در باره بیانیه مربوط به آزادی و برابری زن و مرد-گفتگو با آذر ماجدی و سیاوش دانشور

در باره بیانیه مربوط به آزادی و برابری زن و مرد

مصوب کنگره نهم حزب حکمتیست

 

گفتگو با آذر ماجدی و سیاوش دانشور

کمونیست هفتگی: کنگره نهم حزب بیانیه ای با عنوان؛ “سرنگونی انقلابی حکومت آپارتاید جنسی گام اول تحقق برابری زن و مرد” تصویب کرد. چهارچوب سیاسی این بیانیه چیست؟

آذر ماجدی: “مساله زن” تاریخاً یک مساله اجتماعی – سیاسی مهم در جوامع سرمایه داری بوده است. جنبش های اجتماعی وسیع و مهمی برای آزادی و برابری زنان طی تاریخ شکل گرفته است. اما در ایران علاوه بر این وجه عمومی، مساله زن یک بعد سیاسی مهم نیز داراست. با قدرت گیری رژیم اسلامی در ایران و استقرار یک نظام مبتنی بر آپارتاید جنسی و برافراشتن حجاب اسلامی بمثابۀ بیرق سیاسی این رژیم، مساله زن به راس مسائل مهم سیاسی جامعه عروج کرد.

از اولین روزهای بقدرت رسیدن جمهوری اسلامی یک جنبش وسیع و توده ای آزادی زن در جامعه تولد یافت. اولین اعتراض توده ای علیه رژیم اسلامی توسط زنان و علیه حجاب اسلامی شکل گرفت. چهل سال است که جنبش آزادی زن بعنوان یک ستون مهم اعتراض و مقاومت علیه رژیم اسلامی به حیات خود ادامه داده است و این نظام جنایتکار و ارتجاعی را به مصاف طلبیده است. یورش وحشیانه به زنان برسر حجاب و استقرار قوانین قرون وسطایی اسلام به یک وجه دائمی این نظام بدل شده است.

از دیماه ٩٦ همراه با عروج خیزش توده ای علیه رژیم اسلامی ما شاهد مبارزه بی امان علیه حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی بوده ایم؛ نه فقط زنان، بلکه همچنین جنبش دانشجویی مستمرا مساله الغای آپارتاید جنسی و حجاب اسلامی را در مبارزات خویش طرح کرده اند. استقامت و مقاومت جنبش آزادی زن آوازۀ این جنبش را در کل جهان پژواک داده است و جنبش آزادی زن در ایران جایگاهی رفیع در سطح جهان یافته است.

جنبش کمونیسم کارگری همواره برای آزادی بی قید و شرط و برابری کامل و واقعی زنان مبارزه کرده است. آزادی زن نزد ما جایگاهی مهم داراست. مساله ستمکشی زن و رهایی زنان در برنامه یک دنیای بهتر بمثابه یک مساله مهم اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است. لذا حزب کمونیست کارگری ایران- حکمتیست خود را گردانی از جنبش آزادی زن می داند و در تمام کنگره هایش به این مساله جایگاهی مهم داده است. پرداختن به مساله زن تحت رژیم اسلامی و تلاش برای آزادی زن بخشی از استراتژی ما برا سرنگونی رژیم اسلامی و سازماندهی یک انقلاب کارگری در ایران است.

کمونیست هفتگی: تحلیل این بیانه کنگره از موقعیت جنبش آزادی زن در ایران چیست؟ کدام افق امروز بر تحرک و مبارزه برسر حقوق و آزادی زن دست بالا را دارد؟

سیاوش دانشور: مسئله زن در ایران با دیگر کشورهای سرمایه داری تفاوت دارد. اینجا فقط تبعیض براساس جنسیت نیست که عمل میکند بلکه یک نظام آپارتاید جنسی حاکم است. لذا مبارزه برای برابری و رفع تبعیض بلاواسطه تقابلی با نظام حاکم، با اسلام و قوانین اسلامی بعنوان پرچم ایدئولوژیک آن، با حجاب اسلامی بعنوان سمبل فرودستی زن و صد البته با نقد ریشه های نابرابری زن و مرد در جامعه سرمایه داری گره میخورد. مضافاً اینکه کشمکش حکومت اسلامی با زنان و مقاومت و مبارزه زنان و مردان آزادیخواه با حکومت از روز اول بقدرت رسیدن جریان اسلامی در جریان بوده است. جنبش آزادی زن یکی از سنگرهای ثابت نبرد علیه حکومت اسلامی بوده است و مسئله زن بعنوان بارومتر و شاخصی برای سیاست ایران عمل کرده است. به این اعتبار این جنبش مدعیان مختلفی داشته است. از خرده انتقادهای درون خانوادگی و اسلامی تا تلاش برای اثبات “رفع تناقض اسلام و حقوق زن”، از اصلاح طلبی اسلامی تا آویزان شدن به کنوانسیون حقوق زن سازمان ملل، در این سالها آمده و رفته است. آنچه که روشن است و خود حکومت نیز قبول کرده است، اینست که هر سال نسبت به سال قبل حکومت در مقابل تعرض زنان عقب رفته است. یعنی علیرغم انواع اقدامات سرکوبگرانه، گسیل ارتش ضد زن به خیابانها، اسید پاشی و تعدی فیزیکی به زنان، تهدید و جریمه و دستگیری‌های گسترده، باز حکومت عقب رفته و زنان سنگرهای جدیدی را فتح کردند.

جامعه ایران عموماً و زنان خصوصاً سلطه قوانین اسلامی و تبعیض را نمی پذیرند و به کمتر از برابری زن و مرد قانع نیستند. برابری و رفع تبعیض، این افقی است که امروز بر جنبش آزادی زن حاکم است. حضور جسورانه زنان در قلمروهای مختلف و در جلوی صف مبارزات توده‌ای، رادیکالیسم و تقابل بی تخفیف با آپارتاید و جداسازی جنسیتی، ایستادگی در مقابل نیروی سرکوب و اوباش ضد زن، از توقع و تفکر جامعه و زنان نسبت به خود در مقابل قوانین عقب مانده و حاکمیت ضد زن سخن میگوید. زن در ایران از منظر قوانین در عهد عتیق مانده است و تماماً بیحقوق است، اما در تفکر و منش و فرهنگ و مناسبات اجتماعی و مبارزه برای برابری از بسیاری از کشورهای پیشرفته جلوتر است. افق آزادی زن در ایران بیش از پیش با جنبش رهائیبخش کارگری و سوسیالیستی پیوند خورده است و بعنوان یک رکن جنبش سوسیالیستی برای رفع تبعیض و استیفای برابری عمل میکند.

کمونیست هفتگی: جنبش های دیگر اجتماعی چه تاثیری بر مبارزه و تحرک زنان برای برابری دارند؟ سیاستهای شبه اصلاح طلبانه و باصطلاح فمینیستی – اسلامی و یا سیاستهای پرو غرب و ناسیونالیستی امروز چه اشتراک و افتراقی با افق و سیاستهای کمونیستی و رادیکال دارند؟

آذر ماجدی: همراه با انقلاب ٥٧ چندین سازمان زنان توسط زنان چپ و کمونیست پایه گذاری شد. طی سالهای ٦٠ – ٥٧ فعالین این سازمان ها، علیرغم تمام کم و کاستی ها، برای سازماندهی زنان و کسب حقوق زنان مبارزه کردند. با سرکوب خونین جامعه و برقراری یک اختناق خشن و خونین این سازمان ها منحل شدند و فعالیت نیمه علنی جنبش حق زن به پایان رسید. مبارزه زنان بشکل فردی و مقاومت و سرپیچی های فردی ادامه یافت.

همراه با عروج جنبش دو خرداد یک جنبش فمینیسم اسلامی اعلام موجودیت کرد. این جنبش توسط اصلاح طلبان حکومتی و فعالین آنها در “حوزه زنان” شکل گرفت. این جنبش نه برای تحقق حقوق زنان، بلکه برای مقابله با جنبش آزادی زن که عملا نزد نسل جوان می جوشید، اعلام موجودیت کرد. همانگونه که اصلاح طلبان حکومتی در کل جامعه نقش آرام کردن اعتراض توده ها و نسل جوان را عهده دار شده بودند، فعالین زن آنها نقش ایجاد دست انداز در جنبش برای آزادی زن را بعهده گرفتند. چند نشریه زنان آغاز به انتشار کردند. کار آنها نق زدن و دادن روایتی اصلاح طلبانه از معضلات اجتماعی زنان بود. قرار بود مانع از تعمیق مبارزه و اعتراض شوند. عملا قصد داشتند سر فعالین و علاقمندان جوان به مساله زن را گرم کنند.

همزمان با سرکوب اصلاح طلبان حکومتی این جنبش نیز ساکت شد. تحلیل های سیاسی ما نقش اصلاح طلبان حکومتی را به روشنی بیان کرده است. ما جایگاه سیاسی – تاریخی اصلاح طلبان حکومتی و جنبش دو خرداد را از همان ابتدا نشان دادیم. تاریخ این تحلیل ما را بخوبی باثبات رساند. جمهوری اسلامی هیچ جایی برای “اصلاح” نداشت. ما بر این امر آگاه بودیم؛ رژیم، شامل هر دو جناح، بر این امر واقف بود. زمان این حقیقت را به کل جامعه نشان داد.

تاریخ فعالیت این فعالین اصلاح طلب “حوزه زنان” گدایی از مجلس ارتجاعی اسلامی؛ التماس از حاکمان آدمکشی چون خاتمی و روحانی؛ تلاش برای استقرار برابری در قوانین ارتجاعی اسلامی از جمله دیه برابر برای زن و مرد بوده است. شرم آور است. نام “جنبش حق زن” برای اینها زیادی است. این جنبش به یمن پشتیبانی وسیع رسانه های غربی چون بی بی سی، صدای آمریکا و رادیو فردا و نهادهای حقوق بشری وابسته به دولتهای غربی به جلال و منصب رسید. اینها بر دوش مبارزات زنان در جامعه بالا آمدند و از این نهادهای غربی جایزه گرفتند. به بهانه وجود اختناق در جامعه کوشیدند هر خزعبلاتی را بعنوان دفاع از حق زن بخورد جامعه و جهانیان بدهند. فقط زمانیکه به غرب مهاجرت می کردند (که بسیاری شان از سال ٨٨ به بعد عازم کشورهای غربی شدند) بود که عمق ارتجاع و عقب ماندگی نظراتشان بر همگان عیان شد.

جنبش فمینیسم اسلامی عمرش کوتاه بود؛ اما جنبش به انحراف کشیدن جنبش آزادی زن توسط اصلاح طلبان حکومتی هنوز به حیات خود ادامه داده است. طی دو سال اخیر با عروج جنبش توده ای و کارگری و اعتراضات وسیع مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی برخی از این فعالین از موضع اصلاح طلبی حکومتی به حوزه “رژیم چنجی”‌ها عزیمت کرده اند. همانگونه که سردمداران این جنبش از قبیل سازگارا و گنجی و نان به نرخ روز خورهای ریز و درشت بتدریج از پشت رژیم اسلامی به جبهه رژیم سابقی ها نقل مکان کردند، فعالین حوزه زنان نیز پشت مردان اصلاح طلبشان عازم شدند.

جنبش ناسیونالیسم پرو غرب طی چهل سال گذشته تحرک و فعالیت چندانی نداشته است. بعضا درباره “شکوه و جلال” زنان تحت “پدر تاجدارشان” سخن گفته اند. این جنبش همواره دست در دست اصلاح طلبان حکومتی، چهره هایی چون شیرین عبادی، مهرانگیز کار و نیره توحیدی و قس علیهذا داشته است. طی دو سال اخیر اینها کمی فعالتر شده اند؛ اما باز حرف مشخص و مستقلی ندارند؛ صرفا از دوران رضا پهلوی تعریف و تمجید می کنند و این مردسالار کبیر را رهایی بخش زنان معرفی میکنند و بازگشت به آن دوران را نوید می دهند.

کمونیسم کارگری و سازمان آزادی زن همواره با هشیاری جنبش اصلاح طلبی حکومتی را افشاء کرده است؛ همواره کوشیده است که دست اندازهایی که آنها ایجاد می کنند معرفی کند و از آنها جهش نماید. تاریخ جنبش ما تاریخی پر افتخار از فعالیت و دفاع قاطعانه از آزادی بی قید و شرط و برابری کامل و واقعی زنان و افشای تمام دوستان دروغین جنبش آزادی زن بوده است. به یمن وجود چنین جنبشی کار اصلاح طلبان حکومتی تاریخا پیچیده تر شده است و اکنون چهره های رژیم چنجی شان از دست فعالیت های افشاگرانه ما عاصی شده اند.

کمونیست هفتگی: حضور گسترده و نقش لیدرشیپ و رهبری زنان در بسیاری اعتراضات توده ای و اجتماعات، برای هر ناظر سیاسی امری غیر قابل انکار است. نفس این پدیده اولاً چه تغییری در سیاست ایران و برنامه و تاکتیک جریانات سیاسی ایجاد کرده است و ثانیاً جنبش رادیکال و سوسیالیستی طبقه کارگر چه برخورد و سیاستی در قبال حضور اجتماعی زنان در سیاست بطور اعم و حل تبعیض براساس جنسیت بطور اخص دارد؟

سیاوش دانشور: حضور گسترده زنان در قلمروهای مختلف و تحمیل خود به حکومت، مسئله زن را به یکی از شاخص‌های سیاست سراسری بدل کرده است. بعبارت دیگر قدرت این جنبش اجتماعی باعث میشود که از چپ تا راست اپوزیسیون برای مسئله زن طرح و برنامه‌ای داشته باشد. یعنی نمیتوان در ایران کار و مبارزه سیاسی کرد و مثلا در قبال مذهب و مسئله زن بی تفاوت بود. این عملی نیست. در عین حال در این جنبش مانند دیگر جنبشهای توده ای گرایشات و خطوط مختلفی وجود دارد. تا به نیروهای اردوی راست جامعه برمیگردد، نهایتا و در بهترین حالت افق برابری حقوقی را در برنامه خود گنجانده‌اند اما همزمان جا را برای مردسالاری و مذهب و نابرابری اجتماعی و اقتصادی باز گذاشته اند. راست مذهبی در ایران جائی میان جنبش حقوق زن پیدا نمیکند و کلاً بی ربط به روند اوضاع است. اما راست سکولار و پرو غرب با طرح برابری حقوقی و حقوق بشر و کنوانسیون حقوق زن سازمان ملل، تلاش دارد حقوق زن را با مقتضیات و نیازهای بازار وفق دهد و و چهارچوبهای فرهنگی شرقی را در خدمت نابرابری زن و مرد بازتولید کند.

مبارزه با تبعیض و نابرابری برای جنبش کمونیسم کارگری و رادیکالیسم سوسیالیستی طبقه کارگر امری قائم بذات است. جنبش سوسیالیستی نقد به تبعیض و نابرابری را از حیطه قوانین اسلامی و بحث برابری حقوقی فراتر میبرد و چرائی تداوم ستم براساس جنسیت را در سرمایه داری امروز توضیح میدهد. ترديدى نيست که ستم بر زنان با تاريخ مکتوب بشر عجين بوده و با سرمایه داری شروع نمیشود. اما این تاريخ عتيق هرچه بوده و هر سنت کثيفى را براى ما به ارث گذاشته است، امروز قرنهاست که در دنياى سرمايه دارى زندگى ميکنيم. ميدانيم که سنتهاى بسيار جان سخت تر و هرچه که سد راه گسترش بازار و سود سرمايه بوده است کنار زده شده است. لذا دلیل تداوم ستم بر اساس جنسیت را باید در همین امروز و در نیازهای سرمایه داری معاصر جستجو کرد. اگر هنوز و عليرغم مبارزات جنبشهاى پيشرو، ستم بر زن و نابرابرى زن و مرد يک واقعيت زشت دنیای امروز است؛ بايد منفعتى روشن در نظام اقتصادی – اجتماعی امروز یعنی سرمايه دارى داشته باشد.

واقعیت اینست که ستم بر زن يک رکن انباشت سرمايه است. از کار خانگى تا تر و خشک کردن کارگر خسته اى که بايد فردا سر کار برگردد، از توليد نسل جديد کارگر براى بازار و تربيت در مکانيسم خانواده بعنوان يک واحد اقتصادى مهم جامعه موجود، همه جزو مخارج سرمايه است. همه جزئى از هزينه اى است که بايد سرمايه براى گرداندن چرخ توليد و بازتوليد نيروى کار پرداخت کند. نظام سرمایه داری به تقسيم جنسى انسان ها در قلمرو توليد تا ایجاد شکاف در میان طبقه کارگر و تقسیم طبقه به بخشهای مختلف محروم و محرومتر و اشاعه عقاید کهنه پرستانه و ارتجاعی به عنوان يک عامل مهم اقتصادى و سياسى در تضمين سودآورى سرمايه مينگرد. سود انجيل و قانون اساسى سرمايه است. همين ضرورت بازتوليد و بقاى تبعيض و نابرابرى و نگرش ضد زن و خشونت عليه زنان را توضيح ميدهد. برخلاف دیدگاههای سطحی رایج فمینیستی و رفرمیستی، زن ستيزى مسئله اى صرفا فرهنگى و اخلاقى واپسگرا نيست، بلکه مسئله ای اقتصادى و اجتماعى است. زن ستیزی به منافع سلسله مراتب نابرابرى در جامعه در تمام سطوح خدمت ميکند و دقيقا به همين اعتبار افکار و آرا و نگرش ضد زن ضرورى اند و توسط دستگاه مذهب و ايدئولوژى متحجر بازار بازتوليد ميشوند. برای جنبش ما مبارزه براى بهبود و تغيير قوانين به نفع زنان فوری و حیاتی است. ما کمونیستها و فعالین جنبش آزادی زن در صف اول هر مبارزه برای بهبود قانونی حقوق و حرمت زنان هستیم. در عین حال بين هر تغيير و اصلاحى به نفع زنان رابطه روشنى با نفى ريشه ستم بر زن در جامعه طبقاتى امروز برقرار میکنیم. اساس اين نظام بر تبعيض و نابرابرى و بهره کشى فرد از فرد مبتنى است و ستم بر زن در جامعه و در خانواده يک رکن نظام استثمارگر سرمايه دارى است. برای آزادى و رهائی کامل زنان بايد ريشه اين نظام را زد.

کمونیست هفتگی: سازماندهی در قلمرو مبارزه برای برابری زن و مرد در شرایط امروز چه اشکالی بخود میگیرد؟ حزب و سازمان ازادی زن چه سیاستی را دنبال میکنند؟

آذر ماجدی: وجه سازماندهی جنبش های اعتراضی در شرایط سرکوب و اختناق همواره از پیچیده ترین مسائل مبارزه سیاسی انقلابی است. این سوالی نیست که بتوان به آسانی و فرمول وار پاسخ گفت. قطعا چهارچوب کار روشن است، اما این وظیفه رهبران عملی و فعالین محلی است که این چهارچوب کلی را به اجزاء ریزتر ترجمه کنند. روشن است که سازماندهی و سازمانیابی یکی از مهمترین عرصه های فعالیت سیاسی است. ما از خارج کشور و از محیط تبعید تنها می توانیم چهارچوب را تعیین کنیم.

بطور نمونه تشکیل شوراها و مجامع عمومی در محیط کار و زیست یک اصل مهم است. اما تا چه میزان می توان در هر شرایطی آنرا پیاده کرد بستگی به توازن قوای محلی و توانایی رهبران عملی و فعالین محلی دارد. تشکیل هر گونه سازمان برای مبارزه برای حقوق زنان امری مهم و مثبت است. ایده آل است اگر بتوان سازمان آزادی زن را در ایران تشکیل داد و اعلام نمود. چه زمانی این امر مقدور می شود؟ این سوالی مهم و اساسی است. فعالین جنبش آزادی زن باید برای این امر بکوشند و زمانی که آنرا ممکن و مقدور دیدند، دست بکار شوند. اما تا تشکیل سازمان آزادی زن در ایران ایجاد حوزه ها و جمع های مختلف برای حقوق زنان کاملا عملی است.

هم اکنون فعالین بسیاری علیه حجاب مبارزه می کنند و بسیاری در زندان اسیراند. مبارزه علیه آپارتاید جنسی بهمین شکل. یک وجه بسیار جالب توجه جامعه ایران وجود و حضور زنان فعال در تمام عرصه های مبارزه و در تمام جنبش های اجتماعی است. همین امر بخوبی درستی و حقیقت این تز کمونیسم کارگری که “موقعیت دوفاکتوی زنان در ایران با موقعیت قانونی و رسمی آنها بسیار متفاوت است” را به اثبات می رساند.

مساله اینجاست که باید در هر شکل ممکن متشکل شد و سازمان یافت. باید دور هم جمع شویم و با هم نظری و تبادل نظر به یک افق جمعی دست یابیم. باید بکوشیم برای آزادی زندانیان سیاسی متشکل و متحد مبارزه کنیم. در دانشگاه، مدارس، محیط کار و در محلات باید فعالین جنبش آزادی زن تلاش کنند مستعدین را دور هم گرد آورند و به آن سازمان دهند. این جمع ها در شرایط اعتراضات می توانند با آمادگی به اعتراضات بپیوندند و شعارهای مربوط به آزادی و برابری زنان را طرح کنند. شعار نویسی بر دیوار؛ تهیه شب نامه و اعلامیه که مسائل مربوط به جنبش آزادی زن و اوضاع سیاسی جامعه را باز می کند؛ تشکیل جلسات کوچک و بزرگ که در آن درباره این مسائل بحث می شود و رفته رفته ایجاد یک هویت سازمانی و متحد فعالیت هایی است که در این شرایط مقدور و ممکن است.

کمونیست هفتگی: خیزش آبانماه نود و هشت بیش از پیش حضور زنان را در کشمکش با حکومت اسلامی نشان داد. این جسارت و پتانسیل انقلابی را چگونه باید به نیروئی قدرتمند و آگاه به منافع خویش بدل کرد؟ از چه باید اجتناب کرد؟

سیاوش دانشور: امروز در تقابل جامعه با جمهوری اسلامی یک آگاهی اجتماعی وسیع شکل گرفته است و یک توقع از خود و آینده در جامعه موج میزند. زنان از بازیگران مهم سیاست در جامعه هستند و نسل جدید و انقلابی بویژه هیچ بدهی ای به حکومتی ها و جریانات دست راستی ندارد. این جسارت انقلابی و نقش رهبری زنان که طی این سالها شاهد بوده ایم و هر روز گسترش می یابد، یک سرمایه عظیم سیاسی است. این جنبش باید در اشکال حزبی و توده ای متشکل شود و بعنوان یک نیروی اجتماعی هر جریان سیاسی را برای اهداف خود زیر فشار بگذارد. به نظر من رابطه این جنبش رادیکال و برابری طلب با هر جریانی که مدعی حقوق و آزادی زن است باید بر اساس رابطه آن جریان با خواسته ها و افق این جنبش تنظیم شود. شما نمی توانید برای الغای آپارتاید مبارزه کنید و همزمان با جریاناتی که اسلام هنوز جائی در تفکر و سیاست شان دارد همسوئی و همکاری داشته باشید. شما نمیتوانید علیه تبعیض و نابرابری باشید و همزمان با نیروهائی که خواهان بازتولید و مَرّمَت تبعیض و نابرابری هستند دست همکاری بدهید. شما نمیتوانید از حقوقی جهانشمول و انسان محور و برابر و سوسیالیستی حرف بزنید اما در مقابل هویتهای کاذب قومی و ملی و عشیره ای و تبدیل نیروی زنان و کارگران به زیر مجموعه جریانات ارتجاعی سکوت کنید یا انتقادی نباشید.

جنبش آزادی زن در ایران این پتانسیل را دارد که قالب قدیمی سیاست بورژوائی و مردسالار را عملاً منسوخ کند. این جنبش پتانسیل اینرا دارد که الگوئی برای آزادی زن و رهائی از مذهب در منطقه باشد. این جنبش بعنوان یک رکن مبارزه سوسیالیستی برای آزادی و رهائی جامعه میتواند و باید افقهای محدود و قالبهای سنتی را درنوردد و توقع اجتماعی رادیکالی را به سیاست ایران تحمیل کند. نباید به هیچ نوع سازشی تن داد، نباید به هیچ ملاحظه مذهبی و ملی و میهنی وقعی گذاشت، هرچه که با برابری و آزادی و رفع تبعیض در تناقض است، علیه زنان و علیه جامعه است. جنبش آزادی زن و کمونیسم ایران میتواند کاری کند که آزادی زن به یک معیار واقعی و یک تعریف آزادیخواهی در جامعه بدل شود. این امر تا حدودی محقق شده است اما برای تحقق کامل آن باید از افقهای محدود و راست و رفرمیستی که نابرابری را بازتولید میکنند فراتر رفت و ریشه تبعیض و نابرابری در جامعه را که در خانواده و قانون و مناسبات اجتماعی و رابطه زن و مرد منعکس میشود، را خشکاند.

***