سوریه در گرداب تخاصمات ارتجاعی
علی جوادی
سوریه اکنون به مرکز کشمکش و تخاصم قدرتهای امپریالیستی جهان٬ دول ارتجاعی منطقه و طیف گوناگونی از نیروهای آدمکش اسلامی و غیر اسلامی باند سیاهی تبدیل شده است. آنچه در برابر چشمان جامعه بشری در شرف وقوع است٬ نمونه ای از یک سناریوی سیاه است. تاکنون بیش از ۸۰ هزار تن از مردم جان خود را از دست داده اند٬ نزدیک به نیم میلیون آواره و سرگردان شده اند٬ و شیرازه جامعه و زندگی در سوریه به درجات زیادی در هم شکسته شده است. به این شرایط باید ناروشنی های آینده و ابهامات سیر تحولات سیاسی را نیز اضافه کرد.
سئوالات متعددی ذهن را به خود مشغول میکنند: چه بر سر جنبش سرنگونی طلبی توده های مردم آمد؟ کدام سرنوشت در انتظار حکومت بشار اسد است؟ کدام نیروها و جریاناتی حکومت آتی را شکل خواهند داد؟ مختصات حکومت آتی چه خواهد بود؟ آیا اصولا نیرویی٬ حکومتی قادر خواهد شد این فاصله زمانی را پر کند؟ یا نه؟ سوریه شاهد تشدید تخاصمات نیروهای ارتجاعی و فرو رفتن بیشتر در حفره ای سیاه خواهد بود؟ و سئوال این است که چرا؟ چرا خیزش توده های مردم برای سرنگونی دستگاه استبداد و تبعیض بشار اسد دچار چنین وضعیت پیچیده و ناهنجار و پر مشقتی شده است؟ چه عواملی موجد چنین وضعیت مخاطره انگیزی شدند؟ درسها و راه خروج کدام است؟ و بالاخره این سئوال اساسی: آیا این مردم مزه آزادی و برابری و رفاه و سعادت را خواهند چشید؟ آیا زندگی بعد از بشار اسد در عین حال زندگی بدون استبداد٬ بدون محرومیت٬ بدون استثمار٬ بدون نابرابری و بدون فقر و فلاکت خواهد بود؟ یا باز ما شاهد نوعی دیگری از استبداد و نابرابری و فقر و فلاکت درسوریه خواهیم بود؟ به این سئوالات باید پاسخ داد.
١-مردم سوریه حق داشتند تا حکومت جنایت اسد را نخواهند. این مردم حق داشتند تا برای سرنگونی بیش از چهار دهه استبداد و خفقان و تبعیض بپاخیزند. مردم سوریه حق داشتند که علیه استبداد و فقر و فلاکت و عقب ماندگی و محرومیت بپا خیزند و قیام کنند. این مردم حق داشتند تا سهم خود را زندگی و رفاه و ثروت اجتماعی٬ که محصول و دسترنج تلاش همگان است٬ طلب کنند. مبارزه این مردم بخشی از خیزش عظیم توده ای در خاورمیانه و شمال آفریقاست. مبارزه ای حق طلبانه است. این مردم میخواهند شاد باشند و حق دارند برای سرنگونی حکومت اسد روز شماری کنند. سرنگونی رژیم استبدادی سرمایه در سوریه یک حلقه تعیین کننده و پیش شرط هر درجه تحقق آزادی و برابری و رفاه و دستیابی به جامعه ای متضمن خواستهای پایه ای مردم است. تحقق هر ذره از آزادی و برابری و رفاه و حقوق مدنی و شهروندی در گرو سرنگونی قاطع و تعیین تکلیف نهایی با این حکومتهای استبدادی سرمایه است.
۲-اما پروسه سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه بر خلاف پروسه سرنگونی رژیم بن علی و حسنی مبارک در تونس و مصر طولانی تر و با مشقات بسیار بیشتری همراه شده است. واقعیت این است که پروسه سرنگونی حکومت بشار اسد از چند طرف قیچی شد. شرایط کنونی از یک طرف محصول تقابل و تخاصمات گسترده تری در سطح منطقه و جهان است که در سرنوشت تحولات سوریه عمیقا شریکند. و از طرف دیگر حاصل حضور گسترده جریانات فوق ارتجاعی اسلامی٬ چه در اپوزیسیون و چه در حمایت از اسد است. از همان ابتدا معلوم بود که سرنگونی حکومت بشار اسد در سوریه تاثیرات مهم و تعیین کننده ای بر موقعیت قدرتهای امپریالیستی و حکومتهای ارتجاعی منطقه بجا خواهد گذاشت. سوریه سنتا کشور حوزه نفوذ شوروی و اکنون از معدود کشورهای تحت نفوذ روسیه است. روسیه دارای پایگاه های مهمی در این بخش از جهان است و منافع سیاسی و اقتصادی مهمی سرنوشت حکومت اسد را به منافع این کشور گره زده است. از طرف دیگر سوریه تنها متحد حکومت اسلامی در ایران در میان کشورهای عرب زبان است. و اگر رژیم اسد سقوط کند٬ توازن قوا بطور فاحشی بر علیه این نیروها تغییر خواهد کرد. از طرف دیگر برای آمریکا و اسرائیل و متحدین اش سقوط حکومت سوریه و خارج شدن این منطقه از حوزه نفوذ روسیه و رژیم اسلامی یک حلقه مهم پیشروی در گسترش قدرت این اردوی امپریالیستی و زورگو در سطح منطقه و متعاقبا در سطح جهان است. به این فاکتورها باید امیال و بلند پروازیهای منطقه ای ناسیونالیسم ترک و ارتجاع قبیه ای عربستان را نیز اضافه کرد. و ماحصل آن چیزی است که امروز شاهدش هستیم٬ شکل گیری یک سناریوی سیاه! سیاهی و تباهی و آینده ای نامعلوم! از یک طرف طیف وسیعی از نیروهای حزب الله و نیروهای بسیج و سپاه رژیم اسلامی در کنار ماشین آدمکشی اسد به جان مردم و نیروهای اردوی مقابل افتاده اند. در طرف دیگر صف رنگارنگی از ارتجاع و نیروهای اسلامیستی و ناسیونالیستی با سلاحها و تجهیزات ناتو و امکانات ارتجاع عرب به جان جامعه و زندگی و حکومت اسد افتاده اند. هر دو طرف از هیچ جنایتی برای گسترش موقعیت خود کوتاهی نمیکنند. از یک سو خانه و کاشانه مردم را با موشک و تانک بمباران میکنند. از سوی دیگر ائتلاف اپوزیسیون در هر گوشه ای میکشند و سرمیبرند و قتل عام میکنند. در این میان آنچه حاشیه ای و به کناری زده شده است٬ تلاش مردم آزادیخواه برای رسیدن به آزادی و رهایی و یک زندگی انسانی و شکل دادن به حکومتی متضمن آزادی و برابری و سعادت همگان است.
۳-اکنون پس از یک دوره جنگ و کشتار و تخریب مدنیت٬ دولتهای آمریکا و روسیه در راس و نیابت نیروهای ارتجاعی درگیر در سوریه پرچمدار یک راه حل “صلح آمیز” برای کشمکشهایی شده اند که خود از فاکتورهای اصلی شکل دهنده آن هستند. قرار است در ماه آتی نیروهای درگیر را در ژنو گرد هم آورند و به “راه حلی” برای سوریه دست یابند. راه حلی که در اساس مورد توافق آمریکا و روسیه است. اما این تلاشها تنها گوشه ای از تلاشهای چند جانبه نظامی و سیاسی و دیپلماتیکی است که نیروهای متخاصم و درگیر دنبال میکنند. در حال حاضر بر سر نیروهای شرکت کننده٬ شرط و شروط نیروهای شرکت کننده٬ حضور یا عدم حضور حکومت اسلامی ایران٬ و موقعیت شخص بشار اسد مشغول کشمکش اند. اما در عین حال قانون منع ارسال اسلحه به سوریه توسط اتحادیه اروپا لغو میشود. در عین حال حکومت اسلامی متعهد میشود که اعتباری معادل ۴ میلیارد دلاری در اختیار حکومت اسد قرار دهد و روسیه متعهد میشود که موشک های اس ۳۰۰ خود را تحویل سوریه دهد. در عین حال مک کین سناتور محافظه کار آمریکایی به همراه نیروهای اپوزیسیون دست سازشان از مرز ترکیه وارد سوریه شده است و خواهان حمله نظامی و اعمال منطقه “پرواز ممنوع” بر سوریه است. در عین حال اسرائیل تهدید میکند و مشغول بمباران مناطق مرزی است. واقعیت این است که “صلح” این نیروها تماما ناپایدار و غیر قابل دوام است. منافع متناقض و حساسی به سرنوشت رژیم اسد در سوریه گره خورده است. مساله نه تنها بر سر آینده حکومت اسد بلکه بر سر حوزه نفوذ قدرتهای منطقه ای و جهانی است. آنها که خود بعضا مسبب این وضعیت سیاه هستند٬ نمیتوانند در نقش ناجی این وضعیت ظاهر شوند.
راه حل اتفاقا در جارو کردن بساط کلیه این نیروهای ارتجاعی است. حکومت اسد باید سرنگون شود. این حکم مردم است. در غیاب کنار زده شدن این نیروها از تخاصمات روسیه٬ کارگر و کمونیسم و مردم آزادیخواه همانند مردم مصر و تونس راحت تر میتوانند تکلیف این حکومت استبدادی را یکسره کنند.
۴-پروسه سرنگونی رژیم اسد درسها و تاکیداتی برای چگونگی سرنگونی رژیم اسلامی در ایران دارد. مساله این است که سیر تحولات آتی کدام پروسه را در مقابل جامعه قرار میدهد؟ آیا جامعه با تکیه بر قدرت جنبش طبقه کارگر و کمونیسم و جنبش آزادی زن و جنبش خلاصی فرهنگی و اتخاذ یک راه حل انقلابی و از پایین خود را از شر رژیم اسلامی خلاص میکند و بر ویرانه های رژیم اسلامی یک حکومت متضمن آزادی٬ برابری و سعادت همگان٬ یک جمهوری سوسیالیستی٬ را پایه گذاری کند؟ یا نه٬ جامعه به حمله نظامی آمریکا و اسرائیل و سیاست تحریم اقتصادی و تکرار پروسه هایی مانند لیبی و عراق و سوریه دل می بندد؟
واقعیت این است که هرگونه دخالت و حمله نظامی و تشدید تحریمهای اقتصادی فاکتوری در جهت سناریو سیاهی کردن تحولات جامعه است. چنین فاکتورهایی مستقل از جوهر ضد انسانی و ضد آزادیخواهی آن٬ پروسه سرنگونی رژیم اسلامی را پیچده تر٬ کشدارتر و پر مخاطره تر خواهد کرد. در مقابل به هر درجه که رژیم اسلامی در یک پروسه انقلابی و رادیکال و از پائین سرنگون شود راه رسیدن به آزادی و رهایی جامعه کم مشقت تر و انسانی تر خواهد بود. در حال حاضر ما بر هشیاری و آگاهی جامعه در قبال چنین تحولاتی تاکید داریم. و در صورت شکل گیری چنین سناریویی میکوشیم به این وضعیت با قدرت کارگر و توده های مردم آزادیخواه بساطشان را جارو خواهیم کرد. *