“آیا انقلاب آتی ایران یک انقلاب زنانه است؟”
گفتگو با آذر ماجدی
این گفتگوی نشریه “برای یک دنیای بهتر” با آذر ماجدی در تیر ماه ۱۳۸۸ است. این گفتگو به نقش تعیین کننده جنبش آزادی زن در تحولات سیاسی در ایران می پردازد و جایگاه آنرا مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. در شرایط حاضر و با توجه به نقش مهم جنبش آزادی زن چاپ این تحلیل را برای خوانندگان نشریه “آزادی زن” مفید و مناسب دانستیم.
برای یک دنیای بهتر: یک ویژگی خیزش اخیر توده های مردم نقش و حضور زنان در این غلیان اجتماعی است. چه احساسی دارید؟
آذر ماجدی: اتفاقات اخیر در ایران و جنبش و خیزش توده ای مردم شور انگیز و هیجان انگیز است. من شک نداشتم که زنان در هر حرکت ضد جمهوری اسلامی در پیشاپیش صف حرکت خواهند کرد. در دهه اخیر همیشه این چنین بوده است. جنبش آزادی زن در ایران یک جنبش وسیع و توده ای است. این واقعیت به زنان و مطالبه آزادی زن در جنبش توده ای علیه رژیم اسلامی جایگاه ویژه ای می بخشد. زنان در حرکات اعتراضی دو سه هفته اخیر، چه پیش از رای گیری و چه پس از آن فعالانه شرکت کرده اند. دیدن زنان جوانی که شجاعانه در مقابل مزدوران بسیج و پاسدار مقاومت میکنند و به آنها حمله میکنند بسیار شورانگیز است. یک ویدئو کلیپ دختر جوانی را نشان میدهد که بسمت چند بسیجی میدود و به یکی از انها دو لگد میزند. بسیجی ها او را دنبال میکنند و با باتوم به جان او میافتند. اما این دختر به راه خود ادامه میدهد. دیدن چنین تصویری از شجاعت و استقامت واقعا هیجان انگیز است.
بنظر من تمام دنیا از دیدن این تصاویر و از دیدن این زنان شجاع که این چنین در پیشاپیش صف برای آزادی و برابری حرکت میکنند، به هیجان آمده است. زنان در ایران حس احترام و افتخار را در میان تمام آزادیخواهان برانگیخته اند. این زنان مایه افتخار اند.
برای یک دنیای بهتر: ارزیابی شما از نقش و جایگاه زنان در تحولات حاضر و آتی جامعه کدام است؟ آیا آنطور که منصور حکمت میگفت: “انقلاب آتی ایران یک انقلاب زنانه است”؟
آذر ماجدی: همانطور که در بالا اشاره کردم برای من تحرک زنان در چنین شرایطی کاملا قابل انتظار و پیش بینی بود. اگر غیر از این میبود، باید متعجب میشدیم. جنبش آزادی زن یکی از مهممترین جنبش های اجتماعی ضد رژیم اسلامی است. این جنبش نه میخواهد و نه میتواند با این رژیم و ایدئولوي زن ستیز آن سر سازش و آشتی داشته باشد. سی سال سرکوب و بیحقوقی، سی سال تحمیل یک نظام آپارتاید جنسی و حجاب اجباری، سی سال ضد و خورد و کشمشکش دائم میان جنبش آزادی زن و رژیم اسلامی به این جنبش جایگاه ویژه ای داده است.
خواست برابری زن و مرد یک مطالبه محوری جنبش سرنگونی طلبانه مردم ایران است. این مطالبه به جنبش مردم ایران برای سرنگونی رنگ و بویی متفاوت می بخشد. این تقاوت را میتوانیم در مقایسه این جنبش با جنبش مردم علیه رژیم سلطنت دریابیم. این هر دو جنبش علیه سرکوب و دیکتاتوری و برای آزادی، رفاه، عدالت و یک جامعه انسانی تر است. اما یک علتی که غرب و دستگاه مهندسی فکری آن موفق شد جنش اسلامی را به جنبش ضد سلطنت تحمیل کند، وجود شرق زدگی عمیق حاکم بر جریانات چپ و روشنفکران جامعه ایران در آن دوره بود. یکی از مولفه های شرق زدگی، عقب ماندگی و زن ستیزی است. علیرغم شرکت فعال زنان در جنبش ضد شاه، بعلت وجود این عقب ماندگی فکری – فرهنگی، زنان بعضا داوطلبانه حجاب را بعنوان یک سمبل وحدت طلبی، در دوره اعتراضات ضد شاه بر سر کردند. در اعتراضات اولیه علیه حجاب، بخش عمده جریانات چپ شرکت نکردند. جنبش حق زن در ابتدای حیات رژیم اسلامی نتوانست آنطور که باید ابعاد توده ای پیدا کند.
اکنون اما شرایط متفاوت است. بیش از یک دهه است که جنبش آزادی زن وسیعا در جامعه فعال است و بطور روزافزونی گسترده و توده ای شده است. مساله زن مایه سر درد رژیم اسلامی و اپوزیسیون اسلامی آن، جریاناتی مانند مجاهدین، شده است. از همان روز اول اسلامیست ها و در راس آن خمینی، که در سال 1342 بخاطر دادن حق رای به زنان علیه رژیم شاه شورش کردند، مجبور شدند زنان را بعنوان یک نیروی مهم جدی بگیرند. از همان ابتدا رژیم دائما مشغول اتخاذ ضد تاکتیک علیه جنبش حقوق زن در ایران و در سطح بین المللی بوده است.
دو قطبی رژیم اسلامی و آزادی زن برای مردم ایران و تمام کسانی که وقایع ایران را دنبال میکنند، یک معادله تعیین کننده است. آزادی زن در راس برنامه و مطالبات هر تحول آزادی بخش جدی در ایران نقش بسته است. آزادی زن و برابری جنسی یک وجه جدایی ناپذیر و مهمترین خواست جنبش مردم علیه رژیم اسلامی است. تصادفی نیست که دنیا ندا، زن جوانی که در تظاهرات در تهران بدست مزدوران بسیجی کشته شد را بعنوان سمبل جنبش مردم برگزیده است. بنظر من این توصیف منصور حکمت از انقلاب آتی ایران، توصیفی بسیار گویا و خصلت نما از جنبش مردم علیه رژیم اسلامی است.
برای یک دنیای بهتر: شما در پیامی از زنان خواسته اید که حجابها را در اعتراضات به دور اندازند، آپارتاید جنسی را در هم بشکنند و سنتهای اسلامی را زیر پا بگذارند. برخی گرایشات، شما را به تند روی و زیاده خواهی متهم میکنند. پاسخ شما چیست؟
آذر ماجدی: چنین جریاناتی صرفا عقب ماندگی و کم خواهی خود را به نمایش میگذارند. حجاب اسلامی نه تنها سمبل بردگی و بیحقوقی زن تحت اسلام، بلکه یک ابزار مهم در به انقیاد کشیدن زنان است. بعلاوه حجاب به بیرق جنبش ارتجاعی و ضد زن اسلام سیاسی بدل شده است. اسلامیست ها هر کجا که قدرت گرفته اند بر سر زنان و جامعه حجاب کشیده اند. دور انداختن حجاب نه تنها یک خواست عمیق زنان در ایران، بلکه یک حرکت مهم و سمبلیک اعتراضی علیه رژیم اسلامی و جنبش اسلامی است. دور انداختن حجاب نقش بسیار مهمی در گسترش جنبش توده ای مردم و تضعیف پایه های رژیم خواهد داشت. اکنون زمان آن رسیده است که مصرانه از زنان بخواهیم تا حجاب را بدور اندازند. اخباری که از ایران میرسد حاکی از آنست که برخی زنان چنین کرده اند. بعضی زنان نه تنها حجاب را بر گرفته اند، بلکه با لباس های کاملا ضد اسلامی در خیابان ظاهر شده اند. به این زنان شجاع باید تبریک گفت و از زنان دیگر خواست از آنها پیروی کنند.
آپارتاید جنسی یک نظام بسیار عقب مانده و تبعیض گرا است. الغای آپارتاید جنسی باید در راس مطالبات هر انسان آزادیخواه و انسان دوست قرار گیرد. دنیا یک بار آپارتاید نژادی را به زانو درآورد، اکنون زمان آن رسیده است که آپارتاید جنسی را نیز سرنگون کند. این حرکت با شکوه و افتخار انگیز نصیب جنبش آزادی زن و مردم آزادیخواه ایران شده است. باید توجه داشت که سکولاریسم یک شرط مهم برقراری یک جامعه آزاد، آزادی بیان و اندیشه، و آزادی زن است. خواست یک نظام سکولار باید در راس مطالبات جنبش مردم برای آزادی و برابری قرار گیرد. لغو تمام قوانین مذهبی، مبارزه فعال با خرافات و سنن مذهبی یکی دیگر از اقدامات مهم جنبش آزادیخواه و برابری طلب است.
برای یک دنیای بهتر: چگونه میتوان تضمین کرد که در تحولات آتی مطالبات زنان به یک خواست عمومی و همه جانبه مردم و جامعه تبدیل شود؟ چه اقداماتی؟ چه تلاشهایی؟
آذر ماجدی: باید کوشید تا جریانات آزادیخواه و برابری طلب، بطور مشخص جنبش کمونیسم کارگری در جنبش مردم برای آزادی و برابری هژمونی و رهبری پیدا کند. تنها کمونیسم کارگری است که آزادی کامل و بدون قید و شرط زنان و کل جامعه و برابری اجتماعی و واقعی زنان را تامین و تضمین میکند. به میزانی که کمونیسم کارگری در جامعه قدرت گیرد، به همان میزان دستیابی به این مطالبات عملی تر و امکانپذیر تر خواهد بود.
البته پس از رژیم اسلامی، دیگر هیچ نظامی قادر نخواهد بود آپارتاید جنسی و چنین تبعیض و بیحقوقی را به زنان و جامعه تحمیل کند. زنان تحت رژیم اسلامی نیز یک توازن قوای دیگر را به رژیم تحمیل کرده اند. موقعیت دوفاکتوی زنان با موقعیت حقوقی و رسمی آنها کاملا در تناقض است. این فی الحال یکی از دستاوردهای مهم جنبش آزادی زن است. اما تامین و تضمین آزادی کامل و بی قید و شرط و برابری واقعی زن و مرد تنها در جامعه ای که بردگی مزدی و طبقاتی محو شده باشد، قابل تحقق است.
در شرایط حاضر بعلت وجود اختناق وسیع، سازمان های آزادیخواه و رادیکال زنان اجازه فعالیت در ایران ندارند. تنها زنان باصطلاح اصلاحگرا از امکان یک فعالیت نسبی برخوردارند. از این رو است که زهرا رهنورد به یکی از شخصیت های مدافع حقوق زن بدل میشود. اما باید این شرایط را تغییر داد. به درجه ای که تغییر توازن قوا امکان فعالیت را برای سازمان های رادیکال و آزادیخواه زنان در ایران امکان پذیر میکند، موقعیت جنبش آزادی زن تغییر خواهد کرد. باید کوشید رهبری جریانات آزادیخواه، برابری طلب و ماکزیمالیست، مانند سازمان آزادی زن را بر جنبش حق زن تامین کرد. این یکی از شروط لازم موفقیت جنبش آزادی زن در ایران است.
برای یک دنیای بهتر: این تحولات تا هم اکنون سیمای جامعه ایران و نقش و جایگاه زنان در آن را نزد جامعه جهانی دگرگون کرده است. دختر جوانی در گفتگو با سی ان ان اظهار میداشت: من اکنون دختر دیگری شده ام. نگاه جامعه و مردان به ما عوض شده است؟ شما چه فکر میکنید؟ چشم انداز این تحولات در ایران و منطقه چیست؟
آذر ماجدی: تحولات اجتماعی، از نوع آنچه ما در هفته های اخیر در ایران شاهد آن بوده ایم، نقش بسیار تعیین کننده ای در سست کردن ارزش ها، الگوها و مناسبات قدیمی و شکل دادن به الگوها و مناسبات جدید دارد. چنین تحولاتی میتواند در عرض مدتی کوتاه یک جامعه را باندازاه سالها به عقب یا جلو ببرد. ما این واقعیت را یک بار سی سال پیش تجربه کردیم.
ایران اکنون در راس اخبار جهان قرار دارد. عکس ها و فیلم های تظاهرات و اعتراضات مردم در رسانه ها منتشر میشود. دنیا به حیرت افتاده است و با کنجکاوی و علاقه این وقایع را دنبال میکند. تمام تلاش سی ساله برای دادن یک تصویر اسلامی از جامعه و مردم ایران طی یک هفته ذوب شده است. اکنون جهانیان بر روی صفحه تلویزیون های خود چهره واقعی مردم ایران، بویژه نسل جوان را می بینند. انسان هایی مدرن که خواهان آزادی اند و مصراند صدای خود را به گوش جهان برسانند. استفاده جوانان در ایران از تکنولوژی مدرن، اینترنت و تکنولوژی وبلاگی دنیا را متحیر کرده است.
البته اکنون مدتی است که تصویر سنتی ای که از زنان در ایران ارائه میشد، در غرب بمصاف طلبیده شده است. اما شرکت فعال زنان در اعتراضات، در حمله به مزدوران پاسدار و بسیجی، در نقش فعالی که در این دوره داشته اند، میخ محکمی بود به تابوت تمام تبلیغاتی که میکوشید زنان ایران را سنتی و اسلامی جلوه دهد. این دختر جوان که با سی ان ان مصاحبه کرده است، بسیار شیوا و زیبا این واقعیت را بیان کرده است. بنظر من این دوره نقش بسیار تعیین کننده ای در تغییر مناسبات جنسیتی در جامعه داشته است. جنبش آزادی زن یک سنگر مهم فتح کرده است و باید کوشید این دستاورد را تثبت کرد.
نقش مهم جنبش آزادی زن در منطقه انکار ناپذیر است. قدرت یابی اسلام سیاسی در منطقه طی سی سال اخیر و بویژه در دهه اخیر، موقعیت زنان را در کل خاورمیانه و آفریقای شمالی بسیار به عقب کشانده است. سنت های اسلامی بسیار تقویت شده اند. در جوامعی که اسلامیست های قدرت یافته اند، حجاب اسلامی به زنان تحمیل شده است. بعضا زنان جوانی در اعتراض به قطب تروریستی دولتی آمریکا – اسرائیل حجاب را بعنوان یک سمبل اعتراضی برگزیده اند. آپارتاید جنسی در بسیاری کشورهای منطقه تحکیم و تقویت شده است. جمهوری اسلامی یکی از مهره های اصلی حفظ و تقویت این جنبش ارتجاعی است. رهبر ایدئولوژیک یک بخش مهم آن و تامین کننده اصلی مالی آن است. پیروزی جنبش آزادی زن بر این رژیم، موقعیت این جنبش سیاه را در کل منطقه زیر و رو خواهد کرد و در نتیجه موقعیت زنان در کل منطقه متحول خواهد شد. جنبش حقوق زن در منطقه از جنبش آزادی زن درس های بسیاری میتواند بیاموزد. اثرات پیروزی مردم ایران بر رژیم اسلامی بسیار عمیق و گسترده خواهد بود.
“انقلاب ایران یک انقلاب زنانه است” (منصور حکمت (
گفتگو با آذر ماجدی
یک دنیای بهتر: حضور و نقش زنان در خیزش توده های مردم، جهان را به شگفت انداخته است. عنصر اصلی و خمیر مایه این نقش و جایگاه سیاسی از کجا مایه میگیرد؟
آذر ماجدی: زنان در مبارزات 57-1356، در جنبش علیه دیکتاتوری سلطنتی نیز فعالانه شرکت داشتند. در تظاهرات و اعتراضات خیابانی نقش مهمی ایفاء کردند. در همان زمان نیز به این وجه از جنبش توده ای اشاره میشد. اما آنچه ما اکنون شاهد آن هستیم متفاوت است. در آن زمان زنان در جنبش عمومی علیه دیکتاتوری و استبداد و برای آزادی و رفاه شرکت داشتند. علیرغم آنکه سازمان های متعدد زنان در سال 57 شکل گرفت، خواست آزادی زن در آن جنبش برجسته نبود. جنبش عمومی آنچنان در خواست عمومی آزادیخواهی خود گیج و مبهم بود که زنان بسیاری بخاطر “جنبش عمومی” ضد شاه حجاب بر سر کردند. این حرکت ارتجاعی بعنوان یک فداکاری “انقلابی” تقدیس شد .
در شرایط کنونی خواست آزادی زن یکی از برجسته ترین مطالبات جنبش مردم است. جمهوری اسلامی یک نظام آپارتاید جنسی و ضد زن است. بیرق آن حجاب اسلامی و مشخصه آن زن ستیزی اسلامی است. حضور فعال و وسیع زنان در خیزش مردم به آن یک هویت عمیقا ضد مردسالارانه و “زنانه” میدهد. این صرفا یک خیزش عمومی علیه یک رژیم خشن و مستبد نیست. در عین حال یک جنبش وسیع و توده ای آزادی زن نیز هست. برای همه روشن و مسلم است که یکی از مطالبات اصلی این جنبش حقوق زن، لغو حجاب اجباری و خلاصی فرهنگی است. خلاصی فرهنگی نیز ناظر بر آزادی زن، لغو حجاب و آپارتاید جنسی است .
این جنبش را به تعبیری میتوان با جنبش وسیع و توده ای آزادی زن در دهه 60 و 70 میلادی در اروپا و آمریکا مقایسه کرد. جنبشی که تاثیرات بسیار عمیق در تغییر سیمای زن در جامعه داشت. جنبشی که به “انقلاب جنسی” معروف شد. جنبش آزادی زن در دهه 60 و 70 نیز تنها جنبش اجتماعی زمان خود نبود. جامعه در غرب در حال تلاطم و تغییرات عمیق بود. جنبش حقوق مدنی و ضد جنگ ویتنام در آمریکا، جنبش دانشجویی و چپ در اروپای غربی که یک نمونه برجسته آن شورش دانشجویی در مه 1968 در فرانسه است، موازی، در کنار و مخلوط با جنبش آزادی زن وجود داشت. اما آن دوره به یک تعبیر با جنبش آزادی زن تداعی میشود .
در ایران این خصلت حتی برجسته تر است. جنبش مردم برای به زیر کشیدن یک نظام تا استخوان زن ستیز به خیابان ها آمده است. زنان حکم بردگان مطلق این نظام را دارند. و امروز این بردگان شورش کرده اند. این سیمای جهانی رژیم اسلامی است. زنان با چنگ و دندان برای آزادی با این رژیم در حال جنگ اند. این خصلت خیزش مردم است که توجه، هیجان و تحسین همه را جلب کرده است .
یک دنیای بهتر: نقش زنان و دختران در این اعتراضات غیر قابل انکار است. اما جای تشکل زنان و ارگانهای اجتماعی پرچمدار آزادی و برابری زن و مرد خالی است. برای پر کردن این خلاء چه باید کرد؟ نقشه عمل و طرح سازمان آزادی زن در این زمینه چیست؟
آذر ماجدی: عدم وجود سازمان های رادیکال زنان مانند احزاب سیاسی اپوزیسیون یکی از کمبودهای مهم در جامعه ایران است. دیکتاتوری خشن هر نوع تلاش برای تحزب و سازمان سازی را بشدت سرکوب کرده است. این رژیم حتی جریانات اصلاح طلب حقوق زن را نیز سرکوب کرده است. از این رو جنبش آزادی زن با یک کمبود جدی روبرو است . اما یک خصلت این دوره جامعه ایران پیوند عمیق میان داخل و خارج کشور است. بخشی از جنبش آزادی زن در خارج کشور بسیار فعال است. این فعالیت ها در داخل کشور منعکس میشود. دختران و زنان فعال از وجود این جنبش در خارج کشور مطلع اند. بجرئت میتوان گفت که فعالین جنبش زن در ایران سازمان آزادی زن را بخوبی می شناسند و از فعالیت های آن مطلعند. اخیرا رجوع به سایت سازمان آزادی زن از ایران افزایش چشمگیری یافته است .
سازمان آزادی زن میکوشد که بر مبنای این سابقه و شناسایی سازمان آزادی زن را در ایران بسازد. سازمان آزادی زن نماینده رادیکالیسم و آزادیخواهی جنبش حقوق زن است. سازمان آزادی زن و جنبش ما بعنوان نماینده رادیکالیسم این جنبش شناخته شده است. ما همواره از طرف ملی – اسلامی ها و جنبش ناسیونالیسم پرو غرب متهم به افراطی گری شده ایم. ما را متهم میکنند که جامعه ایران را نمیشناسیم. به اعتقادات مردم که به نظر آنها اسلام است، بی توجه ایم. میگویند باید بتدریج و گام به گام پیش رفت. ما بیش از یک دهه است که در مقابل این اتهامات و ادعاها ایستاده ایم و از آزادی بی قید و شرط زنان و برابری کامل و واقعی زن و مرد دفاع کرده ایم. علیه حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی جنگیده ایم. افکار عمومی جهانی را به ماهیت جنبش آزادی زن در ایران آشنا کرده ایم. ما با اتکاء به این سابقه مبارزاتی درخشان و آزادیخواهانه خواهیم کوشید سازمان آزادی زن را در دل این خیزش مردم بسازیم .
یک دنیای بهتر: مفاد اصلی و مطالباتی سازمان آزادی زن برای تحقق آزادی و برابری بی قید و شرط زن و مرد در جامعه کدام است؟
آذر ماجدی: روشن است که آزادی زن از هر گونه قید و بند مذهبی و قانونی مردسالارانه، برابری زن و مرد در کلیه عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و خانواده و لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز بر مبنای جنسیت کلیت خواست ما را تشکیل میدهد که بنوبه خود به مواد ریزتری ترجمه میشود. اما در هر مبارزه ای خواست هایی برجستگی بیشتر می یابند و بعنوان خواست های کلیدی آن جنبش طرح میشوند. بنظر ما نه به حجاب اسلامی، لغو حجاب اجباری، لغو آپارتاید جنسی و برقراری یک نظام سکولار در شرایط فعلی جامعه ایران آن مکان برجسته سیاسی را اشغال میکند .
مبارزه با یک رژیم اسلامی زن ستیز به مبارزه زنان برای آزادی ویژگی خود را می بخشد. بدیهی است که دستیابی به هر یکی از این خواست ها مستلزم سرنگونی جمهوری اسلامی است. این یک توهم محض است که کسی تصور کند میتوان یک رژیم اسلامی بدون حجاب ساخت. حجاب و آپارتاید جنسی دو رکن مهم این رژیم اند. مبارزه با این دو رکن پایه های این رژیم را سست میکند. از این رو است که جنبش آزادی زن در حال کشمکش دائم و جنگ و گریز همیشگی با جمهوری اسلامی است. از این رو است که جنبش آزادی زن این جایگاه بسیار مهم را در جنبش سرنگونی طلبانه مردم اشغال میکند. و این جایگاه مهم و تعیین کننده است که به انقلاب آتی ایران خصلتی زنانه می بخشد .*