سعید یگانه -الاکلنگ عزاداران ایرانی – اسلامی  

الاکلنگ عزاداران ایرانی – اسلامی –

با مرگ قاسم سلیمانی جنایتکار، تنها رهبران جمهوری اسلامی، خیل مفتخوران و مدافعان بیت امام عزادار نشدند، خیل ناسیونالیستها و میهن پرستان و ملی اسلامیهای نوکرصفت نیز به صف عزاداران پیوستند و در سوگ “سردار ملی” و “سرباز میهن پرست” یکی از چهره های “منفور و آدم کش” نظام اسلامی عزا گرفتند و خاری بر دلشان نشست. مرگ قاسم سلیمانی تنها جمهوری اسلامی و مدافعان اسلامی سیاسی را آچمز نکرد، تنها خامنه ای و خیل آخوند را به گریه نینداخت، بلکه دل ناسیونالیست‌ها و ملی گرایان پرو غرب و طرفدار سلطنت را نیز به درد آورد. احساسات ناسیونالیستی و میهن پرستی آنان به جوش آمد و در ثنای “سردار ملی” و “فرزند شایسته ایران” تعلق خاطر خود را به جبهه اسلام و ارتجاع به نمایش گذاشتند.

با مرگ سلیمانی خاری بر دل دولت آبادی نشست و عزادارشد، مسعود بهنود از سکوت خردمندانه شاهزاده در ماجرای مرگ یک “سردار ایرانی” سپاسگزار بود و اردشیر زاهدی در غم از دست دادن این “سرباز دلاور ایران زمین” گوی سبقت را از همه ربود. آینده نگری و عشق سودای خزیدن به قدرت رضا پهلوی را تسلیم به سکوت کرد. او ترجیح داد سکوت کند تا هم ترامپ را با خود داشته باشد و از موهبت دولت امریکا برخوردار باشد و هم ارتش و سپاه را برای روز مبادا از خود نرجاند. اسلام و ناسیونالیسم دو روی یک سکه اند. مرگ قاسم سلیمانی تلاقی اسلام و ناسیونالیسم و جشن آشتی اسلام و سلطنت که البته پدیده جدیدی در تاریخ تحولات اجتماعی ایران نیست، اما اینبار بسیار زمخت و تهوع آور است. در سوگ و عزاداری کسی که دستش به خون هزاران انسان در داخل و بیرون مرز آعشته است، چهره ای منفور و دست راست خامنه ای. اما چه باک، ایرانی است و از ایران زمین و خاک پاک وطن در برابر “اجانب” دفاع کرده است.

شرم آور است، به ویژه اینکه بعد از خیزش انقلابی آبانماه، حمام خونی که برادران و همقطاران سلیمانی قاتل به دستورخامنه ای جنایتکار به راه انداختند، ۱۵۰۰ نفر از جوانان “ایرانزمین” را با نهایت قساوت و بیرحمی کشتند و حتی اجازه خاک سپاری به آنها ندادند، به سوگ این سردار جنایتکار بنشینند و از آن قهرمان بسازند. نه تنها این، آقایان به خوبی مطلعند که قاسم سلیمانی به عنوان یکی از سرکرده تروریستها در منطقه عامل کشتار هزاران انسان در کشورهای سوریه و عراق بوده و در دو ماه گذشته با آغاز خیزش مردم در شهرهای عراق صدها جوان به دستور سلیمانی و توسط عواملین مرتجع و جنایتکار خود در عراق کشته و زخمی شدند. شرم آور است که چشم بر این واقعیات تلخ ببندند و از این “سردار جنایتکار” قهرمان بسازند.

“خامنه ای در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی خطاب به مردم گفت، “عیب ندارد شما مخالف جمهوری اسلامی هستید، بیائید به خاطر ایران در انتخابات شرکت کنید و رای بدهید”. این هم آنروی سکه ناسیونالیسم با روکش اسلامی و ارزش مصرف آن برای حفظ حاکمیت.

کشتن قاسم سلیمانی ضربه سنگینی به جمهوری اسلامی وارد کرد. اما در عین حال فرجه ای برای جمهوری اسلامی ایجاد کرد که از همه توان و امکانات خود با سازمان دادن تبلیغات وسیع حول مرگ قاسم سلیمانی، با بسیج و حزب الله و مردم فریب خورده، با راه انداختن کارنوال عزاداری و چرخاندن تابوت “سرداراسلام” با زوز و تهدید و تحریک احساسات اسلامی نمایش قدرت از خود نشان دهد و وحشت ایجاد کند و هر چند موقت مرهمی بر دردهای بی درمان و بحران های شکننده خود بمالد و به درجه ای فشار اعتراضات و مبارزات مردم بر خود را کاهش دهد. به عنوان اهرم فشاری جهت بده و بستان و معامله در مناسبات منطقه ای و جهانی از آن استفاده کند.

اما برای مردمی که از فقر و فلاکت و اختناق به تنگ آمده و در خیزش انقلابی آبانماه لرزه بر اندام حکومت جهل و سرمایه انداخت، برای مردمی که در شهرهای عراق پایه های جمهوری اسلامی و اسلام سیاسی را مورد تعرض قرار داده و پایگاههای جاسوسی و ترور آنها را به آتش کشیدند و حتی اجازه ورود جنازه مهدی المهندس دستیار قاسم جنایتکار به شهر ناصریه را ندادند، تاثیر آن زود گذر خواهد بود و جمهوری اسلامی را از منگنه تعرض و مبارزات مردم نجات نخواهد داد.

۴۰ سال سرمایه گذاری و صرف هزینه های هنگفت برای سازمان دادن نیروهای ترور و سرکوب و جنایت، تولید آخوند و مسجد و خرافه مذهبی در درون و برون مرزها توسط رژیم و قاسم سلیمانیها برای چنین روزهایی بود. تقابل با چنین رژیمی بی تردید هزینه سنگینی برای مردمی که قصد سرنگونی رژیم اسلامی را دارند خواهد داشت، اما بی تردید او را از مرگ حتمی نجات نخواهد داد. تاریخ مصرف پروپاگاند و عزاداری حول مرگ قاسم سلیمانی بزودی به پایان خواهد رسید و با خوابیدن این گرد و غبار مسائل واقعی جامعه و صورت مسئله اصلی میان مردم سرنگونی طلب و جمهوری اسلامی دوباره به صحنه خواهند آمد.

بگذار دولت آبادی های پلاستیکی و خیل ملی – اسلامیهای نوکر صفت و نان به نرخ روز خور و آیت‌اله بی بی سی سیاه بر تن کنند و در سوگ قاسم سلیمانی به عزا بنشینند. اگربه یمن اختناق اسلامی هنوز نفسی برای کشیدن دارند و خودی نشان دهند، با رفتن رژِیم عمر آنها نیز در این شکل و قواره به پایان خواهد رسید. بگذار ناسیونالیستها و سلطنت طلبان از سردار جنایتکار قهرمان و اسطوره بسازند، اما قهرمان واقعی اکثریت مردم کارگر و زحمتکش و جوانان و زنان عاصی هستند که نفرت عمیقی از جمهوری اسلامی دارند و میروند که طومار استبداد و اختناق و استثمار را برچینند. آبانهای دیگری در راه است. جمهوری اسلامی جان سالم به در نمیبرد .

٩ ژانویه ٢٠٢٠