آذر ماجدی- “سیلی” به کی؟ بخود یا به آمریکا؟ در حاشیه موشک پرانی جمهوری اسلامی و رجز خوانی خامنه ای

“سیلی” به کی؟ بخود یا به آمریکا؟
در حاشیه موشک پرانی جمهوری اسلامی و رجز خوانی خامنه ای

بدنبال عملیات موشکی خامنه ای در شهر قم سخنرانی کرد. این عملیات را یک سیلی محکم خواند. باید پرسید سیلی به کی؟ بخُود، برای سرخ نگه داشتن صورت یا به آمریکا؟ عملیات موشکی به پایگاه های آمریکا در عراق یک شوی تبلیغاتی بود که حتی در سطح فیلم های جنگی و بازی های ویدیویی نیز نتوانست رعب و وحشتی در قلب کسی بیاندازد؛ این عملیات سریعا به یک جوک بزرگ بدل شد. ده – دوازده موشک بالستیک به دو پایگاه آمریکا زده شد که هیچ تلفاتی در پی نداشت. بلافاصله پس از آغاز عملیات خبرگزاری سپاه اعلام کرد که هشتاد نفر از نیروهای آمریکا کشته شده اند،؛ خبری که توسط تمام خبرگزاری های بین المللی و پنتاگون تکذیب شد. چند ساعت بعد علنی شد که جمهوری اسلامی آمریکا را از عملیات مطلع کرده بود!

این آن “سیلی محکمی” است که خامنه ای از آن سخن می گوید. این رژیم آنچنان مفلوک و ذلیل شده است که حتی قادر نیست عملیات سرنوشت سازش را بشکلی متقاعد کننده به انجام برساند. تاثیر این نمایش دو ساعت هم بطول نیانجامید؛ جوک ها و شوخی های و به ریشخند گرفتن رژیم اسلامی در دنیای مجازی سرازیر شد. اما سردمداران این رژیم و آخوندها در دروغ و ریا ید طولایی دارند. با اهن و تُلپ از “سیلی محکم” و سر جای خود نشاندن آمریکا سخن گفت؛ از اینکه این تمام “انتقام” نیست، بلکه باید آمریکا را از منطقه بیرون راند.

معلوم نیست این خزعبلات تبلیغاتی را برای چه کسانی به زبان می آورند؟ برای نیروهای مزدورشان، برای مردم یا دنیا؟ احدی به این تبلیغات وقعی نمی گذارد. همه آگاهند که جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط است؛ همه می دانند که این رژیم در حال سرنگونی است. تمام این عملیات و تبلیغات کذایی حول آن حُکم سیلی بصورت خود را دارد که باید توسط آن صورت خویش را سرخ نگاه دارند و آبروداری کنند. روز بعد ترامپ از برقرای رابطه با جمهوری اسلامی سخن گفت و به دولت های اروپایی و ناتو اعلام کرد که با رژیم اسلامی جنگ ندارد. و آشکار شد که پمپئو به کابینه گفته است که با شش نیروی اپوزیسیون، از جمله مجاهدین و سازمان زحمتکشان و غیره رابطه نگیرند.

خامنه ای در صحبت هایش به حمام خون آبانماه نیز اشاره کرد. این فقط بیانگر ترس و هراسی است که از خیزش عظیم مردم به قلب هایش راه یافته است؛ گفت: “مردم از حادثه بنزین اوقاتشون تلخ بود” و یک “تعداد کمی” برای اعتراض بیرون آمدند و “مغرضان، فریب‌خوردگان و عُمّال دشمن که از قبل آنها را آماده کرده و به عده‌ای از آن مزدوران پول داده بودند، شروع به اجرای آن نقشه یعنی تخریب، آتش زدن و ویران کردن مراکز دولتی و مردمی کردند تا جنگ راه بیندازند.” این سخنان قرار نیست کسی را قانع کند؛ نه مردم و نه دنیا یک کلام از این حرفها را قبول نمی کند؛ اشاره به خیزش عظیم مردم در آبانماه و راه انداختن حمام خون، که اتفاقا گفته می شود قاسم سلیمانی طراح آن بوده است، یک نوع کُرکُری است؛ یک نوع تهدید توخالی است؛ هزیان های ذلت و فلاکت است.

رژیم اسلامی در یافتن “برکت” در پس هر رویدادی، حتی آنچه قرار است یک “تراژدی” برای خودشان باشد ید طولایی دارد. جنگ ایران و عراق را که به مرگ بیش از یک میلیون انسان و مجروح شدن تعداد بسیاری انجامید یک “برکت الهی” نامیدند؛ چرا؟ چون موجب حفظ نظام شان شد. آنچنان بی شرم و جنایتکار اند که یک جنایت میلیونی را “برکت” می نامند. اما این بار برکات الهی به ته دیگ خورده است. خامنه ای “شهادت” قاسم سلیمانی را “برکت” نامید، زیرا “قیامتی در شهرهای ایران و عراق در مراسم های تشیع بپا شد.” بعلاوه، از ایجاد یک “وحدت” در زیر تابوت “در بین مردم” صحبت کرد و گفت که این “وحدت باید محفوظ بماند.”

این سناریو نخ نما شده است. با زور و تطمیع بخشی از مردم را به خیابان ها می کشانند و نیروهای مزدورشان را از همه جا بسیج می کنند؛ بزور کودکان دبستانی و دانش آموزان را با اتوبوس به مراسم می برند؛ بعد در تبلیغاتشان از “وحدت” و “زنده بودن انقلاب اسلامی” حرف می زنند و برای دشمن پوشالی رجز می خوانند. از چند میلیون شرکت کننده در مراسم تشیع سخن می گویند. حتی اگر واقعا یک میلیون نفر هم در این مراسم شرکت کرده باشد، از جمعیت ٨٠ میلیونی کشور یک میلیون نفر رقمی نیست؛ تحت یک نظام استبدادی و خشن، نظامی که نان شب مردم را به گروگان گرفته است، بردن چند صد هزار نفر از مردم نه پدیدۀ عجیبی است، نه بهت انگیز؛ بعلاوه، با اتوبوس و هواپیما و غیره تعداد زیادی را از جاهای مختلف کشور به کرمان بردند. مزدوران توده ای – اکثریتی و اصلاح طلب حکومتی نیز از کشورهای مختلف عازم تشیع جنازه شدند؛ تمام زورشان را برای این تشیع جنازه زدند. حاصل کشته شدن حداقل پنجاه نفر انسان از آن جمله تعدادی کودک در این مراسم کثیف بود.

روزهای پایانی جمهوری اسلامی سر رسیده است. این رژیم در بحران بسیار عمیق سیاسی و اقتصادی دست و پا می زند و توانایی سر پا ماندن را ندارد، چه رسد به سازماندهی یک جنگ با آمریکا. تمام تلاش شان را برای تشییع جنازه قاتل منطقه انجام دادند؛ این مراسم هم به پایان رسید؛ تمام رجزخوانی هایشان به آمریکا نیز به یک شوی مضحک و کمدی بدل شد. دیگر چی؟ دیگر چه می توانند از آستین بدر آورند؟ تمام رویدادهای چند روز اخیر بیش از پیش ذلت و فلاکت و هراس مرگ جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت.

***

“سیلی” به کی؟ بخود یا به آمریکا؟
در حاشیه موشک پرانی جمهوری اسلامی و رجز خوانی خامنه ای

آذر ماجدی

بدنبال عملیات موشکی خامنه ای در شهر قم سخنرانی کرد. این عملیات را یک سیلی محکم خواند. باید پرسید سیلی به کی؟ بخُود، برای سرخ نگه داشتن صورت یا به آمریکا؟ عملیات موشکی به پایگاه های آمریکا در عراق یک شوی تبلیغاتی بود که حتی در سطح فیلم های جنگی و بازی های ویدیویی نیز نتوانست رعب و وحشتی در قلب کسی بیاندازد؛ این عملیات سریعا به یک جوک بزرگ بدل شد. ده – دوازده موشک بالستیک به دو پایگاه آمریکا زده شد که هیچ تلفاتی در پی نداشت. بلافاصله پس از آغاز عملیات خبرگزاری سپاه اعلام کرد که هشتاد نفر از نیروهای آمریکا کشته شده اند،؛ خبری که توسط تمام خبرگزاری های بین المللی و پنتاگون تکذیب شد. چند ساعت بعد علنی شد که جمهوری اسلامی آمریکا را از عملیات مطلع کرده بود!

این آن “سیلی محکمی” است که خامنه ای از آن سخن می گوید. این رژیم آنچنان مفلوک و ذلیل شده است که حتی قادر نیست عملیات سرنوشت سازش را بشکلی متقاعد کننده به انجام برساند. تاثیر این نمایش دو ساعت هم بطول نیانجامید؛ جوک ها و شوخی های و به ریشخند گرفتن رژیم اسلامی در دنیای مجازی سرازیر شد. اما سردمداران این رژیم و آخوندها در دروغ و ریا ید طولایی دارند. با اهن و تُلپ از “سیلی محکم” و سر جای خود نشاندن آمریکا سخن گفت؛ از اینکه این تمام “انتقام” نیست، بلکه باید آمریکا را از منطقه بیرون راند.

معلوم نیست این خزعبلات تبلیغاتی را برای چه کسانی به زبان می آورند؟ برای نیروهای مزدورشان، برای مردم یا دنیا؟ احدی به این تبلیغات وقعی نمی گذارد. همه آگاهند که جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط است؛ همه می دانند که این رژیم در حال سرنگونی است. تمام این عملیات و تبلیغات کذایی حول آن حُکم سیلی بصورت خود را دارد که باید توسط آن صورت خویش را سرخ نگاه دارند و آبروداری کنند. روز بعد ترامپ از برقرای رابطه با جمهوری اسلامی سخن گفت و به دولت های اروپایی و ناتو اعلام کرد که با رژیم اسلامی جنگ ندارد. و آشکار شد که پمپئو به کابینه گفته است که با شش نیروی اپوزیسیون، از جمله مجاهدین و سازمان زحمتکشان و غیره رابطه نگیرند.

خامنه ای در صحبت هایش به حمام خون آبانماه نیز اشاره کرد. این فقط بیانگر ترس و هراسی است که از خیزش عظیم مردم به قلب هایش راه یافته است؛ گفت: “مردم از حادثه بنزین اوقاتشون تلخ بود” و یک “تعداد کمی” برای اعتراض بیرون آمدند و “مغرضان، فریب‌خوردگان و عُمّال دشمن که از قبل آنها را آماده کرده و به عده‌ای از آن مزدوران پول داده بودند، شروع به اجرای آن نقشه یعنی تخریب، آتش زدن و ویران کردن مراکز دولتی و مردمی کردند تا جنگ راه بیندازند.” این سخنان قرار نیست کسی را قانع کند؛ نه مردم و نه دنیا یک کلام از این حرفها را قبول نمی کند؛ اشاره به خیزش عظیم مردم در آبانماه و راه انداختن حمام خون، که اتفاقا گفته می شود قاسم سلیمانی طراح آن بوده است، یک نوع کُرکُری است؛ یک نوع تهدید توخالی است؛ هزیان های ذلت و فلاکت است.

رژیم اسلامی در یافتن “برکت” در پس هر رویدادی، حتی آنچه قرار است یک “تراژدی” برای خودشان باشد ید طولایی دارد. جنگ ایران و عراق را که به مرگ بیش از یک میلیون انسان و مجروح شدن تعداد بسیاری انجامید یک “برکت الهی” نامیدند؛ چرا؟ چون موجب حفظ نظام شان شد. آنچنان بی شرم و جنایتکار اند که یک جنایت میلیونی را “برکت” می نامند. اما این بار برکات الهی به ته دیگ خورده است. خامنه ای “شهادت” قاسم سلیمانی را “برکت” نامید، زیرا “قیامتی در شهرهای ایران و عراق در مراسم های تشیع بپا شد.” بعلاوه، از ایجاد یک “وحدت” در زیر تابوت “در بین مردم” صحبت کرد و گفت که این “وحدت باید محفوظ بماند.”

این سناریو نخ نما شده است. با زور و تطمیع بخشی از مردم را به خیابان ها می کشانند و نیروهای مزدورشان را از همه جا بسیج می کنند؛ بزور کودکان دبستانی و دانش آموزان را با اتوبوس به مراسم می برند؛ بعد در تبلیغاتشان از “وحدت” و “زنده بودن انقلاب اسلامی” حرف می زنند و برای دشمن پوشالی رجز می خوانند. از چند میلیون شرکت کننده در مراسم تشیع سخن می گویند. حتی اگر واقعا یک میلیون نفر هم در این مراسم شرکت کرده باشد، از جمعیت ٨٠ میلیونی کشور یک میلیون نفر رقمی نیست؛ تحت یک نظام استبدادی و خشن، نظامی که نان شب مردم را به گروگان گرفته است، بردن چند صد هزار نفر از مردم نه پدیدۀ عجیبی است، نه بهت انگیز؛ بعلاوه، با اتوبوس و هواپیما و غیره تعداد زیادی را از جاهای مختلف کشور به کرمان بردند. مزدوران توده ای – اکثریتی و اصلاح طلب حکومتی نیز از کشورهای مختلف عازم تشیع جنازه شدند؛ تمام زورشان را برای این تشیع جنازه زدند. حاصل کشته شدن حداقل پنجاه نفر انسان از آن جمله تعدادی کودک در این مراسم کثیف بود.

روزهای پایانی جمهوری اسلامی سر رسیده است. این رژیم در بحران بسیار عمیق سیاسی و اقتصادی دست و پا می زند و توانایی سر پا ماندن را ندارد، چه رسد به سازماندهی یک جنگ با آمریکا. تمام تلاش شان را برای تشییع جنازه قاتل منطقه انجام دادند؛ این مراسم هم به پایان رسید؛ تمام رجزخوانی هایشان به آمریکا نیز به یک شوی مضحک و کمدی بدل شد. دیگر چی؟ دیگر چه می توانند از آستین بدر آورند؟ تمام رویدادهای چند روز اخیر بیش از پیش ذلت و فلاکت و هراس مرگ جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشت.

جنگ با رژیم تازه آغاز شده است! سیاوش دانشور
مطلب تازه