ناسیونالیسم در هر فرمی قابل شناسائی است!
جمال بزرگپور از رهبران کومهله در نوشته ۸ مه ۱۳۹۹ بنام “این نوع “کمونیسم” ارزانی خودتان!” راجع به مطلب من بنام “اصل را باید گرفت! صحبتی با فعالین تشکلهای سیاسی و اجتماعی در ایران” اعلام نظر کرده است.
او در نوشته خود، مقاله من را نقد نکرده است، بلکه موضع خود را در مورد نکات دیگری آورده است. در نتیجه من با نوشته و نقد و استدلالی راجع به محتوای نوشتهام که بشود به آنها جواب داد و راجع به همان موضوعات در مقالهام پلمیک سیاسی کرد روبرو نیستم. در مقابل آن با تصویر سازی سخنگویان دست راستی معمول ژرنالیستهای بورژوائی از کمونیسم و من بعنوان فعال آن روبریم. اما نوع اظهار نظر جمال بزرگپور در نوشتهاش، طریقه استدلالاش، شیوه برخورد آن به مخالف سیاسی، نیشزبانها و مفاهیم و متد بکار رفته در نوشتهاش گویای فرهنگ غلیظ ناسیونالیستی در رهبری کومهله جدید و درستی نظراتم راجع به این سازمان است. لذا مجبورم در همین مایهها جوابی به دیدگاه و موضع ملیگرایی که در نوشتهاش موج میزند بدهم. نوشته کوتاه جمال بزرگپور پر از طعنه و تحقیر و نیش زبان است و اینها ارزش جواب ندارند و فقط توصیه می کنم مودب باشد. اما بطور خلاصه به این فرهنگ سیاسی مستتر در نوشته او اشاره میکنم.
اول، در جوابیه ایشان آمده که آن مطلب را “بە مناسبت ایجاد” کمیتە محلات” نقش و جایگاە آنان در بحران کرونا” یعنی در چند ماه اخیر نوشتهام. در صورتیکه سه سال پیش در تیرماه سال ۱۳۹۶ آن مطلب را نوشتم و پخش کردم. چندی پیش به مناسبت بحران کرونا و در قدردانی از فعالین “کمیته محلات” دوباره انتشارش دادم و اینها را در دو خط توضیحی بالای مقاله آوردهام. بعلاوه تاریخ نگارش آن در پایان مقاله هست. جمال بزرگپور یا مقاله را نخوانده است و یا اینکه اگر خوانده باشد از سر خشم از اظهار نظرم درمورد کومهله، کل اینها و محتوای این نوشته را که در تیتر آن بروشنی هست نادیده گرفته است. شاید هم اعضاء رهبری و خط دهنده در کومهله خبرش کردهاند که در آن مقاله جملهای راجع به کومه له هست و در مشورت با آنها خواستهاند جواب دندان شکنی به نویسندهاش دهند و رویش را کم کنند.
دوم، مقاله زمانی منتشرشد که نه کرونا بود و نه کمیتههای محلات. بنابراین “دفاع” او از آن کمیتهها در مقابل با آن نوشته و توصیه به فعالین این کمیتهها که خط و دیدگاه ناظر بر مقالهام را نادیده بگیرند ربطی به موضوع ندارد. اما این ظاهر ماجرا است. بیان اینکه فعالین خود میدانند چکار کنند، از جان و مال خود مایه گذاشتهاند و احتیاجی به نصایح ندارند، اندرزهای غیرمسئولانه و عقب مانده به فعالین است که سر خود را پائین بیندازند و مشغول کار خود باشند، خطر جمهوری اسلامی و تودهایها و ملی گرایان از جمله کومهله و اپوزیسیون مذهبی را نادیده بگیرند. اما از نظر نوسینده خطر کمونیستها و حرفهای تکراری آنها است و کمیته های محلات باید مواظب خود باشند.
جوابیه نویسنده کارکرد و معنی سیاسی و طبقاتی دفاع از جنبش ملی در مقابل با جنبش کمونیستی را در خود دارد. آژیتاسیونی که در قالب دفاع از فعالین با کلماتی چون، از خود گذشتگی آنها از جان و مال خود میشود، تحریک احساسات و عواطف شخصی افراد است علیه مخالفین کومه له در بطن یک بحث متین سیاسی علیه ناسیونالیسم در کردستان و نقش مخرب آنها در نهادها و تشکلهای تودهای است. این روش برخورد، روش آشنائی از شیوه عوامانه ملی گرایان در کردستان در پلمیک سیاسی علیه مخالفین است. اتفاقا در اینمورد خاص، این جمال بزرگپور و رهبری کومهله است که خود را وکیل تسخیری فعالین در کمیتههای محلات کردهاند و با چنین روشی از بحث، میخواهند فعالین اجتماعی در کردستان نظر و صحبتهای او و رهبری کومه له را بدون تعمق بپذیرند و گوش بفرمان آنها باشند. در آن مقاله و همه کمونیستها همواره سعی می کنند با هر فعال سیاسی و اجتماعی بحث کنند، آنهم بحث جدی، با رعایت حقوق برابر، با نقد و توضیح متقابل هم نظر شوند و به تفاهم برسند. ما فعالین سیاسی و فعالیتاشان را در داخل و آنها نظر دیگر فعالین کمونیست را هر جا باشند جدی می گیرند و برای هم ارزش قائل هستیم. عنوان فعالین احتیاجی به نصایح ندارند عمق موضع ناسیونالیستی و سطحینگری جمال بزرگپور و رهبران کومه له را نشان میدهد. معنی این حکم و کمترین ضرر آن پذیرش نصایح رهبران کومه له بدون کم کاست از طرف فعالین اجتماعی و سیاسی در ایران است. از نظر رهبری کومهله این سازمان موجود آسمانی است و حرفش ختم کلام است. آیا در مورد دیگر مسائلی که رهبری کومه له راجع به آنها اظهار نظر می کند، حکم آنها احتیاج به نصایح ندارند صادق است؟ آیا به این آقایان و نوشته و گفتههای آنها با جمله احتیاجی به این نصایح نیست می توان جواب داد یا اینکه این حکم فقط در مورد کمونیستها صادق است؟ آیا رهبران کومهله جدید در سه دهه اخیر فعالیت خود بعد از جدائی گرایش کمونیستی از آن چنین حکمی را در مورد فعالین ناسیونالیست و احزاب و سازمانهای ناسیونالیستی و مذهبی کُرد زبان دادهاند؟ می توانند موردی از آن را به ما نشان دهند؟
رهبری کومهله در اذهان خود بدور کردستان دیوار کشیده است و فکر میکنند همه در آن نیرواند و آزاد و از نظر آنها فقط کمونیستها در این خطه بی ربطاند و ذهنی در مقابلاش سنگر گرفتهاند. با بقیه کنار می آیند و محترماند و دوستاند “دیپلماسی” دارند اما با کمونیست دشمناند. حقیقت این است که در این دوره کومهله سنگر مقدم مقابله با کمونیستها در کردستان را بعهده گرفته است. این سازمان برای دیگر جریانات ناسیونالیست در کردستان نقش کارشناس و مشاور متخصص خبره علیه کمونیستها دارد و به همین خاطر نمایندگان کومهله را بالای مجالس خود مینشانند. ما متوجه این جایگاه و وظیفه کومه له در این دوره هستیم. به همین دلیل در این سبک بحث جائي برای نقد و توضیح و اقناع و تبادل نظر نیست و تنها راه گوش به فرمانی از رهبران کومهله و امثال جمال بزرگپور است. اگر غیر از این باشد و خارج از این چهار چوب فکر کنید، مبارزه با جمهوری اسلامی را اصل نگرفتهاید و مقابله با کومهله دنیای سیاست شما است و متهم میشوید و برایت پرونده درست میکنند.
سوم، اینجا از جنبه دنباله روی پوپولیستی رهبری کومهله در برخورد به فعالین و تعریف و تمجید ناسیونالیستی از آنها به منظور منع کردنشان از کمونیسم و جلوگیری از رشد آگاهی سیاسی و توان سازماندهی آنها و راضی کردنشان به وضع موجود، برای جلوگیری از طولانی شدن بیشتر مطلب میگذرم.
چهارم، این جمله در مقالهام رهبران کومهله را بر آشفته کرده است.
“تا جائیکه به کردستان ایران بر میگردند مبارزه قاطع و بی گذشت با احزاب محلی از جمله با “رادیکال“ ترین آنها کومهله، سازمان کردستان حزب کمونیست ایران نه تنها یک شرط کمونیست بودن و حتی شرط رادیکال ماندن در شرایط سیاسی امروز جامعه کردستان است.”
قبلا هم در مقالات و اطلاعیهها به مناسبتهای مختلف ناسیونالیست بودن کومهله را در سیاست و بیشتر از هر چیز دیگری در پراتیک، در مناسبات درون تشکیلاتی، در برخورد به مخالفین درون تشکیلات، در برخورد دشمنانهاش به تاریخ ۱۱ ساله خودش یعنی کومه له قدیم، در روابط دوستانه با نیروهای ناسیونالیست و مذهبی و در روابط خصمانهاش با سازمانها و احزاب کمونیستی بطور مستدلی نوشتهام. جمله بالا را بر مبنا آن نظرات و آن سابقه بحث در مقاله آورده بودم. دقت کنید در جمله بالا نه نوشته ام اصل مبارزه با کومهله است و جمهوری اسلامی را ول کنید. نوشتهام مبارزه با احزاب ناسیونالیست از جمله کومه له شرط رادیکال ماندن است. این نوشته کوتاه جمال بزرگپور صحت این نظر و تلاش رهبری کومهله برای تقویت ملیگرائی در میان فعالین در داخل را به خوبی نشان میدهد. خط اصلی مورد نظر در مقالهام جنبش کمونیستی و تقویت آن در تقابل با دولت اسلامی و دیگر گرایشات ملی و مذهبی و از جمله کومهله است. اما جمال بزرگپور کاری به اینها نیست و مهم نظر در مورد کومهله است.
او نوشته، “اما اصلی کە برای کاکە مجید اصل است (مبارزە قاطع و بی گذشت با کومەلە نە با جمهوری اسلامی)، …. ” چنین جمله و کلمات و نظری در آن مطلب نیست. این چنین تصویر سازی از مخالفین سیاسی مطابق میل خود و پناه گرفتن زیر سایه سرکوبگری جمهوری اسلامی منبع اصلی تغذیه تمام احزاب ناسیونالیست برای تحمیق مردم در کردستان و سرکوب مبارزات کارگری و زنان و جوانان و اتهام زنی و ترور کمونیستها است. با این شیوه بحث برای هر مخالفی پرونده میسازند، مشکوک قلمدادش میکنند و مستقیم و غیر مستقیم به جمهوری اسلامی نسبتاش میدهند. خیلی وقت است چنین ظرفیتهائی را در رهبری کومهله تشخیص دادهام. به همین خاطر در آن مقاله به فعالین کارگری و نهادهای تودهای و سیاسی در کردستان به درست در مورد نقش مخرب ناسیونالیسم کومهله که هنوز برای بخشی از فعالین شناخته شده نیست هشدار دادهام. باید این هشدار و موضوع را بارها و بارها تکرار کرد و توضیح داد.
پنجم، مقاله سه سال قبل پخش شده و در این فاصله مطالب دیگری در ارتباط با کومه له نوشتهام و رهبری کومهله سکوت کرده است. چرا حالا بطور هیستریک به آن جمله عکسالعمل نشان دادهاند؟ فکر می کنم به دو دلیل.
۱- فشار جنبش سرنگونی و رادیکال مردم در ایران علیه جمهوری اسلامی و انعکاس آن بر کومهله باعث فاصله سیاسی بیشتر میان رهبری و بدنه تشکیلات علنی این سازمان در اردوگاه و کشورهای اروپائی با تشکیلات داخل شهرهای کردستان شده است. اگرچه تشکیلات کومه له در شهرهای کردستان آغشته به ملی گرائیاند اما بدون شک رادیکالتر و منصف تر و چپ تر و سیاسی تر از رهبری کومهلهاند. هر فرد تشکیلاتی و هوادر کومه له وقتیکه با ذهنیت از کومه له قدیم به بخش علنی تشکیلات میآید و تنهاش به رهبری و سیاست و مناسبات تشکیلاتی آن میخورد متوجه این فاصله می گردد. اگر توجه کرده باشید بدنبال شروع اعتراضات تودهای دیماه سال ۱۳۹6 رهبری کومه له در حرف سعی می کند بیشتر از قبل از “سوسیالیسم” حرف بزند و خود را چپ نشان دهد. قبل از آن، با تاریخ کمونیستی کومهله علنا درافتاده بودند و به گذشته خودشان هم رحم نمیکردند تا چه رسد به مخالفین در آن سازمان و خارج از آن سازمان. رهبری کومهله برای حفظ تشکیلات در شهرها در این دوره ناچار است خود را چپتر نشان دهد تا کنترل بر تشکیلات چپتر از خود را تحت تاثیر اوضاع در جامعه از دست ندهد. مطلب من به نقش و خطر ناسیونالیسم در کردستان در ارتباط با تشکلهای تودهای پرداخته است. پخش مجدد آن و توجه بیشتر فعالین به مباحث سیاسی و رشد رادیکالیسم در کردستان باعث نگرانی رهبری کومهله و ضرورت دادن جواب به آن شدهاند.
۲- این شرایط اعتراضی در جامعه اختلافات درون تشکیلاتی در کومه له و حزب کمونیست ایران را تشدید کرده است. رهبری کومه له و محافل دوروبر ابراهیم علیزاده برای مقابله با مخالفین خود در این دو تشکیلات به شدت به مقابله تشکیلاتی و توطئه دست میزنند. جمال بزرگپور، حسن رحمان پناه ، فرهاد شعبانی و … از مهرهای اصلی این ماجرا همراه با ابراهیم علیزاده در رهبری کومهله هستند.
از طرف دیگر فضای سیاسی در جامعه، مخالفین جناح ابراهیم علیزاده در تشکیلات علنی کومهله و حزب کمونیست ایران را در مقابل با آنها مقاومتر کرده است. اکنون دسته بندیها در این دو تشکیلات از هیئت افراد به سطح صف بندی میان کومهلهایها با حزب کمونیستیها رسیده است. جناح علیزاده کومهله را به تمامی و بخش زیادی از تشکیلات حزب کمونیست ایران را بدست دارد. اکنون رابطه آنها شبیه به رابطه دو جریان جدا از هم بصورت ائتلافی است تا یک جریان متحد و واحد. آیا آنها به این توافق میرسند که این رابط ائتلافی را ادامه دهند؟ یا اینکه جناح ابراهیم علیزاده حزب را از چنگ بقیه در می آورد و به اختیار خود میگیرد؟ احتمالات دیگری خارج از این دو حالت می تواند اتفاق بیفتد. این وضعیت در تشکیلات کومه له و آن حزب، صحبت کردن از سیاستهای راست و ناسیونالیستی در کومهله را حساس کرده و بر توزان میان این دو جناح در تشکیلات علنی و در داخل ایران تاثیر گذار است و به شدت به آن حساساند. به همین دلیل مورد غصب رهبران کومهله قرار گرفتهام.
مجیدحسینی
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
۱۱ مه ۲۰۲۰
موخره: در پایان این نوشته با خبر شدم که فرهاد شعبانی از افراد اصلی جناح ابراهیم علیزاده در رهبری کومهله، مطلب دیگری در همین رابطه نوشته و هنوز آن را نخواندهام. ما مبارزان کمونیست از این بحث و جدل علنی و مکتوب استقبال میکنیم. در ضمن اطلاع داریم که رهبری کومهله به تکاپو افتاده و دست به بسیج افراد متعصب در تشکیلات علنی خود در اردوگاه کردستان عراق و در کشورهای اروپائی علیه شخص من، نه نقد نظراتم و توضیح و دفاع از سیاست کومه له زدهاند. اینها از سر ضعف و ناتوانی است. این لشکرکشی تشکیلاتی و فحش و ناسزا و هیاهوها در مقابل بحث سیاسی متین سنت همه ناسیونالیستها است. شما معرفاید و انتظاری غیر از این نیست.
مجیدحسینی
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹
۱۱ مه ۲۰۲۰