در باره اهداف و مخاطرات جنگ نیابتی
جمهوری اسلامی و دولت آمریکا در عراق
کمونیست هفتگی: اعلامیه حزب در باره حمله به سفارت آمریکا در بغداد توجه را به شکست دادن سیاستهای جمهوری اسلامی میدهد. چرا؟ تحلیل حزب از این واقعه چیست؟
سیاوش دانشور: حمله روز سه شنبه دهم دیماه به سفارت آمریکا در بغداد توسط وابستگان جمهوری اسلامی، در واقع پاسخ به بمباران مراکز کتائب حزب الله و زیر مجموعه های حشد الشعبی در عراق و سوریه توسط دولت آمریکا در روز یکشنبه هشتم دیماه است. اقدام دولت آمریکا و بمباران مقرهای فرماندهی کتائب حزب الله عراق نیز در پاسخ به شلیک راکتهای کاتیوشا به پایگاه “کی.١” در کرکوک توسط این جریان در جمعه ششم دیماه صورت گرفته که طی آن یک پیمانکار آمریکائی کشته شد. دولت آمریکا مدعی است که نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی چندین بار با راکت به مراکز و پایگاههائی که سربازان و نیروهای آمریکائی نیز در آن حضور دارند، حمله کردند و اینبار باید پاسخی مناسب به آنها داده میشد.
جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی و در جامعه در موقعیت بسیار شکننده ای است و نیاز دارد فیلی هوا کند. نوعی جنگ بیرون مرزهای ایران برایش بشدت وسوسه کننده است. یک هدف اقدامات تروریستی در منطقه مانند حمله به کشتیهای تجاری یا حمله پهپادی به آرامکو، حمله راکتی و موشکی به مقرهائی در عراق و یا پرتاب موشک به اسرائیل از بلندیهای جولان، رسیدن به تعادل و توافقی با آمریکا در منطقه است. اما اقدام و تحرکات اخیر نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی بروشنی با رویدادهای سیاسی جاری در عراق و در ایران مربوط است. هدف جمهوری اسلامی مقابله با این جنبشهای عظیم سرنگونی طلب و سرکوب آنست. برعکس جمهوری اسلامی، دولت آمریکا لااقل در مقطع کنونی، دنبال جنگ و تشدید تنش با جمهوری اسلامی نیست و مستقیم و غیر مستقیم برای مذاکره و توافق پیام میدهند. آمریکا نمیخواهد در زمینی که جمهوری اسلامی تعیین میکند بازی کند و بیشتر روی خط “اعمال فشار حداکثری” اقتصادی و دیپلماتیک تلاش میکند جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره بنشاند. این تشدید تنش و اهداف ارتجاعی طرفین آن تماماً در مقابل اهداف و سیاستهای مردم بپاخاسته در عراق و ایران و منطقه است.
برای ما که خود را با اهداف طرفین این کشمکش در تناقض و تضاد می بینیم، برای مردم آزادیخواه و انقلابی در عراق و ایران که علیه سلطه حکومتهای استبدادی و اسلامی و طائفی بپاخاستهاند، مسئله تشدید تنش مابین جمهوری اسلامی و دولت آمریکا مانند پارازیتی بر روندهای واقعی است و هدفی جز تغییر صورت مسئله سیاست در این کشورها را ندارد. صورت مسئله واقعی عبارت از سرنگونی کل حکومت طائفی دستپخت آمریکا در عراق و کل حکومت اسلامی در ایران است. جمهوری اسلامی زیر فشار این موج انقلابی در منطقه که اساس قدرتش را از بیروت و بغداد تا تهران مورد هدف قرار داده است، برای مواجهه با پس لرزهها و امواج جدید و قریب الوقوع جنبش آبانماه در داخل کشور و سرکوب اعتراضات تودهای در عراق، نیاز به یک فرار بجلو دارد. نیاز دارد که فضا را بخشاً بنفع خود برگرداند، آمریکا را وادار کند تا فشار تحریمها را کم کند، شرایط بهتری را برای مذاکره و بند و بست فراهم کند، در داخل کشور شرایط فوقالعاده و جنگی برقرار کند، سیاست سرکوب را تحتالشعاع تبلیغات جنگی قرار دهد، فضای ضد آمریکائی و بدرجهای ناسیونالیستی را جایگزین فضای ضد حکومت اسلامی و همبستگی منطقهای و مبارزاتی مردم کارگر و زحمتکش کند. ما این اهداف را ارتجاعی و ضد منافع مردم بپاخاسته در عراق و ایران میدانیم. هدف ما نور انداختن روی این تلاش حکومت اسلامی در ایران و منطقه و شکست دادن این سیاست است.
این اولین بار نیست که به نیروهای طرفدار جمهوری اسلامی و تحت فرماندهی قاسم سلیمانی حمله میشود. دهها و بروایتی صدها حمله هوائی و موشکی توسط دولت اسرائیل در سوریه به نیروهای جمهوری اسلامی صورت گرفته و تاکنون رژیم اسلامی حتی بروی خود هم نیاورده است. اگر جمهوری اسلامی در مقابل این بمباران مشخص دولت آمریکا واکنش نشان میدهد و بلافاصله در رسانهها لفاظیهای جنگی شروع میشود، دلیلی جز نیاز جمهوری اسلامی به یک راه فرار از اوضاع داخلی و برگرداندن سرها به سمت شرایط جنگی جدید در بیرون ایران ندارد. در شرایطی که جمهوری اسلامی در سطح منطقه زیر هجوم و فشار مردم بپاخاسته است، دادن نفس تصویر رودروئی با آمریکا از طریق جنگ نیابتی برایش اهمیت دارد. لااقل در این زمان مشخص، دولت آمریکا سیاست جنگ با جمهوری اسلامی و سرنگونی آنرا دنبال نمیکند بلکه سیاست اعلام شده اش را “تغییر رفتار” رژیم قرار داده است. “تغییر رفتار” رژیم از نظر آمریکا چیزی جز پایان دادن به این تحرکات حکومت اسلامی در کشورهای منطقه و رسیدن به توافقی کلانتر نیست. مضافا اینکه تهاجم به جمهوری اسلامی در عراق به اوج رسیده است. سران دولت عراق و وابستگان جمهوری اسلامی میخواهند با دامن زدن به احساسات ضدآمریکائی این روند را معکوس کنند. این تلاشها شاید بعنوان مُسکن عمل کند و یا موقتاً اغتشاش ایجاد کند، اما از آنجا که با منافع واقعی و مبارزه آزادیخواهانه کارگران و مردم در عراق و ایران بی ربط هستند، جائی پیدا نمیکند.
وارد شدن نیروهای حشدالشعبی به منطقه امنیتی سبز با همکاری دولت عراق و تهاجم به ساختمان بیرونی سفارت آمریکا، کاریکاتوری از تکرار ١٣ آبان ١٣٥٨ و اشغال سفارت آمریکا در تهران بود. آن حرکت گوشهای از سناریوی سرکوب انقلاب ٥٧ بود و این حرکت در شرایطی تماماً متفاوت و در زمانی که جنبش اسلامی در منطقه توسط مردم آزادیخواه و انقلابی پس زده میشود، تلاشی برای تغییر صورت مسئله و بازپسگیری سنگرهای از دست رفته است. این ماجرا با اعلامیه رهبری حشدالشعبی در روز چهارشنبه یازدهم دیماه “برای متفرق شدن هواداران آنها در اطراف سفارت آمریکا و احترام به قوانین دولت عراق”، نهایتاً به نمایشی مضحک از برسمیت شناسی دولتی منجر شد که حیطه قدرتش از همین گرین زون فراتر نمیرود و حکم سرنگونیاش کمی آنطرفتر از التحریر شنیده میشود.
کمونیست هفتگی: آیا مواضع سران حکومت عراق علیه آمریکا در مورد حمله به مراکز حشد الشعبی را میتوان موفقیت سیاست جمهوری اسلامی تلقی کرد؟
سیاوش دانشور: مواضع تند فراکسیونها و سران دولت عراق در مورد بمباران “نیروهای ارتش عراق” توسط آمریکا و یا تقاضا برای “تجدید بررسی در توافق نامههای امنیتی”، ظاهراً بدرجهای بنفع رژیم اسلامی عمل کرده است. اما این مواضع قبل از اینکه در خدمت اهداف جمهوری اسلامی و یا دفاع از حشدالشعبی تحت پوشش ارتش عراق باشد، بیشتر تلاش دارد با دامن زدن به ناسیونالیسم عربی و دادن انسجامی به بحران ازهم گسیختگی قدرت فائقه، برای تغییر فضای سیاسی کنونی در عراق تلاش کند. وقتی سرها به سمت آمریکا برگردد، جمهوری اسلامی و متحدین حکومتیاش در عراق بدرجهای از زیر فشار پائینیها رها میشوند. در هر حال هرجا فشار انقلابی از پائین کم شود و اذهان به سمت موضوع فرعی و یا واقعی اما بی ربط به منافع و مبارزه مردم برگردد، بدون شک دولتها و جریانات ارتجاعی اعم از دولتهای عراق و جمهوری اسلامی تا جریانات متفرقه اسلامی از آن سود خواهند جُست. حرف ما اینست که مردم انقلابی و بپاخاسته در عراق و ایران این تمهیدات و سیاستهای ارتجاعی را بشکست بکشانند. همان روز از التحریر پیامی منتشر شد که اهداف کشمکش طرفین ارتجاعی است و ربطی به مبارزه آنها ندارد.
کمونیست هفتگی: چرا حزب حمله هوائی به نیروهای حشدالشعبی و یا حمله نیروهای جمهوری اسلامی به سفارت آمریکا را محکوم نکرده است؟
سیاوش دانشور: هیچ دلیلی برای محکومیت نمی بینیم. هیچکدام از طرفین و اقداماتشان به ما و جنبش طبقه ما و مبارزه کارگران و آزادیخواهان و نسل جوان انقلابی در عراق و ایران ربط ندارند. وانگهی ما سازمان ملل نیستیم، حافظ قوانین بینالمللی نیستیم، نگهبان مقر و سفارت اینها نیستیم و در جدال این دو کمپ ارتجاعی جانبدار یک طرف نیستیم. برای نیرو و حزب سیاسیای که بیرون اینهاست و از موضع اجتماعی متمایزی حرف میزند، محکومیت هیچ موضوعیتی ندارد. محکومیت بمباران حشدالشعبی ما را کنار خامنه ای و سران دولت عراق میگذارد و محکومیت حمله به سفارت آمریکا ما را در کنار عربستان و ترامپ. ما ماهیت و اهداف کشمکش این دولتها و نیروهای متفرقه تروریستی را ارتجاعی میدانیم و برای تغییر این اوضاع بمیدان آمدهایم. یک سری مسائل مانند تروریزه کردن زندگی افراد، جنایت علیه مردم بیدفاع و غیره که به پرنسیپهای آزادیخواهانه و برنامه کمونیستی ما مربوطند و از منافع و اهداف جنبش طبقه ما ناشی میشوند، اتومات قابل محکوم کردن است. اما اینکه فلان شیخ طالبان به فلان خلیفه داعش حمله کند یا خامنهای در تهران خاتمی را گاز بگیرد، محکومیتی از جانب ما نمیخواهد.
کمونیست هفتگی: این کشمکش چقدر پتانسیل دارد به یک رویاروئی مستقیم بدل شود؟ آیا طرفین نیاز به جنگ دارند؟
سیاوش دانشور: نه، بنظر من این امکان بسیار بسیار محدود است. اوضاع منطقه پیچیده است، دولتها و ائتلافهای متعددی وجود دارند و هرکدام منافع خود را دنبال میکنند. مسئله جنگ فرضی بین جمهوری اسلامی و دولت آمریکا به این دو کشور نمیتواند محدود بماند و به جنگی وسیع و همه جانبه در منطقه بدل میشود. جنگی مانند حمله آمریکا به عراق نه ضروری است و نه هیچکدام علاقه و رغبتی به آن دارند. اصولاً در جنگهای امروز دیگر نیازی به این نوع لشکرکشی زمینی ندارند. همینطور سیاست آمریکا در مقطع کنونی سرنگونی جمهوری اسلامی نیست بلکه تحمیل تعادلی جدید به رژیم اسلامی است، دنبال توافقی همه جانبهتر با آنست. اینکه این پروسه برای طرفین با موانع و زمان بسیار روبرو شده است، بخشاً و اساساً به تناقضات هویتی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی برمیگردد و بخشاً ریشه در تناقضات پایهایتر منطقه با جهان امروز، در مسائل قدیمی و حل نشده، در بی شکلی کنونی خاورمیانه و تقابلهای امروزی آن دارد. همه اینها به جمهوری اسلامی محدودیت و امکان مانور میدهد. امروز برای جمهوری اسلامی نوعی جنگ در خدمت بقا است، اما این جنگ رودروئی مستقیم با آمریکا و حتی اسرائیل نیست. سیاست جمهوری اسلامی در این جنگهای نیابتی اینست که توسط وابستگان سپاه قدس دست به عملیات بزند و مسئولیت آنرا بعهده نگیرد. این نوع جنگ در منطقه و در سطح کشورها دیگر به ابزاری در دست فراکسیونهای بورژوائی برای اعمال فشار به رقبای داخلی و منطقهای بدل شده است. جمهوری اسلامی و دولتهای عراق و عربستان و سوریه و دیگران از همین روش استفاده میکنند و همه هم دست همدیگر را میخوانند.
کمونیست هفتگی: این نوع کشمکشها مبارزه توده ای و انقلابی در ایران و عراق را با چه مخاطراتی روبرو میکند و در قبال آن چه سیاستی را باید دنبال کرد؟
سیاوش دانشور: هدف بلافصل اقدامات حکومتیها و نیروهای نظامی و امنیتیشان وارد کردن یک شوک و تغییر فضای جامعه به نفع خودشان است. مردم در عراق در التحریر از روز اول گفتند و نوشتند هیچکدام از جناحهای دولتی عراق و نیروهای مذهبی را نمیخواهد و با سیاستهای دولتهای آمریکا و عربستان و جمهوری اسلامی نیستند. التحریر معلوم است چه میگوید. نیروها و جناحهای دولت عراق اما با صدور اعلامیههای مختلف علیه دخالت آمریکا، تلاش دارند روح سرگردان ناسیونالیسم عرب را غلغلک دهند. هواداران جمهوری اسلامی ضد آمریکائیگری را برجسته میکنند. دولتها بخط میشوند و بسته به تعلقشان به بلوکبندیهای منطقه ای و جهانی یکطرف را محکوم میکنند. اینها قرار است جای جنبش همبستگی در بیروت و بغداد و تهران را بگیرد. قرار است دولت عراق به کمک جمهوری اسلامی بیاید و هردو که زیر فشار مردماند با ضدآمریکائیگری عده ای را مشغول کنند. هم در ایران و هم در عراق نباید این فرصت را به آنها داد. گسترش مبارزه بر علیه حکومتهای فاسد و مستبد و تقویت همبستگی منطقهای و بینالمللی کارگران و مردم بپاخاسته، جواب مسئله است. مردم عراق علیه حکومتی بپاخاستند که حاصل جنگ آمریکا در عراق است. دولتی که بدرجات مختلف متحد جمهوری اسلامی است. نفس حضور جنبش تودهای در عراق و ایران و هدف قرار دادن مراکز جمهوری اسلامی، بیانگر اینست که مردم منطقه از روی پرچم ارتجاعی “ضد آمریکائیگری” جنبش اسلامی رد شدهاند. این سیاست جواب نمیگیرد اما اغتشاش ایجاد میکند. قرار هم نیست جنبش ضد آمریکا در این کشورها راه بیافتد. هدف اینست که بحران جدیدی درست کنند تا به کمک آن بحرانهای واقعی را کنترل یا موقتاً عقب برانند. سیاست انقلابی در قبال این تشدید تنش نیروهای ارتجاعی، افشای اهداف ضد اجتماعی طرفین و گسترش مبارزه مستقل برای برچیدن سلطه حکومتهای فقر و فساد و جنایت است.
***