسن یزدی ؛حبیب پاكدل ؛خالد حسینی ،خاطره حسینی، دین محمد محمدی ،داود ذاكر؛ زانیار دباغیان ؛ زبیده حاجی زاده ؛سیاوش مهدوی ؛ ژیان سبحانی ؛ ریبوار عبد اللهی ؛ساره ترابیان ؛ َعلی آزادی؛ علانصیری ؛ عادل طاهری ؛عرفان گندمی ؛غالب حسینی ؛فرزاد مرادی نیا ؛فردین میركی ؛فردین قادری ؛فائزه نوری ؛فواد شبكی فرد ؛فرهاد هنرمندی ؛فریدون هنرمندی ؛فواد مهدوی ،فواد شمس ؛ فرشید مهدوی ،فرامرز احمدی ،كمال ملكی ؛كورش بخشنده ؛كژال ملكی ؛لیلا منوچهری ؛محمد عزیزی ؛مهرداد امین ،مهری هنرمندی ؛ محمد رضا حق جو ؛محمود صالحی ؛ معصومه صاحبی ؛محمود مهدوی ؛مریم همدی ؛مرضیه بعنوان ؛ مینا عظیمی ؛محمودگوهریان ؛ نیما ابراهیم ز اده ؛نگار فلاحی ؛نسترن كوشا ؛ندا مولای ؛ نسترن محمدی ؛نیره مداعی ، ویدا سرافرازی ؛ولی آزادی ،وریا اسماعیلی ؛یدی صمدی ؛یدا.. قطبی ؛یونس مظاهری ؛
***
آخرین گزارش از وضعیت بهنام ابراهیم زاده٬ فعال کارگری و مدافع حقوق کودک
بعد از اینكه پزشك قانونی در روز یكشنبه پنجم خرداد در بیمارستان محك با فرزند كارگر معترض بهنام ابراهیم زاده دیدار كرد٬ وی را مورد معاینه قرار داد. پزشك قانونی پس از معاینه تایید كرد كه بهنام باید در كنار فرزند بیمارش بماند. اما در تائیدیه پزشك قانونی به مقامات دادستانی تاریخ معینی مشخص ذكر نشده است. تنها به این مساله اشاره شده كه نیما ابراهیم زاده در بیمارستان محك بستری است وتحت درمان وشیمی درمانی قرار دارد وحال عمومی نیما خوب نیست. حالت تهوع وتشنج دارد واز خوردن وآشامیدن نیز خوداری می كند و ضروری است كه بهنام در كنار فرزند بیمارش بماند. از این رو بهنام امروز به دادستانی مراجعه کرد واز نزدیك با دادیار ناظر بر زندان٬ آقای خدابخشی دیدار كرد وگزارشی از وضعیت خود وفرزند بیمارش را در اختیار دادیار زندان قرار داد. بهنام به خدا بخشی یاد آور شد كه وضعیت فرزندم وخیم است ومسئولیت این وضعیت و موقیعت جسمی خودم تماما با شما و دستگاه امنیتی است. این شما ودستگاه امنیتی بوده اید كه این وضعیت را به من و فرزندم تحمیل كرده اید. بهنام ابراهیم زاده بر ضرورت فوری روشن شدن وضعیت مرخصی اش تاكید كرد. تاکید کرد كه در صورت مشخص شدن مساله مرخصی چون منبع درآمدی ندارد باید به سر كار برود ودر كنار آن به وضعیت پزشكی خود هم كه از آرتروز گردن ودرد گوش رنج می برد٬ برسد. خدابخشی در پاسخ گفت که فعلا چند روزی دست نگهدارید تا جواب قطعی از شخص دادستان ارسال شود. بعد به دنبال كارهای پزشكی خودتان بروید٬ چرا که هر آن امكان دارد شما به زندان برگردانده شوید٬ پس مراقب باشید وكمتر با رسانه ها مصاحبه انجام دهید. این فعال کارگری از همه انسانهای آزادیخواه و وجدانهای بیدار میخواهد که از این خواست حمایت کنند. او میخواهد در این دوران سخت و دردناک در کنار فرزندش در بیمارستان باشد. او میخواهد فرزندش گرمای وجود پدر و خانواده اش را در کنار خود حس کند. آیا این خواست زیادی است؟ منبع:وبلاگ کمیته ی دفاع از بهنام ابراهیم زاده-هفتم خردادماه
***
آخرین دفاعیات بختیار چتانی از بازداشت شدگان مراسم روز جهانی كارگر
٧خرداد: به گزارش رسیده روز دوشنبه ٦/٣/٩٢ «بختیار چتانی»، یکی دیگر از بازداشت شدگان مراسم روز جهانی کارگر جهت ارائه ی آخرین دفاعیات خود در شعبه ی ٤ دادیاری سنندج حضور یافت. وی از سوی دادگاه به «شرکت در مراسم روز جهانی کارگر به نفع احزاب خارج از کشور» متهم شده است. کمیته ی هماهنگی ضمن محکوم کردن تعقیب و بازخواست کارگران به بهانه های واهی، بار دیگر تاکید می کند که برگزاری مراسم روز جهانی کارگر حق مسلم تمامی کارگران جهان است که مختص به گروه یا حزب خاصی نیست و هیچ دولتی نمی تواند مانع از برگزاری این روز توسط کارگران شود. كمیته ی هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری
***
***
***
اطلاعیه شماره یک کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده
کارگران، مردم آزاده، تشکل های کارگری! چنانچه خود اطلاع دارید نظام سرمایه داری برای بقای خود در سراسر جهان حملات گسترده ای را به صفوف کارگران برنامه ریزی کرده و می خواهد به هر شکلی که شده طبقه کارگر را مرعوب کند. اگر تنها یک لحظه به گزارشات و خبرها توجه کرده باشیم متوجه خواهیم شد که نظام گندیده سرمایه داری هر روز به بهانه بحرانی مالی به سفره بی رونق طبقه کارگر یورش آورده و می آورد. این نظام چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی دچار بحرانی شده که خود بزرگان آن بدون پرده به آن اعتراف می کنند و برای برون رفت از این بحران به تکاپو افتاده و در کشورها ی سرمایه داری می خواهد با ریاضت اقتصادی که زاده نئولیبرالی می باشد خود را نجات دهد. در کشور ما به اضافه بحرانی اقتصادی و بیکاری گسترده،طبقه کارگر از تشکل های خود هم محروم است و اگر کارگری اقدام به تشکیل تشکل کند برابر است با اخراج از کار، دستگیری، احضار، تهدید و یا زندان بنا بر این صدها کارگر و یا فعال کارگری تنها به جرم تشکیل تشکلهای خود و یا به جرم برگزاری مراسم روز کارگر و یا روز زن با بهانه های واهی به زندان محکومش کردند و حال در زندان بسر می برند. بهنام ابراهیم زاده یکی از آن فعالان کارگری و حقوق کودک است که در تاریخ ٨٩/٣/٢ به اتهام فعالیت های کارگری دستگیر و بعد از مدتی در چند جلسه که در پشت درهای بسته به نام دادگاه محاکمه شده ایشان را به ٥ سال زندان تعزیری محکومش کردند و حال در حال سپری کردن محکومیت خویش است. کارگران و فعالان کارگری در ایران برای اینکه بتوانند به خود بهنام و خانواده او که پسرش نیما مریض است و در بستر بیماری می باشد کمکی کرده باشند. در سنوات گذشته اقدام به تشکیل کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده کردند. اما به دلیل یک سری مشکلات که زاده سرکوب ها ی موجود است نتوانست فعالیت روز مره خود را ادمه دهد و دچار یک سری مشکلات شد. سرانجام بعد از یک مدت تعدادی از اعضای آن کمیته درخواست کردند که کمیته را فعال کنند. که در نتیجه در تاریخ ٩٢/٣/٢ جلسه ای به این منظور در شهرستان سقز با حضور بهنام ابراهیم زاده تشکیل شد و بعد از بحث و تبادل نظر مصوبات زیر در آن جلسه با اکثریت آرا به تصویب رسید که جهت اطلاع عموم انتشار می یابد. ١ – فعال کردن وبلاک کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ٢ – انتشار ایمیلی بنام کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ٣ – درخواست از کارگران، فعالان کارگری و مردم آزاده جهت عضویت در کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده ٤ – انتخاب محمود صالحی بعنوان سخنگوی کمیته دفاع از بهنام ابراهیم زاده جلسه فوق بعد از چند ساعت در یک فضای دوستانه و کارگری به پایان رسید. منبع: http://komitehbehnam.blogfa.com/
***
پزشك قانونی تهران نیما ابراهیم ز اده را در بیمارستان محك معاینه كرد
طبق قرار قبلی امروز پزشك قانونی در بیمارستان محك با نیما ابراهیم زاده فرزند كارگر معتر ض زندانی بهنام ابراهیم زاده دیدار كرد ونیما را مورد معاینه قرار داد. هنگامیكه پزشك قانونی به بالین نیما رفت نیما بستری وداشت شیمی درمانی می شد نیما از زمانی كه بستری شده همچون گذشته از خوردن وآشامیدن خوداری می كند واین نیز این خانواده را نگران كرده است. این درحالی است هنوز پزشكان محك روند درمان نیما راطولانی مدت وبهبودی نیما را نامشخص می دانند. با این حال امروز وقتی پزشك قانونی با نیما دیداركرد خوشحالی وشا دی به چهره نیما تا حدودی برگشت.چرا كه پزشك قانونی تاكید داشته كه باید ولازم وضروری است بهنام در كنار فرزند بیمارش بماند وقول داده كه حتما وبزودی نامه موافقت با مرخصی بهنام را به دستگاه قضایی تحویل دهد. اكنون تصمیم گیری برای حضوراینكه بهنام در كنار نیما بماند یا نماند با دستگاه قضایی است . نیما ابراهیم ز اده در نبود پدر زندانی اش چهار ماه پیش به سرطان خون مبتلا شد كه در حال حاضر در بیمارستان محك كودكان تحت مراقبت های پزشكی است. ما برای نیما ودیگر كودكان آرزوی بهبودی وسلامتی می كنیم . به این امید كه هیچ كودكی لحظه های خود را بدون پدرش سپری نكند. به امید زندگی سعادتمندانه یكا یك كودكان خصوصا كودكان ایران
نا امنی محیط كار
گودبرداری؛ عامل ٢٣ درصد حوادث منجر به فوت کارگران ساختمانی در استان خراسان
طی سال های اخیر ٢٣ درصد حوادث منجر به فوت کارگران ساختمانی در استان مربوط به عملیات گودبرداری بوده است. در سال های اخیر، گود برداری عملیات ساختمانی حوادث بسیاری در حوزه ساخت و سازها در پی داشته و خسارات جانی و مالی فراوانی به کارگران و دیگر شهروندان وارد شده است.
***
کشته وزخمی شدن٣کارگر بر اثر پارگی تسمه در کارگاه سفالپزی در پیرانشهر
به گزارش ١٠اردیبهشت کُردپا، در حادثهی ناشی از کار در روستایی از توابع پیرانشهر، یک کارگر جان سپرد و ٢ تن دیگر نیز زخمی شدند. براساس این گزارش، روز هشتم خردادماه بر اثر پارگی تسمه در کارگاه سفالپزی، یک کارگر شاغل به نام “ابوبکر” فرزند علی اهل روستای “خرنج” جان خود را از دست داد. وی متأهل و دارای فرزند میباشد. این گزارش حاکی از آن است که در این حادثه ٢ کارگر دیگر به نامهای “مسعود مردادی” فرزند جعفر و “علی مراد رسولی” فرزند اسماعیل نیز به شدت زخمی شدهاند.
***
کشته شدن ٣ کارگر در پالایشگاه بندر عباس
٣ کارگر در پالایشگاه نفت بندر عباس در پی دو حادثه شغلی متفاوت، جان خود را از دست دادند. در پی کشته شدن یکی از كارگران بخش تعمیرات شرکت پالایش نفت بندر عباس بنام «مسلمی» که به برای تعمیر پمپ های آب وارد عمق دریا شده و غرق شده بود، کارگر دیگری به قصد نجات او وارد آب شد كه متاسفانه او نیز جان باخت. هفته پیش از این حادثه نیز کارگر دیگری به نام «تاجیکی» که در بخش آتش نشانی پالایشگاه بندرعباس کار میکرد در یک حادثه شغلی، درپی اطفای حریق در واحد تقطیر پالایشگاه بندرعباس، دچار سوختگی شدیدشد و جان خود را از دست داد.
***
سقوط مرگبارکارگر ٤٠ ساله از داربست درتبریز
وی گفت: این کارگر که در منطقه رشدیه تبریز در حال کار روی داربست بود، سقوط کرده و بعلت شدت ضربه وارده به سر، در دم جان باخت.
***
سوختگی یک کارگردرآتش سوزی تعمیرگاه خودرو
در پی آتش سوزی ناگهانی در یک تعمیرگاه خودرو در بزرگراه محمدعلی جناح، ورودی شیخ فضل ا… نوری،یک کارگر ٣٥ ساله هنگام کار از ناحیه دست و صورت دچار سوختگی شد.
***
انفجار پیک نیک دو کارگررا راهی بیمارستان نمود
سه شنبه ٧/٣/٩٢ ساعت ١٩:٠٣ انفجار پیک نیک در داخل اتاق نگهبانی ساختمان در حال ساخت باعث سوختگی ٢ کارگرگردید.
***
مرگ سه کارگربر اثر انفجار تانکر سوخت در مشهد
انفجار تانکر سوخت در محور مشهد – سرخس مرگ سه کارگررارقم زد. این حادثه در حوالی روستای ابروان هنگامی رخ داد که سه کارگر در حال جوشکاری مخزن تانکر خالی از سوخت بودند. ٢ نفر از مجروحان در دم جان باختند و یک نفر هم در راه انتقال به بیمارستان جان باخت.
***
مرگ کارگر برقکار در اثر نبود ایمنی!
٦خرداد: به گزارش رسیده روز سوم خرداد ماه کارگری به نام فریدون شهبازی ٢٧ساله از اهالی روستای قورق، کارگر برقکار کارخانهی دانهبندی جوجه و مرغ بعلت نبود وسایل و امکانات ایمنی در محیط کارخانه دچار حادثهی برق گرفتگی شد و متاسفانه در دم جان سپرد. وی متاهل و دارای فرزند بود. کمیتهی هماهنگی ضمن تسلیت به خانواده و دوستان فریدون شهبازی، خواهان برقراری استانداردهای ایمنی در محیطهای کاری برای جلوگیری از بروز این گونه حوادث ناگوار میباشد.
***
مرگ کارگر٥٠ساله در اعماق چاه ٧ متری در جاده قدیم قم
كارگر ٥٠ ساله در عمق چاه ٧ متری در محوطه یك انبار در حال كار بود كه ناگهان بیهوش شده و بی حرکت در اعماق چاه افتاده بود.
***
فریدون شهبازی کارگر کارخانه چرم سازی قورق بر اثر برق گرفتگی جان باخت
٥خرداد: اتحادیه آزاد کارگران ایران: روز جمعه سوم خرداد ماه فریدون شهبازی کارگر کارخانه چرم سازی قورق در حین کار دچار برق گرفتگی شد و پس از انتقال به بیمارستان توحید سنندج جان باخت. این کارخانه در نزدیکی روستای قورق منطقه کامیاران قرار دارد و مالکیت آن قبلا متعلق به بنیاد مستضعفان بوده است که با اجرای اصل ٤٤ قانون اساسی، به بخش خصوصی واگذار شد. کارخانه چرم سازی قورق ٢٠ کارگر دارد و آنان مدت شش ماه است دستمزدهای خود را دریافت نکرده اند. این در حالی است که کارفرمای این کارخانه از بیمه کردن کارگران نیز سرباز میزند. فریدون شهبازی در حالی حین کار دچار برق گرفتگی شد و جان باخت که لیست بیمه اش رد نشده بود و همچون دیگر کارگران این کارخانه از شش ماه پیش دستمزد خود را دریافت نکرده بود وی ٢٥ سال سن داشت و دارای یک فرزند بود که از بیش از یکسال پیش در این کارخانه مشغول کار شده بود. اتحادیه آزاد کارگران ایران با ابراز تاسف عمیق از جان باختن فریدون شهبازی، این ضایعه جانگداز را به خانواده و همکاران وی تسلیت میگوید و بر گسترش و تعمیق مبارزات سراسری کارگران ایران به عنوان تنها راه حل برای پایان دادن به وضعیت مصیبت بار کنونی که سوانح ناشی از کار و مرگ هر روزه کارگران یکی از ابعاد غیر قابل جبران آن است تاکید میکند.
***
مرگ كارگر جوان بر اثر حادثه در پاوه
٥خرداد: به گزارش رسیده از شهرستان پاوه کارگر جوانی به نام بختیار شاه ویسی راننده جرثقیل در حین کار دچار حادثه شده و متاسفانه فوت نمود. نامبرده متأهل و دارای دو فرزند بود. کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری ضمن عرض تسلیت به خانواده و دوستان این کارگراعلام میدارد که در جامعه سرمایهداری جان هیچ کارگری در حین کار در امان نبوده و نیست؛ زیرا سرمایهداران برای سود بیشتر هیچگونه توجهی به مسائل ایمنی و رفاه اقتصادی کارگران نمی کنند. كمیته ی هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكل های كارگری-
***
٣ کارگر، قربانی حادثهی کار در پاوه شدند
به گزارش٥خردادکُردپا،حوادث ناشی از کار در شهرستان پاوه، سبب جان باختن یک کارگر و زخمی شدن دو تن دیگر شد. این گزارش حاکیست، روز گذشته، چهارم خردادماه یک کارگر کُرد به نام ” بختیار شاهویسی” فرزند “علی”، اهل روستای نیسانه” از توابع شهرستان پاوه در هنگام کار، جان خود را از دست داد. این کارگر کُرد، متأهل و دارای دو فرزند بوده که به دلیل بیتوجهی کارفرما و نبود امینی در محل کار، جانش را از دست میدهد. در همین حادثه، دو کارگر دیگر که هویت آنان نامعلوم است به شدت زخمی شده که جهت مداوا به بیمارستان پاوه منتقل شدند.
***
کشته وزخمی شدن ٢کارگربراثرسقوط تیربرق در پایتخت
تهران: حادثه مرگبار برای دو کارگر افغان حین کار روی تیربرق، در خیابان نامجو، خیابان سلمان فارسی.. یکی از این کارگران افغان که ٤٠ سال سن داشت، در دم جان باخت.
***
انفجار دیگ ذوبآهن در بناب ٦ کارگررا راهی بیمارستان کرد
در شهرستان بناب انفجار دیگ ذوب آهن در یک کارخانه شش کارگررا مصدوم و راهی بیمارستان کرد. ٦نفر کارگر مصدوم شده عمدتا از ناحیه دست و پا دچار سوختگی ناشی از انفجار شدهاند.
كودكان
نگاهی به خانه كودك شوش در ١٣ سالگی
در طول دو دهه گذشته با وجود سیاستهای متفاوت اقتصادی و فرهنگی دولتها، بنا به اظهارات بسیاری از فعالان حقوق کودکان، نه تنها در وضعیت کودکان کار تغییری ایجاد نشده است بلکه تعداد این کودکان بیشتر نیز شده است. فعالان مستقل اجتماعی، عدم تناسب افزایش سطح دستمزدها با تورم و خروج کارگاههای کمتر از ١٠ کارگر از شمول قانون کار را از عوامل موثر بر افزایش تعداد این کودکان به شمار میآورند. ١٩ سال پیش ایران به کنوانسیون جهانی حقوق کودکان پیوست و این زمینهای شد تا برخی از فعالان اجتماعی به فکر تاسیس سازمانی غیردولتی بیافتند که برای ترویج این کنوانسیون و تحقق آن در ایران فعالیت کند، این انجمن در سال ١٣٧٨ پروژهای اجرایی برای حمایت از کودکان کار و خیابان راه اندازی کرد که بعدها «خانه کودک شوش» نام گرفت و تعداد قابل توجهی از سازمانهای غیردولتی حامی کودکان کار و خیابان که در حال حاضر فعالیت میکنند هسته اولیه شان در این مرکز آموزشی-حمایتی کودکان کار شکل گرفته است یا به نحوی با این مرکز در ارتباط بودهاند. به تازگی بزرگداشتی به مناسبت سیزدهمین سال تاسیس این مرکز برگزار شده است. «شیوا دولتآبادی» رییس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان در این باره گفت: «تجربه تاسیس خانه کودک شوش یک تجربه بدیع و نو بود. به وجود آوردن یک خانه کودک به دنبال شروع توجه به کودکانی که در شرایط دشوار بودند، به طور مردمی و خود جوش صورت گرفت.» او ضمن اشاره به قابل اعتنا بودن این تجربه به عنوان الگویی که مستقیم به میان مخاطبانش رفت، افزود: «مانند هر کار تازهای خانه کودک نیز افت و خیزهایی داشته مانند مساله جذب نیروهای انسانی، تنوع نیروهای داوطلب، تعامل سرمایههای اجتماعی با هم، با کودکان و جامعه. در عمل، ماهیت خودجوش این کار هم اثر گذار بوده و هم فراز و فرودهایی را ایجاد کرده است. این تجربه بر سازمانهای دیگر نیز تاثیر گذاشت و هم به هر حال گروه های زیادی از کودکان و خانوادههایشان از حمایت آن استفاده کردهاند» این روانشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره چشمانداز فعالیت خانه کودک شوش اظهار كرد: «نکته مهم داشتن یک برنامه مدون است که می تواند امید بخش اثر بخش باشد. ما در طول این سالها یاد گرفتهایم که باید توان داوطلبی و امکاناتمان را بسنجیم. در فعالیتهایی این چنینی باید کیفیت را در نظر داشته باشیم و صرفا به کمیت توجه نکنیم» «پریسا پویان» مدیر خانه کودک شوش نیز درباره نقش خانه کودک گفت: «من از داوطلبان خانه کودک درباره این تاریخ ١٣ ساله اطلاعاتی گرفتهام و میدانم که با امکانات محدودی شروع شده است، اما در مورد فعالیت امروز خانه کودک باید بگویم که در این محله خشونت زیادی وجود دارد و ما توانستهایم که خشونت میان کودکان را کاهش دهیم، درگیریهای قومی که در این محلات وجود دارد میان بچهها هم هست و ما برای حل این موضوع نیز تلاش میکنیم و موفق بودهایم.» او معتقد است که «فعالیت مراکزی مانند خانه کودک شوش به تدریج نگرش مردم را عوض میکند، و این فرایند ١٣ ساله هر روز یک قدم به جلو است.» پویان درباره چشم انداز فعالیتهای خانه کودک میگوید: «ما هدف گذاری درستی داشتهایم اما ابزار کافی در اختیار نداشتهایم و باید از این نظر خود را تقویت کنیم تا موثرتر باشیم ضمن این که ما باید بتوانیم با اطلاع رسانی در جامعه حساسیت بیشتری ایجاد کنیم.» «حمیدرضا واشقانی فرهانی» از مدیران سابق خانه کودک شوش نیز درباره فعالیت خانه کودک میگوید: «در طول سالهای گذشته، خانه کودک با تمام فراز و نشیبهایی که پشت سر گذاشته، هم توانسته بر کودکان کار محلههای شوش و دروازه غار تاثیر مثبت بگذارد و هم این که مشکلات آنها را در جامعه انعکاس دهد و البته مایه خوشحالی است که با فعالیت این مجموعه و مجموعههای فعال دیگر در زمینه کودکان کار و خیابان، در کنار ایجاد امکاناتی حداقلی برای آموزش بخشی از این کودکان، هم در میان فعالان حقوق کودکان کار همافزایی صورت گرفته و هم این که تجاربی از کار با این کودکان اندوخته شده که میتواند در ادامه تلاش برای لغو کار کودک مفید باشد. البته مشکلاتی هم در هر فعالیت اجتماعی وجود دارد و باید با همدلی، مراجعه مداوم به اصول و اهداف و ارزیابی فعالیتها این مشکلات را کاهش داد. البته تاثیر عوامل بیرونی هم باید در نظر داشت مانند مسائل و مشکلات اقتصادی حاد کشور» این فعال حقوق کودک بخشی از این مشکلات را ناشی از وضعیت اجتماعی میداند و میگوید: «مساله این است که در کشور ما کار داوطلبانه تعریفی ندارد، مسئولیتهای داوطلب در قبال یک سازمان اجتماعی مشخص نیست و البته باید تلاش کرد که با آموزش و ایجاد توانمندی در داوطلبان، به عنوان سرمایههای اجتماعی بازده فعالیتهای مدنی را افزایش داد، در کنار این، افرادی که به فعالیت مدنی میپردازند، از مریخ نیامده اند، افرادی هستند با خصوصیات عمومی جامعه و متاثر از شرایط اجتماعی. وقتی جامعه مایوس باشد، یاس به فعالان مدنی هم رسوخ میکند، منتها در اینجا نقش سازمان پرنگ میشود زیرا که باید تلاش کند تا هم داوطلبان و اعضای خود را حفظ کند و هم با آموزش آنها کیفیت فعالیت مدنی را بالا ببرد، در این صورت با همافزایی تجربه فعالان قدیمی و انرژی و خلاقیت نیروهای جوان تاثیر نهادهایی مانند خانه کودک و دیگر مراکز افزایش مییابد.» فراهانی در ادامه اظهار امیدواری کرد: «در آینده باید با فراهم کردن زمینههای بررسی دقیق فعالیتهای خانه کودک شوش، بتوان هم مبنایی برای ارزیابی فعالیتهای صورت گرفته به دست آورد و هم با نگاهی صادقانه، قوتها و کاستیها را شناخت که در بهبود فعالیتها مفید باشد و از توانمندیهای همه افرادی که در طول این ١٣ سال در این مرکز فعالیت داشتهاند و تجربه اندوختهاند، استفاده کرد.» یكی از داوطلبان خانه کودک در سال های ٨٣ تا ٩٠، تاسیس خانه کودک را یک «رخداد» می داند، از نظر او جذب داوطلبان از گروهها و اقشار گوناگون و درگیر شدن جامعه با مساله کودکان کار نکات مثبتی است گرچه اگر منظور ما از تاثیر، لغو کار کودک باشد باید گفت که «متاسفانه در این مورد موثر نبودهایم.» او در باره نقش خانه کودک معتقد است آغاز به کار این مرکز، توانسته بیتفاوتی اجتماعی را تا حدودی از ریخت بیاندازد: «دولت وقت پدیده کار کودکان را به رسمیت نمی شناخت، شهروندان با این که در طی زندگی روزمره اشکال مختلفی از کار کودکان را می دیدند اما هیچ واکنشی به این موضوع نشان نمی دادند یا هنرمندان در تولید آثار هنری به این مسئلهی اجتماعی توجهی نداشتند» او البته میگوید که این اثر کمّی بوده و کیفیت نیز باید مورد نظر باشد: «هر چند، در مواردی پرداختن به موضوع کودکان کار یا جنبه های صرفاً سیاسی پیدا می کند، یا دچار نوعی رمانتیسیسم عامیانه میشود» از نظر او ایجاد میدانِ پیمایش و تحلیل میدانی نیز از دیگر نکات قابل توجه است، زیرا فعالان اجتماعی از نزدیک با مساله رو به رو میشوند. او در ادامه میافزاید: « من فکر می کنم در شرایط فعلی که آسیب ها و بحران های اجتماعی در حال گسترش است، به جای دنباله روی از برخی هیجانات زودگذر سیاسی باید به فکر تقویت سازماندهی عمیق نیروهای اجتماعی بود و با صبوری این موضوع را دنبال کرد.» او درباره چشمانداز فعالیت نهادهای حامی کودکان کار معتقد است: «باید به جای اصرار بر ارایه صرف خدمات به کودکان کار در جهت ایجاد جنبشی برای لغو کار کودک از طریق تغییر مناسبات تولید و بازتولید کار کودک تلاش کرد.» به زعم او در جامعه دغدغه کودکان کار وجود دارد اما این دغدغه از کیفیت و آگاهی کافی برخوردار نیست از همین منظر باید بر دو موضوع تمرکز کرد: «باید بدنه نهادهای مدافع کودکان را تقویت کرد در در کنار آن، نگاهها و ادبیاتی که در این حوزه وجود دارد به واسطه تولید ادبیاتی اصولی و مبتنی بر آگاهی اجتماعی اصلاح شود.» «شری نجفی»، اولین مدیر پروژه خانه کودک شوش نیز درباره آغار به کار خانه کودک می گوید: «سال ٧٨ که این کار شروع شد، وقتی داوطلبان جذب این کار شدند، امیدوار شدم که این مرکز به فعالیت خود ادامه خواهد داد و خوشبختانه بسیاری از همکاران آن روز خانه کودک، امروز در مراکز مختلف فعالیت میکنند.» او تاسیس خانه کودک را در انعکاس مسائل کودکان کار و خیابان و جلب توجه جامعه موثر می داند: «مقاله ها، مصاحبهها، گزارشها و حضور داوطلبانه و موثر اعضا کمک کرد تا مساله کودکان کار و خیابان در جامعه طرح شود» نجفی درباره تاثیر این فعالیت میگوید: «کودکانی هم که توسط خانه کودک شوش و همین طور سایر سازمانهای غیر دولتی حمایت میشوند نیز نسبت به حقوق خود به عنوان کودکان و شهروندان جامعه آگاهی بیشتری پیدا کرده اند.» او درباره ادامه فعالیتهای اجتماعی در حوزه کودکان کار میافزاید: «این فعالیت ها گسترش یافته است اما همه میدانیم که مشکلات زیربنایی و اقتصادی جامعه افزایش یافته و بر این فعالیتها تاثیر دارد، شاید شرایط تغییر همه جانبه در وضعیت این کودکان را نداشته باشیم، زیرا فقر یا مسائلی مانند اعتیاد گسترش یافته اند اما من فکر میکنم که باید تلاش کنیم، هر تلاشی مطمئنا موثر خواهد بود.» «رضا ببری» در سالهای ابتدایی فعالیت خانه کودک تلاشهای زیادی برای سامان دادن و تدوین برنامههای مددکار در خانه کودک کرده است و خود نیز مدتی مسئول کمیته مددکاری خانه کودک بوده است. او درباره نقش سازمانهای غیر دولتی میگوید: «سازمانهای غیردولتی سه کارکرد دارند، مشاوره به دولتها، ایفای نقش بازوهای اجرایی دولتها و نقش منتقدین دولت ها، از این زاویه، انجمنی مانند انجمن حمایت از حقوق کودکان، به نوعی می توانند واسطهای میان فرادستان و فرودستان جامعه باشند، امکاناتی را از آنها بگیرند و به فرودستان بدهند، از سوی دیگر این سازمانها می توانند نگرشهای مردم را به دولتها انتقال بدهند، هر سازمان غیر دولتی دست کم یکی از این سه کارکرد را دارد.» از نظر این مددکار اجتماعی شروع فعالیت خانه کودک شوش و مراکز دیگر، بازگو کننده این است که وقتی در جامعه پدیدهای به وجود می آیند به این معناست که کارکرد دارد. او میافزاید: «وقتی خانه کودک شوش احداث می شود یعنی بسترهایی برای آن وجود داشته، مثلا طبقه متوسط رشد کرده، از طرف دیگر هم یعنی که نظام سیاسی یا نظام رفاهی جامعه برای کاهش این آسیب ها کارایی ندارد.» این مدرس دانشگاه افرایش اثربخشی فعالیتسازمانهای مدنی را در این میداند که دولتها بپذیرند که باید به سازمانهای غیردولتی توجه کنند. او همچنین توضیح میدهد: «با رشد طبقه متوسط فعالیتهای نهادهایی مانند خانه کودک رشد میکند، اما اگر جامعه دوقطبی باشد، سازمان های غیردولتی کارایی کمتری خواهند داشت.» او می گوید: «در یک نگرش کلان، ما وقتی با سازمان غیردولتی سروکار داریم، یعنی با طبقه متوسط هم سروکار داریم» او رشد آگاهی در جامعه در هر دو بخش دولت و ملت را در تحقق اهداف این مراکز و کاهش آسیب های اجتماعی موثر میداند. خانم فرهادی مسئول گروه آموزش خانه کودک درباره نقش خانه کودک شوش میگوید: «قبل از فعالیت خانه کودک و مراکز دیگر، جامعه نسبت به کودکان کار بی تفاوت بود، در مقیاس خردتر هم خانه کودک توانسته گروههایی از کودکان را در مکانی امن از آسیب های اجتماعی دور کند و آموزش دهد. در مقیاس کلانتر حوزه قدرت توجهی به این کودکان نداشت و مسائل این کودکان مخفی بود اما امروز وضعیت متفاوت است. من فکر میکنم محلات حاشیهای به مراکزی مانند خانه کودک نیاز دارند. این مراکز توانسته اند با حضور خود در وضعیت اجتماعی مردم تاثیر بگذارند و این هم قابل توجه است.» او درباره آینده فعالیت اجتماعی در زمینه کودکان کار و خیابان می افزاید: «باید علاوه بر فعالیتهای جاری بر ریشههای کار کودک تمرکز بیشتری کرد، ریشه این مساله اقتصادی است و اگر حل نشود تعییر عمده ای شاهد نخواهیم بود.»
منبع:ایلنا-٩خرداد
گزارش
گزارشی از شرکت بومسازان زاگرس
٨خرداد: به گزارش رسیده، شرکت بومسازان زاگرس، پیمانکار نهالستان منابع طبیعی سنندج (روستای قار) مدت ٧ ماه است که حقوق کارگران خود را پرداخت نکرده است. این کارگران به اداره کار شکایت کردهاند؛ اما تاکنون نتیجهای نگرفتهاند. گفتنی است این کارگران که ١١ نفر هستند، بین ٢ تا ٣٠ سال سابقهی کاری دارند. کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
***
روزگار رنگارنگ کارگران فصلی
روزگار رنگارنگ کارگران فصلی یک روز بازار فروش جوجه های رنگی را داغ می کند و فردا روز بساط کارهای ساختمانی را دو آتشه می سازد؛ امروز هم با آمدن بهار بازار جوجه های رنگی در کارتن های کوچک و بزرگ بر روی دست کارگران یا همان دستفروشان موقت می چرخد. کارگران فصلی این روزها با آمدن فصل بهار ناامید از کارهای ساختمانی بر روی سنگفرش های پیاده رو و در ایستگاه مترو به فروختن جوجه های رنگی روی آورده اند و با عبور عقربههای ساعت امیدوارانه منتظرند تا شاید بچه های قد و نیم قد مدرسه ای با گذر از عرض خیابان جوجه های رنگی را از کارگرانی که با تغییر فصل، شغل ها و روزگار رنگارنگی دارند خریداری کنند. هر سال همزمان با آغاز فصل بهار و تابستان بازار فروش جوجه های رنگی داغ می شود و جوجه ها در این فصل برای جیب بهار کیسه می دوزند تا شاید در سود جوجه های ماشینی، لقمه ای نان نصیب سفره کارگران شود. كارگران فصلی اغلب در این ایام با چیدن بساط خود در مترو و پایانه های مسافربری روزگارشان را با فروش جوجه ماشینی یا همان جوجه رنگی می گذرانند. این كارگران در گوشهای از خیابان می نشینند و در حالی كه بساط جــوجــههــای رنـگـی را در مقابلشان قرار می دهند از راه فروش جوجه ها تلاش می كنند تا اقتصاد خانواده را تامین و شرمنده فرزندان خود نشوند، آنها از صبح تا پاسی از شب در كنار كوچه و خیابان بساط می كنند تا شاید كودكی با خیره شدن چشم هایش به رنگ های مختلف فكر خرید در سر بپروراند. یكی از كارگران در این رابطه می گوید: من كارگر فصلی هستم و با آغاز بهار جوجه های رنگی را در كنار خیابان بساط می كنم تا روزگارم بگذرد. محمد رسولی ادامه می دهد: ……………………..کارگران فصلی و موقتی همچون من در این ایام باید بساط فروش جوجه های ماشینی و رنگی را در کنار خیابان یا در ایستگاه مترو پهن کنند البته اگر شهرداری ما را به حال خود باقی بگذارد. به قول این کارگر فصلی خرج خانه با کارگر فصلی بودن درنمی آید و مجبور است از صبح ساعت شش از خانه بیرون بزند تا پاسی از شب چندرغاز پول بخور و نمیری را درآورد و شکم ٧ عائله را سیر کند. رسولی با صدایی آرام و لحنی نگران می گوید، چشمهایم دیر زمانی است که برای امرار معاش روزانه به دنبال هر ماشینی میدود و بر سر چهارراه ها، پایانه ها و ایستگاه مترو انتظار می کشم تا در این فصل با فروش جوجه های رنگی روزگارم سپری شود. دستهای این کارگر خسته و ترک برداشته و نگاهش پر از اندوه و نگرانی است اما هنوز هم پا برجا و محکم برای تامین معاش خود ایستادگی می کند. او با بیان اینکه بهار و تابستان هم بازار کار را برای کارگران فصلی کساد کرده است، عنوان می کند: در گذشته امکان جذب کارگران موقت و فصلی در شرایط بهار و تابستان وجود داشت اما در حال حاضر در این فصل ها نیز تمامی کارگران در جمع بیکاران قرار دارند و ناچارند به شغل هایی مانند فروش جوجه ماشینی، بادبادک و اسباب بازی روی آورند. در روبروی خیابان نیز سکوی پایانه مسافربری پر است از کارگرانی که برای بدست آوردن نان، جعبه جوجه های رنگی را ردیف کرده اند اما این همه ماجرا نیست چرا که بیشتر آنها به غیر از فروش جوجه، گونی، ماله، تیشه و کمچه را هم در کنار خود ردیف کرده اند تا اگر بازار فروش جوجه در یک روز داغ نشد به عنوان کارگر سرگذر، بنایی و کارهای ساختمانی را انجام دهند. در چهره هر کدام از آنها که نگاه کنی کوله باری از خستگی و مشقت است، آنان همیشه سر چهارراهها و کنار ایستگاه مترو و اتوبوس یا در ساختمانهای نیمه خرابه نخالهها را جا به جا می کنند یا جوجه و بادبادک می فروشند. یکی از آنها که نامش محمد است سرش را پایین می اندازد و با دلخوری می گوید: کارگر فصلی بودن هیچ ندارد و از همه بدترش این است که گاه باید با دست خالی راهی خانه شوم. او بیان می کند: نزدیك ده روز است كه از صبح تا ظهر در ایستگاه اتوبوس می ایستم اما دریغ که جوجه های رنگی هم این روزها با وجود بازی های رایانه ای کودکان را برای خرید وسوسه نمی کند. این مرد آهسته و شمرده می گوید که بی سواد است و به همین دلیل به انجام هر كاری تن می دهد و توقع زیادی هم ندارد و تنها و تنها به فکر سیر کردن شکم زن و بچه اش است. محمد عنوان می کند: در این شرایط بد كاری اگر غروب ١٠ تا ١٥ هزار تومان هم بتوانم به خانه ببرم راضی هستم و خدا را شکر می کنم. علیرضا باقری نیز یکی دیگر از کارگران فصلی است که بساط فروش جوجه را در کنار خیابان به راه انداخته است، او می گوید: سه سال است که از سربازی برگشته ام اما به هر جا مراجعه كردم نتوانستم كار گیر بیاورم. او ادامه می دهد: كارفرماهایی بودند كه نیاز به كارگر داشتند اما به خاطر اداره ی كار حاضر نبودند كه مرا به كارگیری كنند …………… این جوان معتقد است، اگر در كارگاهی مشغول به كار می شدم، بهتر از دستفروشی بود، من نمی توانم روی دستفروشی و کارگر موقت بودن به عنوان یك شغل نگاه كنم چرا که چهارچوب زندگی با کار موقت و تغییر شغل های مدام و فصلی بنا نمی شود و باید هر طور می شود کاری ثابت را پیدا کنم. او می گوید: بساط فروش جوجه و بادبادک در همین بهار و تابستان داغ است اما با گذر این فصل باید به فکر یافتن شغل هایی دیگر بود هر چند که در کارهای ساختمانی و بنایی نیز به دلیل به کارگیری کارگران افغانی بازار کاری برای کارگران ایرانی وجود ندارد اما من بازهم امیدوار هستم. کارگرانی فصلی که این روزها بر سر چهارراه ها و در کنار ایستگاه های اتوبوس و مترو بساط فروش جوراب، گل سر و جوجه رنگی را پهن می کنند آرزو دارند تا در ساخت یک کدام از بناهای شهر سهیم باشند و بازار کاری برای کسب درآمد در گوشه ای از این شهر بزرگ برای خود دست و پا کنند. دریغ که در شغل های ثابت کارفرما هزار و یک دلیل می آورد و حاضر به بکارگیری دائم یک کارگر نیست و در این میان تنها کسی که آسیب می بیند و در هر فصلی به دنبال شغلی جدید است کارگر فصلی است، کارگری که این روزها برای بدست آوردن لقمه ای نان باید به آب و آتش بزند.
منبع:مهر-٥خرداد-بخشی ازیک گزارش
اخبار بین المللی
بحرین – ١٨٠٠ کارگر ساختمان سازی دست به اعتصاب زدند
به گزارش گلف دیلی نیوز روز شنبه ١٨ مه(٢٨ اردیبهشت)١٨٠٠ کارگر ساختمان سازی شرکت قبرسی GP Zachariades در اعتراض به عدم دریافت ٢ ماه دستمزد دست از کار کشیدند. وزارت کار بحرین اعلام کرد که در مذاکره روز سه شنبه ٢١ مهبین نمایندگان کارگران و کارفرمایان، آنها توافق کردند که دستمزد یکماه و نیم بلافاصله پرداخت شود و باقیمانده ظرف چند روز آینده با کارگران تسویه حساب بشود. پس از اعلام این خبر بود که کارگران به اعتصاب خاتمه دادند و به سر کار بازگشتند. این سومین اعتصاب بزرگ ظرف چند روز اخیر در کشورهای موسوم به شورای همکاری خلیج است. اعتصاب بیش از ٦ هزار کارگر شرکت اربتک در دبی با خواست افزایش دستمزد و اعتصاب ١٠٠٠ کارگر شرکت نفت کویت همچنین با خواست افزایش دستمزد ٢ نمونه دیگر از اعتصابات روزهای اخیر بوده است.
افغانستان – پایان اعتصاب غذا هشت روزه دانشجویان دانشگاه کابل
به گزارش صدای آمریکا ده ها دانشجوی دانشگاه کابل خواستار ایجاد اصلاحات در کادر علمی و برکنار شدن دو استاد دانشکده علوم اجتماعی شدند. به گزارش بخش افغان صدای آمریکا، محمد آقا، دانشجوی فلسفه وجامعه شناسی در دانشکده علوم اجتماعی درکابل، با شماری دیگر از دانشجویان در مقابل مقر شورای ملی در کابل در اعتصاب است. او می گوید: “به طور سیستماتیک بعضی همصنفی ها را امتیازهای غیر قانونی میدهند، در حق بعضی ها حق تلفی می شود. به این خاطر شکاف های عمیقی بین دانش آموزان مختلف پدید می آید.” محمد آقا می گوید که اعتصاب این دانشجویان با سخنان تند عثمان بابری، وزیر تحصیلات عالی شدت گرفت. او می گوید بابری نه تنها به اعتصاب شان توجه واعتنایی نداشت بلکه به دانشجویان توهین نیز کرد. این دانشجویان می گویند که سیستم تدریس مراکز تحصیلات عالی بسیار قدیمی است و نیاز به اصلاحات دارد. تاکنون شماری از نهادهای مدنی و محصلین بعضی از نهادهای آموزشی خصوصی و همچنان تعدادی از استادان دانشگاه کابل نیز با حضور در محل اعتصاب حمایت خود را از اقدام اعتراضی دانشجویان اعلام کرده اند. اجمل بلوچ زاده، فعال حقوق بشر و جامعه مدنی افغانستان می گوید اعتصاب این دانشجویان سکوتی را بر هم زده است که در حقیقت خواست ناگفته تمام دانشجویان کشور است. بلوچ زاده می گوید: “اینها کتابخانه می خواهند، اینترنت می خواهند، اینها می خواهند برخورد انسانی با آنان صورت بگیرد، کرامت انسانی شان حفظ شود. از طرف بعضی استادها مورد تحقیر وتوهین قرارنگیرند.” بر اساس آخرین گزارشها روز ٢٧ می(٦ خرداد) مسئولین حکومتی به خواست دانشجویان پاسخ مثبت داده اند.
نعمت الله شهرانی مشاور رئیس جمهور در جمع اعتصاب کنندگان گفت: “تمام خواسته های شما قبول شد و فردا عملی خواهد شد. در این تصمیم هیچ خلافی وجود ندارد. خواهش ما این است که همین دقیقه شاگردان (دانشجویان) چیزی نوش جان کنند و سر از فردا به درس های شان حاضر شوند.”
پرتغال – هزاران نفر بر علیه سیاست ریاضت کشیدولت دست به تظاهرات زدند
به گزارش خبرگزاریها روز شنبه ٢٥ مه(٤ خرداد) هزاران نفر در لیسبون پایتخت این کشور دست به راهپیمایی زدند. این راهپیمایی توسط اتحادیه کارگری CGTP فرا خوانده شده بود و راهپیمایان از شهرهای مختلف برای شرکت در آن به لیسبون آمده بودند. تظاهر کنندگان با در دست داشتن پلاکارد و سر دادن شعار مخالفت خود را با سیاستهای ریاضت کشیدولت اعلام کردند. این سیاستها از جمله شامل کاهش حقوق باز نشستگی، کاهش بیمهبیکاری و افزایش مالیاتها میشود. بر اساس آخرین نظر سنجیها ٨٠ درصد مردم پرتغال مخالف سیاستهای ریاضتی دولت هستند.
کامبوج – حمله پلیس به ٣ هزار کارگر معترض
به گزارش خبرگزاریها روز دوشنبه ٢٧ مه (٦ خرداد) ٣ هزار کارگر کارخانه تولیدی سابرینا که تولید لباسهای ورزشی برای شرکت آمریکایینایک را بعهده دارد با خواست افزایش دستمزد دست به اعتراض زدند و جاده ورودی به کارخانه را مسدود کردند.
پلیس با استفاده از باتون بیحس کننده به کارگران معترض حمله کرد که در جریان آن حد اقل ٢٣ کارگر مجروح شدند. بیشتر کارگران معترض را زنان تشکیل میدادند. بر طبق گزارشات یکیاز کارگران زن که بشدت مجروح شده بود حامله است. دستمزدهای بشدت ناچیز در این کشور باعث جذب سرمایههای خارجیبخصوص شرکتهای بزرگ بینالمللی نظیر نایک شده است. بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول ٧٥ درصد از صادرات کشور کامبوج، پوشاک تشکیل میدهد. این کارگران معترض که دستمزدشان ٧٤ دلار در ماه است، خواهان افزایش ١٤ دلار دستمزد برای پوشش هزینه درمان و حمل و نقل خود هستند. در این کارخانه ٥ هزار تنکه اغلب آنها را زنان تشکیل میدهند، مشغول کار هستند.
اروپا – هشدار مقامات اروپایی در رابطه با بیکاری جوانان
وزاری کشورهای فرانسه، ایتالیا و آلمان در کنفرانسی که روز سهشنبه ٢٨ مه (٧ خرداد) در پاریس پایتخت فرانسه برگزار شد، گفتند اگر به معضل بیکاری جوانان پرداخته نشود، جوانان اروپایی اعتماد خود را به دولتها و اتحادیه اروپا از دست خواهند داد. انریکو جیووانی، وزیر کار ایتالیا گفت: “ما باید اکنون کل نسل جوان را که ترسیده است نجات دهیم. ما بهترین نسل تحصیلکرده را در تاریخ این قاره داریم.” با این حال، جزئیات مختصری از این کنفرانس منتشر شده است، اما وزرای اروپایی تاکید کردند که تدابیر جدید همچون دورههای کارآموزی باید معرفی و رواج پیدا کنند. این مقامها از برنامههایی که موجب افزایش دورههای آموزشی و کارآموزی برای جوانان و کمک به آنها برای کار در دیگر کشورهای اروپایی میشوند، حمایت کردند. در ماه مارس پنج میلیون و ٧٠٠ هزار جوان اروپایی در ٢٧ کشور عضو اتحادیه اروپا بیکار بودند که از این میان سه میلیون و ٦٠٠ هزار نفر در کشورهای منطقه یورو زندگی میکنند. نظرسنجیها نشان میدهد که در بیشتر کشورهای اروپایی، نرخ بیکاری جوانان به دو برابر افزایش یافته است. بیش از نیمی از جمعیت زیر ٢٥ سال اسپانیا بیکار هستند. این میزان در کشورهای پرتغال و یونان به ترتیب ٤٠ و ٤٦ درصد است.
بولیوی – پایان اعتصاب ١٨ روضه کارگران معدن قلع
به گزارش Mining Weekly اعتصاب ١٨ روزه کارگران معدن قلع هوانونی که در ٢٥٠ کیلومتری جنوب پایتخت، لا پاز واقع شده است پس از دریافت قول مساعد دولت برای بررسیمطالباتشان ظرف یکماه آینده، پایان یافت. این کارگران که با خواست بهبود حقوق بازنشستگی دست به اعتصاب زده بودند، روز شنبه ٢٦ مهبه اعتصاب خود پایان دادند. خسارت ناشیاز اعتصاب ١٨ روزه این کارگران ٨ میلیون دلار بر آورد شده است. این معدن سالیانه ١٠ هزار تنقلع یا نصف کلّ تولید قلع این کشور را استخراج میکنند. پس از گاز طبیعی و نقره، قلع و روی مهمترین کالای تولیدی این کشور بشمار میآیند.
اروپا – هشدار وزیر دارائی آلمان به خطر فرو پاشی اتحادیه اروپا
ولفگانگ شوئیبله وزیر دارائی آلمان روز سه شنبه٢٨ مه (٧ خرداد) در کنفرانسی در پاریس گفت :”ما در مقابله با بیکاری جوانانمان به موفقیت بیشتر نیازمند هستیم در غیر اینصورت در مبارزه برای اتحاد اروپا شکست خواهیم خورد.” در این کنفرانس، آلمان، فرانسه، اسپانیا و ایتالیا از اقدام فوری برای حفظ نسلی از جوانان اروپایی که از اینکه نتوانند در آینده شغلی داشته باشند نگرانند، حمایت کردند. آمارها نشان میدهد که در اتحادیه اروپا از هر ٤ جوان یکی بیکار است. در همین حال ماریانو راخوی، نخست وزیر اسپانیا نیز از حوزه یورو خواست کمک خود به کسب و کارهای کوچک را ٣ برابر کند و به دولتها اجازه دهد بدون اینکه به علت هزینه کردن بیش از حد مجازات شوند برای استخدام کارگران جوانتر هزینه کنند. میزان بیکاری جوانان در اسپانیا تحت تاثیر رکود شدید در این کشور از ٥٧ درصد فراتر رفته و به یکی از بالاترین رقمها در اروپا بدل شده است. انریکو جیووانینی، وزیر کار ایتالیا نیز گفت :”ما باید یک نسل کامل از جوانان را که از بیکاری بیم دارند نجات دهیم. ما از بهترین نسل تحصیلکرده برخورداریم که هنوز به آنها رسیدگی نکردهایم. این غیر قابل قبول است.” تعداد جوانان بیکار در اتحادیه اروپا در ماه مارس ٥.٧ میلیون نفر بود که از این تعداد، ٣.٦ میلیون نفر در حوزه یورو بودند. اروپا از اوایل سال ٢٠٠٨ با بحران مالی دست و پنجه نرم میکند و اغلب دولتهای اروپایی نیز برای محدود کردن بحرانهای بدهی خود تدابیر سختگیرانه ریاضتی اتخاذ کردهاند که باعث تشدید بیکاری و خشم و نارضایتی شدید مردم شده است.
خبرهای کوتاه
ایتالیا – اعتصاب در ٣ فرودگاه در میلان و ناپل
به گزارش خبرگزاریها روز چهار شنبه ٢٩ مه (٨ خرداد) بیش از ٢٠٠٠ تناز کارکنان ٢ فرود گاه در میلان و ١ فرودگاه در ناپل دست به اعتصاب ٢٤ ساعته زدند. این کارکنان به تعدیل نیروی کار و خطر اخراج سازیها اعتراض دارند.
این اعتصاب باعث لغو و یا تاخیر تعداد زیادی از پروازها شد.
بوسنی و هرزگوین – هزاران نفر دست به اعتراض زدند
روز پنجشنبه٣٠ مه (٩ خرداد) هزاران کارگر برای اعتراض به وضعیت معیشتی و درخواست شغل و بهبود وضعیت رفاهی و حقوق خود در سارایوو پایتخت این کشور به خیابان آمدند. در حال حاضر نرخ بیکاری در بوسنی بیست و هشت درصد است.
پرتغال – کارگران مترو دست به اعتصاب زدند
روز پنجشنبه٣٠ مه (٩ خرداد) به دعوت اتحادیه ها و احزاب چپ این کشور کارگران متروی پرتغال در اعتراض به طرح ریاضت اقتصادی، دست به اعتصاب زدند. مذاکرات و جلسات متعددی با شرکت نماینده های اعتصاب کنندگان و مسئولان رسمی در جریان است.