جشن اول ماه مه
دیرینه شناسی اول ماه مه ، به برپائی جشن اپریل سال 1856 کارگران استرالیائی میرسد. آنها در اعتراض به شرایط سخت ، و ساعات زیاد کار، نه به مارش و راهپیمائی در خیابانها ، که تصمیم به تعطیلی کار و برپائی جشن در همان کارخانه گرفتند . آنان به خواسته خود که کاهش 10 ساعت کار به 8 ساعت بود دست یافتند . سالها پس از آن و در اواخر نیمه دوم قرن نوزده ، به سال 1886 ، و در اول ماه مه ، دویست هزار کارگر شیکاگوی آمریکا ، برای همین خواست دست به شورش زدند . در چهارمین روز اعتصاب ، پلیس روی کاروان آنان در خیابانها آتش گشود . شماری کشته و مجروح ، و تنی چند اعدام شدند . بزرگداشت اول ماه مه ، یادمان همین روز است .این روز اگر چه بر پیکره ی کشته گان ، زخم خورده گان ، و جانباختگان کار و مشقت بنا شد ، اما نام جشن بر آن نهادند زیرا که ” جشن همبستگی ” بود ! و بدین سان پیام اول ماه مه سنگین و کوبنده ، به چارگوشه ی جهان گسیل شد . بردگان ابدی سرمایه و کار ، این مولدان سود و ثروت ، و مالکان فقر و بینوائی ، یکپارچه این پیام را به گوش جان شنیدند ، با رگ و پی خود لمسش کردند ، و به آن آری گفتند . این روز اگر چه در سرزمین مادری خود یعنی آمریکا و به تبع آن کانادا ، رسمیت نیافت و جشن گرفته نشد . اما نام یک ماه بر یک روز نهاده شد . ” می دی ” ! ” روز جشن همبستگی جهانی ”
اما این روز در همه کشورها یکسان تقویم نخورده و نمیخورد . در ایران ما اول ماه مه – 11 اردیبهشت همزاد شد با پیدایش اندیشه مارکسیستی و جان یابی چپ . زمانی بعد از چندین دهه و با افت و خیزهائی ، این روز شناخته و جشن گرفته شد. اولین گردهمائی به این مناسبت را ” شورای مرکزی فدراسیون سندیکائی کارگری ” در سال 1300 با 8 هزار کارگر و کارمند اداری از چندین سندیکا برپا کرد . برگزاری اول ماه مه در سالهای 1300 تا 1310 با اوج و فرودهائی ادامه داشت . جشن اول ماه مه سال 1308 یکی از گسترده ترین مراسم در شهرهای مختلف ایران بود . اعتصاب کارگران صنعت نفت فرازی تاریخی به این روز بخشید . آنان با اعتصاب خود در آبادان ، خواهان ” برسمیت شناخته شدن تشکلهای خود ” ، ” تعیین حداقل دستمزد ” ، و ” برسمیت شناخته شدن اول ماه مه به عنوان روز کارگر ” شدند .
از سال1310 با تصویب قانون” مقابله با مرام اشتراکی” توسط حکومت رضاخان ، تعقیب و پیگرد فعالان کارگری و گروهای چپگرا نیز شدت و شتاب بیشتری گرفت و برگزاری این روز با مشکلات و موانع سختی رو به رو شد. در دوران پهلوی دوم و تا مقطع انقلاب 57 با توجه به رشد صنایع و افزایش شمارکارگران ، جشن اول ماه مه رنگ و بوئی گرفت و بزرگترین جشن کارگری تاریخ معاصر ایران ، در سال 1325 که ” شورای متحده مرکزی سندیکاهای کارگری “آن را تدارک دیده بود برگزار شد، در این مراسم 80 هزار نفر به شادمانی پرداختند . این شادمانی بواسطه ی پایان جنگ جهانی دوم دو چندان شده بود. اندکی بعد از این مراسم ، اولین ” قانون کار” درایران تصویب شد. با کودتای 28 مرداد این قانون ملغی شد و تشکلهای مستقل کارگری سرکوب و منحل شدند . روز اول ماه مه کجدار و مریز ازطرف حکومت و تشکلهای دولتی برپا گشت، اماحقیقت آن درمحاق استبداد ودیکتاتوری پنهان ماند .
با انقلاب 57 ، بهار کوتاه و زودگذر آزادیها و جشنها ، به بند زمستانی بلند و پایدار گرفتار آمد . جشن اول ماه مه نیز دیری نپائید، و فقط در سالهای اولیه پس ازانقلاب برگزاری مراسم ابعادی گسترده یافت. حاکمیت جمهوری اسلامی همچون تمامی چیزهائی که از فردای انقلاب از آن خود کرد، این روز را هم مصادره کرد.هر ساله رژیم توسط نهادهای خودساخته ی دولتی و وابسته به خود ، اقدام به برپائی بالماسکه ای با نام روز کارگر میکند . اما واقعیت آشکار و دردناک اینست که کارگران و زحمتکشان ایران ، در آستانه ی چنین روزی نه مجالی برای برپائی یک جشن حقیقی ، که با شرایطی بحرانی درجدال هستند. گرانی و تورم ، اخراج و افزایش بیکاری ، حجم دستمزدهای معوقه ، و آخرین آن – حداقل دستمزد تعیین شده که حتی کفاف تامین ابتدائی ترین غذای خانوار را نمیدهد ، آنها را در چنبره ی نظامی مچاله کرده است ، که دد منشی از حد گذرانده است . زین روست که رژیم جمهوری اسلامی از ترس طغیان خشمی که بادا بنیانش را بر کند ، بهر روش و مستمسکی متوسل میشود تا جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی دیگر را زیر فشارهای همه جانبه سترون کند و ازنفس بیندازد. رهبران سندیکاها وفعالان کارگری و دیگر فعالان سیاسی اجتماعی یا در زندانها ، با وضعیت جسمانی نامناسب اسیر هستند ، یا منفعل شده ، ویا یکی پس از دیگری کشور را ترک میکنند . و بدینسان رژیم میخواهد با ایجاد جو ترس ، تشتت ، و نومیدی ، جنبشها و حرکتهای کارگری و زحمتکشان را سرکوب و یا به انحراف کشانده و از مضمون تهی کند .
چه باید کرد ؟
به اعتقاد ما – ” اتحاد چپ سوسیالیستی ایرانیان ” :
شکی نیست که مبارزه بی امان ، متشکل ، منسجم و سازمانیافته ، و داشتن بدیل برای فردای انقلاب ، تنها راه تغییر این شرایط غیر انسانی است.آنچه که باید سرلوحه ی حرکتهای کارگری باشد تلاش پیوسته و پیگیردر راستای سازمان یابی مستقل کارگران و زحمتکشان جامعه از مزد و حقوق بگیران، تا خیل عظیم بیکاران است.ازکارگران بخشهای تولیدی و صنعتی گرفته تا بخشهای خدماتی ، از دولتی تا خصوصی . این سازماندهی نه تنها در محلهای کار ، که می بایست در محله های زندگی بخشهای بیکار و فقیر نشین نیز صورت گیرد . این مهم از حیاتی ترین و کانونی ترین مسائلی است که باید مورد توجه قرار گیرد . گسترش پیوند میان تشکلها ، فعالان و حامیان جنبش کارگری از ضرورتهای انکار ناپذیر مبارزه در این راه است. گوناگونی دیدگاههای سیاسی نباید سد راه همکاریهای مشترک باشد . ترازو و بستر ” همکاریهای مشترک” یکی میتواند درک خواسته های عاجل و هم اکنونی آنها باشد ، ونه چشم اندازهای آرمانی و دور ، گر چه به جای خود بسیارارزنده ومهم هستند. همکاریهائی از قبیل بیانیه های جمعی ، حرکتهای موردی و مستمر به مناسبتهای روزمره و تاریخی، تقویت وحمایت رسانه ای ازحرکتهای داخلی و تشویق و تبلیغ پیوند میان جنبشهای درون ایران …….. .
ما باورداریم که گسترش پیوسته فعالیتهای حمایتی درخارج کشور،وبرپائی کارزارهای هماهنگ وسراسری، یکی ازاولویتهای بنیادین پشتیبانان جنبش کارگری درخارج کشوراست.همسویی واتحاد عمل گسترده میان ما – به عنوان معتقدان،هواداران، وپشتیبانان جنبش زحمتکشان ، در رهگذر دیالکتیکی تاریخ میتواند به نیروی مادی معنوی عظیمی تبدیل گردد . نیروئی که فقط شرایط تاریخی و انسانهای تاریخ ساز در بزنگاههای تاریخی آنرا مشخص و حتمی میگردانند. صدای ما از هر دریچه ای باید که پژواک صدای آنان باشد به گوش جهانیان ! به گوش تشکلهای مستقل کارگری ، نهادها و جریانهای سیاسی و چپ ، و افکار مترقی جهان ! باشد که این حمایتها، موجب دلگرمی و ایستادگی آنانی شود که داخل ، و در خط مقدم این نبرد هستند ، نبرد در برابر اقدامات سرکوبگرانه رژیم .
جشن اول ماه مه هرگزپایان نمی یابد. تا زمانی که ستم سرمایه، زور استبداد ، و تحجر اندیشه حاکم است ، جشن و مبارزه زحمتکشان و تهیدستان ، آزادیخواهان ، و روشنفکران ، نیز مداوم و هر روزه است . تا دستیابی به همه خواسته ها ، آمال ، و آرزوهایشان . اول ماه مه روز وام خواهی و دادخواهی است . وام خواهی آنها اعتراض به میزان حداقل دستمزد ، داشتن امنیت شغلی ، پرداخت دستمزدهای معوقه ،و … ، و دادخواهی شان ،آزادی کارگران فعال، فعالان کارگری، وکلیه زندانیان سیاسی، حق داشتن تشکلها و سندیکاهای صنفی مستقل ، عدم سرکوب حرکتهای کارگری ، و…… است .
و تا روزی که تمامی انسانها در سراسر گیتی از بردگی سرمایه رها نشوند ” جشن اول ماه مه ” ادامه خواهد داشت. ” جشن همبستگی ” ! جشنی که روی دیگر آن” مبارزه ای بی امان ” است برای استقرار” حاکمیت اکثریتی عظیم برای اکثریتی عظیم “! این دیالکتیک مبارزه ی بشر ، محض و نا میراست !
کارگران ، زحمتکشان ، مردم آزادیخواه و برابری طلب ! این روز و تمامی روزها بر شما فرخنده باد !
زنده باد آزادی
زنده باد سوسیالیسم
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
اتحاد چپ سوسیالیستی ایرانیان 29 می 2013 برابر با10 اردیبهشت 1391