هفتتپه:
تسلیم نمیشویم!
سیاوش دانشور
اعتصاب هفت تپه وارد یازدهمین روز خود شد. در طول این هفته اتفاقات متعددی رخ داد، کارفرما و نیروهای امنیتی ترفندهای مختلفی را بکار بستند که به اعتصاب خاتمه دهند اما هنوز موفق نشدهاند. حرف کارگران روشن است: آزادی اسماعیل بخشی نماینده شورای کارگران هفت تپه، لغو خصوصی سازی، پایان دادن به امنیتی کردن اعتراض و اعتصاب، پایان دادن به پرونده سازی و آزادی حامیان هفت تپه، پرداخت معوقات مزدی و مطالبات پاسخ گرفته نشده. ابتدا اسد بیگی کارفرمای دزد و اختلاسگر از زندان طی نامه ای دستور اخراج ٢٠ نفر از کارگران را به مقامات متفرقه استان داد و چاکران سرمایه بلافاصله حکم اخراج را اجرا کردند. کارگران به اعتصاب ادامه دادند و خواست بازگشت بکار ٢٠ کارگر را جزو مطالباتشان قرار دادند. اینبار ترفند دیگری در دستور قرار گرفت، با تهدید و پرونده سازی امنیتی تلاش کردند عدهای را بترسانند، تعدادی را بخرند و به یک صف اعتصاب شکن شکل دهند. گفتند ١٧ نفر را به سر کار برمیگردانیم اما کارگران نپذیرفتند و گفتند همه باید برسر کار برگردند. قدم بعدی لیستی طویل از اخراجها طی دو مرحله اعلام شد. اعلام کردند که قرارداد حدود ١٥٠ کارگر را تمدید نمیکنند و ٤٠ نفر را تلفنی و با ارسال پیام احضار کردند. به محمد خنیفر پیشنهاد کردند که چند صد میلیون رشوه میدهیم و پروندهات را می بندیم اما با ما همکاری کن. اما او نپذیرفت و آن را در جمع کارگران افشا کرد. در مرحله بعد سعی کردند با افرادی بعنوان نماینده بدور از چشم کارگران مذاکره کنند اما با مقاومت کارگران روبرو شدند. کارگران ایستاده اند و حق شان را میخواهند و کوتاه نمی آیند.
در مرحله بعد تلاش کردند با ایجاد رعب و وحشت و امنیتی کردن اعتصاب و اعتراض کارگران و آوردن شعائر اسلامی و حکومتی چهره اعتصاب را مخدوش کنند. سخنان کارگران اما این ترفندها را بی اثر کرد. ترکیبی از محافظه کاری و ارعاب و رشوه دادن و اعتصاب شکنی و احضار و اخراج و تهدید بکار گرفته شد تا شاید به اعتصاب خاتمه دهند و کارگران از خواستهایشان چشم بپوشند. اما کارگران در هر قدم متوجه شدند که اینها بجز دروغ و بند و بست با کارفرما چیزی در چنته ندارند و برافراشتن عکسهای عناصری ضد کارگری مانند رئیسی و سلیمانی توسط چند نفر از کارگران نه فقط “امنیت”ای را برایشان تامین نمیکند بلکه به نقطه ضعف آنها ترجمه میشود و اسد بیگی و نیروی سرکوب را هارتر میکند. نهایتا روز پنجشنبه در دهمین روز اعتصاب بهاروند فرمانده نیروی انتظامی و بهمنی رئیس حفاظت اطلاعات شوش همراه با نیروهای مسلح وارد مجتمع هفت تپه شدند و کارگران را تهدید کردند که اگر اعتصاب را تمام نکنید و سر کارهایتان برنگردید، اخراج میشوید و برایتان پرونده امنیتی درست میکنیم. نتیجه این تهاجم نظامی و اطلاعاتی این شد که پلیس امنیت شوش سه نفر از کارگران به نام های محمد خنیفر، ایمان اخضری و محسن چشم خاور را به دادستانی استان در اهواز احضار کردند. در محل دادستانی رئیس اداره اطلاعات شوش حاضر بود و بجای پاسخ به مطالبات کارگران یک مشت توهین و بیحرمتی تحویلشان داد.
این ترفندها و تهدیدها و پرونده سازیها که خودشان هم میدانند سر سوزنی اعتبار ندارد، صرفا برای ساکت کردن کارگران و تامین منافع سرمایهداران و مشخصاً کارفرماهای دزد و اختلاسگر هفت تپه است. همانهائی که دستور دستگیری و شکنجه اسماعیل بخشی را دادند و به ١٤ سال زندان محکوم کردند حالا همان سناریو را برای کارگران اعتصابی پیش میبرند. اما اگر سناریوی سوخته و پرونده سازی و ارعاب طی سالهای متمادی با کمک مزدوران جیره خوارشان در هفت تپه نتیجه ای داشته و به سکوت کارگران منجر شده، اینبار نیز به نتیجه میرسد. کارگران در هفت تپه و چهارگوشه ایران آموختهاند که تنها با کارفرما روبرو نیستند بلکه با کل دستگاه دولت و اطلاعات و نیروی انتظامی و انواع ترفند و سیاستهای رزیلانه روبرو هستند و همه اینها نوکر دست به سینه سرمایهداران هستند. اگر صدور بیش از صد سال زندان و انواع شکنجه و تبلیغات ضد کارگری حتی نتوانسته است هفت تپه را شش ماه به سکوت بکشاند، تلاشهای اینبارشان نیز نتیجه نخواهد داد.
کارگران هفت تپه طی سالهای متمادی و طی اعتراضات و اعتصابهایشان هزینههای زیادی متحمل شدند، رفقایشان را از کار و نان خوردن انداختند و خانوادههای زیادی را متلاشی کردند. مدتها سیاست کارفرما اینبود که با گرسنگی دادن و حتی خانوادهها را در مقابل کارگران قرار دادن، آنها را به سکوت بکشاند تا بمثابه بردگان سربزیر کار کنند و صدایشان درنیاید. اما همین کارگران از نان و کار و آزادی، از رفاه و شادی و آبادی، از شورا و اداره شورائی و از اتحاد و وحدت طبقاتی سخن گفتند و هر روز بیشتر به سرمایه دار و مفتخور و استثمارگر لعنت فرستادند. آنها میدانند که مسئولیت وضعیت کنونی و زندگی مشقتبارشان کیست و نظام کنونی و کل دستگاهها و نهادهای متفرقهاش کنار کارفرما ایستاده اند. آنها با کوبیدن اسماعیل بخشی تلاش داشتند این صدا را خاموش کنند اما هر روز اسماعیلها تکثیر میشوند و آزادی اسماعیل بخشی به صدر مطالبات هفتتپه میرود. اینها یعنی کارفرما و کل حامیان دولتی و ریزهخواران وردستشان شکست خوردند. کارگران نشان دادند که “تهدید و زندان و شکنجه و احضار و پروندهسازی دیگر اثر ندارد” و اتحاد کارگران و ندای حقطلبیشان همچنان بر تارک هفتتپه میدرخشد. کارگران هفتتپه همچنان خواهان آزادی بیقید و شرط اسماعیل بخشی، بازگشت به کار همکاران اخراجی، پایان دادن به پروندهسازیها و امنیتی کردن محیط کارخانه و لغو خصوصیسازی هستند. کشمکش در هفت تپه و آذرآب و هپکو و پتروشیمی و فولاد و هر گوشه ایران ادامه دارد. این یک کشمکش طبقاتی به وسعت جامعه است که در یکسوی آن طبقه کارگر قرار دراد و در سویدیگر سرمایهداران و دولت و نهادهای سرکوبشان. نتیجه این اعتصاب معین هرچه باشد، در این کشمکش آینده به کارگران تعلق دارد. زنده باد اتحاد و رزم کارگران هفتتپه! زنده باد اتحاد صفوف طبقه کارگر. *
٣ اکتبر ٢٠١٩