سوژه “جناح چپ” در کومهله و مفهوم اختلافات فعلی
سالهای زیادی است که دوباره از وجود اختلافات در کومهله و حزب کمونیست ایران (حکا) صحبت میشود. اما این اختلافات تاکنون علنی نشده بود و رهبران این دو سازمان بصورت کنایه و ایما و اشاره آن را درز میدادند. نوشتههای توضیحی کادرها و اعضاء مستعفی در این سالها به اندازه کافی ما را در جریان چگونگی این اختلافات قرار دادهاند. با انتشار نوشته اخیر صلاح مازوجی به نام “سیمای سیاسی بحران درونی حزب کمونیست ایران” اختلافات رسما علنی شد. تا کنون دو طرف در کومه له و حکا در باره این اختلافات اظهار نظر کردهاند. احزاب و سازمانهای چپ هم کم و بیش به آن پرداختهاند.
تصور عمومی بر این است که دو جناح چپ و راست در کومهله و حکا هستند که در مقابل هم آرایش گرفتهاند. گویا این دو جناح با هم اختلافات سیاسی اساسی دارند و با چنین تصوری احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست در جهت تقویت “جناح چپ” و مقابله با جناح راست با نوشته و مصاحبه وارد ماجرا شدهاند. تعدادی فکر میکنند کومهله نماینده جناح راست و حکا مدافع جناح چپ است. همه آنهائی که در چهارچوب این ذهنیت راجع به این اختلافات موضع میگیرند منتظر سرانجام کشمکش میان این دو جناح در کنگره (۱۳) پیش رو این حزب هستند.
اما آنچه روشن است تصور وجود دو جناح یکی راست و دیگری چپ در کومه له و حکا بی اساس است. هر دو طرف با اندک تفاوتی راستاند. منتقدین در این دو تشکیلات نه در گذشته و نه اکنون جناح جداگانهای از خط ناسیونالیستی حاکم در کومهله را تشکیل ندادهاند. در میان آنها تعدادی در قامت فردی موضع چپ گرفتهاند و به جائی نرسیدند که مورد بحث ما نیست. هم نظری هر دو طرف و سه دهه پراتیک مشترک ناسیونالیستی آنها با هم چنان خویشاوندی پایداری را میان “جناح چپ و راست” ایجاد کرده است که عمیقتر از اختلافات آنها است. اختلافات این دوره جدید بعد از جدائی “روند سوسیالیستی” از کومهله در ۱۲ سال پیش شروع شد. اما منتقدین در اساس نه از ناسیونالیسم حاکم بر کومه له فاصله گرفتهاند و نه با سر بلند و اعتماد به نفس از تاریخ کومهله قدیم و آن حزب دفاع می کنند و به کمونیستها نزدیک میشوند، بلکه در هر قدم قسم میخورند که کمونیسم کارگری اتهامی ناچسب به آنهاست و برای جناح مقابل پرونده تلاش خود برای ساختن کومهله جدید را رو میکنند. تا این لحظه کسی از منتقدین حرف و موضعی چنان روشن نگرفته است که نشان از رادیکال شدن انتقاد و تفاوت اساسی آنها در سیر این مبارزه سیاسی باشد. اگر کسی تاکنون انتقاد رادیکالی به خط حاکم داشته است مجبور به استعفا شده است و مواردش هم کم نیست.
در این مدت طولانی کسی از “جناج چپ” نبود که در فکر انسجام دادن به این صف و دادن افق و پلاتفرم باشد و در عوض افراد اصلی “جناح چپ” و تعداد زیادی از آنها کارشان آرام کردن منتقدین هم نظر خود زیر عنوان حفظ “شکوه” و “عظمت” کومه له ناسونالیست است. این وضعیت محیط مناسبی برای ایفای نقش ابراهیم عیلزاده و سیاست اپورتونیستی معدل گیری از مواضع دو طرف و تزریق داروی آرامبخش به دو “جناح” را فراهم کرده تا سیاست ناسیونالیستی خود در کومهله را تقویت کند. دوره عمر کارکرد سانتریسم دبیر اول کومهله با تبدیل کردن این سازمان به یک جریان راست در ۲۰ ییش بسر رسید. با این وجود اختلافات در نتیجه بیشتر شدن فشار رهبری کومهله بر منتقدین و بی حرفی و پراکندگی آنها بیشتر شد.
رهبری کومهله تحت تاثیر بالا گرفتن فضای ناسیونالیستی در منطقه از سر ناسیونالیسماش و با افت این فضا در دوره شدت گرفتن فضای اعتراضی در ایران ابتکار “چپ” و “سوسیالیست” بودن را از دست منتقدین خود گرفته و در هر دو شرایط آنها را زیر تعرض خود گرفته است. کومه له سرمست از فضای سنگین ناسیونالیستی در منطقه و با اتکا به آن قوت قلب گرفت و فشار بر منتقدین را در آن دوره تشدید کرد. ابراهیم علیزاده با سرهمبندی کردن تعریف جدیدی و خود ساخته از مبانی تاریخی و تئوریک برای حکا و کومهله میخواست ریشه هر نوع نارضایتی در این دو سازمان را از پایه بخشکاند. سخنرانی او برای دانشجویان در دانشگاه سلیمانیه در سال ۱۳۹۴ اوج آن این ماجرا بود و اینها به تاریخ مبارزاتی خودشان و کومهله قدیم هم رحم نکردند. بدنبال آن مجموعه جلسات و سخنرانی هایی در درون تشکیلات و مصاحبههائی رو به بیرون در این رابطه انجام دادند. این تاریخ سازی و تقلای رهبری کومهله با عکس العمل کمونیستها مواجه گردید و تبدیل به افتضاح سیاسی برای آنها شد. همان وقت در مطلبی با عنوان “نامهای به دانشجویان دانشگاه سلیمانیه، بخش علوم سیاسی” مفهوم و دلایل این حرکت رهبری کومهله را توضیح دادم (ضمیمه ۱). همزمان با این جلسه و خیز سیاسی، دامنه و شدت تحرکات ناسیونالیستی کومهله در کردستان در ارتباط با “کنگره ملی”، “کمیته دیپلماسی”، “مرکز همکاری احزاب کردستانی”، “اتحادیه میهنی” در کردستان عراق، پ ک ک و دارودسته پژاک که ده ها باند مذهبی و قومی در میان آنها بودند بیشتر گردید.
در همین دوره بود که رهبری کومهله تحمل انتقاد نیم بند لایهای از اعضا و کادرهای خود را از دست داد. برنامه تصفیه حساب با آنها را در کنگره ۱۷ کومهله در دستور گذاشتند. اما قبل از کنگره و در جریان تدارک سیاسی و تشکیلاتی کنگره تعرض خود را به ناراضیان شروع کردند و به قول ناراضیان، آنها انتخاب نمایندگان و کنگره را مهندسی کردند. در این ماجرا طیفی از ناسیونالیستهای دو آتشه در رهبری کومهله از هیچ دسیسه و توطئهای علیه مخالفین که اکثریت آنها از کادرهای قدیمی کومهله بودند کوتاهی نکردند.
اختلافات بر سر چیست؟
اختلافات فعلی در کومهله و حکا نه بر سر کمونیسم است و نه حتی بر سر رادیکالیسم و چپ بودن و نه تقابل با خط راست. سوالات اینهاست: این اختلافات بر سر چیست؟ چرا تا این تاریخ جناح بندی در کومهله و حکا شکل نگرفته است؟ موضع کمونیستها در قبال آن چه باید باشد؟ بطور فشرده به این پرسشها می پردازیم
۱- رابط سیاسی و تشکیلاتی میان کومهله و حکا بعد از جدائی گرایش کمونیسم کارگری از آنها در ۳۰ سال قبل تا کنون وارونه بوده است. سازمان محلی آن حزب یعنی کومهله، در سیاست و تنظیم مناسبات از حزب مهمتر و تعیین کنندهتر است. چنین روابط و مناسباتی در آن دو تشکیلات فرهنگ سیاسی ایجاد کرده و اعضا این تشکیلات را تحت تاثیر قرار داده و قدوسیت آسمانی کومهله و جغرافیای فعالیت آن سر به فلک زده است. از طرف دیگر حکا توانائی نقش خود در مقابل کومهله را بعد از جدائی گرایش کمونیسم کارگری به کلی از دست داد. زمانی که اختلافات علنی شد رهبری کومهله بر تمام ارگانهای کومه له و تشکیلات خارج حزب کمونیست ایران سیطره کامل داشت و اکثریت کادر و اعضا باقی مانده در آن حزب را با خود همراه کرده بود. اکنون اوضاع به گونهای است که تشکیلات خارج حکا در توافق با رهبری کومهله کمیته اجرائی آن حزب را، یعنی بالاترین ارگان را زیر حملات خود گرفته و جوابش را نمی دهد. رهبری کومهله با این درجه از نفوذ و قدرت و احاطه بر حزب و کومهله جناح نیست صاحب قطعی این دو تشکیلاات است. بنابراین سرانجام نهائی این جدلها از قبل معلوم است و سناریو آنطوریکه رهبری کومهله میخواهد و تصمیم بگیرد تمام خواهد شد.
این گفته اخیر ابراهیم علیزاده در مصاحبه با رادیو انترنتی کُردی زبان “دیالوگ” در مورد اختلافات، نظر و موقعیت رهبری کومهله را بخوبی منعکس میکند. در جواب به سوال رادیو می گوید “بله وجود اختلافات در میان حزب کمونیست ایران واقعی است. هر چند اطلاعات جمهوری اسلامی، تا حدی هم مخالفین سیاسی ما تلاش میکنند بزرگتر از آنچه هست نشانش دهند. … “. او می گوید اختلافات زیاد مهم نیست، در حکا است نه کومهله و موضوع به آن حزب ربط دارد. در حالیکه اصل ماجرا کومهله و کمونیسم ارتجاعی آن است.
اگر فعالین کمونیست و احزاب و سازمانها متوجه این واقعیات نشوند و امر خود را محدود به تقویت “جناح چپ” کنند و از واقعیات و جوانب مهم و چگونگی این اختلافات غافل شوند بعد از پایان این ماجرا کمونیسم کُردی کومهلهای از موضع حق به جانب امکان تعرض سیاسی به کمونیستها و توهم پراکنی در جامعه کردستان را بیشتر از قبل پیدا خواهد کرد. امکان می یابند در وصف درایت سیاسی و معجزات رهبران کومهله و حزب کمونیست ایران برای عبور از این اختلافات هوچیگری کنند، توطئه گری و سرکوب مخالفین در تمام این سالها را موجه و دمکراتیک جا بزنند و خط ملی گرائی و تعصبات ناسیونالیستی در کردستان و در میان لایهای از فعالین سیاسی را تقویت نمایند. کمونیستها با درک درست از این اختلافات و شناخت دو طرف و اعلام آن به جامعه می توانند در فردای فیصله یافتن این ماجرا به موقع جلو تحرک موج ملی گرائی با چاشنی تعصبات کومهلهای در کردستان سدی ایجاد کنند. ما باید از همین امروز توجه فعالین کمونیست در جامعه و بویژه در کردستان را به این موضوع جلب کنیم. نباید با بی تفاوتی از کنار این داستان بگذریم. خارج از اراده ما این موضوعی سیاسی است و باید سیاست روشن راجع به آن داشت.
۲- مخالفین این دوره رهبری کومهله از کنگره ۱۲ این سازمان تا چند ماه بعد از کنگره ۱۷ فرصت داشتند که بصورت جناح با هر درجهای از اختلافات خود را منسجم نمایند. آنها در این فاصله طولانی قادر به انجام این کار نشدند، نه رهبر داشتند و نه افق و استراتژی و خط روشن سیاسی و در عوض مواظب بودند دیگران، بیگانهها خارج از این دو تشکیلات متوجه اختلافات نشوند و “جنبش کردستان” لطمه نبیند. اما بعد از کنگره ۱۷ ابراهیم علیزاده در مصاحبه با تلویزیون کُردی زبان “روداو” کردستان عراق آنها را شدیدا زیر حمله گرفت.
این طیف ناراضی بیشتر از ده سال وقت داشتند تا کاری را که امروز با علنی کردن اختلافها انجام دادند، شروع نمایند. اما در این مدت با مخالفین خود مدارا و همکاری داشتند. در نتیجه نیرو و فرصتها را از دست دادند و در هر دورهای در زیر فشار رهبری کومهله تعدادی از آنها استفعا داد یا اینکه نظرشان عوض شد. تا جائیکه به دعوای امروز دو “جناح” بر می گردد تقابلهای علنی آنها میدان اصلی و دعوای سرنوشت ساز میان دو طرف نیست. قبلا در پروسه تدارک سیاسی و تشکیلاتی کنگره ۱۷ کومهله و در جریان آن کنگره دعوای اصلی میان آنها در گرفت و به سرانجام نهائی خود رسید و تمام شد. در آن کنگره ناراضیان را عملا از گوشه و کنار تشکیلات کومهله بیرون راندند و آنها بناچار در حزب کمونیست ایران جمع شدند. مدتی این اختلافات با عنوان حزبی و کومهلهای بیان میشد و حزب و اعضا منتقد غیر خودی شدند. اینبار فشار رهبری کومهله بر حزب متمرکز گردید و در نتیجه آن تشکیلات خارج کشور حکا و اکثریت اعضایش در توافق با رهبری کومهله علیه ناراضیان بسیج شدند. “جناح چپ” سردرگم و پراکندهتر شد. در این دوره تعدادی قابل توجه دیگری از کادرهای کومهله و حکا بصورت جمعی و تک تک عضویت خود را پس دادند و کناره گرفتند.
با تضعیف “جناح چپ” کنگره آتی حکا (۱۳) برای آنها تبدیل به کابوس شده است. با نزدیک شدن به این کنگره تهدیدها و خط و نشان کشیدن رهبران متعصب و ناسیونالیست کومهله علیه آنها مرتبا شدت پیدا میکرد. کومهلهایها کنگره ۱۳ حزب را به عنوان روز تسویه حساب نهائی با مخالفین رهبری این سازمان جار میزدند. با چنین فضا سازی برای بیرون انداختن هر منتقدی به استقبال کنگره رفتند. فضا سازی قبل از این کنگره با حمله به کمونیستها در خارج از کومهله و حکا شروع گردید. عکس العمل چند ماه پیش جمال بزرگپور و فرهاد شعبانی به نوشته قدیمی من شروع این ماجرا برای ساکت کردن مخالفین داخلی بود. همان وقت ما و بسیاری از کمونیستها گفتیم که پرخاشگری آنها ظاهرا رو به مجید است و هدف اصلی ایجاد ارعاب در تشکیلات کومهله و حکا و ساکت کردن مخالفین داخلی است. شکی نیست که از آن زمان تا کنون تقابلهای شدید درونی در این دو سازمان بالا گرفته است. علنی شدن رسمی اختلافات در ادامه این تقابل و کشمکشهای درونی انجام گرفت. به این ترتیب رهبران کومهله با این فضا سازی بار دیگر برای بیرون انداختن مخالفین پیشدستی کردند و دارند مقدمات کنگره ۱۳حکا را در ادامه کنگره ۱۷ کومهله آماده میکنند. “جناح چپ” با مشاهده این وضع و ترس از بیرون انداختن و تحمیل سرافکندگی به آنها اختلافات را علنی کرد. این اقدام مخالفین از سر تشخیص ضرورت جدل سیاسی با رهبری کومهله و جامعه را از آن مطلع کردن نبود. اقدامی برای دفاع از خود برای ماندگاری و بقاء در کومهله با همین سیاست و پراتیک و رهبری است. خودشان این را می گویند و در نوشته صلاح مازوجی که در اوایل این مطلب بدان اشاره کردهام آمده است.
“…، ما میتوانیم در کنار هم کار کنیم و مانع از هم گسختگی حزب شویم، … “. در سطری پائینتر از همین مقاله میخوانیم. “سیاست حذف بر اساس وجود اختلاف نظر سیاسی در هنگام انتخاباتها و سازماندهی ارگانهای تصمیم گیری در سطح مختلف و از جانب هر دو جناح باید کنار گذاشته شود”. ابراهیم علیزاده در مصاحبهاش با رادیو انترنتی “دیالوگ” بعد از خط و نشان کشیدنهای زیاد در بخش آخر آن حساب را کف دست مخالفین خود می گذارد و میگوید: “اینها در موقعیتی که خط روشنی ندارند، بدون اینکه در تشکیلات اکثریت باشند و بدون اینکه ظرفیتهای انشعاب را داشته باشند، شکست می خورند و رو به افول می روند”.
بدین سان دبیر اول کومهله می گوید تنها چاره آنها تسلیم است. “جناح چپ” نه تنها توانائی حذف کسی را ندارد بلکه در دفاع از خود هم ناتوان است. رعایت حال آنها در دست رهبری کومهله است. در جریان علنی شدن اختلافات تا این لحظه اعضا و کادرهای مخالف رهبری کومهله به طور پراکنده و جدا از هم هر کدام در گوشهای شروع به نوشتن کردهاند. دو طرف واقفاند که کنگره ۱۳ حزب محل تعیین تکلیف نهائی است. به همین دلیل “جناح چپ” دوست دارد و تقلا می کند کنگره را به تعویق بیندازد تا تضمینی برای بقاء و فرصتی برای توافق با رهبری کومهله را داشته باشد. در مقابل آنها رهبری کومهله تا چند روز قبل مدافع سر سخت برگزاری کنگره بود و شاید هم هنوز هست. پز دفاع رهبری کومهله از حق انتخاب اعضا و رعایت قانون و مقررات حزبی و متعهد بودنش اساسنامه و کنگره، از تشخیص موقعیت برتر خود و زبونی طرف مقابل ناشی شده است. رهبران کومهله حول این موقعیت برتر خود بازاری پر از ریا و تزویر و اتهام زنی به مخالفین را براه انداختهاند و آنها را متهم به زیر پا نهادن حقوق اعضا و حفظ مقام تشکیلاتی و دور زدن اساسنامه حزبی می کنند. چه صحنه غم انگیز و قلابی است برای مخالفین.
اما با علنی شدن اختلافات و دخالت وسیع اعضا در آن هر دو “جناح” غافلگیر شدند و ماجرا آنطوریکه هر دو انتظار داشتند پیش نرفت. اعضا وسیعتر از آنچه انتظار می رفت به دخالت پرداختند. این وضعیت رهبری کومهله را که سالهای زیادی اختلافات را انکار و بعدا ناچیز می شمرد نگران کرده است. با علنی شدن اختلافها “جناح چپ” بطور ناخواسته بیشتر از هر دورهای به شکل و قواره جناحی نزدیک شده است. آیا مخالفین رهبری کومهله از این وضعیت بدست آمده وحشت خواهند کرد یا از آن برای سروسامان دادن به هم نظران خود بهره برداری میکنند؟ این روزها برای آنها آخرین فرصت است که جناح شوند و انسجام پیدا کنند، پلاتفرم سیاسی دهند. اما به احتمال زیاد نقطه اشتراک جنبشی و سیاسی هر دو طرف و تاریخ دشمنی مشترک آنها با کمونیسم منصورحکمت مانع از رفتن به چنین موقعیتی است. از طرف دیگر اطلاعیه دو روز پیش رهبری کومهله ۵ شهریور ۱۳۹۹ راجع به این اختلافات تقلائی برای آرام نمودن و خنثی کردن “جناح چپ” و کنترل متعصبین مدافع خود در این سازمان است که زیاد فشار نیاورند. آیا رهبری کومهله با کنار نهادن مخالفین در کنگره این مشکل را حل خواهد کرد؟ یا اینکه فعلا کنگره را نمی گیرند، شاید هم در صورت برگزاری کنگره آنها را در گوشه و کنار تشکیلات و چند پست نگاهدارند و نام توافق به آن زنند؟ در هر صورت در این دوره از اختلافات و در این فضای سیاسی در جامعه ایران ماجرا بهر جائی ختم شود رهبری کومهله برنامه تعطیل کردن حکا را در دستور ندارد.
۳- بحث ما طولانی شد و برای جلوگیری از طولانی شدن بیشتر آن خیلی کوتاه با ادغام چند نکته دیگر درمورد اختلافات و جایگاه و زمینههای اجتماعی آن، سیاست احزاب چپ و کمونیست فعلی، سیاست کمونیستها در قبال آن، موانع و مشکلات جدی که جنبش کمونیستی در کردستان و فعالین کمونیست با آن در گیرند اشاره میکنم.
این دوره از اختلافات با جدائی زحمتکشان و روند سوسالیستی از کومهله تفاوت دارد. آنها از موضع فالانژ ناسیونالیست و ضد کمونیست معترض به ناسیونالیسم پاسیو رهبری کومهله از این سازمان جدا شدند. اما این دوره از اختلافات از موضع اعتراض به زیاده رویهای ناسیونالیستی و آبروریزی رهبری کومهله شروع شد، و “جناح چپ” در همین حد و به این اعتبار در مقابل با خط مسلط ناسیونالیستی در کومهله قابل توجه و پشتیبانی است. دو مورد قبلی جدائی باند زخمتکشان و روند سوسیالیستی برشهای از کومهله و آرایش نیروهای درون آن بعد از جدائی گرایش کمونیسم کارگری بودند که از موضع ناسیونالیست میلیتانت از کومهله جلو زدند. اما اینبار رهبری کومهله و اکثریت زیادی از اعضا حکا از موضع ناسیونالیستی از “جناح چپ” خود جلو زده است.
هر دو “جناح” و دو جریان قبلی، قبل از جدا شدن از کومهله در رساندن کومهله به این وضعیت و ساختن کومهله جدید شریک و همیار هم بودند. اینها به همراه هم فحاشی و تهمت زنی و شخصیت شکنی علیه کمونیسم کارگری و منصورحکمت را آغاز کردند. با هم فرهنگ ناسیونالیستی و ضد عدالتخواهی و ضد حقیقت گوئی را در ۳۰ سال پیش آغاز نمودند. با هم آثار منصور حکمت را در آن تشکیلات جمع کردند و سوزاندند و زمینه حذف تاریخ کمونیستی کومه له قدیم را عملا برای ابراهیم علیزاده فراهم نمودند. با هم هر منتقدی را اخراج و زندانی و بیرون کردند. با هم کومهله را تحویل جنبشی دادهاند که تحمل ادعای سوسیالیستی و معدل گیری در سیاست و سانتریسم و ادغام آن با پراتیک ناسیونالیستی را با وجود انجام تعهداتش در قبال آن جنبش ندارد. نمی توان هم از کمونیسم استفاده برد و هم از عرق ملی. این دو جنبش با هم متضاداند و هر کدام به نوعی دخالت میکنند. این وضعیت در کومهله را جنبش اعتراضی در ایران طولانی و دردناک و پر از تشنج برای آنها کرده است. این ماجرا به هر طریقی تمام شود سر آغازی است برای داستانی دیگر در این سازمان.
تا این لحظه “جناح چپ”ی در کومهله جدید بوجود نیامده است. وجود چنین جناحی بیش از آنکه واقعیت داشته باشد متاسفانه ساخته و پرداخته ذهن احزاب و سازمانهای چپ و کمونیست است. این نظر سیاست راست در جامعه کردستان و در جوار کومهله را تقویت می کند. تعدادی از اعضا چپ ملی منتقد در کومهله را شاید در قیاس با رهبری این سازمان بشود چپ نامید. سیاست انسجام دادن و کمک به این “چپ” در کومهله از طرف بعضی احزاب مسیر همراهی آنها با ناسیونالیسم کُرد و تقویت مستقیم رهبری کومهله است و نه خود این “چپ”. چرا بعضی از احزاب این چنین در فکر تقویت چپ هستند و تقویت کمونیسم بطور مستقیم امر آنها نیست؟ مگر کمونیست ها خدمات دهنده به جنبشهای دیگرند و اینگونه سیاسی و اجتماعی میشوند؟ اینجا نمی خواهم سیاست احزاب در این مورد را نقد کنم. اما مقایسه متد منصور حکمت با روش ناسیونالیستی کومهله توسط بعضی از رفقا در این احزاب هر چند دقیق و خوب باشد نسبت به شرایط فعلی و اختلافات در کومهله جوابگو نیست و عقبتر از آن است. باید ناسیونالیسم دبیراول کومهله نقد میشد. دبیر اول کومهله در مصاحبه با رادیو دیالوگ زیر فشار اختلافات داخلی و جنبش اعتراضی و سرنگونی در ایران به تناقض گوئی با تاریخ سازی خودش در دانشگاه سلیمانه افتاده و امروز به نقش منصورحکمت در ساختن آن حزب اشاره میکند. اینها ناشی از دروغ گفتن او نیست و قاعده و خصلت سیاسی جنبش ناسیونالیست کُرد همین گونه است و مرزی را برای امروز به فردا رساندن تشکیلات و آویزان شدن با موضوعات مختلف نمی شناسد. از طرف دیگر حاصل مصاحبه کردن مشترک با دبیراول کومهله باز هم در این شرایط در چند هفته قبل (۱۵ اوت) و در جریان این اختلافات مخصوصا در ارتباط با جنبش کارگری و اعتصاب قهرمانانه کارگران در هفت تپه امتیاز و آوانسی به ناسیونالیسم در کومهله است. این مصاحبه در حد خود فضا را به هم می زند و تصویری از کومهله و دبیر اول آن میدهد که واقعی نیست و علیه مخالفین در این سازمان و مردم آگاه در کردستان از آن استفاده میشود. در پناه اینها کم اهمیت گرفتن اختلافات و رویدادها در کومهله و اعلام نکردن موضع و خود داری از دخالت فعالانه رویکرد دیگر سیاست نادرست و لاقیدانهای است که وجود دارد. این بی تفاوتی در جامعه اثر می گذارد و میدان سیاست در کردستان را به کومهله واگذار میکند و در میان فعالین کمونیست ایجاد مشکل خواهد کرد.
در آخر فقط به یک نکته در مورد بحث سوسیالیسم در یک کشور در این اختلافات اشاره می کنم. این بحث در میان دو طرف در کومهله معنی و کارکرد واحدی ندارد. مخالفین در این بحث میخواهند از سوسیالیسم دفاع کنند و سیاست نادرست رهبری کومهله را نقد کنند. اما بحث رهبران کومهله هیچگونه ربطی به پیاده شده سوسیالیسم در جهان و ایران ندارد. آنها به خاطر عشق به سوسیالیسم پیاده شدن آن را به انقلاب جهانی وصل نمی کنند. با این فرمول میخواهند ضمن به گمراه بردن فعالین سیاسی جنبش ملی گرایی در جامعه کردستان را ابدی و اذلی نمایند و از نظام سرمایهداری و تحمیق مردم و استثمار کارگر و چپاول ثروت جامعه توسط ناسیونالیستها و سرکوب هر گونه اعتراضی دفاع نمایند. این بحث رهبری کومهله عین همان نظری است که نزدیک به ۴۰ سال قبل عبدالرحمان قاسملو دبیر اول حزب دمکرات در جزوهای نوشت ۲۵ سال دیگر جامعه کردستان آمادگی پیاده کردن سوسیالیسم را دارد و رو به کومهله گفت حالا زود است. خانه قاسملو آباد او سوسیالیسم را به ۲۵ سال آینده موکول کرد و اینها به محال. بورژوازی کُرد همان بورژوازی ۴۰ سال قبل نیست و در تقابل با کارگر و کمونیست خبره و با تجربه شده است و جبهههای زیادی از جمله مذهبی و “سوسیالیست” های ارتجاعی در مقابل کارگر و کمونیست گشوده است. ناسیونالیسم کُرد از حاکمیت احزاب در کردستان عراق، از چگونگی تداوم و تقویت گرایش ناسیونالیست کُرد در شرایط اپوزیسیونی در ترکیه و سوریه و ایران تجربه اندوخته و آموزش دیده هستند. ناسیونالیستها متوجهاند که حل مساله ملی پایان کار آنها است، استراتژی همه آنها در این دوره زمانی بر ابدی بودن جنبش ملی بند است و مانع حل متمدنانه و عادلانه رفع ستم ملی هستند. مذهب و ناسیونالیسم دو جنبش ارتجاعی و ضد مردمیاند که به جان مردم در این منطقه افتادهاند. در این مباحثات سیاسی منتقدین متوجه جایگاه و کارکرد بحث سوسیالیسم از طرف رهبری کومهله و بستر عمومی و چهارچوب ناسونالیستی کلیت این جدلها و این بحث مشخص که هر دو در آن قرار دارند نیستند. اگر “مخالفین” در شروع اختلاف با رهبری کومهله این ظرفیت را داشتند که بر مبنای آن خطوطی که محمد نبوی در نوشته خود بنام “اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران (توهم یا واقعیات)” و چند نوشته اخیر دکتر احمد عزیزپور و تعداد دیگری از اعضای مستعفی کومهله پلاتفرم تهیه می کردند امکان داشت طی پروسهای نظراتشان را روشنتر کنند و انسجام نظری و تشکیلاتی پیدا کنند و تبدیل به جریان کمونیست و یا حداقل قابل دفاع برای کمونیستها گردند.
مجید حسینی
majid.hosaini@gmail.com
۹ شهریور ۱۳۹۹
۳۱ آگوست ۲۰۲۰
مجید حسینی-(در رابطه با سخنان ابراهیم علیزاده) نامه ای به دانشجویان دانشگاه سلیمانیه، بخش علوم سیاسی