به مناسبت 10 اکتبر روز جهانی علیه اعدام- ” مجازات ” اعدام بی قید و شرط ملغی باید گردد!
مردم آزادیخواه و شریف و فعالین علیه اعدام شهر سنندج، تلاش پیگیرانه تان، برای نجات رزگار زندی از مرگ و بازگرداندن زندگی به وی که در واقع و عملا دفاع از حق حیات انسان و علیه عمل شنیع اعدام و حکم قصاص اسلامی – ماقبل تاریخ بشریت بود، قابل تحسین و غیر فراموش نشدنی است. هر چند متاسفانه، تلاش به نجات رزگار منجر نشد. اما، نباید نا امید و سرخورده شد. فعالیت تان علیه یکی از شنیع ترین اعمال ضد انسانی حکومت اسلامی در ایران و در دفاع از حق حیات و انسان و انسانیت بوده و می باشد.لازم است همچنان به تلاش سازمانیافته علیه اعدام، ادامه داد. قطعا تا متحقق شدن لغو بی قید و شرط ” مجازات اعدام ” و بنوعی به فرهنگ و شعور اجتماعی مبدل شدن و دوری گزیدن و نفرت جامعه از این عمل شنیع و سازمانیافته دولتی- ماشین کشتار حکومت اسلامی، راه ناهمواری در پیش است. قطعا سیر روند جامعه در این جهت است. درود بر تلاش قابل تحسین تان!
زیرا،حکومت اسلامی سرمایه داران که در طول حیات ننگینش، بطور آگاهانه و هدفمند از هر فرصتی برای کشتار انسانهای معترض تحت عنوان ” مجازات ” اعدام و از دامن زدن به قتل و خشونت در جامعه ایران، دریغ نکرده و در کشتن رزگار زندی نیزبدون شک، مقصر اصلی است. و پز ” عادل “بودن بخود گرفتن، در تداوم سیاست ضد انسانی اش در خون پاشیدن و گسترش قتل و خشونت به جامعه و جلوگیری ازایجاد همبستگی اجتماعی مابین مردم، و قرار دادن خانواده ها و کل بستگان ” مقتول و فاتل ” در برابر همدیگر و ایجاد دشمنی است. و … همچنین ترس از تلاش همبسته اجتماعی تان علیه سیاست و عمل شنیع ” مجازات ” اعدام، که از ترس به نیرنگ آشکار متوسل شد. تجمع اعتراضی و انسانی تان را برهم زد و در خلوت خود عمل ضد انسانی را اجرا و رزگار را اعدام و از حق حیات محروم، کرد.
با تاکید مجدد بر تلاش قابل تحسین تان، لازم است همچنان به فعالیت اجتماعی خود ” علیه اعدام ” و در تماس و هماهنگی با دیگر محافل پیشرو و آزادیخواه در سراسر جامعه کردستان و ایجاد همبستگی با دیگر محافل و فعالین عیله اعدام در ایران و ایجاد صفی محکم اجتماعی و بنوعی به شعور و فرهنگ اجتماعی، مبدل کردنش از هیچ تلاشی دریغ نورزید. زیرا بطور حتم در سیاهچالهای حکومت اسلامی و در اقصی نقاط ایران و از جمله در کردستان ” رزگار های ” دیگر در زیر تیغ گیوتین اعدام قرار دارند. درود بر همگی تان. دستتان را بگرمی می فشارم.
10 اکتبر روز جهانی علیه اعدام- ” مجازات ” اعدام بی قید و شرط ملغی باید گردد!
در سطح جهانی ۱۰ اکتبر روز جهانی علیه ” مجازات اعدام ” می باشد. به همین مناسبت در سراسر جهان جریانات ، انسان دوست احزاب سیاسی آزادیخواه و برابری طلب و جنبشهای اجتماعی در ایران، ضد ” مجازات اعدام ” و از جمله حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در جهت الغای بدون قید و شرط ” مجازات اعدام ” بشیوه ای متفاوت برای سازماندهی اجتماعی جنبش ضد اعدام و مادیت بخشیده شدن به الغای این پدیده و عملکرد ضد انسانی که حق حیات را بطور آگاهانه از انسان سلب می کنند، تلاش می کنند.
زیرا باید تاکید کرد که “مجازات اعدام “، جنایت سازمانیافته و آگاهانه دولت و نهادهای سیاسی حاکم، علیه مردم بیدفاع و قتل عمد دولتی است!. قربانیان اعدام هر که باشند، در این واقعیت تغییری نمیدهد که در کشورهائی که ” مجازات اعدام ” و بویژه حکومت اسلامی در ایران تحت عنوان ” اجرای عدالت “؟! و کاهش دادن یزهکاری و … ، هیچگونه اساسی و واقعیتی را در برندارد و صرفا بخاطر ارعاب جامعه و گستراندن چتر سرکوب و اختناق و خفه کردن هرگونه صدای نارضایتی اجتماعی است که بطور روزمره اعدام کرده و میکنند. ” اعدام نه مجازات” است و نه با رایج بودن قانون مجازات اعدام هیچگونه “عدالتی” در جامعه اجرا میشود. و به همین خاطر است که، ما حزب حکمتیست برای الغای بی قید و شرط مجازات اعدام وسازماندهی جنبش اجتماعی ضد اعدام در جامعه ایران تلاش میکنیم. زیرا ماشین کشتار جمعی جمهوری اسلامی ” ماشین اجرای مجازات اعدام ” در طول حاکمیت ارتجاعی اش که میتوان گفت همزاد آن می باشد بیوقفه و در ابعاد هرچه وسیع تری بکار خود ادامه داده و تاکنون حدودا 150 هزار نفر انسان را در جامعه ایران از فعالین کمونیست، کارگری، برابری طلب و آزادیخواه جنبشهای سیاسی- اجتماعی و هرکسی که اظهار نارضایتی کرده و به عملکرد و موجودیت سیاسی- اجتماعی اش معترض بوده است، برای ایجاد فضای رعب و وحشت که در نهایت برای حفظ بقای خود، به جوخه اعدام سپرده است. عملا اعدام وکشتار جزء تفکیک ناپذیر از ماهیت اش می باشد. در سطح جهانی بعنوان بزرگترین قاتل شناخته شده است.
جهت اطلاع بیشتر، بر اساس گزارش مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در دوره یکساله (اول ژانویه 2018 تا 20 دسامبر 2018) دستکم 236 شهروند اعدام شده اند و بر 195 تن دیگر ” حکم اعدام ” را تحت عنوان محکوم شدن، تحمیل کرده اند. از جمله اعدام شدگان 6 کودک – و همینطور 13 حکم اعدام که در ملآعام بوده است. و همچنین بنا بر گزارش نهادهای بینالمللی، ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام، رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را دارد. وبنا بر همین گزارش بیش از 72 درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند که اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” میخوانند. روزهای 25 و 26 سپتامبر در شهرهای ” سنندج، ارومیه و زندان رجائی شهر کرج ” 8 نفر را کشتار نمود. بر اساس گزارش روز 15 شهریور ماه 1398 سازمان حقوق بشر ایران مستقر در نروژ. طی ماه تیر 38 تن در ایران اعدام شدهاندکه، نسبت به رقم مشابه در ماه اوت سال گذشته2018، تقریبا دو برابر شده است در واقع در 8 ماه امسال 1398 در اقصی نقاط ایران نزدیک به 200 نفر تحت عناوین بی اساس به تفکیک ” 30 تن به اتهام قتل عمد.. 6 تن مرتبط با مواد مخدر و 2 نفر دیگر ” محاربه ” وهمچنین دو اعدام در ماه گذشته میلادی در ملاء عام،. کشتار شده اند که به نسبت سال گذشته 12 در صد افزایش یافته است. که موارد اخیر آن اعدام رزگار زندی و 2 تن دیگر در شهر دزفول می باشد. در عمل طی اینمدت هر روز 2 نفر کشتار شده اند. قطعا آمار بیشتر از اینهاست که به بیرون درز نکرده است. و به یمن موجودیت حکومت اسلامی سرمایه داری، ممکن است هزاران نفر دیگر در زیر تیغ گیوتین اعدام باشند.
قصاص چیست؟
این چه پدیده ای است و چرا حکومت اسلامی به چنین ریسمانی تا کنون در زمینه های متفاوت متوسل شده است و می شود؟
حکومت اسلامی سرمایه داران در ایران طی حاکمیت ننگین و ضد انسانی اش، برای سیستماتیکه و نهادینه کردن خشونت بعنوان جزئی از زندگی، تفرقه و جدائی و گسترش نفرت اجتماعی مابین آحاد مردم و تحمیل به جامعه از هیچگونه تلاشی دریغ نکرده و نخواهد، کرد. به همین خاطر ” کودکان زیر سن 18 سال زیادی در سیاهچالهایش زندانی و در انتظار اجرای ” مجارات قصای- اعدام ” هستند. در این خصوص مقصر و بانی اصلی و اساسی چنین وضعیتی، حکومت اسلامی است که کودکان اینچنین سوق داده شده اند بجای اینکه در دنیای کودکی خود بسر ببرند حق و حقوق انسانی- اجتماعی شان رسمیت شناخته شود و اززندگی شاد، ایمن و خلاق. از رفاه و امکانات رشد مادی و معنوی در محیطی زنده و خلاق تربیتی و اجتماعی، در بالاترین سطح ممکن که، ممنوعیت کاری، تنبیه بدنی. فشار و آزار روانی در محیطهای آموزشی و اجتماعی و عدم مرعوب کردنشان، تضمین شده، و برخوردار باشند . چه زندگی ای نابرابر و غیر انسانی را در ایران به آنان و خانواده هایشان ” اکثریت مردم ” تحمیل کرده اند.
سرکوب و رشد و گسترش روزافزون اخنتاق سیاسی و عدم برسمیت شناختن هرگونه حق و حقوق ابتدائی آحاد مردم، دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، سیاسی- اجتماعی ، دخالت در زندگی خصوصی مردم بویژه زنان و جوانان. عدم تامین و امنیت شغلی و معیشتی،رشد و گسترش بیکاری، فقر و فلاکت و تعرض گسترده و افسار گسیخته به سطح زندگی و معیشت اکثریت مردم . رشد و گسترش پدیده های شوم حاشیه نشنی در ابعا 20 میلیونی، کودکان کار و خیابانی، کارتون خوابی، فحشا و اعتیاد در میان جوانان زیر سن 18 سال در سطح مدارس راهنمائی، حاشیه نیشنی از شاخص های اساسی و غیر قابل انکار امروز جامعه ایران، به یمن وجود حاکمیت ضد انسانی رژیم اسلامی سرمایه داران، می باشد. رژیمی که، در بن بست اقتصادی – سیاسی و اجتماعی قرار گرفته و برای ادامه حیات ارتجاعی و استثمارگرانه، از سوق دادن هرچه بیشتر جامعه به استیصال، فقر و فلاکت و عملا گرسنگی دادنتوده مردم زحمتکش برای تحمیل شرایط بدتر، متفرق کردن مبارزات کارگری و اجتماعی، از هیچ تلاشی فروگذاری نکرده و نخواهد، کرد. به دلیل وجود این شرایط بسیار مخاطره آمیز و تثبیت و تحمیل ناچیزترین سطح زندگی و دستمزد 4 برابر پائین تر از خط فقر ، که عوارض منفی انسانی- اجتماعی آن دامن زده شدن بیشتر به فقر، فلاکت، استیصال و گسترش پدیده کودکان کار و خیابان ، فحشا، تن فروشی، اعتیاد و دیگر مصائب اجتماعی می باشد. در نظر بگیرید. در حال حاضر حدودا صدها نفر کودک با مادرانشان در سیاه چالهای اسلامی بسر می برند. بجای آنکه در دینای کودکی شان زندگی کنند. چقدر رنج آور است و تاثیران مخرب ومنفی چنین وضعیت تحمیل شده به آنان، در تداوم زندگی شان ، چگونه خواهد، بود؟!.
سوال اساسی این است چرا مجازات قصاص؟ این چه پدیده ای است و چرا حکومت اسلامی به چنین ریسمانی تا کنون در زمینه های متفاوت متوسل شده است ومی شود؟ مجازات قصاص- اعدام. ضد انسانی ترین عملکردی است برای سلب حق حیات از انسانی بطور آگاهانه و جزو قوانین عقب مانده اسلامی و در واقع ماقبل تاریخ بشری می باشد. زیرا وضعیت و شرایط و اوضاع احوال استیصال آمیز و فقر و فلاکتی را با تمامی مصائب اجتماعی ، اشاره کردم که، رژیم اسلامی به جامعه ایران تحمیل کرده است. خود بر آن آگاه است که نارضایتی عمیقی را در میان اکثریت توده مردم دامن زده است و وجود دارد. و بر همین اساس است که از متحد شدن و متشکل شدن و همیاری و همبستگی اجتماعی توده های مردم در هر سطحی واهمه دارد و با تمامی امکانات به سرکوب آنان می پردازد. حکومتی که بزرگترین قاتل مردم در آن جامعه است و تاکنون حدودا ۱۵۰ هزار نفر را با برنامه و سازمانیافته اعدام کرده است. میخواهد با اجرای قانون مجازات قصاص، بدست خانواده افرادی که متاسفانه به قتل رسیده اند، نشان بدهد. عادل است و عدالت؟! را رعایت می کند. هدفی جز دامن زدن به تفرقه و جدائی و نفرت پراکنی در جامعه ندارد. زیرا با متوسل شدن به این شیوه تلاش می کند. با استفاده از احساسات مردم و عواطف خانواده های مقتول، مقصر بودن خود را لاپوشی کند. این سیاستی است آگاهانه. می توان و باید آنرا همرا با کل پدیده ضد بشری، اجرای اعدام ، بشکست کشانید!
خانواده هائی که فرزندانشان به قتل رسیده اند چی و مردم چکار باید بکنند ؟
باید تاکید کنم عمیقا با خانواده هائی که عزیزان و جگرگوشه هایشان را از دست داده اند، قابل درک هستند و احساس همدردی کرد. با تمام وجود عواطف، فشارهای روحی و روانی را که در نتیجه از دست دادن فرزندانشان بر آنان وارد شده است، درک کرد و همدردی جامعه را با خود ببینند. صرفا، نه تنها افراد فامیل و دوست و آشنایانشان، بلکه هرانسان شریفی در آن جامعه ودر محل سکونتشان، آنان را درک می کند. زیرا غم از دست دادن ” بقتل رسیدن ” عزیزان و نزدیکان در چنین واقعه ای ناخواسته، سنگین است!
اما، راه چاره تقابل و متوسل شدن به اجرای”مجازات قصاص” نیست. کشته شدن کسی که بعنوان قاتل معرفی شده است، دردی را درمان نخواهد کرد. منجر به بازگشت عزیز از دست رفته نخواهد شد. این عمل بجز اینکه پدر و مادر و خانواده هائی دیگری را داغدار کند و تفرقه و جدائی و نفرت پراکنی و دشمنی به بار بیاورد ثمر دیگری ندارد. مقصر اصلی که حکومت اسلامی است که تبرئه شده و و سود میبرد.
بخشش و متوسل شدن به عشق و عواطف انسانی برای جلوگیری کردن از قتل و کشتار مجدد و داغدار نکردن خانواده ای دیگر تنهاراه چاره ممکن است. همسایه ها، دوستان و آشنایان در شهر و محل سکونت می توانند نقش اساسی ایفاء کنند. با خانواده مقتولین تماس برقرار کرده و ضمن ابراز همبستگی و همدردی اجتماعی با آنان، تفاضای عفوو قانع کردنشان به گذشت و بخشش بسیار مؤثر است.
چکار باید کرد؟
این حکومت کشتار، اعدام و جنایت، سرمایه داری، استثمار و تبعیض و حکومت دین اسلام و عبودیت و نکبت است. این حکومت بدون خون ریختن و بدون اعدام نمیتواند به بقای ننگینش ادامه بدهد. و به همین خاطر اشاره کردم که، اعدام قتل عمد دولتی است. اعدام جنایت سازمانیافته و آگاهانه دولت و نهادهای قدرت علیه مردم بیدفاع و عملا سلب حق حیات بطور آگاهانه از انسان است! و چون اساسی انسانی و در دفاع از حق حیات و زندگی برای انسانها ما حزب حکمتیست برای الغای بی قید و شرط مجازات اعدام تلاش میکنیم. از هر حرکت وجنبشی برای لغو مجازات اعدام در ایران و هر جای جهان قاطعانه حمایت میکنیم. زیرا مبارزه با مجازات اعدام و متوقف کردن آن مستلزم یک تلاش سازمانیافته، گسترده و سراسری در هبستگی اجتماعی برای درهم کوبیدن ماشین جنایت اسلامی و سایر جنایتکاران است. و تمامی انسانهای آزادیخواه و احزاب و جریانات سیاسی- و جنبشهای آزادیخواه و برابری طلب اجتماعی مخالف مجازات اعدام را فرامیخوانیم که برای الغای بی قید و شرط مجازات اعدام، دست بکار شوند و نباید در این رابطه از هیجگونه تلاشی دریغ ورزید!
زمینه مادی اجتماعی چنین حرکت سازمانیافته ای، وجود دارد. همچنانکه در سطح ایران طی ۲-۳ سال اخیر، در رابطه به بخشیده شدن کسانی که بیداگاه اسلامی حکم ” مجازات قصاص – اعدام ” را تحمیل کرده بود، بسیار اتفاق افتاده است که نشان از روی گردانی جامعه در کل از این عمل شنیع و ضد انسانی می باشد. و تلاش برای لغو ” مجازات اعدام ” انجام گرفته است. امید است این اعمال تقابل عملی با مجازات اعدام سنگ بنای جنبشی عظبم اجتماعی بشود و شعار مجازات اعدام بدون قید وشرط ملغی باید گردد!. شعار اساسی آن برای بگور سپردن این عمل شتیع و ضد انسانی باشد. اینکار ممکن است و فعالین جنبشهای آزادیخواه و برابری طلب و ضد اعدام، تلاش آگاهانه برای ایجاد هماهنگی در سطح جامعه را می طلبد!
پیش بسوی سازماندهی جنبش اجتماعی، برای الغای بی قید و شرط ” مجازات اعدام “!
اسماعیل ویسی esmail.waisi@gmail.com
15 مهر 1398- 7 اکتبر 2019
***