رحمان حسین زاده کنفرانس راهیان ناتو در استکهلم

کنفرانس راهیان ناتو در استکهلم
رحمان حسین زاده
تکاپوی آلترناتیو سازی پروغربی نیروها و شخصیتهای دست راستی اپوزیسیون در یکسال گذشته بعد از کنفرانسهای استکهلم شماره 1 و بروکسل و پراگ، با برگزاری بی رونق کنفرانس شماره 2 استکهلم، در سالن جنبی پارلمان سوئد در روزهای 25 و 26 ماه مه ادامه پیدا کرد. در آغاز این گردهمایی میزبان کنفرانس فردریک مالم نماینده حزب مردم یکی از احزاب دست راستی شریک در دولت کنونی سوئد در سخنرانی خود بی پرده هدف این کنفرانس را چنین بیان کرد. “این کنفراس مهم است تا این نیروها را برای تغییری که در چند سال آینده رخ خواهد داد آماده کند”
سخنان فردریک مالم واضح و روشن است. از نقطه نظر منافع غرب و کشورهای اروپایی سرهم بندی کردن ائتلافی از نیروهای ارتجاعی و راست اپوزیسیون برای روز مبادا، برای آن روزی که قدرتهای جهانی و کشورهای غربی از تغییر و اصلاح از درون جمهوری اسلامی تماما ناامید شوند و آنگاه در سناریوی دیگری مشابه آنچه در عراق و افغانستان و لیبی بر مردم تحمیل کردند، ائتلاف ارتجاعی ملی، قومی، مذهبی را بر جامعه ایران هم تحمیل کنند. یاس و انتظار عنصر مهم تحمیل چنین آلترناتیو هایی بر جامعه است. این مسئله را سال گذشته حسین باقرزاده از شخصیتهای سیاسی شرکت کننده در کنفرانس بروکسل صریحا چنین بیان کرده بود”امروز اگر بخواهیم جو حاکم و اپوزیسیون را توصیف کنیم میتوانیم بگوییم در شرایط یاس و انتظار است”. همان وقت در مطلبی نوشتم “آنچه باقرزاده برزبان آورده،خمیرمایه این کنفرانس و گویای وضعیت اپوزیسیون راست ایران است. طنز مسئله اینجا است همین “یاس و انتظار” منبع تغذیه و امید و افق و استراتژی و تحرک و گردهم آیی جریانات راست برای آلترناتیو سازی است. گسترش یاس و انتظار بر جامعه و تحمیل آن بر مردم، مورد نیاز چنین کنفرانسهایی و بخشی از آجندای کل ارتجاع جهانی و منطقه ای و کشوری برای رسیدن به اهداف سیاه مورد نظر و جابجایی قدرت در سطح کشورها بر متن تحمیل استیصال و بی اراده کردن طبقه کارگر و مردم است.نگاهی به دو دهه گذشته تحولات در بالکان، عراق، افغانستان و لیبی و روند جاری در سوریه، همین واقعیت را به ما میگوید. در قدم اول اعمال تحریم اقتصادی و به گروگان گرفتن نان سفره شهروندان جامعه و شیر خشک نوزادان و تحمیل فقر و گرسنگی وتنگناهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و محتاج کردن میلیونها انسان به نان شب، جزو برنامه آنها است. به علاوه دامن زدن به نزاعهای قومی و مذهبی و ایجاد جنگ و شرایط جنگی و ناامنی اجتماعی و از این طریق گسترش یاس و انتظارو استیصال و تلاش سخیف برای بی اراده کردن مردم و سوق دادن افکار عمومی به این مسیر که گویا هرگونه تغییری بدون دخالت قدرتهای بزرگ جهانی ممکن نیست. این پیام اصلی آنها است.در این راستا موجه جلوه دادن دخالت آمریکا و غرب و قدرتهای جهانی و رهبر تراشی و آلترناتیو سازی از میان مرتجعترین جریانات و شخصیتهای جریانات بورژوا و سناریو سیاهی موضوعیت پیدا میکند”
چهار کنفرانس تاکنونی جریانات دست راستی بر این متن و حلقه بعدی تحمیل این پروژه ضد مردمی و ضد انسانی به جامعه ایران است.
در این چارچوب طبقه کارگر و مردم آزادیخواه بیش از پیش لازمست دشمنان طبقاتی خود را در لباس اپوزیسیون بشناسند. متوجه ماهیت ضد کارگری، ضد انسانی و ضد مردمی نیروها و جریانات و شخصیتهایی در اپوزیسیون باشند که امیدشان را از تسری ناامیدی و یاس و انتظار بر جامعه و بر طبقه کارگر و مردم میگیرند. آینده سیاسی شان را در بی آینده کردن جامعه و مردم جستجو میکنند. به نان و نوایی رساندن خود و سازمانشان را در تحریم اقتصادی و بی نان و نوا کردن طبقه کارگر می بینند. قدرتشان را از بی قدرت کردن نیروی اراده طبقه کارگر و مردم میگیرند. به قدرت رسیدنشان را مدیون از هم پاشاندن شیرازه جامعه و راه اندازی جنگ اتنیکی ومذهبی و به جان هم انداختن شهروندانی میدانند که سالها در کنارهم کار کرده و زیسته اند. اپوزیسیون راست و کنفرانسهای آنها متکی بر چنین لجنزاری است. ماحصل به قدرت رسیدن ائتلافات همپالگی های اینها با اتکا به قدرت آمریکا و کشورهای غربی در عراق و افغانستان و لیبی و رنج و محنت و کشتار و تخریب ناشی از آن در این جوامع چیزی جز تباهی اجتماعی برای میلیونها انسان دردمند ببار نیاورده است. مدنیت جامعه و زندگی مردم قربانی منفعت قدرتهای جهانی و شریک شدن دارو دسته های بورژوایی محلی در قدرت شده است. طبقه کارگر و مردم ایران با آگاهی و اتحاد و اراده انقلابی و متشکل خود میتوانند و باید نه تنها چنین سناریویی را ناکام و چنین کنفرانس و نیروهایی را منزوی و رسوا کنند، بلکه الگوی رهایی واقعی جامعه را از چنبره ارتجاع و جمهوری اسلامی و حاکمیت بورژوایی ممکن سازند.
تا آنجا که به نیروی آزادیخواه و طبقه کارگر و حزب کمونیستی آن در ایران مربوط است، این جست و خیزهای اپوزیسیون ارتجاعی و بورژوایی را باید جدی گرفت. با چشمان باز اوضاع را دید و برای مقابله با محیر العقولترین اتفاقات آمادگی کسب کرد.
بر این اساس کنگره ششم حزب حکمتیست که در چهارم و پنجم ماه مه برگزار شد، این مخاطره را به روشنی دید و ” قطعنامه علیه آلترناتیو سناریو سیاهی جریانات راست پروغربی” را تصویب کرد و در بند چهارم و پایانی آن قطعنامه تاکید شده است.
“حزب کمونیست کارگری – حکمتیست تلاش این جریانات بورژوایی برای شکل دهی به یک آلترناتیو حکومتی دست راستی و میلیتاریستی را عمیقا ضد منافع طبقه کارگر و مردم زحمتکش و مخرب ارزیابی کرده و به عنوان مانعی در مبارزه برای امحای نابرابری و تبعیض و استبداد و استثمار و بنیادهای اقتصادی و سیاسی حکومت اسلامی نقد و افشاء و ایزوله میکند. طرحهای این جریانات مرتجع علیه زندگی و هستی و حرمت و آزادی مردم است. چنین آلترناتیوسازیهای ارتجاعی باید طرد و افشا شود. کمونيسم کارگری بعنوان جنبشى که تاريخا آزادى خواهى و برابرى طلبى در جامعه را نمايندگى کرده است، بعنوان جنبشى که پرچم مدرنيسم و انساندوستى را در دست دارد و مردم آن را بعنوان يک جنبش و يک افق اجتماعى متمايز میشناسند، ميتواند چنين طرحها و جرياناتى را منزوى کند، بکوبد و بزور مردم از صحنه خارج کند. حزب حکمتیست مردم را به اردوی خود٬ اردوی آزادیخواهی و برابری طلبی فرا میخواند و میکوشد مردم در پروسه سرنگونی رژیم اسلامی آلترناتیو راست و میلیتاریستی و سناریوسیاهی را رد کنند و راه حل رادیکال، آزادیخواهانه، چپ و کمونیستی را انتخاب کنند”.
***