سیوان کریمی-کارناوال قاسم سلیمانی پیروزی یا شکست؟

کارناوال قاسم سلیمانی
پیروزی یا شکست؟

سیوان کریمی

کشته شدن قاسم سلیمانی توسط آمریکا بار دیگر فضایی را برای جمهوری اسلامی بوجود آورد تا زیر سایه آن بتواند کارناوال عزاداری برگزار کند. قاسم سلیمانی هر اندازه که وزنه سنگینی در سیاست خارجی رژیم و مداخلات تروریستی‌اش در منطقه داشته است، مرگ او هم در وضعیت کنونی جامعه به عنوان یک فرصت مغتنم برای جمهوری اسلامی به شمار میرود تا علیه جامعه معترض فضای دیگری ایجاد کند. این فضا را باید در تقابل اعتراضات چند ساله کارگری اخیر، دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ دانست که جمع بندی فشرده آن سرنگونی جمهوری اسلامی است.

همه رسانه های جمهوری اسلامی اعم از دو جناح آن تا حواشی حکومت به همراه امثال بی بی سی مدام از “حضور میلیونی مردم” در مراسم تشییع قاسم سلیمانی گفتند و نوشتند. حتی تعدادی از “کارشناسان” این رسانه ها، میزان حضور مردم را با میزان حضور در مناسبت مرگ خمینی مقایسه کردند. جریانات پرو رژیم هم سنگ تمام گذاشتند و هر جا که حضور پیدا کردند سنگ این جنایتکار را به سینه زدند. سوال این است که این تصویر چه مقدار واقعی است؟

دستگاه عریض و طویل تبلیغات رژیم اسلامی همواره تلاش میکند از هر دریچه‌ای به جامعه بگوید که رژیمی باثبات با پایه مردمی است. چهل سال سیاه پوشیدن و عزاداری و ترویج این فرهنگ در جامعه باید یک جایی ماحصل خود را نشان دهد. کجا بهتر از مرگ عزیزترین فرد خامنه ای که در طول هفت سال گذشته مدام از “رشادتهای” وی در صدا و سیما و رسانه‌ها داستانها ساختند. جمهوری اسلامی برای پیشبرد این تبلیغات نیاز به بسیج نیرو داشت. جامعه ایران هفته ها قبلتر علیه این سیستم به میدان آمده بودند و با گلوله جواب گرفت. تنها راه پیشروی جمهوری اسلامی بسیج نیروی وابستگان خود بود که بتواند مراسمی آبرومند را برای قاسم سلیمانی برگزار کند. جمهوری اسلامی همیشه حدود بیست درصد از جامعه (کم یا بیشتر آن تفاوتی نمیکند) سنتی و مذهبی را همراه خود دارد که نیروهای سرکوبگر نظامی و انتظامی را هم شامل می شود. با فرض نادرست حضور میلیونی در این مراسمات که نهایتا به پنج میلیون هم نمی رسد، نشان می دهد که کمتر از ده درصد بدنه جمهوری اسلامی با این مراسمات همراه بود. این اعداد و ارقام وقتی معنی پیدا می کند که جمعیت ۸۰ میلیونی را ببینیم. این یک شکست دیگر برای جمهوری اسلامی در بهترین فرصت ممکن بود. در چهار شهر و با حضور ۵ تا ۶ میلیون از بدنه سنتی آن، هر قدر هم بی بی سی داد بزند بازهم صدای شکست جمهوری اسلامی به گوش میرسد.

حتما بخشی از این شرکت کنندگان هم مردمی هستند که تحت تاثیر تبلیغات رژیم اسلامی قرار گرفته‌اند. بخشی ناسیونالیستهائی هستند که سلیمانی را “فرزند ایران” می دانند و برایش به سوگ نشستند. این موارد غیرقابل انکارند. بخشی دیگر کارمندان ادارات، دانش آموزان مراکز آموزشی و غیره هستند که بزور بخشنامه تعطیل شدند و عده دیگری را نیز با پرداخت هزینه دو ماهه برخی اقلام بزور به کارنوال عزاداری حکومتی کشاندند. اما اگر ملاک حضور مردم در این مراسمات باشد، چرا فقط چهار شهر، آنهم شهرهایی با جمعیت بالا؟ قاسم سلیمانی را باید به کردستان می آوردند تا ببینند چه اندازه مورد نفرت مردم است. کسی که پلهای ترقی را با کشتن مردم کردستان برای خود ساخت تا به این درجات برسد.

قیام آبانماه امسال هرچند با سرکوب رژیم اسلامی روبرو شد، اما سنگ محک واقعی برای ارزیابی رژیم اسلامی بود. قاسم سلیمانی می گوید برای حفظ جمهوری اسلامی، ۱۵۰۰ نفر سهل است، ده میلیون انسان را هم می کشیم. در ۲۹ استان مردم به خیابان آمدند و علیه وضع موجود، علیه فقر و گرانی و رژیم اسلامی مبارزه کردند و در شهرهایی هم دست به سنگربندی زدند. از آبان تا به امروز جمهوری اسلامی هیچ فرصتی برای ابراز وجود پیدا نکرده بود. حتی ۹ دی که یک دهه است رژیم بر آن می کوبد، آنقدر بی رونق بود که از کنارش رد شدند. هنوز کبودی شکنجه ها باقی است. هنوز خانواده ها داغدارند. هنوز جوانان توسط رژیم ربوده شده وضعیتشان مبهم است و هنوز جوانانی این گوشه، در نیزاری، در سدی و خرابه ای پیدا می شوند. سلیمانی سهل است، مرگ خامنه ای هم تغییری در ارزیابی قیام کنندگان آبان بوجود نمی آورد. این نمایش و کارناوال برای سلیمانی، تلاشی بود که جامعه معترض ایران را به حاشیه ببرد. تلاشی ناموفق که نتیجه آن شکستی دیگر برای جمهوری اسلامی بود.

بگذار گرد و خاک بخوابد
این فضای ایجاد شده توسط رژیم اسلامی نهایتا چند روز طول می کشد. آبها از آسیاب رسانه های جمهوری اسلامی می افتد. این ضد قهرمان هم با نام گذاری این خیابان و آن ورزشگاه به تاریخ می پیوندد. سفره خالی را چه می کنید؟ وضعیت برای مردم زحمتکش جامعه و طبقه کارگر آن همانند گذشته و حتی بدتر است. در بر همان پاشنه خواهد چرخید. اعتراضاتی که علیه جمهوری اسلامی و به خاطر گرانی جرقه آن زده شد، کماکان ادامه خواهد داشت. نه مرگ سلیمانی و نه هیچ جنایتکار دیگری نمی تواند در دراز مدت تغییری در مبارزات مردم بوجود آورد و ورق را به نفع رژیم برگرداند. این رژیم رفتنی است و این کارناوالها هم چیزی از اصل موضوع کم نمی کند. میدان واقعی برای هر برداشتی از جمهوری اسلامی، روند مبارزات مردم است. آبانماه نشان داد که رژیم در لبه پرتگاه است.

ژانویه ۲۰۲۰