شورای مدیریت گذار، معجونی از ورشکستگان سیاسی
ناصر مرادی
فضای سیاسی جامعه ایران، فلج اقتصادی، بن بست سیاسی و بحران حکومتی رژیم اسلامی، بار دیگر جنبشها و احزاب و جریانات طبقات مختلف را به جلو صحنه سیاست ایران رانده است. این نوشته گذری است به دو نشست که همزمان در روزهای شنبه و یکشنبه ششم و هفتم مهرماه در شهر لندن برگزار شد. نشست “حزب مشروطه ایران” و نشست “شورای مدیریت گذار”.
بحث در مورد حزب مشروطه ایران و اهداف و استراتژی این حزب بعنوان یکی از جریانات جنبش بورژوایی ایران، شناخته شده و دارای سابقه است. یکی از جریانات ناسیونالیسم پرو غرب و طرفدار هژمونی اقتصادی و سیاسی و نظامی غرب است. طرفدار اقتصاد بازار آزاد، حفظ اقتدار و شالودههای نظم بورژوایی در برابر طبقه کارگر و کمونیسم، پرو غرب و آنتی کمونیست است. به لحاظ نظری حزبی طرفدار مشروطه سلطنتی است اما رضا پهلوی و پرچم شیر و خورشید را بعنوان سمبل و محور ناسیونالیسم ایرانی و شعار “حفظ تمامیت ارضی ایران” را همیشه علم می کنند. پرداختن به نشست حزب مشروطه هدف اصلی نوشته من نیست و با توجه به مجموعه ادبیات کمونیسم کارگری و شخص منصور حکمت در رابطه با جریانات مختلف سلطنت طلب و زیر مجموعه هایش با مشروطه و غیر مشروطه سلطنتی به همین پاراگراف بسنده می کنم.
“شورای مدیریت گذار”
رهبران و متحدین شورای مدیریت گذار اما تنوعی رنگارنگ از نیروها و افرادی است که با پرچمهای گوناگون و ایدئولوژی های مختلف از طرفداران پرچم “کمرنگ” شیر و خورشید تا حافظان جان برکف تمامیت ارضی ایران، از جریانات و احزاب قوم پرست و ناسیونالیست و فدرالیست چی تا کهنه پاسداران سابق و رانده شدهگان قدیم دو خردادی از قدرت را تشکیل می دهند. معجونی از ورشکستگان سیاسی که اسلامیت و ملیت و قوم پرستی مبنای فعالیت شان است. با وعده سازش طبقاتی و تمکین کارگر به “بورژوازی ملی” و محلی و خودی با شعار خشونت گریزی پا به میدان گذاشته اند. جریان و افرادی که زیر فشار جناح بقول خودشان “انحصارطلب” حکومت تن به پراکندگی داده اند اما همواره با چشمی باز با عروج جنبشهای ارتجاعی دو خرداد و سبز و بنفش دوباره با بخشی از رژیم بیعت کرده و فراخوان تسلیم و تمکین را تبلیغ کرده اند و هرازچند گاهی زیر چتر همراهی با بخشی از نظام اسلامی قرار گرفته اند.
آینده این شورا و این افراد در تحولات آتی سیاسی ایران به اندازه سابقه سیاسی اکثر رهبرانش تاریک و بدون دورنما است. شیرین عبادی و حسن شریعتمداری خیال می کنند در مقابل تعرض وسیع مردم جان به لب رسیده از دست ارتجاع اسلامی حاکم در ایران و قوانین و شریعت اسلامی می توانند اسلام را با دمکراسی و حقوق زن آشتی بدهند و مردم از روی جنازه شان رد نشوند، یا وقتی که مردم دستگاه سرکوب و اختناق سپاه پاسداران را درهم شکستند برای سپردن قدرت به بنیانگذار سابق این زرادخانه سرکوب و شکنجه جناب محسن سازگارا دیگر مجالی بدهند. یا مردمی که تنفر عمیق قومی جریانات ناسیونالیست را در جای جای دنیا دیده اند، کشتار جریانات قوم پرست در یوگوسلاوی و لشکر کشی احزاب عشیره ای و کشتار از مردم و نیروهای طرفین در عراق را به کمک ارتش و نیروهای مسلح رژیمهای فاشیست و اسلامی ایران و عراق را تجربه کرده اند، سرنوشت خود و فرزندانشان را به جناب مهتدی و حواریونش بسپارند. ازاین بگذریم که از همان روز اول نشست، تناقضات شکننده درون شورای گذار از اتحاد فرمایشی گذر کرد. آغاز نشست با شروع سرودی که روایتی “کم مایه” تر از “سرود ملی ایران” را داشت، با مخالفت و عصبانیت طرفداران سلطنت و سرود “ای ایران” و پرچم پررنگ شیر و خورشید مواجه شد و نمایندگان جریانات قومی و ناسیونالیست های غیر فارس زبان به نشانه احترام از جایشان بلند نشدند و “اتحاد” زیر چتر “سرود ملی ایران” را نشسته پذیرا شدند! همین اندازه کافی است تا شکنندگی و ورشکستگی رهبران و گردانندگان شورای مدیریت گذار و دورنما و اتحاد چنین جریانات و افرادی را از روز اول با یاس و سرخوردگی مواجه کند. تاکید دبیرکل شورای مدیریت گذار و سخنگوی این شورا که اولی به شریعت جدش معتقد است و دومی به رویه پادشاهان سلسله سلطنت در ایران را بد نیست کمی بشکافیم.
بیانیه حقوق بشر که اساس پلاتفرم حکومتی این شورا است مبتنی بر مالکیت خصوصی است. از حق مالکیت بر وسایل تولید دفاع می کند. جامعه را بر مبنای بازار آزاد و اقتصاد سرمایه داری بازار آزاد (بقول فریدون خاوند یکی دیگر از رهبران شورای مدیریت گذار و وزیر اقتصاد حکومت آینده این شورا) می بینند. حالا بگذریم از تحقق حقوق بشر در کشورهای با حکومتهای استبدای که با سرکوب خشن و زندان و شلاق کارگران را مجبور به تولید فوق سود برای کارفرما و سرمایدار و حکومت میکنند، حقوق بشر اساسا بی معنی است. در همین کشورهای غربی حقوق بشر برای طبقه کارگر و مردم محروم از وسایل تولید تا چه حد رعایت شده یا بکار گرفته می شود جای سوال جدی است! بد نیست هرازگاهی نگاهی انداخت به عملکرد این دولتها زمانی که کارگر مزد بیشتری میخواهد و اعتصاب و اعتراض میکند، اگر کارگر فرانسوی باشد و با جلیقه زرد به خیابان بیاید حقش را چگونه کف دستش می گذارند! اگر روزنامه نگاری علیه جنگ دولتهای غربی و بمباران عراق، سوریه، لیبی و … حرفی بزند و جنایات جنگی دولتهای امپریالیستی را افشا و روزنامه ای منتشر کند سر از کجا درخواهد اورد؟ ادعای حقوق بشر شامل جولیان آسانژ نمی شود؟ هزاران نمونه را می توان برشمرد که حقوق بشر مبتنی بر سود و سرمایه فقط بر روی کاغذ می ماند. در عالم واقع هر کجا سود و مالکیت در تنگنا و خطر قرار گیرد، دولت، پلیس و دستگاه سرکوب، قانون مدافع بورژوازی، زندان و خفه کردن در نطفه اعتراضات را با نهایت قصاوت اجرا می کنند. بنابراین نباید هیچ کسی رعایت حقوق بشر از چنین افراد، احزاب و جریاناتی را قبول کند.
برای طبقه کارگر و اردوی کار، وعده “حقوق بشر” زمانی معنی خواهد داشت که پایه ریزی حکومت براساس سودآوری و مزدبگیری نباشد. تضمین حقوق انسانی و آزادیهای وسیع فقط در جامعه ای سوسیالیستی، جامعه ای که مبتنی بر حقوق برابر اقتصادی پایه ریزی شده امکان پذیر است. برپایی چنین جامعه ای هدف ما کمونیست ها، هدف ما حکمتیستها است و تمام فعالیت ما در این دوره جدا کردن صف طبقه کارگر و مردم آزادیخواه از انواع خط مشی و پلاتفرم های بورژوایی در تحولات پیش روی سیاسی در جامعه است. شاخص پیشروی برای ما و جنبش اعتراضی علیه رژیم اسلامی در ایران افشای هر آلترناتیوی است که انتظارات و توقعات طبقه کارگر و مردم را به هر نقطه سازشی با احزاب و جریانات راست و سخنگویان سرمایه سوق بدهد. ما مردم ایران را به فراتر رفتن از گذار مسالمت آمیز و “نه” به کل استثمار و استبداد و ارتجاع و تبعیض فرا می خوانیم و با شعار سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی، درهم شکستن کل دستگاه دولت و ابزار سرکوب با قدرت اتحاد طبقه کارگر و اردوی آزادی خواهان و برابری طلبان برای برپایی حکومتی آزاد و برابر برای کلیه آحاد جامعه مبارزه می کنیم. نه گذار مسالمت امیز، نه استعفای خامنه ای، نه اصلاح هیچ ارگانی، رنجی را که مردم طی ۴۰ سال حاکمیت این رژیم متحمل شده اند را جوابگو نیست. مردم خواهان هیچ گذار و اصلاحی نیستند، طرحهای بی خاصیت شما از همین امروز محکوم به شکست است. ما اجازه تقلیل خواستی را که مردم در سال ۹۶ به روشنی در خیابانها و در اعتراضاتشان اعلام کردند نخواهیم داد. سرنگونی انقلابی این رژیم تنها راه و گام اول نجات مردم به جان آمده از فقر و فلاکت و بیحقوقی است. *